• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 •
°•○●﷽●○•°
#آیٰـھِ
#قسمت109
✍️بھ قلمِ #خـادمالــمهدۍ|میـم . علےجانپور
آیـه خانم بلند شد که بره ..
منم بلند شدم ، از مائده خداحافظے کردو رفت ..
منتظر بودم خداحافظے کنه اما . . نکرد !
با تعجب به رفتنش نگاه کردم ..
مائده اومد طرفمو :_اتفاقے افتاده ؟
نگاش کردمو :+نه چطور مگه ؟!
_آخه انگارۍ چهره ات یکم درهم شده !
یکم خودمو جمع و جور کردم :+نه آبجے اشتباه متوجه شدۍ ¡
شونه اۍ بالا انداختو :_کلاس هات تموم شده ؟
سرۍ به نشانه تایید تکون دادم که گفت :_پس .. میشه منو ببرۍ سر خاک مامان !..
سعے کردم اعتراض کنم :+آبجے من ، الان وقتش نیست باشه براۍ یه وقت دیگه خب ؟..
اشک تو چشاش جمع شد :_زمان خاک کردن مامان که نزاشتے بیام حداقل الان ببرتم ..
تو همین حین علے آقا زنگ زد ..
سریع رو به مائده گفتم :+چشم .. باشه
برو تو ماشین بشین الان منم میام ..
وقتے مطمئن شدم مائده رفت وصلش کردم :+سلام آقا ..
_سلام پسر کجایے ؟
یه نگاه به دور و اطراف انداختم :+دانشگاه ام .. چطور آقا ؟
_میتونے یه سر بیاۍ اینجا ؟!
+بله حتما .. اتفاقے افتاده ؟
_یکے از نیروهامون سخت مجروح شده ، از وقتے اومده میگه زودتر آقا مجتبے رو خبر کنید قبل .. از اینکه از دنیا برم باهاش چند کلام صحبت کنم !
+اسمشون چیه ؟ براۍ چے میخوان منو ببینن ؟!
_دقیق نمیدونم چیکارت داره اگه میتونے زودتر خودتو برسون ..
+بله چشم الان میرسم خدمتتون .. یاعلے
یه چیزۍ فکرمو درگیر کرد !
تصمیم گرفتم برا رضا زنگ بزنم ..
حداقل با هم بریم ..
شاید رضا بتونه کمکم کنه ..
……
﴿آیـھ﴾
تازه معنے این جمله یا شعر که میگه " سخت است عاشق شوۍ و یار نخواهد ! "
این شده قضیه الان من .. چقدر سخته که وانمود کنے هیچ علاقه اۍ بهش ندارۍ
سخته هے بخواۍ خودتو ازش دور کنے تا دلت نلرزه ..
سخته سرتو بلند نکنے ؛ نگاش نکنے براۍ اینکه تو گناه نیوفتے !
خیلے سخته .. همه چے ..
اما من تحملش میکنم .. رفتم خونه ..
با سلام کردن به مامان وارد اتاقم شدم ، امروز خیلے کار داشتم
چادرمو در آوردمو آویزون کردم ..
لباسامو عوض کردمو یه دفتر خالے از کشوۍ میزم درآوردمو نشستم رو تختم ..
امروز تو یه کانالے نحوه چله ترک گناه رو یاد گرفتم چه بهتر که از همین الان شروع کنمو به فردا موکول نکنم که مطمئنم مثل کارهاۍ دیگه '
اگر به فردا موکول کنم دیگه نمیتونم انجامش بدم ..
تک تک تاریخ هارو تا چهل روز نوشتمو بالاۍ صفحه هم نوشتم " چشم چرانے "
با خودم عهد بستم نه فقط به مجتبے بلکه به هیچ مرد یا پسر جوانے از روۍ لذت نگاه نکنم ..
باید به عهدۍ که بستم پایبند باشم ..
باید خودمو عوض کنم ¡
من همین الان هم عوض شدمو حس میکنم دیگه تنها نیستم ..!
باید برنامه ریزۍ هامو میکردم ؛ ببینم میتونم امروز برم برا خودم چادر بخرم یا نه ..
چادر مامان چون ملے بود نگه داشتنش برام سخت بود ..
یادمه عاطفه میگفت مدل چادرش جده اس !
مدل قشنگے هم داره ..
کلا نوجوان ها و جوان ها بیشتر ازش استفاده میکنن ..
از الان وقتے فکر میکنم یه روزۍ تو اون قاب قرار میگیرم ذوق میکنم ..
واقعا هم یه ذوق خاصے داره ..
نفس عمیقے کشیدم که مامان صدام زد ..
+جانمم !..
ادامـه داࢪد ...
ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌
پـرش به پـارت اول ↯
http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825
لینـک کانـالمونِ ↯
https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8
• 💚🌿💚🌿💚🌿 •
💔
آخـر از بـادیه ی خویـش سفـر خواهم کرد
یک به یک از همه کس جز تو حذر خواهم کرد
«مـرغ بـاغ ملکوتـم» کــه سـر آخـر روزی
گذر عُمر را در کوی تـو سَر خواهـم کرد
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسین 🥀
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#اللهمالرزقناحرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🌸🍃@dokhtaranzeinabi00💞
#بدونیم🖐🏻
ازآیتاللهبهجتسوالشد: اگرکسیترکمعصیتکندو
ازرویریاگناهنکندبرایاینکهمردم
نفهمندچهحکمیدارد؟
فرمودند:خدااینریارانصیبمابکند(:!!
#دخترانزینبے 🌿
#تلنگر👌
تو ڪتاب سہ دقیقہ در قیامت اومده بود
ڪه من هرڪاری "شوخےشوخے" انجام دادم
اونا "جدےجدے" نوشتن ...
مثلا چت با نامحرم
#حواسمونباشہ
@dokhtaranzeinabi00🌷
#تلنگرانہ🥀
توهنوزبهمادرتمیگیتو!
باخواهربرادرکوچکتریابزرگترت
نمیسازی!
بیخیالدرسایمدرسهیادانشگاهتشدۍ!
امربهمعروفونهیازمنکرنمیکنی!
هنوز
ازخیلیاحلالیتنگرفتی!
لابدانتظارداریشهیدمبشی...(
💛🌻⇩
@dokhtaranzeinabi00
#شهیدانہ✨
اگریڪروزفڪرشھـآدتازذهنـتدورشُـد..
وَآنرافَـراموـشڪرد؎؛
حتمـاًفـردآ؎آنروزراروزھبگیـر''
↵شَھیـدمُصطفـۍصَـدرزادھ••🌿
#چـفـیهپـــــوش
❣🍒↯
@dokhtaranzeinabi00
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا روزه میگیرم ؟ 🤔
محض اطلاع اون عزیزانی که میگن چروک میشیم ¡
زشت میشیم !..
#دخترانزینبے 🌸
روزهشـتمهمگیمیلخراسانداریم
انتظارکرمازسفرهسلطانداریم ..
#کمےنگاهے:)💔
#حق!🖐🏻
روزهمیگیریدمٺگرم..
ولےاینروزهایکہکسےجرئتنداره
باهاٺحرفبزنہوبیاعصابمیشے،
چقدرمےارزه!؟
#ڪمےخوشاخلاقمومن
•|#دخترانزینبے ..🌿
امروز حفظ حوزه های علمیه و
تربیت طلاب فاضلوعلمایبزرگ
یک وظیفهی اساسی است ..
- سیدعلیخامنهای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دم افطاری ...
دلت کربلا نمیخواهد ، ای نوکر💔
در اینجا ما شرمنده یک بچه شهیدیم که فکر میکنه بابا رضاش اونجاست😞
شرمندتیم آقا کیان😔
#آقایهنگاه!💔
• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 •
°•○●﷽●○•°
#آیٰـھِ
#قسمت110
✍️بھ قلمِ #خـادمالــمهدۍ|میـم . علےجانپور
یادمه عاطفه میگفت مدل چادرش جده اس !
مدل قشنگے هم داره ..
کلا نوجوان ها و جوان ها بیشتر ازش استفاده میکنن ..
از الان وقتے فکر میکنم یه روزۍ تو اون قاب قرار میگیرم ذوق میکنم ..
واقعا هم یه ذوق خاصے داره ..
نفس عمیقے کشیدم که مامان صدام زد ..
+جانمم !..
…
داداش وقتے فهمید تصمیمم براۍ خریدن چادر جدیه خیلے خوشحال شد ..
به دلیل قد بلندم بهم میومد ..
داداش هم نزاشت که پولشو حساب کنمو خودش اولین چادر آبجیش رو خرید ..
سوار ماشین شدیم که برگردیم که به داداش گفتم :+داداشے الان جایے کار دارۍ ؟!
یه نگاه بهم کردو :_نه چطور مگه ؟
+اومم چطور بگم ، میشه منو ببرۍ اون محله قدیم عزیزجون اینا ؟
با تعجب گفت :_محله عزیزجون اینا !
برا چے اونجا ؟!
یکم تو صندلیم جا به جا شدمو :+دلم خیلے براۍ اونجا تنگ شده .. دلم براۍ زهره هم تنگ شده .. نمیدونم اصلا هنوز اونجا هستن یا نه .. ولے خیلے دلم میخواد ببینمش ..
حتما دیگه برا خودش خانمے شده
یادش بخیر ؛ خیلے زود گذشت ¡
_آیـه زهره دیگه کیه ؟
+یادت نمیاد ؟ یه دختره بود که خیلے باحجاب بود ! بعضے اوقات میومد خونه عزیز اینا ..
_آها آره .. یادمه باهم بازۍ میکردین مارو هم تحویل نمیگرفتین ..
خندیدمو :+وا داداش اون موقع شما بزرگ بودۍ انتطزار نداشتے با اون حجابش بیاد با تو بازۍ کنه که !
زد زیر خنده :_فیلسوف من ، من منظورم تو بودۍ هر وقت با هم بودین تو منو تحویل نمیگرفتے ..
بلند خندیدمو :+واۍ آهااا ..
خب میبرۍ مارو ؟
_من که مشکلے ندارم ، فقط برا مامان اینا زنگ بزن بهشون بگو که نگران نشن ؛ یا حداقل اگه میخوان همراهمون بیان ..
شاید دلشون برا اون محل تنگ شده باشه ..
سرۍ به نشانه تایید تکون دادمو برا مامان زنگ زدم ..
……
﴿مجتبے﴾
قرار شد رضا با ماشین خودش بره اونجا منم خودم برم ببینم چیشده !
بعد از ده دقیقه رسیدم سازمان ..
سراسیمه پیاده شدم که دیدم رضا هم رسید بدو بدو اومد سمتمو :_سلام داداش چرا پریشونے ؟
+نمیدونم رضا حالم خوش نیست ؛ نگرانم ..
_ان شاءالله که اتفاقے براش نمیوفته نگران نباش
سرۍ تکون دادمو :+بیا بریم تا دیر نشده
همراه با من هم قدم شد
رضا رفت اتاق خودش منم رفتم پشت در اتاق علے آقا و در زدم
با اجازه اۍ که داد وارد شدم :+سلام آقا ..!
_سلام .. چیشده چرا رنگت پریده ؟..
آب دهنمو قورت دادم :+چیزۍ نیست ؛ میشه منو ببرین پیش اون آقا !
_همراه من بیا ..
پشت سرش حرکت کردم ، رسیدیم به یه اتاقے که یه آقایے رو تخت دراز کشیده بود و یه دکتر هم کنارش بود !
نگاش کردم .. که با دیدنم لبخندۍ زد ¡
اما من نشناختمش .. تا حالا تو سازمان ندیده بودمش ..
رفتم کنارش نشستمو با خنده گفتم :+چیکار کردۍ با خودت مرد مومن ؟
خندیدو شکسته گفت :_آقـ..ـا مجتبے شـ..ـمایے ؟
+بله خودمم ..
_الحمدالله .. یه پیغام دارم براتون ..
درست رو صندلے نشستمو :+پیغام ! چه پیغامے ؟
انگار خیلے درد داشت چون سعے میکرد یه جورۍ فقط حرفشو بزنه :_از آقا مجید ..
یه لحظه قلبم لرزید ..
با لکنت گفتم :+آقـ..ـا مجیـ..ـد ؟!.
ادامـه داࢪد ...
ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌
پـرش به پـارت اول ↯
http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825
لینـک کانـالمونِ ↯
https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8
• 💚🌿💚🌿💚🌿 •
یڪۍ نوشتہ بود↓
سهمِ من از جنگ
پدرۍ بود
ڪہ هیچ وقت
در جلسہۍ اولیا و مربیان
شرڪتنڪرد....!:)💔
+وهمینقدرغریب(:
#شهیـدانه 🌿
#دخترانزینبے ♥️
هدایت شده از 『 دختࢪاݩ زینبـے 』
یه کانال که ..
که فقط و فقط از آقاش میگه !💔
کانالی که مختص عاشقان اباعبداللهالحسینِ :)
میگفت : عاشق تو بیقراره :)
راهی به حرم نداره 💔..
#بغضتوگلوم ..
هعی آقا نمیخواۍ بطلبے !💔
اگه عاشقے وارد شو ¡..
https://eitaa.com/joinchat/3298295975C7c3d40d2b5
https://eitaa.com/joinchat/479527085C4db73e9da6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_تو میگی رفیقمی؛
تو از اون رفیق صمیمیا... ❤️
.
#ماه_رمضان🌙
#دخترانزینبے♥️
#بدونیم🖐🏻
درجریانباشیمکہ ..
هرکلمہےِاضافھدربرخوردبانامحرمبگیم !
اوندنیابایدجواببدیم🌿'
دین؛خیلےحساسوریزبینهرفیق !
🌱|#دخترانزینبے..