••🌸🌿••
#چادرانه🌹
حجـٰاببہمعنـٰا؎چـٰادرنیسـت،
بہمعنـٰا؎پوشیـدنِسـٰالماسـت؛
نہپوشـیدنۍڪهازنپوشـیدنبدتراست...シ!☝️🏻"
-مقـٰاممعظـمرهبرے
.
#چادرانه
#رهبرانه
#جانم_فدای_رهبر
#دختران_زینبی⛅️
#طنز_جبهه😂😂
چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن ،😢
داد میزد : آهـــای ..
سفره ، حوله ، لحاف ،
زیرانداز ، روانداز ، دستمال ، ماسڪ ،😷
ڪلاه ، ڪمربند ، جانماز ، سایه بون ،
ڪفن ، باند زخم ، تور ماهی گیریم ...
هــمـــــــه رو بردن!😂
شادی روحشون🍃
ڪه دار و ندارشون همون یڪ چفیه بود #صلوات 🌹♥️
__________
#طنز_جبهه
#دختران_زینبی
‹🥠🍢›
#تلنگرانه🦋
صبح زود همین ڪه
از خونه بیرون زدی بگو:
مسابقه میدیم از الان تاشب😊
چشمت به نامحرم ڪه از سرڪوچه میومدافتاد🍃
نگاهت رو ڪج ڪن وبه شیطان بگو:
فعلا یڪ هیچ به نفع من🌹🌹
💚اللهمعجـللولیڪالفـرج💚
#گاهی_تلنگر
#به_خودمون_بیایم
- پلاک رو پاره کرد انداخت توی رود
گفتم چکار کردی؟ جنازت گم میشه!
گفت: یهلحظـه تصـور کـردم مراسـم
تشییع جنـازم چقـدر باشکـوه میشه!
از اخلاص دور شـدم .. حالا میخوام
مطمئنشم هیچ وقت پیـدا نمیشـم!
#آیه_گرافی🌷
اگههمهۍدنیامالتوباشه...👀
ولۍدلتآرومنباشه،چهفایده؟...
یاد"خدا"روباهمهۍدنیاهم عوضنکُن!
الابذڪراللهتطمئنالقلوبـــ♥️
________________
خداۍقلبـ♥️ـم
-ٺوبهتـرازھمہ حالمنومیدونی🌱
-ٺوییڪہازهمهدردامبـاخبرے🍃
-تنهاامیدمونتویی✨
#خــداجون_شـڪرتــ♥️
____
#خدایا_چنان_کن_سرانجام_کار_که_تو_خشنود_باشی_ما_رستگار♥️
#ایه_گرافی
#دختران_زینبی🦋
فڪࢪڪنمبزࢪگتࢪینوقشنگتࢪیندوࢪاھۍ
زندگیم #بینالحࢪمین باشھ...💔
نتونمانتخابڪنمڪھبࢪمپیش
حـسینیا؏ـباس...!!
بعدهمونوسطبشینموگریہڪنم،
اونامنگاهمڪنن
حس خوبیھ خداوکیلے مگھ نھ ...!
VID_20220209_014138_874_۰۹۰۲۲۰۲۲.m4a
1.5M
- با ھرکسۍ غیر از تو ؛ اگر رفاقت کردم . .
• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 •
°•○●﷽●○•°
#آیٰـھِ
#قسمت71
✍️بھ قلمِ #خـادمالــمهدۍ|میـم . علےجانپور
داداش مجیدۍ که قول داده بود بدون من نره ..
قول داده بود منو تنها نزاره ..
این قرآن رو هم قبل از اینکه بره داد بهم گفت اگر برگشتم که ازت میگیرمش ولے ..
ولے اگر برنگشتم ازش خوب مواظبت کن که برام خیلے باارزشه ..
بازش کردم .. یه نگاه به پشت سر انداختم هیچ کسے نبود ..
طرف خانم ها هم کفشے نبود براۍ همین با خیال راحت مثل همیشه بلند خوندم ..
یه آرامش خاصے رو بهم منتقل کرد ..
قلبم آروم شد ..
بلند شدم نمازم رو خوندم ..
نشستم تا یکم استراحت کنم اما نمیتونستم .. شاید مائده بهوش اومده بود ..
شاید بهم احتیاج داشته باشه باید میرفتم ..
اما واقعا تنم کوفته بود ..
نشستن رو زمین لباسام رو داغون کرده بود اشک هایے که ریخته شده بودند به طرز افتضاحے به مغزم فشار آورده بود ..
اما ناچار بدون خواسته خودم بلند شدم ..
……
﴿آیـھ﴾
بلند شدمو یکم پرده رو زدم کنار دستم رو دهنم بود تا صدام در نیاد ..
پشتش به پرده بود ..
صداۍ گریه هاش میومد ..
قلبم لرزید .. بغض کردم .. داشت گریم میگرفت که ..
صداۍ قرآن خوندن مجتبے تو نمازخونه کوچیک پخش شد ..
چه صداۍ دلنشینے داشت !
تا حالا به قرآن خوندنش توجه نکرده بودم ..
یه لحظه تنم لرزید احساس کردم همین الان دلم میخواد قرآنو بزارن رو به رومو بگن برا خودته ...
به کسے احتیاج داشتم که بهم توجه کنه ..
حداقل یه قرآن بهم بده !
تو این چند لحظه با شنیدن صداۍ مجتبے عاشق قرآن شدم ..
شاید قلبم دوست داشت با معشوقه اش یک چیز شبیه به هم داشته باشه !
چند دقیقه گذشتو پاۍ من دلش نمیخواست بره ..
بعد از خوندن قرآن هنوز نشسته بود ..
منم تندۍ رفتم کیفم رو برداشتمو کفشم رو که داخل آووردم رو برداشتم ..
پوشیدمش ؛ کیفم رو گذاشتم رو شونه ام !
اومدم برم که پام به سیمے که اونجا بود گیر کردو یا سر افتادم زمین ..
درد پاهام باعث شد به خودم بپیچم ..
دلم میخواست جیغ بزنم هر لحظه دردش بیشتر میشد ..
دیگه دست خودم نبود .. دستمو گذاشتم رو پام که بخاطر دردۍ که داشت صدام در اومد ..
یه آخے کردم که یهو مجتبے دوید بالا سرم
با دیدن من دستپاچه بهم نگاه میکرد اما از چهره اش معلوم بود نمیدونست چیکار کنه ..
ادامـه داࢪد ...
ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌
پـرش به پـارت اول ↯
http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825
لینـک کانـالمونِ ↯
https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8
• 💚🌿💚🌿💚🌿 •
°🧡🍊°
شھادت؛
فقطدرجبهھهاۍجنگنیست!
اگرانسانبراۍخداکارکند
بھیاداوباشدوبمیرد؛
شھیداست🌹(:
-شہیدهزینبکمایے📙
#شہیـدانہ😌👌🏼
@dokhtaranzeinabi00