eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
802 دنبال‌کننده
367 عکس
47 ویدیو
14 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. ارتباط با ادمین: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 آغاز زمام‌داری در #دوران_آریایی با فرمان‌روایی پیرمند خردمندی گره خورده است که به‌خاطر عدالتش، ب
| 🔸 هجوم از سمت ، یورش و تجاوز وقت‌وبی‌وقت جنگجویان کوهستان و از شمال به فلات ایران، خواسته یا ناخواسته، جمعیتی از آریایی‌های حوزه‌ی تمدنی را با یک‌دیگر متحد کرد. این جمعیت، متشکل از اقوام و قبایل آریایی در منطقه‌ی نسبتا گسترده‌ای بودند که از در کوه‌پایه‌های آغاز می‌شد و تا و دشت‌های پای کوه ادامه داشت. ضرورت مقابله با دشمن مشترک باعث انسجام و بیش‌تر ایشان گردید و در نهایت به ظهور پادشاهی انجامید. آن‌ها توانستند در یکی از دوره‌ها، از و تا حکومت یک‌پارچه‌ای را تشکیل دهند و فلات‌نشینان را از گزند مهاجمان ایمن سازند. 🔹 فرمان‌روایان ماد توانستند از 700 پیش از میلاد تا 550 پیش از میلاد، بر بخش عظیمی از سرزمین‌های پیرامون حکمفرمایی کنند. اگرچه ، مهم‌ترین مولفه‌ای بود که قبایل پراکنده‌ی را با یک‌دیگر پیوند می‌داد، اما تهدید روزافزون و شناخت عمیق و عینی از وجود دشمن مشترک، عنصر تعیین‌کننده‌ای بود که توانست این پیوند زبانی را به اتحاد سیاسی تبدیل نماید. 🔸 «ماد»، عنوانی بود که آشوری‌ها به قبایل حاشیه‌نشین رود داده بودند. آن‌ها این رود را «مادای» می‌خواندند؛ جماعتی را هم که در کنار قزل‌اوزن می‌زیستند، خطاب می‌کردند. قزل‌اوزن رود خروشان و پرپیچ‌وخمی بود که از کوه‌های در زاگرس شمالی سرچشمه می‌گرفت؛ تا کوه‌پایه‌های در پیش می‌آمد؛ تا و ، خرامان‌خرامان پیش می‌رفت و در نهایت در آرام می‌گرفت. در دامن با طراوت حرکت این رود پربرکت، حوزه‌ی تمدنی زرخیز پدید آمده و جمعیت چشم‌نوازی از اقوام و قبایل را در بالین خود جای داد. 🔹 مردمان این حوزه‌ی تمدنی، که از شمال و غرب تحت تهاجم آشوری‌ها، اورارتویی‌ها و حتی دیگر اقوام منفرد آریایی قرار می‌گرفتند، روزی مصمم شدند خود را با اراده‌ی خودشان تامین کنند. مردی به‌نام از میان ایشان برخاست؛ قبایل را متحد ساخت؛ دست آشوری‌ها و اورارتویی‌ها را کوتاه کرد؛ را پایتخت خویش قرار داد و نخستین پادشاهی آریایی را در تاریخ ایران پدید آورد. یونانیان این شهر را می‌خواندند؛ این منطقه معادل تقریبی امروز است. 🔸 دیاکو یا دهیوک، پیر و حکیم خردمندی بود که در دهکده‌ی خودش توانسته بود زندگی عادلانه‌ای را برپا سازد. در اوضاع نابه‌سامان ، این تجربه مثل الماس می‌درخشید. مردمان دیگر دهکده‌ها نیز به این پیر خردپیشه اقبال کردند و او را مجاب نمودند تا حکومتی تشکیل دهد و بر ایشان به عدالت فرمان‌روایی کند. از اتحاد دهکده‌های مستقل، با حاکمیت دیاکو، پادشاهی ماد در تاریخ ایران سربرآورد. 🔹 ناگفته نماند که در نزد مادها، آتش یک عنصر مقدس شمرده می‌شد. تقدس آتش به احتمال زیاد، شکل تحریف‌شده‌ای از باورهای مومنانی است که داستان گلستان‌شدن شعله‌های آتش برای علیه‌السلام را نقل می‌کردند و شیوه‌ی را در نواحی تمدنی پیرامون بین‌النهرین گسترش می‌دادند. یکی از این مومنان بود که به حوزه‌ی تمدنی ، در کنار دریاچه‌ی هجرت کرده و آیین را در آن پراکنده بود. اگرچه تاریخ دقیقی از زمان هجرت جناب در دست نیست، اما وجود آتشکده‌ها در دوره‌ی ماد، نشان‌دهنده‌ی نفوذ این اندیشه در ایران است. آتشکده‌ی در نزدیکی از بقایای دوره‌ی پادشاهی ماد و حکومت دیاکو است. 🕰 منابع برای دانلود 📎 نقشه‌ی پادشاهی ماد در گسترده‌ترین زمان 📎 گستره‌ی اتحاد قبایل ماد در هزاره‌ی پیش از میلاد 📎 موقعیت و وسعت جغرافیایی پادشاهی‌های همسایه ماد 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🟥 در ادامه روایت قبل، سراغ رفته‌ایم. پیر خردمند دادپیشه‌ای که معلوم نیست چند سال منتظر نشست؛ زبان در کام و شمشیر در نیام گرفت تا مردمان روزگارش به لازم برای و تمنای حکومت عدل برسند. در نخستین لحظه‌ی تولدش، چیزی که طلب کرد، زمام‌داری عادلانه بود. در وایت هشتم (پست بعدی 📎) از سلسله یادداشت‌های را به دیاکو دادگر اختصاص داده‌ایم. ......
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 در ادامه روایت قبل، سراغ #دیاکو رفته‌ایم. پیر خردمند دادپیشه‌ای که معلوم نیست چند سال منتظر نشس
| 2️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین اراده‌ی ملی در ایران‌زمین 🔸 حکیم ایرانی که قدرت خردمندی‌اش قبایل پراکنده‌ی را گرد او جمع می‌کرد، نام داشت؛ یونانیان او را در متون‌شان، دیوکیس (Deioces) می‌نامیدند. کارآمدی و گره‌گشایی تدابیر دیاکو روشن‌تر و واضح‌تر و مورد نیازتر از آن بود که کسی چشم بر آن بپوشاند و در لحظه‌ی تاریخی‌ای که ایران بیش‌ازهرزمان به قبله‌ای برای اتحاد و ائتلاف نیاز داشت، آن را نادیده بگیرد. افراد دهکده‌ای که دیاکو در آن زندگی می‌کرد، وقتی به مشکلی برمی‌خوردند، او را برای قضاوت و داوری برمی‌گزیدند؛ نتیجه‌ی قضاوت چنان بود که همواره طرفین از این قضا به خانه برمی‌گشتند. 🔹 لحظه‌ی درخشانی در تاریخ ایران‌زمین بود وقتی برای نخستین‌بار، به‌جای افراد دهکده‌ای کوچک در دشت‌های جنوبی ، سران قبایل ماد به اتفاق نظر رسیدند که سر و سرنوشت قبیله‌ی خود را به ریاست دیاکو بسپارند. آن‌ها با اسرار و التماس او را راضی کردند که هر را هم‌چون عضوی از روستای خویش فرض نماید و میان ایشان، به دادگری فرمان‌روایی کند. 🔸 هم آسیب‌های ناشی از پراکندگی برای قبایل پراکنده‌ی ماد یک اضطرار عینی خلق کرده و دست و مهاجمان را به تجاوز نسبت به خاک و دام و ساکنان باز گذاشته بود؛ هم حکمت و خرد و دادگری دیاکو، قدرتی عینی را به نمایش گذاشته و رجوع به او را برای ایشان غیرقابل‌اغماض کرده بود. آن‌ها با این دو اضطرار عینی، در یک لحظه‌ی تاریخی، از جمعیتی پراکنده به یک ملت متحد تبدیل شدند و نخستین و را در صحنه‌ی تاریخ این سرزمین به نمایش گذاشتند. 🔹 تبعا نمی‌توان با قاطعیت درباره‌ی الهی‌بودن شخصیت دیاکو سخن گفت؛ اما همین‌مقدار می‌توان ادعا کرد که در که در روزگار ماد میان و شکل‌گرفته بود، آموزه‌های انبیا در قلعه‌ی ، امن و امان و ایمنی بیش‌تری داشتند تا در جلگه‌های و . شاید به‌خاطر همین امن و امان و ایمنی بیش‌تر بود که تنی چند از انبیاء سرشناس ترجیح دادند ایمان خود را به دوش کشند و در فلات ایران رحل اقامت بیافکنند، تا در باشند و ایمان خود را کتمان کنند. 🔸 جناب ، یار غار علیه‌السلام، شایسته‌تر دید که پس از تقسیم کنعان میان اسباط، راهی ایران شود و ادامه‌ی عمر خود را به‌جای و ، در دشت‌های پیرامون ، در و در نزدیکی به سرآورد. حتی برخی از راویان جنگ 100ساله‌ی مادها با آشوری‌ها، انبیا بنی‌اسرائیل بودند و ماوقع این تنازع تمدنی را در صفحات خود ثبت کردند. حضور این انبیا در دامن فلات ایران، هم محیط و فضای را پررنگ‌تر می‌کرد، هم «ایران-بین‌النهرین» را به‌نفع این سرزمین سنگین‌تر می‌نمود. 🪔 این مطلب هم‌چنان ادامه دارد... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🟥 روایت دهم از . روایتی که می‌خواهد قدری بیش‌تر از تصویرسازی کند و هنر او و کار کارستان ایرانیان را برجسته‌تر سازد. این تصویرسازی قصد دارد یک مقوله‌ی مهم از جنس را در تاریخ ایران در دوره‌ی فرمانروایی مورد توجه قرار دهد. این امر درتاریخ تحلیلی ایران باستان کم‌تر جلب توجه کرده است. 1️⃣: روایت تولد نخستین اراده‌ی ملی در ایران‌زمین 2️⃣: روایت تولد نخستین اراده‌ی ملی در ایران‌زمین 3️⃣: روایت تولد نخستین اراده‌ی ملی در ایران‌زمین 4️⃣: روایت تولد نخستین اراده‌ی ملی در ایران‌زمین 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 روایت دهم از #روایت_ایران. روایتی که می‌خواهد قدری بیش‌تر از #دیاکو تصویرسازی کند و هنر او و
| 4️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین اراده‌ی ملی در ایران‌زمین 🔸 در کنار مردی زندگی می‌کرد، دیاکو نام؛ ساکن یکی از روستاهای همان حوالی. شاید نزدیک ؛ شاید نزدیک ؛ شاید قدری به کردستان نزدیک‌تر؛ شاید هم به . چه فرقی می‌کند، در جایی بود همان اطراف، شبیه یکی از این‌جاها. ایرانیان با دیاکو، کاری کردند کارستان. آن‌ها شدند؛ آن‌هم نه به‌خاطر امکانات زمین؛ بلکه به‌خاطر خصوصیات یک انسان؛ به‌خاطر خصوصیات دیاکو. 🔹 دیاکو مردی بود خردمند و دادپیشه. او هنگام قضاوت، او را اندک‌اندک زبان‌زد قبیله و قوم‌اش کرده بود. از نظر تعلقات فکری و قلبی، هیچ شباهتی به حاکمان نداشت. نه در کنارش و بود تا ورد بخواند و نرد بر تخته بتاراند؛ نه برای تجمیع قوا، دست به دامان شمشیر و نیزه و اسب شده و قدرت پشت قدرت گذاشته بود. چه کسی می‌داند، شاید او یا یکی از اجدادش از همان کسانی بودند که امان و ایمنی ایمان در ایران برایشان بود. ما چیز دقیقی از دیاکو نمی‌دانیم، ولی همین‌قدر تاریخ برای‌مان نوشته است که دیاکو، پیری خردمند و عدالت‌پیشه بود. او مدت‌ها نشسته و ماه‌ها و سال‌ها انتظار کشیده بود؛ آن‌قدر که مناسب بیداری یک قوم و هزار قبیله باشد. 🔸 تاریخ برای ما نوشته است که روزی انتظار دیاکو به سر آمد. این روز نمی‌دانیم کدامین روز سعد از هفته، یا کدامین ماه از سال و حتی دقیقا کدامین سال از تاریخ ما بوده است. اما آن‌قدر می‌دانیم که این انتظار مسعود برای نخستین‌بار، اتحادی مبارک را در آفرید؛ چنان وفاقی را خلق کرد که قادر بود استقلال و یک سرزمین و ساکنانش را از پادشاهان ستمگر و و بستاند. خطی بکشد میان وارستگی فرمانروا با خودکامگی امپراتور. خطی کشید میان زمام‌داری به‌رسم بین‌النهرینی‌ها و حالا، ایرانی‌ها. اینک، ایران بود که سری میان سرها درمی‌آورد. اینک ایران بود و خروج از عصرش. 🔹 ما از دین و آیین دیاکو و فرزندانش خیلی اخبار دقیقی نداریم؛ اما همین‌قدر می‌دانیم که او، به ظلم و جور و فرمان نراند. همین‌قدر می‌توانیم فرض کنیم حکومتی که به جور و ستم فرمان‌روایی کند، نمی‌تواند مرزهای خود را از دیگر امپراتوری‌های باسابقه‌ی روزگار خود، بیش‌تر بگستراند. همین‌قدر می‌توانیم نتیجه بگیریم آن‌هایی که با دیاکو متحد شدند، از صمیم قلب دل به با او سپردند، نه به ضرب شمشیر؛ نه به زور دشنه؛ نه به افسون شمن و کاهن. 🔸 ما از جزئیات مرگ دیاکو هم چندان باخبر نیستیم؛ اما همین‌مقدار خبر به ما رسیده است حکومتی که او بنیان گذاشت، توسط فرزندان و نوادگانش به اندازه‌ای وسعت پیدا کرد که در یک‌سو به رود رسید و در سوی دیگر به . در بالادست همسایه شد و هم‌نشین و ؛ در پایین‌دست نیز دوشادوش . 🔹 ما از دیاکو همین‌قدر می‌‌دانیم که نخستین را در تاریخ مکتوب بشر رقم زده است. قبایل ماد، حول ویژگی‌های شخصیتی و فکری و اعتقادی دیاکو با او متحد شدند؛ پای زور و خودکامگی در میان نبود. در این اتحاد، آن‌چه اولویت داشت و بهانه بود، نعمات و برکات جغرافیای قزل‌اوزن نبودند. جغرافیا، آن‌چه برای به ارمغان آورده بود، خدادادی‌اش بود و گرانی به‌تبع . این نخستین بود که حول ویژگی‌های یک حاکم، به طیب خاطر و و تمنای فرمان‌برداران شکل می‌گرفت. این نخستین بود که در تاریخ و رقم می‌خورد؛ نخستین تجربه‌ی عینی امکان گذر از و امکان برپایی . 🔸 این نخستین لحظه‌ی کشف در ایران بود. در قلب این اراده، انسان نشسته بود و رد پایی از آیین نیکان در آن دلربایی می‌کرد. بهانه‌ی این و ، نه دام بود و نه خوراک. اراده‌ی بزرگی شکل گرفته بود، علیه رسم پادشاهی ستمگر و . این شد که نخستین گذر از به ، به دست ایران در تاریخ مکتوب بشر به ثبت رسید و این افتخار باشکوه به‌نام اراده_ایرانی سند خورد. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid