#سرود_ولادت_حضرت_زینب_س
🎼#سبک_اخبار
#اومده_به_دنیا
سبک ما مصلح به الله اکبریم....
🌷🌷🌷
✅بنداول
اومده به دنیا دختره حیدر (ع)
اومده دختره زهرای اطهر
خواهره حضرته امام حسین و
زینت رو دوش ساقیه کوثر
🌷
ملائک صف به صف
باشادی و باشعف
همه تبریک میگن
به علی شاه نجف
🌷
یازینب یازینب زینب کبری(س)
__
✅بند دوم
به زهرا وعلی نوردوعینه
از همون بچه گیش به شورو شینه
چه زیبا می خوابه دخترا زهرا (س)
وقتی که تویِ آغوش حسینه
🌷
دختر شاه دین زن ولی مرد آفرین
الگوی زنانِ بهشتی روی زمین
🌷
یازینب یازینب زینب کبری (س)
✅بندسوم
دختره حیدره چه باصلابت
باحیا باوقار و بانجابت
خطبه میخونه مثل باباش حیدر(ع)
دشمن از خطبه هاش می کنه وحشت
🌷
بانوی باصفا براحسین جون فدا
قهرمانه بعداز قضیه ی کربلا
🌷
یازینب یازینب زینب کبری (س)
________________
#شاعرسبک_سازڪربلایے_مجیدمرادزاده
🌐@dorenabhydar
💫کرامات زینبیه 💫
✅ توسل به امیر المومنین علیه السلام با نام زینب کبری سلام الله علیها
دکتر اصلی من، نجف است!
محمد رضا فیض الاسلام- فرزند آیت الله سید علی نقی فیض الاسلام، شارح و مترجم نهج البلاغه و مفسّر قرآن- میفرمودند:
زمانی مرحوم پدرم فیض الاسلام، مبتلا به زخم معده و زخم روده و اثنی عشر شدند و از این بیماریها بسیار رنج میبردند، ایشان نزد دکترهای متخصص رفته، آنها گفته بودند که:
ایشان باید سه عمل جراحی انجام دهند. یکی از دوستان به ایشان گفت:
امکاناتی در لندن دارم و میخواهم شما را به آن جا بفرستم و عمل جراحی شما انجام شود. ایشان با توجه به رنجی که از این بیماریها میبردند، این پیشنهاد را قبول کردند.
روزی که قرار بود برای گرفتن ویزا و بلیط بروند، شناسنامه خود، همسر و فرزندانشان را هم برداشتند و به دوستشان گفتند:
شما که قرار است برای رفتنِ بنده به لندن، ویزا بگیرید، برای رفتن به عراق، بلیط تهیه کن که دکتر اصلی من نجف است!
سال ۱۳۴۲ بود که همه خانواده با هم به نجف رفتیم. در نجف بین علما جلساتی برقرار میشد و خاطرات گذشته را زنده میکردند.
در یکی از جلسات یکی از علما از پدرم پرسید: آقای فیض الاسلام! چرا شما به خود میپیچید؟ پدرم گفت:
فلان بیماری را دارم!
آن عالم به ایشان گفت:
از یکی علما شنیده ام که اگر کسی حاجتی داشته باشد و خداوند متعال را سه بار به حضرت زینب کبری(س) قسم دهد، حاجت او برآورده خواهد شد و شما که اینقدر با مولا نزدیک هستید، چرا این کار را تا کنون نکردهاید؟
ایشان میفرمودند:
پس از خروج از این جلسه، به حرم حضرت علی(ع) رفتم و این قسم را بر زبان جاری و نذر کردم که اگر از این بیماری بهبود پیدا کردم، یک کتابی درحالات حضرت زینب(س) بنویسم!
دو سه روز از که از این قضیه گذشت دیگر آثاری از این بیماری در من وجود نداشت! همه تعجب کردیم.
وقتی به ایران آمدیم، ایشان نزد پزشکی رفتند و علت برطرف شدن درد را جویا شدند. پس از انجام دو بار رادیولوژی، متوجه شدیم که اثری از آثار این بیماریِ مزمنِ چند ساله در بدن ایشان نیست و بیماری برطرف شده است!
مرحوم پدر بعد از این عنایت، اقدام به نوشتن کتابی با عنوان «خاتون دو سرا» درحالات حضرت زینب کبری(س) کردند.
.
خبرگزاری رسا، گفتگو با محمدرضا فیض الاسلام - فرزند مرحوم سید علی نقی فیض الاسلام، ۹۴/۴/۱۷.
♦️قسم دادن امیر المومنین به زینب کبری سلام الله علیها.
♦️تألیف کتاب #خاتون_دوسرا
♦️بر طرف شدن در دو بلا
♦️مترجم نهج البلاغه، مرحوم فیض الاسلام
🌐@dorenabhydar
چرا و چرا و چرا میکشند؟
«به جرم صدا» بیصدا میکشند
بگو تا به کی تا به کی تا به کی
در این کربلا مصطفی میکشند؟
نمیمیری ای نور! ای زندگی!
اگر مرده دلها تو را میکشند
اگر چه به اصرار و انکارشان
تو را بارها بارها میکشند
کنون بذر خورشیدها خون توست
چه باکی اگر شعله را میکشند
هوای نفسهای مایی هنوز
اگر چه تو را بیهوا میکشند
چنین بوده آیین تاریکشان
که خفاشها روشنا میکشند
شکستیم و آغاز روییدنیم
که ما را برای بقا میکشند...
شهادت چه جانی به ما داده است
که ما زنده هستیم تا میکشند
📝 #علی_داودی
🌐 @dorenabhydar
حب علی است در دلش خلیل اگر خلیل شد
مریم اگر عفیفه شد، به فاطمه دخیل شد
بزرگ شد هر که در این بیت شرف ذلیل شد
در این سرا هزارها فضه جلیله میشود
ولی میان این حرم یکی"عقیله" میشود
🌐@dorenabhydar
#حضرت_زینب علیهاالسلام
🔹عقیله🔹
هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به باشکوهیِ زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!
پیوندِ عقل روشن و بیداری دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی عقیلةالعرب از عشق دم زند
زینب به بند، بندگی یار میکند
گیراست زلف یار و گرفتار میکند
از چشم یار، قامت دلدار، دیدنیست
نام حسین، از لب زینب شنیدنیست
آن شیرزن که زینت شیر خدا شود
باید امیر قافلۀ کربلا شود
در پایمردی از همۀ مردها سر است
کوثردلی که در رگ او خون حیدر است...
زن دیدهاید در سخنش، برقِ ذوالفقار؟
دربند و سربلند، اسیر و امیروار...
زن دیدهاید اسوۀ هر مرد و زن شود؟
زن دیدهاید مثل علی بتشکن شود؟
غیر از جمال، در دل خون و بلا ندید
جز شوق یار، در عطش کربلا ندید
شد پیش حق، دلیلِ مباهات اهلبیت
وقتی که نور چشم علی گفت: «ما رَاَیت»
با «ما رَاَیت»، بندگیاش را تمام کرد
حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد...
«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است»
این دخترت، علی! چهقَدَر، شکل مادر است!
هر بار، تا صدا زدهای نام زینبت
انگار نام دیگر زهراست، بر لبت
آن زهرهای که چادر زهراست بر سرش
ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش
باغ حیاست؛ کوچ بیابانیاش مبین
فخرُالنّساست؛ بیسر و سامانیاش مبین...
بانوی صبر! صبر سواران سر آمده
آه از نهاد مردم عالم، برآمده...
بانو! دعا کن آن مه پنهان عیان شود
روشن زمین، به جلوۀ صاحبزمان شود
📝 #قاسم_صرافان
🌐 @dorenabhydar
بوی عطر یاس دارد جمعه ها /
وعده دیدار دارد جمعه ها
جمعه ها بر عاشقان ایینه است /
وعده گاه عاشقان ادینه است
جمعه ها دل یاد دلبر می کند /
نغمه یا بن الحسن سر می کند
🌐@dorenabhydar
مناجات امام زمان عج
در دعای ندبه
ذکرِ خدای قادر است، اَینَ مُعِزّالاولیاء
معنای هَل مِن ناصر است، اَینَ مُعِزُّالاولیاء
ذکر نبی، ذکر علی. ذکر حسن، ذکر حسین
با فاطمه، با باقر است، این معزالاولیاء
هم چارده معصوم را، هم سیزده مظلوم را
خود یاور و خود ناصر است، این معزالاولیاء
حتی بدرگاه خدا، با التماس و التجا
وِردِ امامِ حاضر است، این معزالاولیاء
در هر غم و در هر بلا ، اوجِ بلا و اِبتلا
نجوای عبدِ شاکر است، این معزالاولیاء
در امتحان ها صبر کن، چشمِ دعا پر ابر کن
حرفِ دلی که صابر است، این معزالاولیاء
هر کس که بر حبلُ المتین، گوید مُذِلُّ المومنین!
پس بر ولایت کافر است، این معزالاولیاء
مانند ستارُالعیوب، آقاست چون غیب الغیوب
او بر گناهان ساتر است، این معزالاولیاء
بیننده ی اعمال ما، آگاه از احوال ما
عَینُ الله است و ناظر است، این معزالاولیاء
خواهی بدانی او کجاست، در خیمه یا در بینِ ماست
او کربلا را زائر است، این معزالاولیاء
گاهی مدینه، گاه طوس، گاهی نجف، گه مکه اوست
کِی غائب است، او حاضر است، این معزالاولیاء
ما را ندارد او نیاز، ما در نیاز و او به ناز
مَحوِ خدای قادر است، این معزالاولیاء
روضه فقط همرازِ اوست، منصور هم آوازِ اوست
او را فرشته ذاکر است، این معزالاولیاء
گِریَد برای عمه ها، سوزد ز داغ خیمه ها
مادر به اشکش ناظر است، این معزالاولیاء
یَابنَ الامام العسکری، تو انتقامِ کوثری
نام تو هم یاجابر است، این معزالاولیاء
زهرا بگوید پشتِ در ، زینب بگوید در سفر
مهدی بیا غم ظاهر است، این معزالاولیاء
محمود ژولیده
🌐@dorenabhydar
بسم الله الرحمن الرحیم
💫مناجات با امام زمان فاطمیه💫
♦️هر روز غصه های دلم بیشتر شود
♦️شب بی وصال یار چه غمگین سحر شود
♦️یا رب روا مدار که این طفل نا بلد
♦️دور از امام خویش چنین در به در شود
♦️نگذار مثل این همه ایام طی شده
♦️این چند سال آخر عمرم هدر شود
♦️تکرار بی حیایی من شد دلیل
♦️اگر روی لبم دعای فرج بی اثر شود
♦️وای از دل شکسته ی مهدی فاطمه
♦️وقتی که از معاصی ما با خبر شود
♦️جان ها فدای آن نفسی که امام عصر
♦️گریان برای روضه ی دیوار و در شود
♦️ملعون بی حیا به معاویه شرح داد
♦️جوری به در زدن که علی خون جگر شود
♦️باید چگونه جمع شود تکه تکه اش
♦️آیینه که زمین بخورد درد سر شود
🌐@dorenabhydar
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد
آقا بیا تا این شکسته کشتی ما
آرام راه ساحل دریا بگیرد
اقا بیا تا کی دو چشم انتظارم
شب های جمعه تا سحر احیا بگیرد
پایین بیا خورشید پشت ابر غیبت
تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد
آقا خلاصه یک نفر باید بیاید
تا انتقام دست زهرا را بگیرد
شاعر: علی اکبر لطیفیان
🌐@dorenabhydar
خدانگهدار ،ای مهربونم
ای هم زبونم، چراغ خونم
خدانگهدار، بانوی خستم
از پا نشستی، از پا نشستم
یادم نمیره، اون کوچه و در
دیوار و مسمار، آتیش و هیزم
یادم نمیره، تو گریه کردی
من گریه کردم، میون مردم
یادم نمیره، من که یه روزی
با این دو دستم، خیبر شکستم
یادم نمیره، همسایه هامون
زُل میزدن به، طناب دستم
گفتن علی، نظر شدی ،خندیدن
یکم شکسته تر شدی ،خندیدن
رد شدن از کنار من، میگفتن
سلامتی پدر شدی،خندیدن
خدانگهدار، ای یار جونی
هنوز برا من، تو پهلوونی
سرت رو پایین، چرا گرفتی
نبینم اینجور، عزا گرفتی
عیبی نداره بیا، خیال کن
اصلا ندارم، هیچ زخم و دردی
عیبی نداره، اشکاتو پاک کن
زینب نبینه، که گریه کردی
عیبی نداره، فدا سرتو
اگه سرم خورد، گوشه ی دیوار
عیبی نداره، دیگه گذشته
هر وقت که خواستی، این میخ و بردار
ببین حسن ،رو زانوهام خوابیده
دیده تو گریه میکنی ترسیده
مادر براش بمیره، خواب دید انگار
پریده از خواب و، تنش لرزیده
از کوچه گفتن دردسر داره
کی از حال حسن خبر داره
شبا با گریه زیر لب میگفت
مادر دلش خوش بود پسر داره
از کوچه ی ما برو برو
دیگه نبینم تورو برو
علي مانده است رد خون كوچه،چشم ما روشن
و اين حيدر شكستن را خودت بانو تصور كن
تصور كن علي را در ميان بغض اين خانه
سكوتِ ميخ و آهن را خودت بانو تصور كن
كنارم باش تا آخر ،فلاني داشت مي خنديد
غرور تلخ دشمن را خودت بانو تصور كن
*از امشب برات بگم،غسل كه تمام شد،كفن كردن كه تمام شد،اميرالمؤمين يه نگاهي انداخت ديد كسي نيست كمكش كنه،گرچه امام صادق فرمودند:اينقدر بدن مادر ما فاطمه نحيف و لاغر شده بود،بعضي ها ميگن:اميرالمؤمنين يك تنه تابوت رو بلند كرد.اما اين نكته اي رو كه ميخواهم بگم علامه حسن زاده ي آملي نقل مي كنند،ميگه:اميرالمؤمنين صدا زد: حسن جان! برو سلمان رو خبر كن بياد كمك من باشه. سلمان ميگه:تو خونه نشستم ديدم در خونه رو ميزنند تا در رو باز كردم ديدم امام حسن سر به ديوار گذاشته،سلمان بلند شو بيا مي خواهيم مادر رو ببريم. اومدم تو خونه ي علي ديدم چه اوضاعي است،زينبين يه طرف،حسن و حسين يه طرف،يه طرف هم اميرالمؤمنين سرتاپا خونيِ و سر تا پا خاكي...تا چشمش تو چشم سلمان افتاد هميديگر رو بغل كردن،سلمان ديدي چه خاكي به سرم شد،ديدي فاطمه ام رو ازم گرفتن...همه بگيد:يازهرا...*
🌐@dorenabhydar
48245_13971119220137_3006424.mp3
3.01M
صوت روضه بالا