#روایت_بخوانیم 8️⃣9️⃣5️⃣
ایستاده در غبار | قسمت ۱
جوان میگفت انبارهای کتاب ضاحیه را زیر آتش خالی کردیم؛ هرکس شنید سرزنشمان کرد اما ما میخواستیم که مردم حتی وسط جنگ هم کتاب بخوانند.
برادرِ لبنانیمان، اینها را میگوید اما وقتی از وضعیت علمی اینجا میپرسم، سر از جاهای عجیب و غریبی درمیآوریم:
-ما نمیخواییم قطب علمی باشیم؛ میخواییم مصرفکننده علم شما باشیم.
✍#محسن_حسنزاده
🏷 منبع
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر
فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 8️⃣9️⃣5️⃣
ایستاده در غبار | قسمت ۲
میپرسد فکر میکنی این جمله را چه کسی گفته؟ منتظر نمیماند. میگوید یکی از علمای ایران به من گفت در گفتگویی که با سیدهاشم صفیالدین داشته، این جمله را از او شنیده.
میگفت ما جمعیتمان کم است؛ خرد و کلان و پیر و جوانمان هم رزمنده شویم، باز در برابرِ اسرائیل باید بیشتر شویم.
میگفت خودش در جلسهای از سیدحسن شنیده که رهبری سالها قبل از او خواسته تا فعالیتهایشان را در جهت نابودی اسرائیل تنظیم کنند و سیدحسن هم گفته که دیگر وظیفهای جز این نمیشناسد.
جوان، اینها را میگوید که تاکید کند ما میجنگیم؛ شما تولید علم کنید. میگوید اگر از این حرف تعجب میکنید، در نگاهِ امتیتان تجدیدنظر کنید.
ما اگر یکی هستیم، اگر همه زیر چتر انقلابیم، باید طوری عمل کنیم کانه در یک کشور واحدیم.
فارغ از علوم تجربی، لبنان به آگاهیهای معنوی ایران هم نیاز دارد. جای خالی نهضت ترجمه اینجا به شدت احساس میشود. چند هفته قبل، وقتی توی محله فتحالله، دختر نوجوانی را دیدیم که با ترجمه "سلام بر ابراهیم" دلداده شهید ابراهیم هادی شده بود، چیزهایی نوشتیم اما حالا جوانِ لبنانی رسما دارد مذمتمان میکند سر این که نهضت ترجمه را جدی نگرفتهایم.
القصه؛ کمک به جبهه مقاومت، فقط مالی نیست؛ تولید علم، نشر آگاهی و تلاش برای گسترش ارتباطات فرهنگی هم کمک به جبهه مقاومت است.
✍#محسن_حسنزاده
🏷 منبع
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر
فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 لزوم مصاحبه و نگارش تاریخ شفاهی
✒ باید واقعیتها را گسترش داد
تا
به اعتقاد تبدیل شوند...
🎬 باهم ببینیم،
از زبانِ خانم زینب عرفانیان
در نشست ماهانه دورهمگرام،
جمعخوانی کتاب «همسایههای خانمجان»
#قسمت_یازدهم
#آموزشی
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر
فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 9️⃣9️⃣5️⃣
چهار گوش مقاومت| قسمت ۱
به عنوان معلم مدرسه خودگردان، همیشه دغدغه این را داشتم که مفاهیم اجتماعی و موضوعات مهم روز را به روش خلاقانه به شاگردهایم آموزش بدهم، طوری که در عین یادگیری، آن مفهوم برایشان نهادینه شود.
دلمشغولی این روزهایم موضوع مقاومت بود که چطور آن را به بچههای ابتدایی که شاید درک و تصویری واضح از این موضوع نداشته باشند آموزش بدهم. چند تا تصویر از پرچم مقاومت را پرینت گرفتم و برای آموزش اشکال هندسی به کلاس اولیها با خودم سر کلاس بردم. وقتی تصاویر را بین بچهها پخش کردم یکی از تصاویر را که پرینت رنگی گرفته بودم، وسط تخته چسباندم و گفتم:
-بچهها به این میگن مستطیل، مستطیل چهار تا گوشه داره و چهار تا هم ضلع. اینا گوشههاشن، اینام ضلعهاشن.
بنین طبق عادت همیشگیاش که بعد از هر جمله من شروع میکرد به پرسشهای رگباری، این بار هم با همان صدای نازک و بچهگانه گفت:
-خانم مام چارگوشمونو مثل مال شما رنگ بزنیم؟ خانم این نقشهای وسطش چیه؟ خانم من مداد زردمو دیروز گم کردم میشه سبزش کنم؟
✍#ترنم
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر
فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 9️⃣9️⃣5️⃣
چهار گوش مقاومت| قسمت ۲
گفتم:
-آره شمام میتونین رنگ کنید. این نقشهای وسط، علامت مقاومته. اینم عکس پرچم مقاومت لبنانه که به شکل مستطیل هست، بیشتر پرچمها به شکل مستطیلان یعنی چهار گوشان. حالا مقاومت چیه؟ یه گروهی از آدمها که از کشورشون مقابل اسرائیل وحشی دفاع میکنن و اجازه نمیدن که اونا بیان سرزمینشون رو بگیرن.
علی گفت:
-آره من دیدم تو تلویزیون که اینا یه عالمه موشک زدن به اسرائیل، خانوم خانوم منم خیلی دوست دارم برم با اسرائیل بجنگم.
وقتی احساس کردم که تا حدودی به قصد خود رسیدم، از بچهها پرسیدم:
-بچهها بهم بگین مستطیل چند ضلع داره و چند گوشه؟
بچهها هم با صدای بلند و البته ناهماهنگ گفتند:
-چار ضلع داره و چار گوشه.
✍#ترنم
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر
فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
جهاد با قلم
🤝 دورهمگرام برگزار میکند:
نشست بررسی "نقش روایت زنان در توسعه کمکهای مردمی برای جبهه مقاومت"
🔹️کلان روایت #ایران_همدل در "فرض" کمک به جبهه مقاومت
🔸️سوژهیابی روایتهای همدلی مردم
🔹️نقش زنان در روایت همدلی مردم ایران و لبنان
⚜ با حضور: خانم شریعتمدار
مسئول زنان پیشران #ایران_همدل
📆زمان: سهشنبه، ۲۹ آبان ماه
🕰ساعت: ۱۶ الی ۱۷
📱در بستر اسکای روم
🌐 برای دریافت لینک نشست، به آیدی زیر پیام دهید:
@z_arab64
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر
فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 0️⃣0️⃣6️⃣
بادام بوداده وسط روضه| قسمت۱
به نظر من نوه مغز بادام نیست، بادام بو داده است بانمک فراوان.
نوه باعث میشود تو که روی دور تند زندگی بچههایت را بزرگ کردی و تا آمدی طعم مادر بودن را مزمزه کنی، دیدی یک سر و گردن از تو بلندتر روی دستت قد کشیدهاند،
حالا وقت داری بنشینی و طعم شیرین بزرگشدن بچههایشان را قطرهقطره بچشی.
وقتی فیلم روند بزرگ شدن بچه با دور کندتری جلوی چشمت به نمایش درمیآید به جای نصیحت و دعوا و نکن_بنشین، فقط قربانصدقه میچسبد و دیگر هیچ.
برای همین است که در جواب سوال نوه کیست؟ گفتهاند کسی که کارهایی که پدرومادرش در کودکی جرات انجامش را نداشتند با خیال راحت و حتی با چاشنی تشویق در منزل پدر ومادربزرگ انجام میدهد.
اگر در مراسم مذهبی دیدید مادربزرگی به جای انداختن چادر روی سرش، خیلی عمیق و فلسفی به جنگولکبازیهای نوهاش نگاه میکند و گاهی بیاختیار میخندد و به سینه میزند و لاحول و لاقوت میخواند، فکر بد نکنید.
او مادربزرگ جلف و سبک و دور از نزاکتی نیست.
او یاد گرفته غم و حزنش در دل و شادی و خندهاش را برای مغزبادامش در چشم جاری کند.
او میداند بچهها باید طعم اشک و نشاط معنوی را با هم در روضه حس کنند تا اقامه عزای اباعبدالله برایشان بهترین خاطره کودکی باشد.
✍#جمیله_توکلی
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر
فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 0️⃣0️⃣6️⃣
بادام بوداده وسط روضه| قسمت۲
او میداند بچه نیاز به توجه دارد،
نیاز به همراهی دارد،
نیاز به تشویقشدن دارد، حتی وسط روضهای که در آن پلیدترین انساننماها، مثل گرگی سیرنشده از خون، بعد از آن واقعه سرخ، به جان بچهها افتادند، آتش به خیمههای کودکان یتیم انداختند، به گوش ظریف و گوشواره دخترهای سهساله رحم نکردند و با غل و زنجیر، دستوپای مثل برگ گلشان را بستند.
هیولاصفتانی که مسافت طولانی کربلا تا کوفه و شام، طفلان بیگناه را سوار بر شترهایبیجهاز به اسیری میبردند بیآنکه بدانند گنجهایی را به یغما میبرند که هر کدام فخر آفرینشاند و جدّشان همو که هر صلات نامش را در اذان میبرند، نیمقرن پیش به جای دستمزد رسالت، فقط خواسته بود بااهلش مهربان باشند.
ایلیا نوه دو سالهام را نگاه میکنم شاید او هم با گرفتن حس توجه از مادربزرگی که در میانه روضه خنده و گریهاش پنهان نیست فردا روزی وسط روضهای مردانه، میدانداری کند و به پیرغلامی اباعبدالله برسد.
✍#جمیله_توکلی
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر
فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 1️⃣0️⃣6️⃣
چیزی برای دوست داشتن | قسمت ۱
روبروی ویترین مغازهای ایستادهایم. گیر داده آهنربای چینی بخرید. کنارش آهنربای ایرانی صورتیرنگی است اما یک گوشه از روکش پلاستیکیاش پاره است.
صدای "یارب یارب" پسربچه فلسطینی توی گوشم زنگ میزند. چند روز است با خود میگویم لابد مادرش روحیه مقاومت را از دوست داشتن فلسطین شروع کرده.
خم میشوم و آهسته میگویم:
-قبلا چینی خریدیم، به درد نمیخوره، این دفه ایرانی بخریم.
قانع کردنش سخت نیست. کمی که سکوت کنم و دو بار بگویم ایرانی، رضایت میدهد. ایرانی را برمیداریم و میرویم خانه.
من به شوق حمایت از محصول داخلی در جعبه را باز میکنم و او به شوق اسباببازی جدید.
این آهنربا قویتر است، فقط امکاناتش اندازه آهنربای چینی نیست.
بعد از هر بار امتحان قدرت آهنربا، میپرسم:
-حالا ایرانی بهتره یا چینی؟
هنوز دلش پیش امکانات بیشتر آهنربای چینی است، چون بدون اینکه نگاهم کند، میگوید چینی.
لبخندی زدم:
-ولی قدرت چینی کمتر بود. آهنا سفت و سخت بهش نمیچسبیدن.
کمی بیشتر روی فلزهای دیگر امتحان کردیم. خوشش آمد و گفت:
-انگاری ایرانی بهتره.
یاد مرد فلسطینی افتادم که روز اول حمله اسرائیل با بغض رو به دوربین گفت چهل سال زحمت ساخت این خانه را کشیدم اما. بغض مرد بیشتر شد و گفت فدای فلسطین.
وقتی پسرم گفت ایرانی بهتر است، رفتم منبر و از ایران و حمایت از آن حرف زدم.
✍#رجبی
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر
فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 1️⃣0️⃣6️⃣
چیزی برای دوست داشتن | قسمت ۲
اولین بار که از حبالوطن حرف زدم، سالها پیش بود برای دوستم نفیسه که یکی از استادان دانشگاه هرات بود و الآن به لطف طالبان فعلا خانهنشین شده.
آن زمان نفیسه توی ایران، هم جا داشت و هم نداشت. هم ایران را دوست داشت، هم دلش پر میکشید برای هرات اما بورسیه دکترا بود و باید برمیگشت. وبلاگنویس قهاری بود و با کلمات، اعجاز میکرد.
یک شب که از دلتنگی برای هرات نوشت، برخلاف شبهای قبل که درباره پستهایش بحث میکردیم، ساکت بود. همه هماتاقیها در سکوت، پست جدیدش را خواندیم و برایش نظر دادیم حبالوطن من الایمان.
من وپسرم چند سال است کتابهای شهدا را میخوانیم، حتی روزی که آقای راجی گفت خدایی بچههای ما چقدر از شهید کاظمیآشتیانی میدانند که از رونالدو میدانند؟
پسرم پرسید: رونالدو کیه؟
گفتم: هیچی، یه فوتبالیسته.
داداش ابراهیم، داداش محسن، آرمان، حاج ابراهیم همت. حاج قاسم که جای خود دارد. پسرم گاهی شبها خواب حاجی را میبیند که بغلش میکند. بیدار که میشود، دستش را مشت میکند و بازویش را سفت که مثل داداش ابراهیم و حاج قاسم برود ورزش باستانی و تکواندو تا امریکا و اسرائیل را به هم بدوزد.
آهنربا به دست خوابش میبرد. مادر پسربچه فلسطینی را میبینم که روزش با چشم در چشم دشمن شدن در ایست بازرسی، شروع میشود. او را به بچهاش نشان میدهد و تمام قصه آوارگی این هفتادسال را برایش تعریف میکند.
انتخاب دومی برای پسربچه نمیماند که در آن شک کند.
آهنربا را از دستش بیرون میکشم و به نسبت ِ بین پسرم و آهنربا فکر میکنم.
باید همان اول در کنار شهدا از عشق به وطن برایش میگفتم که وقت خرید بین چینی و ایرانی، مردد نمیماند.
از نفیسه تعریف میکردم که برای برگشت به هرات، تردید نکرد و به تعهدش به بورسیه وطنش وفادار ماند و بلیت هرات گرفت.
باید از امروز در کنار هر شهید از هدفش برای جنگیدن، بگویم. حبالوطن قصههای زیادی برای یک پسربچه دارد تا از بچگی شور مقاومت را در او گرم کند.
✍#رجبی
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر
فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 2️⃣0️⃣6️⃣
بازار کتاب، طرحی نو | قسمت ۱
چند سال پیش که برای اولین بار و بهخاطر کرونا، نمایشگاه کتاب مجازی شد، متنی نوشتم در حمایت از این ایده عالی، چون امثال این راهکارها کمک میکند به برقراری عدالت اجتماعی. در این شرایط اگر کسی در شهر یا روستای دور افتادهای هست و دوست دارد در نمایشگاه شرکت کند، میتواند کتابهای نمایشگاه را با همان مزایا و ارسال رایگان بخرد و این اتفاق خیلی خوبی بود.
با راهاندازی طرح بازار کتاب به نظر میرسد که معکوس این اتفاق هم رقم خورده. در واقع این امکان فراهم شده که اگر کسی در تهران و شهرهای بزرگ میخواهد از یک کتابفروشی بومی روستایی خرید کند این کار را به راحتی میتواند انجام دهد.
چند روز پیش تعدادی کتاب سفارش دادم و از شهرهای مختلفی مثل بوشهر و کاشان و کرمان و قم و تهران خرید کردم.
وقتی فکر میکردم که الآن کتابهایی که انتخاب کردم را یک کتابفروش بوشهری در یکی از کوچهپسکوچههای شهرش، از ته قفسهها پیدا میکند و احیاناً گردوغبار رویش را با دستمال پاک میکند و بعد از بستهبندی برای من میفرستد، حس خیلی خوبی داشتم.
یا حتی در فکر بودم که خانم یا آقای کتابفروش کرمانی چه حسی دارد وقتی کتابهای قدیمی کتابفروشیاش را من انتخاب میکنم؟
✍️#فریبا_محمدکریمی
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر
فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
#روایت_بخوانیم 2️⃣0️⃣6️⃣
بازار کتاب، طرحی نو | قسمت ۲
فروش این کتاب با قیمت قبل شاید سود چندانی برایش نداشته باشد، ولی از اینکه کار کسی را راه انداخته حتماً خوشحال است.
وقتی مجبور شدم برای پُرکردن ۱۰۰ هزار تومان،
حداقل خریدم از یک فروشگاه، بقیه قفسههایش را نگاه کنم تا کتاب دیگری انتخاب کنم، حس قدمزدن در همان کتابخانه را که تابهحال ندیده بودم برایم زنده کرد.
وقتهای بیکاری حساب میکردم کتابها از کاشان زودتر بهدستم میرسد یا قم؟ شاید هم کرمان.
همه این کارها کمک میکند به تشکیل یک شبکه ارتباط ملی و پویا که به مرور میتواند تقویت شود و رویدادهای فرهنگی بزرگتری را رقم بزند.
پ.ن: سایت بازار کتاب:
https://bazarketab.ir/home
✍️#فریبا_محمدکریمی
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر
فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها