eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
975 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🗣خانوووووووووم......شماره بدم؟ 🚗خانوم خوشگله برسونمت؟؟ 💁‍♂ ‌چن لحظه از وقتتو به ما میدی؟؟ ☝️🏻اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!‼️ 🤷🏼‍♀بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود… این قضیه به شدت آزارش می داد😔 🤦🏼‍♀تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد... 🌸روزی به امامزاده ی نزدیک رفت… 👈شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!‼️ 🥀دخترک وارد حیاط امامزاده شد… خسته… انگار فقط آمده بود کند… دردش گفتنی نبود…!!! 🍃رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد‌‌‌ وارد شد و کنار ضریح نشست🌸 😔زیر لب چیزی می گفت انگار!!! ‼️ 😭خدایا کمکم کن… ☝️🏻چند ساعت بعد،دختر که کنار خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد… 👩🏻‍💼خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان کنن!!!‼️ 😧دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را به خوابگاه برساند… 💃🏻به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شد… 🤷🏼‍♀اما… اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..! 🤷🏻‍♂انگار محترم شده بود… تعقیبش نمی کرد!‼️ 🌼احساس کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام شده باشه!!!! 🙎🏻فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! ‼️اما اینطور نبود! 🌿یک لحظه به خود آمد… 🌸دید را سر جایش نگذاشته…!😌
وقتی میگی کاش حرم بودم ثواب حرم رفتن برات نوشته میشه اصلا اسلام همینه به نیت اعمالت نگا میکنه!وقتی دارن برات روضه میخونن دلت پرمیکشه برابین الحرمین اشک میریزی میگی کاش الان اونجا بودم... دیگه باید بهت بگن زیارت قبول😊 هعععی کاش الان همگی حرم بودیم💔 🕊 @dokhtaranzeinabi00
11.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 🌹(ع) 💐 🌹عاقبت برات می سازیم ما به ایوون طلات می نازیم❤️ 🍃🌺🍃 با سرسعادت امام سجاد (ع) مبارک باد 🍃🌺🍃
29.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬نماهنگ "صلی الله علیک" 🎼محمد فصولی الکربلایی 🖌به همراه زيرنويس عربى 🍃 پیشنهاد ویژه برای دانلود
✍️ ‏ببین ... رد صلاحیت شه من رای میدم ... و ‎ هم رد صلاحیت بشن باز من رای میدم ... هم تایید صلاحیت بشه باز رای میدم ... و روزی چهل دفعه قطع کنن باز رای میدم ... سنگ از آسمون بباره من رای میدم ... چون رای میده و اگه بود رای میداد ... چون رای من آتیش میزنه به جون و و و ... من تحت هر شرایطی در میدم جمهوری اسلامی است! و رای یک است
😈خانوووووووووم...... شماره بدم؟ 🚗خانوم خوشگله برسونمت؟؟ 💁♂ ‌چن لحظه از وقتتو به ما میدی؟؟ ☝️اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!‼️ بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود… این قضیه به شدت آزارش می داد😔 🎋 تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد... 🌸روزی به امامزاده ی نزدیک رفت… 👈شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!‼️ 🍁دخترک وارد حیاط امامزاده شد خسته… انگار فقط آمده بود کند… دردش گفتنی نبود…!!! 🍃رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد‌‌‌ وارد شد و کنار ضریح نشست🌸 😔زیر لب چیزی می گفت انگار!!! ‼️ 😭خدایا کمکم کن… ☝️چند ساعت بعد،دختر که کنار خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد… 👩💼خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان کنن!!!‼️ 😧دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را به خوابگاه برساند… 💃به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شد… اما… اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..! 😯 انگار محترم شده بود… تعقیبش نمی کرد!‼️ 🌼احساس کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام شده باشه!!!! 🙎فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! ‼️اما اینطور نبود! 🌿یک لحظه به خود آمد… 🌸دید را سر جایش نگذاشته…!☺️ ❣دختران زینبی❣ ↬🌸🌿@dokhtaranzeinabi00
‹ یکۍکھ‌دلش‌شکسته‌گوشه‌ۍصحنت‌نشستھ ›
😈خانوووووووووم...... شماره بدم؟ 🚗خانوم خوشگله برسونمت؟؟ 💁♂ ‌چن لحظه از وقتتو به ما میدی؟؟ ☝️اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!‼️ بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود… این قضیه به شدت آزارش می داد😔 🎋 تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد... 🌸روزی به امامزاده ی نزدیک رفت… 👈شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!‼️ 🍁دخترک وارد حیاط امامزاده شد خسته… انگار فقط آمده بود کند… دردش گفتنی نبود…!!! 🍃رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد‌‌‌ وارد شد و کنار ضریح نشست🌸 😔زیر لب چیزی می گفت انگار!!! ‼️ 😭خدایا کمکم کن… ☝️چند ساعت بعد،دختر که کنار خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد… 👩💼خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان کنن!!!‼️ 😧دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را به خوابگاه برساند… 💃به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شد… اما… اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..! 😯 انگار محترم شده بود… تعقیبش نمی کرد!‼️ 🌼احساس کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام شده باشه!!!! 🙎فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! ‼️اما اینطور نبود! 🌿یک لحظه به خود آمد… 🌸دید را سر جایش نگذاشته…!☺️ ❣دختران زینبی❣ ↬🌸🌿@dokhtaranzeinabi00
• میگفٺ‌ڪہ عَظِمَت‌ِنوڪرۍ‌،دَرخونہ‌ےِ امـٰام‌حٌسِـین‌؏رو،زمانے‌میفَہمے.. کہ‌شَبِ‌اَوَّل‌ِقبـر، وقٺۍزَبـونِت‌بَنداومَـد..؛💔 یہ‌وَقت‌میبینۍ‌یہ‌صِدایۍمیاد، میگہ‌....... ᵈᵒᵏʰᵗᵃʳᵃⁿᶻᵉᶦⁿᵃᵇᶦ⁰⁰🌿