eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
974 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 💌عنوان کتاب : سه دقیقه در قیامت ✍🏻نویسنده : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 🎭ژانر : 📖تعداد پارت ها : ۲۳ 💬خلاصه : کتاب سه دقیقه در قیامت داستان زندگی یک جانباز مدافع حرم هست که طی یک عمل جراحی که داشته است به مدت سه دقیقه از دنیا میرود و سپس با شوک ایجاد شده در اتاق عمل دوباره به زندگی برمی گرددد. اما در همین زمان کوتاه چیزهایی می‌بیند که درک آن برای افراد عادی خیلی سخت است ... البته ایشان در ابتدا به شدت در مورد اینکه ماجرایش پخش بشود مقاومت می‌کرد اما در نهایت راضی شده است تا حدی چیزهایی را تعریف کند ... ❌توجه کنید پارت گزاری این کتاب تموم شده و فایل کامل کتاب بعد از پارت ۲۳ (اون پایین پایینا) هست.❌ 💞☘💞☘💞☘🍂 ☘⚡️☘⚡️☘🍁 💞☘💞☘🍂 ☘⚡️☘🍁 💞🍀🍂 ☘🍁 🍂 پسری بودم که در مسجد و پای منبرها بزرگ شده بودم. در خانواده‌ای مذهبی رشد کردم و در پایگاه بسیج یکی از مساجد شهر فعالیت داشتم. سال‌های آخر دفاع مقدس شب و روز ما حضور در مسجد بود. با اصرار و التماس و دعا و نماز به جبهه اعزام شدم. من در یکی از شهرهای کوچک اصفهان زندگی می کردم. دوران جبهه خیلی زود تمام شد و حسرت شهادت بر دل من ماند ... اما دست از تلاش و انجام معنویات بر نمی داشتم و می‌دانستم که شهدا قبل از جهاد اصغر در جهاد اکبر موفق بودند✨ به همین خاطر در نوجوانی تمام همت من این بود که گناه نکنم ... وقتی به مسجد می‌رفتم سرم پایین بود که نگاهم با نامحرم برخورد نداشته باشد. یک شب با خدا خلوت کردم و خیلی گریه کردم ... در همان حال و هوای هفده سالگی از خدا خواستم تا من آلوده به این دنیای زشتی‌ها و گناهان نشوم و به حضرت عزرائیل التماس میکردم که جان مرا زودتر بگیرد ... ادامه دارد ... 🍂 🍀🍁 💞☘🍂 🍀⚡️🍀🍁 💞☘💞☘🍂 ☘⚡️☘⚡️☘🍁 💞☘💞☘💞☘🍂
Aftab Dar Hejab_Romanbaz (1).pdf
حجم: 2.27M
💌عنوان رمان : آفتاب در حجاب 👩🏻‍💻نویسنده : سید مهدی شجاعی 🎭ژانر : 📖تعداد صفحات : ۱۴۵ 💬خلاصه : آفتاب در حجاب روایتی است از زندگی حضرت زینب (س) از کودکی تا عاشورا تا اسارت و تا وفات داستان از کابوس حضرت زینب (س) در کودکی آغاز می‌شود : چشم های اشک‌ آلودت را به پیامبر (ص) دوختی ، لب برچیدی و گفتی : “خواب دیدم ، خواب پریشان دیدم. دیدم که طوفان به پا شده است، طوفانی که دنیا را تیره و تار کرده است ...“
♨️ و در آیا تا به الان شنیدید یا جایی خوندید و اطلاع دارید که 👇 ۶ هزار و ۴۲۸ در دوران به رسیدند که 👈 حدود ۵٠٠ نفر از آنان بودند. ۵ هزار و ۷۳۵ و ۱۷۱ اینا نام‌هایی هست که متأسفانه کمتر شنیدیم، عکس‌هایی که بازم متأسفانه کمتر دیدیم اما چرا ؟ بیاید با که ترین واقعیت کشورمون ایران هستند کمی بیشتر از قبل آشنا بشیم خودمونو بیشتر باور کنیم و باور کنیم در دفاع و حفاظت و صیانت و رشد کشورمون خیلی نقش ویژه ای داریم. با به تصویر کشیدن این قهرمان ها درتاریخ ثبت کنیم وانتشار دهیم .