#قصه_فلسطین #طوفان_الاقصی این روزها که طوفانی بزرگ تمام عالم را دگرگون کرده است، حتما خیلی از مادران و مربیان دوست دارند قصه فلسطین را از آغاز تا اکنون، برای کودکانشان بازگو کنند. این چند متن کوتاه که تقدیم می‌شود، به شما کمک خواهد کرد تا سیر کلی #قصه_فلسطین را مرور کنید و با زبان شیوای خود برای کودکان تعریف کنید. بزرگترین رسالت این روزها بر عهده شما راویان حقیقت برای نسل آینده خواهد بود. این مادران و مربیان بودند که با قصه های خود، حماسه سازان را در طول تاریخ زنده نگه داشتند و اجازه ندادند قهرمانان و مظلومان بشریت، در لابلای تاریخ گم شود. هزینه استفاده و نشر این قصه‌ها، تلاوت یک دعای فرج، به نیت فرج مردم مظلوم فلسطین و تمام مستضعفان عالم انشاالله. https://eitaa.com/elahabib نویسنده: سمیه سادات کریمی

#قصه_فلسطین #قسمت_اول بخش اول ❇️ آغازبنی اسرائیل یکی بود یکی نبود. یک سرزمینی بود به اسم مصر که یک پادشاه ظالم داشت به اسم فرعون. فرعون یک عده از مردم این سرزمین که نوه ها و برادرزاده های حضرت یوسف بودند و به خدا ایمان داشتند رو به بردگی کشیده بود، که برای آدمهای کافر و پولدار اون سرزمین که بت پرست بودند و طرفدار فرعون بودند، بردگی کنند. این برده های مومن خیلی زندگی سختی داشتند، خیلی بهشون ظلم می‌شد. مردها مجبور بودند برای ساختن قصرها و معبدها و آرامگاههای باشکوه فرعون سنگهای خیلی بزرگ رو از مسیرهای دور جابجا کنند. تو این مسیر از سختی کار خیلی هاشون می مردند. از قبل، حضرت یوسف بهشون وعده داده بود که بعد از من شما خیلی سختی می‌کشید، منتظر باشید که خداوند یک منجی برای شما می‌فرسته به اسم «موسی». اون منجی میاد و شما رو از دست ظلم نجات میده. مردم بنی اسرائیل، یعنی همون نوه های حضرت یوسف، خیلی دعا کردند که خداوند منجی شونو برسونه. بعد سالیان سال، خداوند دعاهای اونا رو اجابت کرد و حضرت موسی اومد و بنی اسرائیل رو نجات داد. در راه فرار، آب دریا شکافت و بنی اسرائیل و حضرت موسی از دریا رد شدند و فرعون و سپاهش که داشتند اونا رو تعقیب میکردند، هنوز وسط دریا بودند که آب دریا دوباره مثل اولش شد و همه سپاه فرعون و خود فرعون غرق شدند. https://eitaa.com/elahabib

#قصه_فلسطین #قسمت_اول بخش دوم ❇️ آوارگی تا اینجای قصه خداوند همش به یهودی‌های بنی اسرائیل کمک کرد که نجات پیدا کنند. ولی بچه‌ها! بنی اسرائیل بعد اینکه نجات پیدا کردند، شروع کردند به لجبازی با حضرت موسی و گوش نکردن حرفهای خدا و حضرت موسی. خیلی حضرت موسی رو اذیت کردند. حتی یکبار که حضرت موسی برای عبادت به کوه رفته بود و کمی طول کشید، شروع کردند به پرستیدن گوساله و خدارو فراموش کردند. اینقدر حضرت موسی رو اذیت کردند که خداوند اونا رو تنبیه کرد و چهل سال تو بیابون آواره شدند و مسیر شهرشون رو پیدا نمی‌کردند. اون شهر که خداوند اجازه نداد، بنی اسرائیل واردش بشن، «فلسطین» بود. چرا اجازه نداد؟ چون بنی اسرائیل فرمان خداوند و حضرت موسی رو انجام نداده بودن و حرف خدا رو مسخره کرده بودن. https://eitaa.com/elahabib

#قصه_فلسطین #قسمت_دوم ✅ قوم پیامبرکش بعد از حضرت موسی خداوند برای بنی اسرائیل پیامبر پشت پیامبر فرستاد تا این قوم دست از لجبازی با خدا بردارند و حرفهای خداوند رو عمل کنند، ولی آنها همه پیامبران رو یا کشتند یا خیلی اذیت کردند. آخرین پیامبری که میخواستند بکشند ولی خداوند اون پیامبر رو با معجزه از دست یهودی ها نجات داد، حضرت عیسی بود. حتی وقتی پیامبر ما حضرت محمد ص به دنیا آمد، از موقع تولد تا آخر عمرشون، یهودی ها میخواستند پیامبر ما رو بکشند. چون انتظار داشتند پیامبر آخر از بین یهودی ها باشه. وقتی دیدند از بین عربهاست نه یهودی ها، تصمیم گرفتند ایشون رو بکشند. میدونید چرا؟ چون یهودی ها از اول میخواستند فقط آنها به مردم دنیا حکومت کنند و همه مردم دنیا برده های اونها باشند و همه ثروتهای دنیا فقط مال اونها باشه. ولی خداوند تصمیم گرفته که دنیا دست بهترین ، عادل‌ترین و مهربان ترین و مومن ترین آدمها یعنی حضرت محمد ص و اهل بیتش باشه تا همه انسانها هم تو این دنیا و هم اون دنیا، خوشبخت و سعادتمند بشن. خداوند در قرآن فرموده بدترین دشمن انسان های مومن، یهودی‌ها هستند و کار یهودی‌ها پیامبر کشی است. https://eitaa.com/elahabib

#قصه_فلسطین #قسمت_سوم ❇️ قاتلان بشریت یهودیها همیشه آرزو داشتند که حاکم کل دنیا بشن. تا اینکه صدسال پیش یک اتفاق وحشتناک در دنیا افتاد: کشورهای اروپایی مثل فرانسه، انگلیس، آلمان، یک جنگ بزرگ بین تمام کشورهای دنیا راه انداختند. و کشورهای مسلمان رو از هم جدا کردند، اسم یکی رو گذاشتند عراق، یکی عربستان، یکی لبنان، یکی ترکیه. قبلاً همه این کشورها، یکی بودند. اسم اون جنگ شد«جنگ جهانی اول». میلیونها آدم، تو کل دنیا تو این جنگ کشته شدند. قبل از این جنگ وحشتناک، ایران و افغانستان و پاکستان و بحرین و آذربایجان هم یکی بودند و اسم همه آنها ایران بزرگ بود .ولی روس‌ها و انگلیس‌ها، مثل گرگ که به گله گوسفند حمله میکنه، ایران بزرگ ما رو تکه تکه کردند. انگلیس‌ها، بین کشورهای مسلمان خط‌هایی کشیدند و اسمشو گذاشتند «مرز». این مرزها مسلمانان رو از هم جدا کرد و قدرتشون رو کمتر و کمتر کرد و اونها رو ضعیف کرد. حالا هرکشور قدرت طلبی، می‌تونست هر بلایی رو سر کشورهای اسلامی بیاره و ثروت‌های اونا رو بدزده. همینطور که این کار رو کردند و کشورهای اروپایی و آمریکا، گاز و نفت، سنگهای باارزش و آثار باستانی زیادی از کشورهای اسلامی دزدیدند و با ثروت ما، کشورهای خودشونو آباد کردند. نتیجه این جنگ و جنایت این بود که حالا یک لقمه خیلی خوشمزه و حاضر و آماده، به اسم فلسطین، روی سفره گرگها پهن بود تا یهودی‌ها به آرزوی خودشون که تشکیل یک دولت یهودی بود، برسند. ولی برای این کار دنبال بهانه بودند. الکی نمی‌شد برن بگن اینجا مال ما. این بهانه رو چهار سال بعد، یک آدم وحشی دیگه به اسم هیتلر به یهودی‌ها داد.چطوری ؟ میگم بهتون...

#قصه_فلسطین #قسمت_چهارم #دزد_سرزمین گفته بودم یهودی ها آرزو داشتند که صاحب یک کشور مستقل بشن.اونها داشتند تو کشورهای مختلف مثل بقیه زندگی میکردند و کشور مستقل نداشتند. کجا رو انتخاب کردند برای این کار؟ همون فلسطین که قبلاً خداوند اجازه نداده بود برن اونجا. فلسطین زیباترین و خوش آب و هوا ترین جای دنیاست. قبل از اون جنگ بزرگ که اسمش جنگ جهانی اول بود، فلسطین جزو یک امپراتوری بزرگ و قوی بود. کسی جرات نداشت بهشون حمله کنه. ولی حالا یک کشور کوچولو شده بود که نمی تونست از خودش دفاع کنه. و اینم گفتیم که هیتلر بهانه رو دست یهودی ها داد. قصه از این قرارها که هیتلر یک جنگ جهانی دیگه راه انداخت. تو این جنگ که اسمش «جنگ جهانی دوم» بود، تعدادی از یهودی‌ها رو سوزوند. اسم این اتفاق معروف شد به «هولوکاست». یهودی ‌ها هم با گنده کردن این ماجرا شروع کردند به مظلوم نمایی که آی! دارن به ما یهودیها ظلم میکنند! برای اینکه ما بتونیم از خودمون دفاع کنیم باید همه یک جا جمع بشیم. کجا؟ فلسطین. یعنی گفتند چون یک آلمانی وحشی به اسم هیتلر، یک عده یهودی رو سوزونده، ما باید بریم مسلمان فلسطین رو بکشیم و اونجا یک دولت یهودی تشکیل بدیم. هیچ کس هم نپرسید آخه چه ربطی داره؟!😳 برای همین همه یهودیان دنیا رو جمع کردند و آوردند تو کشور فلسطین جمع کردند. https://eitaa.com/elahabib

#قصه_فلسطین #قسمت_پنجم_آخر #سرزمین_خود_را_پس_می‌گیریم ولی فلسطین خودش ساکنینی داشت. مسلمانان اونجا زندگی می‌کردند. دولت داشتند. تو سرزمین زیبا و حاصلخیز خودشون، زندگی راحت و قشنگی داشتند. یهودیها چی کار کردند؟ مردم فلسطین رو از خونه هاشون بیرون کردند، خیلی هاشونو کشتند و رفتند تو خونه حاضر آماده با اثاثیه کامل، زندگی کردند. مردم چندین شهر و روستا رو، کشتند. همشونو. بعد رفتند خونه هاشونو صاحب شدند. بقیه مردم رو هم آواره کردند. گفتند برین تو چادر زندگی کنید، خونه هاتون مال ما. بعد وقتی قسمت بزرگی از کشور رو اینطوری صاحب شدند، دولت اسرائیل رو تشکیل دادند. گفتند از این به بعد مردم فلسطین باید طبق قوانین دولت اسرائیل تو همون چادرها ، زندگی کنند. فقط یک بخش کوچیک از این کشور رو گذاشتند برای فلسطینی ها، به اسم نوار غزه. اسرائیل به همین راضی نبود. نقشه اش این بود که لبنان و مصر و عراق، رو هم همینطوری بگیره. ولی مسلمانان اجازه ندادند. الان بیشتر از هفتاد ساله که یهودیان اسرائیلی، دارن به مردم فلسطین ظلم می‌کنند، زن و بچه هاشونو میکشند و اسیر میکنند. هزاران کودک، اندازه شما، الان تو زندان اسرائیل اسیرند. دور از پدر و مادرشان. الان دیگه فلسطینی ها خونشون از این همه ظلم به جوش اومده و تصمیم گرفتند خونه هاشونو پس بگیرن. بیاین براشون دعا کنیم که پیروز بشن ✌️ https://eitaa.com/elahabib

‼️✨خبر مهم برای دختران بارانی ✨ می‌خواهیم همه در این طوفان شریک شویم، گردباد شویم و اسرائیل را از نقشه جغرافیا محو کنیم. قیام ما، قیام روایت هاست. همه دختران بارانی، در همه پایه‌ها، می‌توانند در این طوفان شریک شوند. هرکس با هنری که دارد، قصه فلسطین را با زبان هنر روایت کند. با: ✅ نقاشی ✅ کلیپ سازی ✅ دل نوشته ✅ نمایشنامه کوتاه یا هر قالب هنری که می‌توانید، #قصه_فلسطین را و مظلومیت این مردم را فریاد بزنید. ما از آثار هنری شما در موسسه، نمایشگاه برپا می‌کنیم و در فضای مجازی منتشر می‌کنیم. منتظر آثار زیبای دختران باران هستیم. 🌸