eitaa logo
دوستان شهدای اسلام
211 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.3هزار ویدیو
51 فایل
آی دی مدیر: @khadem1212 هر گونه انتقادت و پیشنهادات خود را با بنده در میان بگذارید
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻🌻🍀🍀🌻🌻 ! بيا درمانده ام من! مي‌فرمايد: مرد شريف و را مي‌شناسم به نام . او بار با پاي به مشرّف شده است و در ميان مردم مشهور است كه دارد. او يك سال به آمد؛ من حضوراً با او كردم تا حقيقت موضوع را از او جويا شوم. او گفت: يك سال با به طرف به راه افتادم. حدود يا نُه منزل بيشتر به نمانده بود كه براي انجام كاري تعلّل كرده، از عقب افتادم. وقتي به خود آمدم، ديدم حركت كرده و هيچ اثري از آن ديده نمي‌شد. راه را گم كردم؛ حيران و سرگردان وامانده بودم. از طرفي آن چنان بر من غالب شد كه از زندگي نااميد شده، آماده‌ي بودم. [ ناگهان به ياد بشريّت (عج) افتادم و ] فرياد زدم: ! ابا صالح! راه را به من نشان بده! خدا تو را كند! در همين حال، از دور به نظرم رسيد؛ به او خيره شدم و با كمال ناباوري ديدم كه آن مسير را در يك چشم به هم زدن، پيمود و در كنارم ايستاد. بود و زيبا با لباسي پاكيزه كه به نظر مي‌آمد از باشد. بر سوار بود و مشك با خود داشت. كردم. او نيز مرا به نيكي ادا نمود. : تشنه‌اي؟ گفتم: آري، اگر امكان دارد كمي آب از آن مرحمت بفرماييد! او آب را به من داد و من آب نوشيدم. آن‌گاه فرمود: مي‌خواهي به برسي؟ گفتم: آري. او نيز مرا بر ترك خويش سوار نمود و به طرف به راه افتاد. من عادت داشتم كه هر روز دعاي « حرز يماني » را قرائت كنم. مشغول قرائت شدم. در حين گاهي به طرف من برمي‌گشت و مي‌فرمود: اين طور بخوان❗️ نگذشت كه به من فرمود: اين‌جا را مي‌شناسي؟ كردم، ديدم در حومه‌ي شهر هستم. گفتم: آري مي‌شناسم. : پس پياده شو! من پياده شدم، برگشتم او را ببينم، ناگاه از ناپديد شد. متوجّه شدم كه او است. از گذشته‌ي خود شدم و از اين كه او را و از او جدا شده بودم، بسيار و ناراحت بودم. پس از هفت روز ما به رسيد، وقتي مرا ، تعجّب نمودند؛ زيرا يقين كرده بودند كه من جان به در نخواهم برد. به همين خاطر بين مشهور شد كه من دارم. منبع: كتاب داستان‌هايي از امام زمان (ع) ══✙❆🌻❆✙══ Join➟ @dashtejonoon1
صاحب الزمان بهار آمده  اما   بهار  من  تو  کجایی؟ نمانده  لطف و صفایی  به سال نو چو  نیایی تمام  آرزوی من  خلاصه   شد  به  دعایی پُر از  صفا  شود عالم  اگر  که  جمعه بیایی بیا که خُرم  و خوبی فقط ز سوی  تو باشد بیا که صوت ملیحم  به عشق  روی تو باشد بیا  که  با  قدم  تو  شود  دلِ  همه  راحت به یُمن  بردن نامت  به دل  نشسته حلاوت بیا و یک  قدمی زن  به روی چشم حقیرم نشسته ام  سر  راهت  عنایتی  که  فقیرم به لب رسیده دل و جان از این جدایی و دوری بگو چه چاره کنم  من  از  این فراق و صبوری ؟ https://eitaa.com/joinchat/376504339Ca01258ccb7 https://eitaa.com/doostanshohada