eitaa logo
درج دل🌻زهرا عوض‌بخش
156 دنبال‌کننده
59 عکس
12 ویدیو
0 فایل
راه ارتباطی: @zahra_a_213
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸روز اول وقتی جاگیرواگیر شدیم دم غروب آقای همسایه آمد پشت در. تق‌تق زد به شیشه! گفت " ابوحیدرم! من هر روز برای شما سحری و افطاری می‌آورم." هیچ جوری باورم نمی‌شد. توی دلم حرف‌های ملت را مرور کردم. " این‌ها فقط برای اربعین به زائر خدمت می‌کنند. حالا مجبورند چون ایران توی جنگ کمکشان کرده. این‌ها دشمنی و کینه قدیمی از ایران دارند." تازه وقتی ذهن آدم از این حرف‌ها پر شد از هوا هم کوفته می‌آید و مقدمات آدم را برای تکمیل کردن این نتیجه محکم می‌کند. چه بسا خودم هم سر چند تا اتفاق گفتم: "آره، دیدی!" 🔸چند روزی که مهمان ضیافت رمضانی امام‌حسین(ع) بودیم طوری "علی عینی"،" علی راسی"، "انا بخدمتکم" از این آدم‌ها شنیدیم که با گوشت و خون معنای غریب‌نوازی و مهربانی را چشیدیم. یک نتیجه این‌طوری: " این‌ها ذاتا خیلی مهربانند!" سه تا بچه فنجول به خاطر نبود تلویزیون یک‌ریز با وای‌فای ملت مجانا بارها "پایتخت" و ایضا کارتون دانلود می‌کردند. آب خوردن هم خریدنی بود و یک‌سره از خانه ابوحیدر می‌گرفتند. افطاری و سحری چشم‌شان زل بود به در که کی با آن سینی بزرگ پر از غذای عربی سرمی‌رسد... 🔸حرف خیلی می‌شود زد سر این رفتارها! اما چرا این انسان‌ها با این حجم از محبت توانستند روزگاری چند قطره آب را از طفل شیری دریغ کنند حرفی‌ست... برای فهمش برنامه این سحرهای ماه من و صحبت‌های حاج آقا پناهیان را خوب است ببینیم... 🆔 @dorje_del
هدایت شده از  منادی
💠 حاشیه‌نوشت‌هایی از تدفین شهدای عملیات تروریستی را در کانال بخوانید. 🆔 محفل نویسندگان منادی https://eitaa.com/joinchat/2328953113C3e644bfcef
🌹 سیدمهدی، یکی از شهدای لبنان در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: من از مرگ نمی‌ترسم ولی از فرشته مرگ می‌خواهم قبل از اینکه قبض روحم کند یک هشدار به من بدهد. می‌خواهم قبل از اینکه بمیرم از یک نفر خداحافظی کنم. زیارت عاشورا بخوانم و از امام حسین(ع) خداحافظی کنم. می‌خواهم آخرین جایی که جانم را بیرون می‌کشد، زبانم باشد تا با ذکر «یا علی» جان بدهم. وقتی گلوله‌ به سینه این شهید خورد تا آخرین نفس فقط می‌گفت: علی علی علی... 🩸دلم صد دانه یاقوت‌ست امشب یا علی! مرا به برق دُرّ نجف میهمان کن... 🆔 @dorje_del
هدایت شده از  منادی
✅ به مناسبت هفته کرامت برگزار می‌کند: 💠 پنجمین نشست نقد‌ کتاب 📚 با محوریت کتاب «» با حضور: ✍️ نویسنده اثر؛ حجت‌الاسلام مظفر سالاری 📕کارشناس؛ استاد وحید حُسنی ⏰ زمان: سه‌شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۰ 📍مکان: بلوار دانشجو، سالن جلسات اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد 🏷 با همکاری: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی| سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری| حوزه هنری یزد 🆔️ محفل نویسندگان منادی https://eitaa.com/joinchat/2328953113C3e644bfcef
خون همان‌طور که آدم را سرپا نگه‌می‌دارد تاریخ را هم جلو می‌برد. هر وقت و هر جا لازم باشد خدا با خون اولیاءش حیات را دوباره جاری می‌کند در جان عالم. یک سنت دیرینه الهی! شهید فانی در بقاست. طوبی لهم و حسن ماب! 🆔 @dorje_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️همه‌جا رسم است می‌روند دست‌بوسی بزرگان! سید اما رسم عالم را به هم زده بود. سرش می‌گرفت برود پیش محروم‌ها! دست بدهد با آدم‌های خسته دنیا! دست‌گیری کند... ▪️یادم نمی‌آید این حجم از دست دادن با مردم را در مورد آدم دیگری دیده باشم... 🆔 @dorje_del
▪️کسی چه می‌داند بای ارض تموت! جسم آدمی از خاک است و بر خاک و در خاک! ▪️خوشا به حال کسی که آبرو دارد از این خاک... 🆔 @dorje_del
▪️تو سفر استانی‌اش به شهرمان همه را کلافه کرده بود. ذره‌ای درکار استراحت نبود. حتی برای خوردن ناهار. باید می‌دویدی تا بهش برسی. تا آخرین لحظه که پامی‌گذاشت توی فرودگاه ناهار یخ شده‌اش را نرسید بخورد و رفت... 🆔 @dorje_del
🌸 قدیم‌ترها خودکاری داشتم که بهش می‌گفتند عطری. وقتی دفترت را باز می‌کردی و ورق می‌زدی عطر کلمه‌هایش می‌پیچید توی هوا! راستی که قلم باید معطر باشد. بوی کلمه‌ها بپیچد توی سر آدم و مغزش را قفل کند روی حرف‌ها و جمله‌ها. دوباره از عطاری کتابی خریده‌ام. "حانیه" از حامد عسکری. 92 صفحه. مختصر و مفید. 🌸 ببویید و دعا کنید به جانم... " آدمیزاد هشتاد درصد بدنش آب است. من می‌گویم اشک است. اشک چیز خوبی‌ست لاکردار، آبادی چشم است. بزرگترین تمدن‌ها کنار رودخانه‌ها پدیدارشده‌اند. مگر نه؟" 🆔 @dorje_del
🛑 پویش ملی کتاب 🔔 همزمان با ایام دهه کرامت و هفته ملی جمعیت 🔸 روایتگر خاطرات مادرانه چندین بانوی ایرانی از تلخی ها و شیرینی های به دنیا آمدن فرزندانشان. 🌱 همراه با ۱۰۰ میلیون ریال جایزه نحوه شرکت در پویش: مراجعه به سامانه www.mketab.ir تهیه و سفارش نسخه الکترونیکی👇👇 B2n.ir/e77780 تهیه و سفارش نسخه فیزیکی 👇👇 https://manvaketab.com/book/380851/ 🆔️ محفل نویسندگان منادی https://eitaa.com/joinchat/2328953113C3e644bfcef
هدایت شده از محمدعلی جعفری
✍️ هفده سالم بود که تصویر مردی با چشمانی نافذ به مانند پیامبر در تلویزیون‌های دنیا منتشر شد. نام او خمینی بود. من سی‌سال پس از او رئیس‌جمهور شدم اما فهمیدم مهمترین چالش‌های دوره ریاستم بر قدرتمندترین کشور دنیا ریشه در انقلاب او دارد! 📚 سرزمین موعود؛ نوشته 💥کانال محمدعلی جعفری👇 https://eitaa.com/joinchat/143917280C5518173200
شاید من نتوانستم اما مطمئنم خیلی‌های دیگر هم مثل من نتوانستند برایش جایگزین پیدا کنند. یکی که توی تعدادی از موضوعات در ظاهر پراکنده و در باطن به هم متصل سررشته داشته باشد. کسی که موقع انتخاب رشته کمکت کند، توی انتخابات ریشه و بیشه مباحث توی دستش باشد، بحران و جنگ ارزی و مرزی را بفهمد، خلاصه خط‌کش دستش باشد و هیچ جا کم نیاورد برای تحلیل و تبیین. توی سرشلوغی‌ها می‌گفت آنقدر تماس بگیرید تا بالاخره گوشی را بردارم. کلاس نمی‌گذاشت. آدم فرضت می‌کرد و وقت می‌گذاشت. استاد مرحوم که من این روزها با جرأت بیشتری شهید می‌خوانمش محمد‌حسین فرج‌نژاد جایش حسابی خالیست. تا بود دلم قرص بود یکی هست سخت‌ترین سوال‌ها را جواب بدهد.
⭕️ الاغ قبرسی! دکتر مصدق هفتم خرداد ۱۳۳۲ نامه‌ای به آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا نوشت و از او درخواست کمک نمود. انگلستان مانع از فروش ایران شده بود و به خاطر تحریم دولت درآمدی نداشت. مصدق از آمریکا دو چیز خواسته بود: مساعدت جهت فروش نفت ایران یا کمک مالی به دولت! آیزنهاور بعد از ۳۶ روز پاسخ کوتاهی داد: بسیاری از مردم آمریکا تا وقتی که اختلاف نفت حل و فصل نگردیده است با خرید نفت ایران از طرف دولت ایالات متحده، عمیقا مخالفت خواهند نمود. (کشف تاریخ، فراز و فرود زندگی دکتر مصدق ج ۲ ص۲۴۴) در واقع دولت آمریکا با وجود خوش‌بینی و اعتماد کامل دکتر مصدق به آنان در لحظه آخر پشت انگلستان ایستاد و با وجود کمک‌های مالی جزئی به مصدق در نهایت به او خیانت کرد. در حالی‌که دولت مصدق با بحران مالی روبرو شده‌بود تا جایی‌که امکان پرداخت حقوق کارمندان را نداشت، آمریکایی در ذیل کمک‌های اصل ۴ با وجود قطع صادرات نفت ایران در اثر تحریم انگلستان، ۱۰۵ راس الاغ قبرسی جهت اصلاح نژاد به ایران هدیه دادند. دولت مصدق چالشی با دولت آمریکا نداشت، شعار علیه آمریکا نمی‌داد، نزاع منطقه‌ای با آمریکا نداشت و کاملا در درگیری با انگلستان روی کمک آمریکا حساب کرده بودند! اما آمریکا اینجا هم به عهد خود وفا نکرد. آمریکا با هر حرکتی که به استقلال یک کشور خارج از سلطه او ختم شود ضربه خواهد‌ زد. آمریکا هنوز همان آمریکاست. 🆔 @dorje_del
یک سوال را تا امروز نتوانستم جواب بدهم. با تحلیل و اطلاعات! چه‌طور ترامپ چند سال پیش با آن وضعیت عجیب و غریبش رأی آورد... امروز همان پرسش دور سرم می‌چرخد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و عباس علیه‌السلام را در زیارتش چنین خواندند: "و النصیحه لخَلَفِ النبی..." نُصحِ برای امام؛ به معنای نصیحت کردن و موعظه کردنِ امام نیست، بلکه یعنی خیرخواهی کردن برای امام؛ یعنی پیمانه ات را که پر کردی، آنچه را هم که از تو نخواستند، بروی انجام بدهی؛ کار را زیباتر و بیشتر از آنکه خواستند، انجام دادن. همان که خدای متعال در قرآن خطاب به پیامبر فرمود: « ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی»(طه/۲) پیغمبر ما! نگفتیم این قدر زحمت بکشی؛ گفتیم برو دست بندگان ما را بگیر و بیاور. برو عالم را آباد کن و با عبادت خودت عالم را نورانی. این نصیحت است. سیدالشهداء، امام است؛ اگر کاری بکنی که بگویند او نسبت به امامش نصیحت کرد و بیش از آنکه وظیفه‌اش بود و عهد داشت، با امام خودش نُصح داشت خیلی چیز عجیبی است. نصیحت؛ يعني بالاتر از تكليف بار برداشتن... 🆔 @dorje_del
سید علی آقا قاضی از شارع العباس می‌رفت سمت ضریح حضرتش. قلبش از غصه آب شده بود. در پنجاه و هشت سالگی، بعد چهل سال رفتن و آمدن و ماندن، چرا بی‌خبر بود! چرا بارقه‌ای از ملکوت نمی‌یافت. یک لحظه انگار پرده را زدند کنار. سید علی ترک شاعر آمد جلو. سید! امروز کعبه اولیاء‌الله عباس(ع) است. پرده افتاد. در حرم نشست به توسل. به قطیع الکفین... اشاره شد سید فِرّوا الی الحسین... 🆔 @dorje_del
هدایت شده از محمدعلی جعفری
🏴 به نیابت شهدا مشرف شوید روضه اباعبدالله الحسین(ع) 🗓 از شنبه ۱۴ محرم به‌مدت ۱۴ روز ⏱ ساعت ۱۷:۳۰ تا اذان مغرب 📍 از میدان خاتمی به‌سمت میدان صاحب‌الزمان(عج)، کوچه ۱۷ 💥کانال محمدعلی جعفری👇 https://eitaa.com/joinchat/143917280C5518173200
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداح جوری گفت: "دوسِت دّارم حسییین!" که انگار لبّ مطلب را خدمت آقا گفته باشد و همه‌مان طوری زار زدیم پایش که... همیشه وقتی یک‌هو زارم بلند می‌شود می‌روم تو فکر. کسی هست که نامش شیرین و گرم است...سرشت و طبع وجودش کرامت و بزرگواری‌ست. نه رحمت خدا باشد از آن بالاتر رحمت واسعه است و قدیم الاحسان. همه انبيا و اوصیا و اولیا و شهدا برایش زار‌زار گریه کرده‌‌اند... آیا دوست‌داشتنش هنر است؟! 🆔 @dorje_del
پا که گذاشتم تو عرصه نوشتن تصور کردم کتابی نوشتم قابل برای نقد. تو رؤیا عین بچه‌های کلاس اولی که وسایل مدرسه‌شان را شب اول مهر می‌چینند بالای سرشان شب قبل از جلسه نقد لباس‌هایم را از خشکشویی گرفته بودم.به همه التماس کرده بودم دسته‌گل ظریفی برای تقدیر بگیرند و گل پول توی جوب است. بعد عین جودی ابود یک متن بلند بالا از عرقی که برای نوشتن کتاب ریخته بودم روی کاغذ دستنویس کرده بودم. یه گارد سنگین هم برای ریختن شتک و پتک منتقدان گرفته بودم و عین برندگان جشنواره فیلم فجر با سیمرغ بلورین داشتم از پله‌های جایگاه می‌آمدم پایین. خب دنیا این‌طوری‌ست دیگر. کاری با آدم می‌کند که یادم تو را فراموش! شب قبل از جلسه تا پاسی از شب مهمان‌داریِ روز مزد و ختم روضه خانگی‌مان بود. تف تو ریا بعد از چهارده روز، وقتی خانه خالی شد عین قیری که سر ظهر خرماپزان توی یک کوچه در حال آسفالت می‌چسبد ته کفش و هیچ جوری کنده نمی‌شود چسبیدم ته هال و تا ظهر روز بعد هیچ جوری از زمین کنده نمی‌شدم. دم غروب کلی گشتم تا یک دست لباس شسته رفته برای خودم جفت‌جور کنم. هر چه گشتم کتابم را پیدا نکردم. وقتی از همسرم یک کتاب نو گرفتم یک ساعت بیشتر به جلسه نقد نمانده بود.
بعد از شش سال دو تا مجلس اول کتاب را مرور کردم و فهمیدم اصلا یادم نیست چی نوشتم. بچه‌ها سر لباس پوشیدن غر می‌زدند. تلفن چند بار زنگ خورد که چه کسی می‌تواند برود پیش مامان‌بزرگ‌ها بماند و خیل مشتاقان و چالش‌های کذایی. هر سه با هم گفتند می‌خواهیم با هم بیاییم جلسه. جوجه‌ها را عین مرغابی تو کارتون نیلز ردیف کردم پشت سرم و رسیدیم به حسینیه خلف‌باغ... دنیا جایی‌ست که مچ خودش را دیر بازمی‌کند برای آدم و من در غیرقابل قابل پیش‌بینی‌ترین حالت ممکن نشستم جلوی کارشناس کتابم جناب آقای حکیمیان. جای آن‌ها که نیامدند خالی بود و آن‌ها که قدم‌رنجانده و آمده بودند بر دیده منت. توی جلسه هر وقت چشمم می‌افتاد به آقای جعفری همسر محترم، چالش سفر برای روایت‌نویسی درست روز بعد جلسه، حواسم را پرت می‌کرد. تجربه‌ای جدیدتر از قبلی‌ها بود و خب به یادماندنی‌تر! 🆔 @dorje_del
🌹 می‌شود صبحی بیاید اما دلمان خون نباشد از خونی که باز از ما ریخته شده! اف بر دنیا و لعنت به یهود و آل یهود... 🆔 @dorje_del
پارسال همین موقع‌ها بود رفتم لبنان. پیگیر قصه‌های هفت اکتبر. مهمان شدم منزل یوسف در روستای مروانیه. تو بمباران این روزهای جنوب لبنان، اسرائیل آن مناطق را تخریب کرده. گروهی از مردم آواره شده و آن‌جا را ترک کرده‌اند. عده‌ای هم مجبور شده‌اند بمانند. به حکم وظیفه دنبال مسیری مطمئن گشتم برای ارسال کمک. بهترین گزینه یوسف بود. قرار شد کمک‌ها را برساند به دست مردم جنگ‌زده. اگر به نتیجه رسیدید در این عمل خیر مشارکت کنید؛ هم این پست را برای دوستانتان بفرستید و هم مبالغ مورد نظرتان را به این شماره کارت واریز کنید.
۵۸۹۲۱۰۱۴۷۰۸۷۳۰۷۲
به نام محمدعلی جعفری 💥کانال محمدعلی جعفری👇 https://eitaa.com/joinchat/143917280C5518173200