داشتم روتین موی فر رو انجام دادم
بابام رد شد دید
گفت آهااااا! پس تو موهات فر نیست، زوری فرشون میکنی؟؟
بعدم رفت به مامانم گفت موهاش فر طبیعی نیستا،
من چندبار دیدم،
خودش بعد حموم فرشون میکنه:))😭
زندگی این قدر با آدمهاش ناامیدت میکنه تا بهت ثابت کنه تو جز خودت به هیچکس نیازی نداری. تو کافی هستی.
من که نمیتونستم تنهایی مراقب از دست نرفتنش باشم. نمیشد. هیچ چیزی یک طرفه جواب نمیده. تو نخواستی مراقبش باشی، منم رها کردم. دیر میفهمی که اشتباه کردی، خیلی دیر و من اون موقع فصل جدیدی رو شروع کردم، بدون اینکه فکر کنم اگه بودی چطوری میشد.
ملت تو جنگ واسه اونی که دوستش داشتن نامه مینوشتن. اگه وقت نمیذاره برات یعنی دلش نمیخواد. هیچکس هیچوقت اون قدر درگیر نیست. شک نکن.