eitaa logo
دوره های آموزشی کاملا رایگان
47.5هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
225 فایل
خیییلی مهمه وجود آگهی های تبلیغی-آموزشی در کانال،تبلیغ دیگران و یا حتی تبلیغ دوره های هزینه دار خود ماست و به معنای رایگان بودن آنها نیست. فقط و فقط دوره هایی که در کانال بارگذاری می شود و در کانال سنجاق شده رایگان هست. @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•🌞🌿• 1 - الف‌، لام‌، میم‌ 2 - ‌آن‌ کتاب‌ [بلند مرتبه‌] هیچ‌ تردیدی‌ ‌در‌ ‌آن‌ نیست‌، راهنمای‌ پرهیزگاران‌ ‌است‌ 3 - آنان‌ ‌که‌ ‌به‌ غیب‌ ایمان‌ می‌آورند و نماز ‌را‌ برپا می‌دارند و ‌از‌ آنچه‌ روزیشان‌ کرده‌ایم‌، انفاق‌ می‌کنند 4 - و آنان‌ ‌که‌ ‌به‌ آنچه‌ ‌به‌ تو نازل‌ گردیده‌ و آنچه‌ پیش‌ ‌از‌ تو نازل‌ ‌شده‌، ایمان‌ می‌آورند و اینانند ‌که‌ ‌به‌ آخرت‌ یقین‌ دارند 5 - آنان‌ ‌بر‌ هدایتی‌ ‌از‌ پروردگار خویشند و ‌هم‌ ‌ایشان‌ رستگارانند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😂 دیدید شلوارا زانو میندازه؟ من تیشرتام شکم انداختہ 😐🤣 @dokhtarane_hazrate_zahra
😂 منطق واتساپ: ویرایش پیام ندارم؟خوب کردم😐ناراحتی برو پیش تلگرام🚶🏻‍♂ @dokhtarane_hazrate_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 عنوان کتاب: ابو وصال: نیم نگاهی به زندگی شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری ✍️ نویسنده: محدثه علیجان زاده روشن 🏡 ناشر: شهید کاظمی 📖 صفحات: ۱۳۶ صفحه 📗 معرفی کوتاه کتاب محمد رضا متولد ۲۶ فروردین ماه سال ۱۳۷۴ در تهران دیده به جهان گشود. او از نسل چهارم فرزندان حضرت روح الله (ره) بود که برای دفاع از حرم هجرت کرده و به شهادت رسید. محمد رضا دانش آموخته دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام صادق (ع) و دانشجوی سال سوم فقه و حقوق اسلامی در مدرسه عالی شهید مطهری بود. از صفات بارز اخلاقی محمدرضا می‌توان به خوش خلقی و خلوص نیت در انجام وظایف دینی و امور خیر اشاره کرد. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب یک سال فقط یک کارت برای ورود به بیت رهبری دادند. من اصرار داشتم که محمدرضا برود. بعد از مشورت، او انتخاب شد. خواهرش می‌خواست که او را بفرستم اما نمی‌شد. تا فهمید که رضایت دادیم برود، سر از پا نمی‌شناخت. دوم دبیرستان بود. اوّلین بارش بود که تنها می‌رفت. وقتی از بیت برگشت، چشم‌ها و صورتش قرمز شده بودند. از روحیاتی که در او می‌شناختم، مطمئن بودم که مسیر بیت تا خانه را گریه... @dokhtarane_hazrate_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌ﻣﺮﺍﻗﺐ باشيم ... ﺻﺪﺍﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺸﮑﻨﺪ ! ⭕️ﻋﯿﺐ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭا داد ﻧزنیم ☝️ﺍﻭﻝ شخصيت خودمان را ﺗﺮﻭﺭ ميكنيم ؛ ✌️ﺑﻌﺪ آبروي آن‌ها را ✔️ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺻﺪﺍﯼ ﺗﺮﮎ را ﺯﻭﺩﺗﺮ از فرياد ﻣﯽﺷﻨﻮد! •┈┈••✾•✨🦋•✾••┈┈• @dokhtarane_hazrate_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُهَلِّلُ وَ تُكَبِّرُ... 💬 سلام بر تو هنگامی که تهلیل(لا له الا الله) و تکبیر(الله اکبر) می­گویی... ⏳ ۲۳ روز مانده به نیمه‌ شعبان (آخرین جمعه‌ی قرن) اللهم عجل لولیک الفرج @dokhtarane_hazrate_zahra
📚🖇.•یک‌تست‌بسیارمعتبرازپروفسورحبیبی :)-! 🌻🌿.•چه‌کسی‌همیشه‌درقلب‌شماجای‌دارد؟ ←بادقت جواب بده رفیق🙂♥️ 1-عددی دلخواه بین(1-8)انتخاب کنید... 2-آنرا با 10 جمع کنید... 3-دوباره با 5 جمع کرده... 4-باز حاصل بدست آمده را بعلاوه 8 کنید... 5-این بار عدد دلخواهی را که ابتدا انتخاب کرده بودید را از حاصل کم کنید... 🌱.•حالا با توجه به لیست زیر شخصی که همیشه در قلبتان جای دارد را بیابید 💛 1-پدربزرگ 2-پدر 3-مادر 4-خواهر 5-برادر 6-عمو 7-دایی 8-عمه 9-خاله 10-همسر 11-دخترعمو 12-پسرعمو 13-دختردایی 14-پسردایی 15-دخترعمه 16-پسرعمه 17-دخترخاله 18-پسرخاله 19-دخترخواهر 20-پسرخواهر 21-دختربرادر 22-پسربرادر 23-خداوند 24-زن عمو 25-زن دایی 26-شوهرعمه 27-شوهرخاله ‼️ شاید زیاد جا خورده باشی ••• ولی علم هم نشون داد خداوند همیشه درقلب شما جای دارد :)-!♥️
4_6050759289633508477.mp3
10.22M
۳ فایل هشتم 💢در عظمت ماه رجب همین بس که؛ خداوند با همه جلال و جبروتش، خود را مطیعِ تو می‌خواند!!! ☜ به یک شرط...! این شرط چیست ؟ @Ostad_Shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻امیر المومنین(ع): دو نعمت است، كه ارزش آن ها را نمى داند مگر كسى كه....🤔 آن ها را از دست داده باشد! جوان‍ــــی و تندرس‍ـــ‍تى😇 قدرشون بدون رفیق! اگر تموم بشن فقط پشیمونیش باقی میمونه!☺️⁦ ⁦⏳•| @dokhtarane_hazrate_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 ۵۸ علی علیه السلام افتادم. حضرت علی در مسجد و در حال سجده شهید شد. زینب هم از مسجد به سمت سرنوشتش رفت. روی زمین مسجد افتادم و آنجا را بوسیدم. محل سجده های دخترم را بوسیدم. و بو کردم اقای حسینی وارد شبستان شد و روبرویم نشست. بدون اینکه زمینه سازی کند و حرف اضافی بزند، شهادت زینب را تسلیت گفت. از قرار معلوم بیرون مسجد همه حرف‌ها را به مهران و بابای زینب گفته بود. اول سکوت کردم و بعد با صدای محکمی گفتم:« هرچه میل خدایه» با آقای حسینی از مسجد خارج شدیم. بابای مهران روی زمین نشسته بود و گریه می کرد و مهران هم توی ماشین. مهران با دیدن من گفت:« مامان زینب را کشتن... خواهرم شهید شده جنازه‌اش را پیدا کردن» من مهران را دلداری دادم و آرام کردم. از چشمم اشک نمیامد جعفر به من نگاه نمی کرد من هم چیزی به او نگفتم. کاش می‌توانستیم همدیگر را آرام کنیم. آن روز کارگر های ساختمان جنازه زینب را در سَبَخی «که بعدها در آنجا مرکز پست شاهین شهر را ساختند» پیدا کردن مهران گفت: مامان شهرام، صبح توی تا کسی از دوتا مسافر شنیده بود جنازه یک دختر نوجوان را روی زمین خاکی پیدا کردن وقتی شهرام به خونه اومد و خبر را داد من مطمئن شدم که اون دختر زینبه اما نمی خواستم تا خبر قطعی نشده به شما بگم.» انتظار تمام شد، انتظار کشنده‌ای که سه روز تمام جانمان افتاده بود. باید میرفتم و دخترم را می دیدم. جنازه زینب را به سردخانه پزشکی قانونی بردن، ما باید برای شناسایی به آنجا می رفتیم. سوار ماشین شده و همه با هم به پزشکی قانونی رفتیم. مهران و باباش لحظه ای آرام نمی شدند. چشمهای مهران کاسه خون شده بود. من یخ کرده بودم و هیچ چیز نمی گفتم، گریه نمیکردم مهران که نگران من بود، من را بغل کرد و گفت:«مامان گریه کن! خودت رو رها کن» اما من هیچی نمیگفتم آنقدر در دنیای خودم با زینب حرف زده بودم که نفهمیدم کی به سردخانه رسیدیم. دخترم آنجا بود با همان لباس قدیمی اش.. با روسری سورمه ای و چادر مشکی اش . منافقین او را با چادر شهید کرده بودند. با چادر چهارگره دور گردنش بسته بودن. کنار زینب نشستم و صورت لاغر و استخوانی اش را بوسیدم. چشمهای بسته اش را یکی یکی بوسیدم و سرم را روی سینه اش گذاشتم. قلبش نمی‌زد و سرد سرد شده بود. دستهایش را گرفتم و فشار دادم بدنش سفت شده بود. روسری اش هنوز به سرش بود. چند تار مویی را که از روسری بیرون زده بود، پوشاندم. دخترم راضی نبود نامحرم موهایش را.. ادامه دارد... 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
«•بسم الله غفور العالمین•»
🦆|^=^|🐥 6 - ‌به‌ راستی‌ آنان‌ ‌که‌ کفر ورزیدند تفاوتشان‌ نکند چه‌ انذارشان‌ کنی‌ ‌ یا ‌ انذارشان‌ نکنی‌ ایمان‌ نمی‌آورند 7 - ‌خدا‌ ‌بر‌ دل‌ها و شنوایی‌شان‌ مهر نهاده‌ و ‌بر‌ چشمانشان‌ پرده‌ای‌ ‌است‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ عذابی‌ بزرگ‌ ‌است‌ 8 - و ‌از‌ مردم‌ کسانی‌ هستند ‌که‌ می‌گویند: ‌ما ‌به‌ ‌خدا‌ و روز واپسین‌ ایمان‌ آورده‌ایم‌ ولی‌ آنان‌ مؤمن‌ نیستند 9 - می‌خواهند ‌خدا‌ و مؤمنان‌ ‌را‌ فریب‌ دهند، ‌در‌ حالی‌ ‌که‌ جز خودشان‌ ‌را‌ فریب‌ نمی‌دهند، ولی‌ نمی‌فهمند 10 - ‌در‌ دل‌هایشان‌ بیماری‌ ‌است‌، ‌پس‌ ‌خدا‌ ‌ایشان‌ ‌را‌ بیماری‌ افزود، و آنان‌ ‌را‌ ‌به‌ سزای‌ ‌این‌ ‌که‌ دروغ‌ می‌گفتند عذابی‌ دردناک‌ ‌است‌ 📖🖇➪@dokhtarane_hazrate_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا