🔵 طبري نقل مي کند که معاويه در جواب محمد بن ابابکر که به او اعتراض کرده بود چرا حرمت علي(ع) را نگه نمي داري، چنين مي گويد: «در آن زمان پدر تو در ميان ما بود، ما به فضل و برتري فرزند ابوطالب آگاه بوديم و بر خود لازم مي دانستيم که حق او را رعايت کنيم، ولي بدان که پدر تو و عمر از نخستين کساني بودند که حق علي را پايمال کردند و با او به مخالفت برخاستند، بنابراين اگر راهي که در پيش گرفته ايم، باطل است، پدرت بنيانگذار آن بود و ما آن را ادامه داده ايم. اگر پدرت در گذشته آن گونه عمل نمي کرد، نه تنها ما با فرزند ابوطالب مخالفت نمي کرديم بلکه دستور وي را اطاعت مي نموديم ولي چون برخورد پدرت را با ايشان در آن زمان ملاحظه کرديم ما نيز به همان شيوه رفتار نموديم».
🟡 بنده در عين اين که معتقدم معاويه از اين طريق مي خواهد ظلم هاي خود را توجيه کند و بايد حساب عمر و ابابکر را از حساب معاويه و امويان جدا کرد، با اين همه توجه دادن حضرت زينب(س) به سقيفه نکته اي است تا ما از جايگاه تاريخي حادثه ها غفلت نکنيم.
🟠 باز در روايت داريم که زينب(س) در کنار نعش برادر بزرگوارش عرضه داشت: «بِأَبِي مَنْ أَضْحَی عَسْكَرُهُ فِي يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ نَهْبا»؛ پدرم فدای عزيزی كه سپاهش در روز دوشنبه تار و مار شد.
🟢 اين بدين معني است که در سقيفه جاده اي گشوده شد که امويان توانستند آرام آرام خود را در نظام تصميم گيري وارد نمايند و عنصر نفاق در بدنه ي نظام اسلامي جا باز کند و حضرت سيدالشهداء(ع) کاري کردند که جهان اسلام متوجه وجود چنين نفاقي بشوندو به همین جهت نبايد نهضت عاشورا را تقابل میان امام حسين(ع) با اهل سنت دانست، بلکه تقابل اسلام است و نفاق و لذا کليه ي مسلمانان امام حسين(ع) را از خود مي دانند.
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
#قطره_قطره
📚 کتاب: راز شادی امام حسین علیه السلام در قتلگاه
🔻بخش سوم
🖋نویسنده: اصغر طاهرزاده
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
📌غفلت از قداست ها
🔵 حرکات و سکنات اصحاب کربلا مي فهماند که موضوعِ فاجعه ي کربلا در رابطه با يك نوع فكر پديد آمد، اگر آن فكر شناخته شد مي توان در مراحل بعدي جامعه را از آن مصون داشت تا حرمت ها و قداست ها محفوظ بماند و حسينِ ديگري کشته نشود و کشتن امام حسين(ع) تقبيح گردد. وگرنه باز به صورت هاي ديگر مردم به فرهنگ اهل البيت(ع) پشت مي کنند و ناخواسته با فكر آن ها دشمني مي نمايند. اگر متوجه نباشيم بينشي در ميدان بود كه كار را تا آن جا کشيد که مقدس ترين انسانِ روي زمين را به شهادت رساندند و احساس شرمساري هم نکردند، از واقعه ي كربلا استفاده ي لازم را نکرده و عبرت کافي نگرفته ايم.
🟡 در زيارت عاشورا يزيد را پنجمين متجاوز به حقوق اهل البیت(ع) قلمداد مي كنيد، زيرا متوجهيد يزيد شروع كننده ي حادثه نيست. زيارت عاشورا که از امامي معصوم صادر شده، نظرها را به اصل آن تفكّري مي كشاند كه با انسان هاي مقدسِ تاريخ مقابله كردند و يزيد را به عنوان كارگزار آن فکر نام مي برد. زيارت عاشورا را يك انسان معصوم به ما ارائه داده و نه يك گروه تند سياسي و يا جناح راديكال و گروه اپوزوسيون، تا بگوييم يك عكس العمل سياسي است، بلكه يك خط هدايت است تا با حادثه درست برخورد کنيم.
🟠 لازم است همين جا عرض كنم هرگز از زيارت عاشورا غافل نشويد. زيارت عاشورا ادب عزاداري صحيح و تحليل درست از واقعه ي كربلا است. هر عزاداريِ معقولي كه مي توانيد، انجام دهيد، ولي روشي را كه معصوم به شما آموخته است فراموش نكنيد. زيارت عاشورا نمي گذارد كه تحليل شما از كربلا منحرف گردد، هم چنان كه نمي گذارد فرهنگِ حيات بخش كربلا فراموش شود، زيرا بي ارتباط با فرهنگ كربلا، ما ملّتي پوسيده خواهيم شد، و بنابراین ارتباط صحيح با آن حادثه را در سخنان امامان معصوم(ع) بايد دنبال کرد.
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
#قطره_قطره
📚 کتاب: راز شادی امام حسین علیه السلام در قتلگاه
🔻بخش چهارم
🖋نویسنده: اصغر طاهرزاده
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
📌نقش حزب اموی در شهادت امام حسین علیه السلام
🔵 در زيارت عاشورا با همان بينشي که حضرت زينب(س) در کربلا با حادثه برخورد کردند، لعنت را به سوي فرهنگي سوق مي دهيد که از حاکميت انسان هايي معصوم غافل است و سقيفه يکي از جلوه هاي آن فرهنگ است که در مقابل غدير به پا شد.
🟡 نبايد فكر كنيم كه سياستِ عدمِ اختلاف بين شيعه و سني - كه مسلّم سياست مقدّسي است وحيله هاي استعمار را خنثي مي كند - به آن معني است که نقش حزب اموي را در انحراف از اسلام فراموش کنيم و از آن جريان و فکري که بستر ظهور حزب اموي شد غافل گرديم، تا دوباره به همان ورطه اي از هلاکت سقوط کنيم که در صدر اسلام سقوط کرديم. ما معتقديم براي حفظ اسلام مديريت امام معصوم شرط است و غدير محل طرح چنين موضوعي بود، حال در سقيفه به هر دليلي از اين موضوعِ مهم غفلت شد و ناخواسته نتيجه آن شد که پس از پنجاه سال يزيد بر سر کار آمد و حاکميت جهان اسلام را تصاحب کرد و فرزند رسول خدا(ص) یعنی امامي معصوم را به قتل رساند و فجيع ترين حادثه تاريخ را پديد آورد.
🟠 مسلّم قصد خليفه ي اول و دوم آن نبود که کار به حاکميت يزيد کشيده شود ولي مگر سنت خدا اين است که ما هر طور خواستيم عمل کنيم و نتيجه ، مطابق عمل ما نباشد؟ در خبر داريم چون عمربن خطاب به شام وارد شد و معاويه را ديد گفت: «هَذا کِسْرَي الْعَرَب»؛ اين پادشاه عرب است. حاکي از آن که خليفه ي دوم متوجه است خطرِ به سلطنت کشيدن خلافت از طريق معاويه مي رود. ولي آيا توانستند کاري بکنند که کار به آنجا منجر نشود؟ وقتي ارزش امام معصوم يعني علي(ع) با سايرين مساوي قلمداد شد، نتيجه آن مي شود که همه ي قبايل حکومتِ بر جامعه مسلمين را حق خود مي دانند، و لذا تفاوتي بين امام حسين(ع) و يزيد در ميان نمي ماند و تاکید بنده آن است که اگر از اين زاويه سقيفه مورد نقادي قرار گيرد، اختلاف بین شیعه و سنی به یک بحث علمی تبدیل می شود که برکات خود را به همراه دارد.
🟢 اگر روحيه اي که در سقيفه پيام غدير را ناديده گرفت شناخته نشود، دوباره مقدسات به مسلخ مي روند. روح و روحيه اي که نمي تواند بفهمد پروردگار عالم انسان هايي را جهت هدايت بشر، منوّر به عصمت و طهارت کرده است، نه تنها چنين مقاماتي را نفي مي کند، بلکه اساساً نسبت به چنين انسان هايي کينه ورزي مي نمايد، و اين است آن خسارت بزرگي که در کربلا بروز کرد. لعن هايي که در زيارت عاشورا اظهار مي شود، براي فاصله گرفتن از آن نوع تفکري است که جايگاه انسان هاي قدسي را در اداره امور جامعه انکار مي کند، چه آن نوع تفکر در قابيل ظاهر شود، و چه در کشنده ي ناقه ي صالح(ع) و چه در قاتل حضرت يحيي(ع) و چه در قاتل اميرالمؤمنين(ع)، همه و همه يک وجه مشترک دارند و آن نفي قداست انسان هاي مقدس و معصوم است و کينه ورزي نسبت به آن ها.
🟣 وقتي مشکل اساسي بشر فهميده شد و کربلا را به عنوان آينه ي نمايش چنين مشکلي نظاره کرديم، لعنت هاي مطرح شده در زيارت عاشورا، لعنت هايي از سر معرفت خواهد بود و موجب دست يابي به جايگاهي مي شود که در طول تاريخ متوجه نقش انسان هاي معصوم بوده است و ديگر نه تنها انسان هاي معصوم را رقيب خود احساس نمي کنيم - تا بخواهيم به آن ها کينه ورزي کنيم - بلکه آن ها را هديه ي الهي مي دانيم که خداوند به ما نشان داده تا راه را گم نکنيم.
🔴 پيام حضرت سيدالشهداء(ع) و ياران آن حضرت در کربلا آن است تا انسان ها از خود بپرسند چرا اسلام آن طور که بايد و شايد نتوانست نقش خود را ايفاء کند و چرا کار جهان اسلام تا به آنجا کشيده شد که روبه روي پاک ترين انسان روزگار ايستادند؟ وقتي آن پيام درست دريافت شد همه ي آحاد جهان اسلام نسبت به سيري که پس از رحلت رسول خدا(ص) پيش آمد، به تأمل فرو مي روند.
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
🔵 اگر در باره ي طرز تفکر خلفاي سه گانه يعني ابابكر و عُمَر و عثمان مطالعه کنيد مي توان به اين نتيجه رسيد که خداوند حتماً انسان هايي بالاتر از آن افراد براي ادامه دين داريِ امت اسلام پروريده است. به عبارت ديگر کربلا مي خواهد بگويد خداوند در غدير چيزي بالاتر از آنچه در سقيفه به بشريت عرضه شد، براي بشريت آماده کرده بود، پس بيائيد به راهي برگرديد که از آن جدا شده ايد.
با توجه به حرکات سه خليفه ي اول مي توان پذيرفت که آن ها اسلام را به عنوان بهترين نظام براي اداره ي جامعه پذيرفته و براي تحقق آن تلاش نموده اند و سعي دارند به سيره پيامبر خدا(ص) عمل کنند. در تاريخ هست که عُمَر به عنوان خليفه ي مسلمين بنا دارد بازديدي از فلسطين بكند، او و غلامش هر دو با يك شتر راه افتادند. قرار گذاشتند يك منزل عُمَر شتر را سوار شود و غلام مهار شتر را بكشد، و يك منزل غلام سوار شتر شود و عُمَر مهار شتر را به دست گيرد. هر كدام هم يك كيسه ي خرما به عنوان توشه ي راه به كمر داشتند. از قضا وقتي به دروازه ي فلسطين رسيدند، موقعي بود كه غلام سوار شتر بود.
🟡 چون مردمِ استقبال کننده از خليفه، قبلاً او را نديده بودند و تصور کردند کسي که سوار شتر است همان خليفه است. پيش آمدند و از غلام تجليل كردند، تا بالاخره معلوم شد خليفه آن ديگري است. بنابراين از نظر ساده زيستي نمي توان تفاوتي بين خليفه ي اول و دوم و حضرت علي(ع) گذاشت و مطلب را به همين خلاصه كرد، بلکه بايد توجه داشت مسئله ي حاکميت امام معصوم دقيق تر از اين ها است که کمال او را صرفاً در سادگي و عدالت اقتصادي دنبال کنيم.
🟠 باز در تاريخ داريم؛ ابابكر وقتي در مكّه زندگي مي کرد وضع مالي خوبي داشت و اكثر مالش را در مكّه و مدينه و در جنگ احزاب خرج كرد و وقتي خليفه شد يك بز و يك شتر و يك قطعه زميني كه جوُ و گندم در آن مي كاشت، چيز ديگري نداشت. شب هنگام كه خواست به خانه اش که در بيرون مدينه بود، برود، شخصي به او گفت: اجازه بدهيد با شمع دنبال تان بيايم. او گريه كرد كه اميرالمؤمنين شدم كه با شمع بيت المال به خانه ام بروم! يعني از نظر ظاهر مشكلي بين خليفه ي اول و دوم و علي(ع) نبود كه شما روي آن دست بگذاريد و بگوييد چون چنين كردند، كار به مقابله با فرزند پيامبر(ص) كشيد. بلكه مسئله ي اصلي اين بود كه: جايگاه اسلام را درست تشخيص نداده بودند، منکر اسلام نبودند، ولي افقي را که اسلام در نهايت دنبال مي کرد، نمي شناختند. تصورشان آن بود که اسلام آمده است که امور دنيايي ما را سرو سامان بدهد و لذا هر جا فکر مي کردند نظر اسلام براي امور کافي نیست، نظر خود را بر نظر اسلام ترجيح مي دادند. يعني به جاي اين كه دست شان را به اسلام بدهند و بالا بروند، پاي اسلام را گرفتند و پايين كشيدند. اين نوع عمل کرد نسبت به اسلام كار را به بي اعتبار دانستن هر معنويّتي مي کشاند، و موجب تقويت روحيه ي تقدّس زدايي و بي رنگ كردن جنبه هاي قدسي دين مي شود. تمام مطلبي كه كار را به شهادت اباعبدالله(ع) کشاند در اين طرز فكر اخیر نهفته است.
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
#قطره_قطره
📚 کتاب: راز شادی امام حسین علیه السلام در قتلگاه
🔻بخش پنجم
🖋نویسنده: اصغر طاهرزاده
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
📌غفلت از باطن قدسی اسلام
🔵 اسلام براي آباداني دنيا و آخرت مسلمين است، يك وقت شما مي گوييد اسلام را مي خواهيم تا هم عاقبت مان را نوراني كنيم و هم دنياي مان را به سامان برسانيم، اين همان است كه خداوند در قرآن به ما توصيه مي فرمايد که بگوييد: «رَبَّنَا اَتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنةً وَ فِي الاَخِرَةِ حَسَنةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّار»؛
🟡 به فرمايش قرآن عدّه اي از خدا فقط دنيا را مي خواهند و مي گويند: «رَبَّنَا اَتِنَا فِي الدُّنْيَا» خدايا فقط دنيا را به ما بده، خدا مي فرمايد: اين ها در آخرت هيچ بهره اي ندارند «وَ مَالَهُ فِي الاَخِرةِ مِنْ خَلاقٍ». از حرکات و گفتار خليفه ي اوّل و دوم بر مي آيد که متوجه باطن قدسي دستورات الهي نبودند، تصورشان آن بود که آن دستورات، يک مجموعه دستورات قراردادي است تا امور جامعه را به سرو سامان برساند و لذا اگر به نظرشان چيز ديگري مي رسيد که کارآيي بهتري داشت آن را عمل مي کردند.
🟠 يك وقت انسان در عين توجّه كامل به قيامت، در دنيا هم طبق دستورات ديني زندگي آسوده اي را براي خود تهيّه مي كند و بر اين اساس به اسلام هم عمل مي كند تا در حياتِ ابدی،ِ معذّب نباشد. ولي يك وقت اسلام را مي خواهد كه صرفاً دنيايش را تأمين کند، حالا هرجا اسلام مزاحم دنيايش شد - طبق اين بينش- اسلام را كنار مي گذارد. در حالي که اگر با افق اصلاح قيامت به اسلام بنگريم بايد وقتي بين اسلام و اميال ما تعارضي پيش آمد، آن اميال را زير پا بگذاريم.
🟢 در صدر اسلام بينشي كه بر سر كار آمد و اميرالمؤمنين علي(ع) را حذف كرد اين طور بود كه هرجا زندگيِ دنياييِ مردم با اسلام اصطكاك پيدا مي كرد تحت عنوان «اجتهادِ خليفه» اسلام را كنار مي گذاشت. خليفه دوم بار ها مي گويد: «مُتْعَتان كانَتا عَلی عَهْدِ رَسُولِ اللّه (ص) أَنَا أَنْهی عَنْهُما وَ أَعاقب عَلَيْهِما»؛ دو متعه در زمان پيغمبر(ص) حلال بود من حرام كردم و عامل به آن دو را كيفر مي كنم. معني اين حرف اين است که پيامبر(ص) هرچه كرد، كرد، و قرآن هرچه گفت، گفت، نظر ما اين است كه صلاح دنياي مردم همين است كه ما مي گوييم. اين طرز فکر چه بخواهيم چه نخواهيم جايگاه پيامبر(ص) را از آن مقام قدسي که او رسول خدا است و حکم خدا را آورده، تنزل مي دهد و او را در حدّ يک مصلح اجتماعي پائين مي آورد، به طوري که هرکسِ ديگر هم مي تواند در حدّ او باشد. در اين نگاه جايگاهي براي امام حسين(ع) نمي ماند که حق داشته باشد يزيد را نپذيرد و بخواهد حکم حق را بر مناسبات جامعه حاکم کند.
🟣 در تحلیل حادثه ای که در کربلا رخ داد باید نظرها رابه طرز فکری بیندازيم كه با نفي قداست نبي و نبوت، مديران حقيقي جامعه ي اسلامي يعني اهل البيت(ع) را نادیده گرفتند و نگذاشتند آن ها آن طور که شايسته است جامعه را رهبري کنند. اگر معرفتي پشتوانه ي وفاداری ما به امام حسین(ع) نباشد نه تنها متوجّه ي جايگاه تاريخي حادثه ي كربلا نمي شويم و نمي توانيم كربلا را درست تحليل كنيم، بلکه ممکن است به جنگ فرقه اي گرفتار شويم. در حالي که بحث بر سر يک نوع تفکر است و نقد آن تفکر، و نه بحث بر سر فرد يا افراد، به همين جهت هم اميرالمومنين(ع) در خطبه 162 نهج البلاغه وقتي يکي از افراد بني اسد در مورد جريان غصب خلافت پس از رحلت رسول خدا(ص) از آن حضرت سؤال مي کند، مي فرمايند: رها کن آن را، آنچه را بايد به آن بپردازي پسر ابي سفيان يعني معاويه است که تلاش دارد از جريان سقيفه به نفع خود استفاده کند و حزب اموي را بر سرنوشت ملت اسلام حاکم کند.
🔴 در تاريخ داريم در زمان خليفه ي دوم لشكر مشغول كشورگشايي بود و بازار جنگ گرم بود، وقت اَذان شد، مؤذن در حين اذان گفت: «حَيِّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَل»؛ يعني بشتابيد به سوي نماز كه بهترين عمل است. خليفه حساب کرد اگر اين شعار مورد توجه قرار گيرد ممکن است انگيزه جنگ و جهاد ضعيف شود. دستور داد آن قسمت را از اذان حذف کنند و به جاي آن بگويند: «الصّلاةُ خَيرٌ مِنَ النَّوم». جمله اي كه پيامبر(ص) دستور داده بودند در اذان باشد، به دستور خليفه ي دوم حذف شد! و اين در حالي است که خداوند فرمود: «مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ» هر آنچه را رسول خدا براي شما آورد بگيريد و از آنچه شما را بازداشت، دست بکشيد، تقواي الهي پيشه کنيد، به درستي که خداوند شديدالعقاب است.
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
#قطره_قطره
📚 کتاب: راز شادی امام حسین علیه السلام در قتلگاه
🔻بخش ششم
🖋نویسنده: اصغر طاهرزاده
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
📌اسلام دنیایی شده
🔵 حرف اين است كه چرا چنين برخوردي با اسلام و سخنان پيامبر خدا(ص) مي كردند؟ عرض شد از حرکات و گفتارشان برمي آيد که از نظر آن ها اسلام براي دنيا بود و هر جاي اسلام با دنيا منطبق نبود بايد کنار بگذارند، و اين يک طرز فکر بود نه اين که فقط شخص خليفه دوم چنين بينشي داشت، بلكه جرياني که دست به دست هم داد و سقيفه را در مقابل غدير به وجود آورد، داراي چنين طرز فکري بود.
🟡 خليفه ي اول؛ خالدبن وليد را فرستاد تا با از دين برگشتگان برخورد كند، خالد مردان آن ها را در آغل هاي چارپايان گرد آورد و همه را آتش زد، عمر به ابابكر نسبت به كار خالد اعتراض كرد و گفت: آيا اجازه مي دهي مردي، مردم را به گونه ي خداي بزرگ شكنجه كند؟ ابوبكر گفت: شمشيري را كه خداوند بر روي دشمنان خويش برهنه ساخته در غلاف نخواهم كرد. در حالي كه از قول پيامبر(ص) هست که : «كيفردادن به آتش تنها در خور پروردگار است».
🟠 باز در تاريخ داريم؛ چون خبر كشتن مالك بن نويره به ابوبكر و عمر رسيد، که خالدبن وليد، مالک بن نويره را کشت و همان شب با همسر او هم بستر شد. عمر به ابوبكر گفت: خالد با آن زن فحشاء نمود، تازيانه اش بزن. ابوبكر گفت: نه! او در امر دين گرفتار لغزش شده است. عمر گفت: او مسلماني را كشته او را بكش، ابوبكر گفت: نه! او در امر دين گرفتار لغزش شده، و من شمشيري را كه در روي ايشان برهنه كرده در غلاف نمي كنم.
🟢 راستي به چه جرمي مالك بن نويره آن صحابي رسول خدا(ص)، كشته شد؟ مگر پيامبر نفرمود: هر مردي که گواهي به يگانگي خدا و رسالت من بدهد نبايد خون او را ريخت، مگر يكي از سه كار را انجام دهد، كسي را بكشد، زناي محصنه كند، دين خود را رها كند. كار آنچنان زشت بود كه وقتي عمر با ابابكر روبه رو شد، در بارة خالد به او گفت: «دشمن خدا بر مردي مسلمان ستم كرد، او را كشت و سپس بر زنش جهيد»
🔴 اين فكر که نسبت به مجازات خالدبن وليد کوتاهي مي کند، فكري است كه دين را فقط براي دنيا مي خواهد و نه براي نوراني شدن انسان و نه براي سعادت ابدي او. اين تفکري بود که امويان توانستند ميوه هاي آن را بچينند و نه تنها حضرت اباعبدالله(ع) را شهيد کردند که هر مؤمني که مقيد به آداب الهي بود و آن ها را تأييد نمي کرد را به مسلخ فرستادند که از جمله ي آن ها حجربن عدي بود که به دست معاويه شهيد شد.
🔵 با غفلت از ارزش تقوا و پشت کردن به انسان هاي قدسي، به مرور روحيه اي به ميدان آمد که با پاسداري از ارزش ها سرِ جنگ دارد و از هر حامل ارزشي كه به بالاتر از دنيا فكر كند متنفّر است.
🟡 كتاب صحيح مسلم نقل مي كند كه: پيامبر(ص) در حال احتضار بودند، فرمودند: بياييد تا نوشته اي براي شما بنويسم كه هرگز پس از اين گمراه نشويد و كاغذ و قلم خواستند. تاريخ گواه است كه خلیفه دوم گفت: اين فرد ـ اشاره به پيامبر(ص) ـ هذيان مي گويد. يعني پيامبري را كه قرآن درباره اش مي فرمايد: «مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَي»؛ هرگز از روي ميل خود سخن نمي گويد و هرچه مي گويد حقّ است، خليفه ي دوم درباره ي آن حضرت گفت: «اِنَّ الرَّجُلَ لَيهْجُر»؛ اين مرد هذيان مي گويد. بعد ادامه مي دهد و مي گويد: «حَسْبُنَا كِتَابَ الله»؛ كتاب خدا ما را كافي است. يعني ما از پيغمبر(ص) توصيه و راهنمايي نمي خواهيم.
🟠 مگر كتاب خدا نمي گويد: بايد از پيامبر(ص) اطاعت كنيد؟ مي فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ...»؛ اي مؤمنان خدا را اطاعت کنيد و رسول و اولي الأمر خود را نيز اطاعت نماييد... و يا مگر قرآن نمي فرمايد: «أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»؛ اي پيامبر! ما قرآن را بر تو نازل کرديم تا براي مردم شرح و تبيين نمايي، تا تفکر کنند. پس چرا دستور پيامبر(ص) ناديده گرفته مي شود؟
🟢 با دقت بر اين نکات است که مي توان گفت در تفکري که از سقيفه شروع شد، قرآن وسيله اي براي امور دنيايي گشت و لذا آن جا که تصور مي شد قرآن جواب گوي امور آن دنيايي که آن ها براي خود تنظيم کرده اند نيست، دستورات را آن رعايت نمي کردند.
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
#قطره_قطره
📚 کتاب: راز شادی امام حسین علیه السلام در قتلگاه
🔻بخش هفتم
🖋نویسنده: اصغر طاهرزاده
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
📌 تفاوت دو نوع برخورد با اسلام
🔵 چنانچه ملاحظه مي شود بحث در رابطه با اختلاف دو گروه به نام شيعه و سني نيست، بحث بر سر دو نوع برخورد با قرآن و پيامبر(ص) است، و موضوعِ مورد بحث يك مسئله ي معرفتي است و توجه به آثار و تبعات آن معرفت در سير تاريخ دارد. اگر جامعه ي اسلامي اين موضوعات را نشناسد نمي تواند خطرات آينده را پيش بيني کند و از آن ها عبور نمايد، عين اين مشکلات ممکن است براي انقلاب اسلامي و نيروهاي متديّن آن پيش بيايد. بايد فكر و بينشي را بشناسيم که در صدر اسلام علي(ع) را کنار گذاشت تا اولاً: خودمان در آن ورطه نيفتيم، ثانياً: جريان هايي را که در دل جامعه شيعي همان طور فکر مي کنند، بشناسيم تا انقلاب اسلامي را از گرفتارشدن در چنگال آن جريان ها حفظ نماييم.
🟡 بسيار پيش مي آيد كه رفيق بنده و رفيق جنابعالي بدون آن که متوجه شود، تجزيه و تحليلش از اسلام شبيه همان تفکري است که در سقيفه ظهور کرد و برداشتش از اسلام همان طوري است كه نمي تواند غدير را بپذيرد. غافل از اين که آن طرز فکري که ابعاد الهي انسان را نمي شناسد و رابطه ي بين تشريع و تکوين را نمي فهمد و همه چيز را سياسي بررسي مي كند، كارش به كُشتن مظاهر معنوي منجر مي شود. بايد در جريان شهادت حضرت سيدالشهداء(ع) به اين موضوع فکر کرد که چرا پس از پنجاه سال از هجرت رسول خدا(ص) عده اي از مسلمانان حاضر شدند دست به کشتن کسي بزنند که معتقدند رسول خدا(ص) در مورد او و برادرش سفارش ها کرده و حضرت سيدالشهداء در مقابل لشکر عمرسعد فرمودند: «أَ وَ لَمْ يَبْلُغْكُمْ مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِي وَ لِأَخِي هَذَانِ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّة» آيا به راستی سخن پيامبر خدا(ص) در مورد من و برادرم به شمايان نرسيده است كه فرمود: اين دو؛ سيد و سالار جوانان اهل بهشت اند؟ اين طور نيست که منکر سخن حضرت سيدالشهداء(ع) بودند، مشکل آن بود که در فرهنگي قرار داشتند که رعايت سخن رسول خدا(ص) را مصلحت نمي دانستند، و اين آن فرهنگي است که در سقيفه ظهور کرد.
🟠 يک نوع فکر و فرهنگي در سقيفه ظاهر شد که معتقد است از اسلام استفاده کند ولي هرجا به نظر او اسلام جواب نداد با نظر خودش کار را ادامه دهد، زيرا معتقد است اسلام هم مثل هر چیزی کهنه مي شود و دوراني دارد. اين طرز فکر را در گفته خليفه دوم به وضوح مي توان ديد، وقتي مي گويد: «همان طور كه يك شتر در طول عمرش حالات گوناگونِ توانايي و جواني و ناتواني و پيري دارد، اسلام همين طور است» از اين جمله بر مي آيد که اسلام هم يک طرز فکر بشري است، مثل طرز فکر افلاطون و جان لاک که در عين قابل احترام بودن نمي توان تا ابد به آن مقيد بود. حرفشان اين است که اسلام مربوط به زمان پيامبر(ص) بود، امروز بايد خودمان با فكر خودمان به اسلام كمك كنيم.
🟢 آيا نبايد تعجّب كرد که چگونه به ديني كه خالق هستي براي كلّ بشر آورده و فوق عالَم است و شامل مُرور زمان نمي شود، از اين منظر نگاه مي شود؟ چون فكر مي كردند دين خدا هم يك پديده مادّي و عصري است و همان طور که مادّه فرسايش پيدا مي كند، آن هم فرسايش پيدا مي کند! حال اگر امام حسين(ع) بخواهد جامعه را به زمان رسول خدا(ص) برگرداند و بگويد: «أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي(ص) أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَی عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)»؛ من برای سركشی و عداوت و فساد كردن و ظلم نمودن خروج نکردم، بلكه؛ جز اين نيست كه من به منظور اصلاح در دين جدّم قيام نمودم، من در نظر دارم امر به معروف و نهی از منكر نمايم. من مي خواهم مطابق سيره ي جدّم رسول خدا و پدرم علی بن ابی طالب(ع) رفتار نمايم. در منظر آن ها چنين فردي طغيان گر است و طبق عقل جامعه عمل نمي کند و مي خواهد ما را به گذشته برگرداند.
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
هدایت شده از تعلیقات
🔅 اقدام درخور تقدیر فعالین حوزه کتاب جبهه انقلاب
🔻 در پی اقدام خلاف قانون کارکنان پلتفرم #طاقچه به #کشف_حجاب و انتشار تصویر آن در فضای مجازی، انتشارات #شهید_کاظمی و #بهنشر (متعلق به آستان قدس رضوی) و برخی دیگر از انتشارات های جبهه انقلاب اقدام به قطع همکاری با این پلتفرم کردند.
این انسجام و اقدام بههنگام قابل تقدیر است، خدا قوت 👌
✅ بهپیوست تصویر نامه مدیر انتشارات شهید کاظمی و بهنشر به مدیریت طاقچه ارائه شده است.
#کشف_حجاب
#جبهه_انقلاب
#اقدام_بههنگام
#انتشارات_شهید_کاظمی
#بهنشر
#طاقچه
🆔 @taalighat
#قطره_قطره
📚 کتاب: راز شادی امام حسین علیه السلام در قتلگاه
🔻بخش هشتم
🖋نویسنده: اصغر طاهرزاده
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
📌 به حاشیه رفتن معنویت
🔵 پس اگر حضرت زينب(س) يا ساير ائمه(ع) جريان سيدالشهداء(ع) را به روز دوشنبه و رحلت رسول خدا(ص) و سقيفه مرتبط مي کنند براي آن است که ما را به تأمل و تفکری دعوت کنند که بتوانیم معضلات اجتماعي خود را به طور ريشه اي حل کنيم و به افکار و ديدگاه هايي که منجر به اين مشکلات مي شود نظر نماييم و بفهميم تفکري که معنويت را به حاشيه مي راند، هرچند با ظاهر اسلامي به ميدان بيايد، در نهايت، با حقيقي ترين روشِ اصلاح امور که در امامي معصوم(ع) تجلي مي يابد، به مقابله بر مي خيزد.
🟡 در ابتدا هيچ كس فكر نمي كرد با تفکري که در سقيفه ظهور کرد كار به قتل فرزند پيامبر بكشد، ولي چون پس از رحلت رسول خدا(ص) يادشان رفت كه قرآن آمده است تا بشر را آسماني كند غدير فراموش شد و امام به شهادت رسيد.
🟠 آسماني شدن بشر ممکن نيست مگر اين که کسي مديريت جامعه را در دست بگيرد که به عنوان انساني معصوم، با باطن قرآن مرتبط باشد، همان شخصيت هايي که ابتدا قرآن آن ها را به عنوان اهل البيت، عين عصمت و طهارت معرفي کرد و سپس فرمود: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ * لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»؛ آن قرآن، قرآن بلند مرتبه اي است که در کتابي پنهان و دور از دسترس همه قرار دارد و هيچ کس نمي تواند با آن تماس پيدا کند مگر آن مطهرون و اهل عصمت و طهارت. وقتي مقصد اصلي قرآن فراموش شد هم سقيفه جاي غدير مي نشيند و هم يزيد جاي حسين(ع) و هم امام در کربلا شهيد مي شوند.
🟢 افتخار ابدي بر آن هايي باد كه بي سروصدا در آن غوغاي سقيفه متوجّه ي غدير شدند و ما را وابسته به اهل بيت عصمت و طهارت(ع) نمودند. اکثر مسلمانان تحت تأثير فضايي قرار گرفتند که اصحاب صحيفه در سقيفه پديد آوردند و لذا ابتدا تعداد شيعيان كم بود امّا همين تعداد کم، به خوبي درك كردند كه اهل سقيفه در نهايت كارشان به كجا خواهد كشيد، و به همين جهت شيعه دامن ائمه(ع) را گرفت.
🟣 مؤمن واقعي کسي است که به حقايق قدسي و معنوي عالم ايمان دارد و متوجه نقش فعّال آن ها در تمام مناسبات بشري است. در مقابل چنين بينشي، آن بينشي که در عين پذيرش اسلام، معتقد به نقش فعّال امور معنوي نيست، به انسان هاي قدسي و معنوي توجهي ندارد، و سقيفه بر همين اساس پايه گذاري شد، به طوري که کارگزاران آن معتقد نبودند براي امور جامعه نيازمند انساني هستند که با عالم قدس و معنويت ارتباطي خاص دارد.
🔴 نظام سرمايه داري با تکيه بر ليبرال دموکراسي، گمان کرد با کار و توليد مي تواند امور جامعه را سر و سامان دهد و جايي براي رهنمودهاي انبياي الهي در مناسبات اقتصادي و اجتماعي قائل نبود و نه تنها معنويت را به چيزي نگرفت، بلکه روحيه ي کينه ورزي با امور معنوي را تقويت نمود و درنتيجه بشر را امروز با بحراني اين چنين سهمگين روبه رو کرد. همان بحراني که جهان اسلام با حضور امويان با آن روبه رو شد،
🔵 بحران مقابله با قداست ها که منجر به شهادت حضرت امام حسين(ع) شد. ريشه ي همه ي اين بحران ها - اعم از بحران هاي دوران اموي، و يا بحران هاي جهان امروز - را بايد در توجه بيشتر به زمين و غفلت از آسمان معنويت جستجو کرد، اين روحيه در سقيفه به يک نحو ظاهر شد و در مارکسيم لنينيسم به نحوي ديگر و در ليبرال دمکراسي به صورتي ديگر.
🟡 در سقيفه هيچ کس منکر آن نبود که رسول خدا(ص) فرموده اند: «اَلْحَقُّ مَعَ عَلِي وَ عَلِي مَعَ الْحَق»؛ حق همواره با علي(ع) همراه است و علي(ع) نيز همواره با حق است. اين حديث و امثال آن را همه از زبان پيامبر(ص) شنيده بودند و در کتاب هاي خود نيز آن ها را آورده اند، منتها در سقيفه روحيه اي حاکم بود که تصور مي کرد براي اداره جامعه به چيزي غير از شريعت الهي احتياج است و آن زرنگي هاي حاکمان است و بايد گروهي بر سر کار آيد که با انديشه ي بشري جامعه را اداره کند و امور ديانت را براي امور شخصي بگذارد. اين ها اعتراض هاي حضرت زهرا(س) را به چيزي نگرفتند که فرمودند با اين کار در امور دنيايي و آخرتي ناکام مي شويد، و متأسفانه بعد از روبه روشدن با ناکامي ها و بحران ها، باز هم آن طور که بايد و شايد ريشه ي مشکل را تحليل نکردند، تا آن که حضرت امام حسين(ع) در کربلا عمق فاجعه را نماياند، و روشن کرد وقتي اصالت به منافع دنيايي داده شود بهترين انسان ها به مسلخ مي روند و در نتيجه جامعه يک روز هم روي خوش به خود نخواهد ديد، هم چنان که با غفلت از مرحوم مدرّس مردم ايران بيست سال گرفتار رضاخان شدند.
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
#قطره_قطره
📚 کتاب: راز شادی امام حسین علیه السلام در قتلگاه
🔻بخش نهم
🖋نویسنده: اصغر طاهرزاده
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
📌 افت تولید بدون توحید
🔵 بينشي که در سقيفه حاکم است اگر به ايمان هم نظر دارد، آن ايمان را براي رونق اقتصاد مي خواهد و پيشرفت اقتصادي مد نظر اوست و لذا اگر در جايي دستورات الهي با پيشرفتِ مد نظر او سازگاري نداشت، با اصالت دادن به پيشرفت، از کنار آن دستور رد مي شود، چون در اين بينش، صعود معنوي به خودي خود اصالت ندارد، بلکه معنويت را هم براي تأمين دنيا مي خواهد. چنين نگاهي به دين، آرام آرام نه تنها دين را به حاشيه مي راند بلکه آن را مزاحم پيشرفت مي بيند و يک نحوه بدبيني نسبت به آن پيدا مي کند.
لازم است عزيزان توجه داشته باشند که با چه رويکردي بايد به پيشرفت هاي اقتصادي چشم دوخت و با چه بينشي به آن ها پرداخت. به عنوان مثال اگر يک دولت با شعار تنش زدائي باب مذاکره با آمريکا را باز کند ولي اصالت را به فرهنگ غرب بدهد، تسليم اهدافي مي شود که آمريکا برايش ترسيم مي کند. ولي اگر باب مذاکره با آمريکا را باز کند تا بدون آن که مرعوب فکر و فرهنگ غرب شود، حقوق ملت را از آن بگيرد، تسليم اهداف آمريکا نمي شود و اين دو، با دو رويکرد يک شعار مي دهند ولي دو نتيجه به دنبال دارد. مثل رويکرد به خصوصي سازي و انداختن ثروت ملت در دست سرمايه داران و رويکرد به خصوصي سازي براي آن که مردم - به جاي ادارات دولتي- سرنوشت خود را در دست بگيرند، که با يک شعار دو رويکرد را دنبال مي کنند.
🟡مسلّم هر اندازه که انسان ها مؤمن و متدين باشند به همان اندازه امور اقتصادي و اجتماعي آن ها در سامان بهتري است ولي اين به آن معني نيست که ايمان براي رونق اقتصاد است و در اين راستا به اقتصاد اصالت دهيم.
🟠ما را براي قيامت آفريده اند، چه بخواهيم و چه نخواهيم و لذا نبايد همه ي همّت خود را صرف امور دنيايي كنيم وگرنه هم دنيا را از دست مي دهيم و هم منزل اصلي خود، يعني قيامت را. پس واي اگر نسبت به معنويّات حسّاس نباشيم، واي اگر بخواهيم با اهداف دنيايي به مقصد برسيم، واي اگر الفاظ و شعارهايمان ديني باشد ولي در جهت دنيا و دنياداري به کار روند. نتيجه اش اين مي شود كه چيزي نمي گذرد يزيد، اميرالمؤمنينِ جامعه ي اسلامي خواهد شد و متأسفانه همه به جز اهل البيت(ع) تحمّل كردند که يزيدِ ميمون بازِ مشروب خوارِ تحت تأثيرِ فرهنگ غربِ آن زمان - يعني روم- بيايد و سرنوشت جامعه اسلامي را به دست بگيرد، چون اهل دنيا جز دنيا نمي خواهند و يزيد هم دنياي آن ها را تأمين مي كرد و لذا هيچ كس صدايش در نيامد و متوجّه ي عمق فاجعه اي كه براي دنيا و آخرتشان در پيش بود نشدند. مي گويند آن ها حكومت مي خواهند، ارزاني شان باد، ما هم در زير سايه آن ها به امور دنيايمان مي رسيم.
🟢وقتي معتقد باشيم فلان مسئول اگر اعتقاد محكمي به اسلام و انقلاب ندارد، و اگر خانواده اش هم مقيّد به رعايت ظاهر اسلامي نيستند، چون خوب كار مي كند پس بايد به او نقش تعيين کننده داد و شرايط طوري شود که حرف آخر را او بزند، بايد منتظر همان نتايجي بود که از طريق سقيفه به جامعه ي اسلامي رسيد. در چنين شرايطي نه تنها نيروهاي انقلابي حذف مي شوند، بلکه کار به كشتن فرزندان معنوي انقلاب كشيده مي شود، و ناخواسته زمينه براي پذيرش امثال رضاخان فراهم مي شود. همين بينش است كه در ابتدا چون جرئت نمي کند بگو يد پيغمبر مي خواهيم چه كنيم، مي گويد: آخوند مي خواهيم چه كنيم، ولي از حرکات آن ها روشن است که به نبوّت اعتقاد ندارند و مي خواهند زير بار احکام الهي نروند و مخالفت با روحانيت را - يعني جرياني که متذکر احکام الهي است - بهانه کرده اند و به توليدِ بي توحيدْ دل سپرده اند.
🟣خداوند وقتي مي خواهد حضرت موسي(ع) را براي مقابله با فرعون مجهّز و آماده كند مي گويد: اي موسي قيامت آمدني است... و مواظب باش اهل هوس تو را از آن منصرف نكنند و پيرو هوس آن ها نشوي كه در آن حالت نابود خواهي شد؛ «فَلاَ يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لاَ يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَی»؛ يعني در حين تلاش سياسي اجتماعي، اگر از مقصد اصلي که همان قيامت و آماده شدن براي ابديت است، باز بماني نابود مي شوي.
منزل اصلي هرکس، قيامت است. ما در زمين آمده ايم تا شايسته ي زندگي قيامتي شويم و دين هم براي قيامتي كردن ما آمده است، حال اگر فكري آمد كه ما را به کلي از قيامت غافل نمود و تماماً متوجّه دنيا كرد، اين فكر، در تقابل با سعادت انسان است. تحت تأثير چنين فکري آرام آرام احساس مي کنيد ديگر مؤمنان را دوست نداريد، دنياداران را بيشتر دوست داريد و به نوع زندگي و برنامه هاي آن ها علاقه مند هستيد. کم کم متديّنين را مسخره خواهيد كرد، نسبت به روحانيّت بي توجه مي شويد و مي گوييد: اين ها نقش توليدي ندارند، مي گوييد: اديسون برق اختراع كرد، آخوند چه كار مي كند؟ در حالي که برق در عين اين که مي تواند وسيله اي جهت راحت کردن امور زندگي باشد ولي هرگز با برقي که اديسون اختراع کرد، نمي توان زندگي زميني را آسماني نمود.
🔴پيامبران(ع) آمدند زميني ها را به ابديت متصل گردانند و آن ها را به ساحتي فوق ساحت زمين دعوت نمايند. اگر ذهن و فکر جوانان ما را توليد بدون توحيد اشغال کرد، ديگر گوششان نسبت به سخنان پيامبران(ع) شنوا نيست تا بخواهند بر اساس دستورالعمل پيامبران الهي زندگي کنند. و اگر اين راه ادامه يابد روح کلي جامعه به مسيري مي رود که تحملِ به قتل رساندن قدسي ترين انسان ها برايش آسان مي شود. به همين جهت است که مي توان گفت فرهنگي که در سقيفه پايه گذاري شد فرزند پيامبر(ص) را در کربلا کشت. آن ها فكر نمي كردند، حرکت شان منجر به چنين فاجعه اي شود، ولي حضرت زينب(س) به ما نشان دادند که کربلا از کجا پايه ريزي شد. همچنان که اصالت دادن به ارزش هاي غربي در صدر مشروطه، روح جامعه را به سمتي کشاند که شيخ فضل الله نوري را مانع اهداف خود ديد و لذا تحمل شهادت او براي جامعه آسان شد. و پس از آن بود که پنجاه سال حکومت وابسته پهلوي پاي گرفت.
🔵 دامن زدن به جوّ توليدِ بدون توحيد، باعث مي شود، دانشجوي رشته ي مهندسي و پزشکي گمان کند دروس معرفت ديني و اخلاق چيز اضافي است. آنقدر هويت ديني، که اصل و اساس هويت هر انساني است، بي رنگ مي شود که دانشجويان ما هويّت خود را در تخصّص خود جستجو مي كنند و نه در ايمان و بندگي خود. لذا تعالي و حيات خود را در هر چه بيشتر فرو رفتن در تخصص مي جويند. در حالي که رسول خدا(ص) مي فرمايد: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً فَقَّهَهُ فِي الدِّين »؛چون خداوند خيري را براي بنده اي اراده کند او را علاقمند به تعمق در دين مي کند. چون سعادت اصلي انسان با آشنائي و معرفت هر چه بيشتر به دين، تأمين مي شود.
🟡 وقتي روحيه ي مطرح شده در سقيفه را به کمک توجه دادنِ حضرت زينب(س) و حضرت رضا(ع) شناختيم، مي توانيم موقعيّت تاريخي حضرت اباعبدالله(ع) را درست درك كنيم و تحليل صحيحي از نهضت آن حضرت داشته باشيم.
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مکن ای صبح طلوع ....🥀🥀🖤🖤