eitaa logo
🌺دروس حوزوی؛ حامد اصغری🌺
411 دنبال‌کننده
606 عکس
104 ویدیو
136 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺مکاسب محرّمه با محوریّت درس خارج مقام معظم رهبری (حَفِظَه اللهُ)🌺 🍀https://eitaa.com/doros_howze_asghari🍀 سلام عليكم. عرض ادب و احترام محضر طلاب و اساتید محترم؛ این کانال جهت ارائه مطالب تدریس شده در سال تحصیلی ۱۴۰۰ - ۱۳۹۹ در حوزه علمیه فخریه "مروی" راه اندازی شده است. به عنوان مقدمه مختصری پیرامون شخصیت شیخ اعظم انصاری (قُدّس سِرُّهُ)، و تألیف فقهی ایشان (مکاسب) مطالبی را تقدیم نموده، سپس به توضیح مطالب کتاب می پردازیم. ضمناً فایل pdf کامل مطالب هم در نهایت ارائه می گردد. درخواست دعای خیر از تمام رفقاء دارم. وفقكم الله لمرضاته.
🌺دروس حوزوی؛ حامد اصغری🌺
🌺مکاسب محرّمه با محوریّت درس خارج مقام معظم رهبری (حَفِظَه اللهُ)🌺 🍀https://eitaa.com/doros_howze_a
این کانال را سابقاً با هدف بیان مطالبِ معظّم له به صورت منظم و کامل راه اندازی کردم، اما در اثناء کار با مشکلاتی مواجه شدم، که فرصت تکمیل دست نداد، إن شاء الله امسال پر قوت ادامه می دهیم، و مباحث را تکمیل می نمایم. البته مباحث را مجدداً از اول بحث پی می گیریم.
🌹شیخ مرتضى انصاری ☉ ولادت☉ «شيخ مرتضى انصارى» در روز عيد غدير سال ۱۲۱۴ ه.ق در شهر دزفول در خانواده علم و ادب، متولد شد. 🌸خانواده🌸 نسبش به جابر بن عبدالله انصارى (م ۷۸ ق) صحابى بزرگ پيامبر (صلی الله علیه و آله) مى‏ رسيد و بيشتر اعضاى خاندانش نيز عالمان دين بودند. او بزرگترين فرزند شيخ محمد امين انصارى بود، پدرش عالمى پرهيزكار بود كه در سال ۱۲۴۸ ق بدرود حيات گفت. مادر شيخ نيز از زنان پرهيزكار و متعبده عصر خود بود و نوافل شب را تا هنگام مرگ ترك نكرد و چون اواخر عمر نابينا شده بود شيخ مقدمات تهجد وى را فراهم مى ‏كرد حتى آب وضويش را در موقع احتياج گرم مى‏ كرد. مادر او در شب ولادت شيخ در خواب ديد كه امام صادق عليه السلام قرآنى به او هديه كرد و در تعبير خواب او گفتند خداوند فرزند سرشناسى به تو خواهد داد. از مادر شيخ نقل شده كه در ايام خردسالى، همواره بعد از وضو گرفتن به او شير مى‌داد. اين بانوى مكرمه به سال ۱۲۷۹ ق در نجف اشرف از دنيا رفت.
🌿تحصیلات🌿 مراحل ابتدايى تحصيلات ايشان نزد عموى بزرگوار و پدر محترمشان بود. در سال ۱۲۳۲ هجرى قمرى، (۱۸ سالگی) همراه والد مكرم خود جناب ملا امين انصارى به زيارت ائمه در عراق مشرف شد. يك روز در درس آقا سيد محمد مجاهد فرزند آقا سيد على صاحب رياض، مسأله‌اى عنوان شد. شيخ انصارى هم عقيدۀ خود را بيان كرد. نظر او سخت مورد توجه آن استاد قرار گرفت. استاد، از پدر شيخ درخواست كرد او را در نجف بگذارد تا تحصيلاتش را ادامه دهد و اين درخواست مورد قبول پدر واقع گشت. و در كربلا به مدت چهار سال از محضر سيدمحمد مجاهد (م ۱۲۴۲ ق) و شريف‏ العلماى مازندرانى (م ۱۲۴۵ ق) بهره‏مند گرديد. در سال چهارم، عده‏اى از مردم دزفول كه به زيارت كربلا آمده بودند، به وى گفتند: پدرت شوق ديدار تو را دارد. شيخ به دزفول بازگشت اما بيش از يكسال نتوانست در دزفول بماند و مجدداً به كربلا بازگشت. پس از گذشت يك سال عازم نجف گرديد و در مجلس درس شيخ موسى فرزند شيخ جعفر كاشف‏الغطاء شركت كرد. (نقلی دیگر: شيخ انصارى چهار سال در نجف ادامه تحصيل داد تا اينكه داود پاشا، والى بغداد، از طرف سلطان روم به محاصرۀ كربلا مأمور شد و در نتيجه، اكثر طلاب و محصلين به كاظمين مهاجرت كردند و شيخ مرتضى انصارى هم به وطن اصلى خود يعنى دزفول برگشت. پس از دو سال، شيخ انصارى تصميم مراجعت به نجف اشرف گرفت. مادرش اين بار طاقت فراق نياورده و راضى به سفر فرزندش نشد. اصرار فرزند ادامه يافت و بالأخره قرار بر اين شد كه استخاره كنند. در استخاره اين آيۀ شريفه آمد كه: "وَ لاَ تَخَافِي وَ لاَ تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ" ﴿قصص - ۷﴾ «نترس و محزون مباش. ما او را به تو باز خواهيم گرداند و او را از پيامبران قرار خواهيم داد.»‌ آن بانوى پرهيزگار در مقابل حكم الهى سر تعظيم فرود آورده و با رفتن فرزند موافقت نمود. شيخ مرتضى به نجف رفته و در درس مرحوم شیخ موسی كاشف الغطاء حاضر شد.) (جمع بندی: ۱۲۳۶ سفر به کاظمین و بعد به دزفول به خاطره محاصره داود پاشا – ۲ سال بعد بازگشت به نجف – ۲ سال بعد (۱۲۴۰) بازگشت به دزفول و...) 🌟زيارت امام رضا (علیه السلام) در سال ۱۲۴۰ ق پس از بازگشت به زادگاهش، رهسپار زيارت بارگاه ثامن الحجج گرديد و بر سر راهش به مشهد از حوزه‏هاى علميه شهرهاى بروجرد، اصفهان و كاشان ديدن كرد. وى مدت چهار سال در كاشان توقف نمود و در خدمت ملااحمد نراقى (م ۱۲۴۴ ق) به تكميل معلومات خود پرداخت. (به نقلی (آیت الله سبحانی): در اين مسافرت به اصرار اهالى متدين كاشان ۴ سال در آنجا اقامت نمود و بدين‌سان مدت مسافرتش ۶ سال به طول انجاميد.) پس از گرفتن اجازه روايت و اجتهاد از نراقى رهسپار مشهد گرديد و پس از پنج ماه توقف در اين شهر به تهران و از آنجا به زادگاهش دزفول مراجعت نمود. شيخ در دزفول بساط تدريس گسترد و در رأس حوزه علميه اين شهر قرار گرفت. جمع بندی: در سال ۱۲۴۹ ق براى هميشه به عتبات رفت و مدتى را در نجف در مجلس درس شيخ على فرزند شيخ جعفر كاشف‏ الغطاء (م ۱۲۵۳ ق) حاضر شد.
🌿مرجعيت🌿 ‌ پس از يك سال شيخ مستقلاً به تدريس و تصنيف روى آورد و روز به روز بر شهرت و عظمت شيخ افزوده مى‌گشت. نبوغ علمى و فكرى او زبانزد خاص و عام شده بود و همه او را مرجع و ملجأ خود مى‌شناختند. شيخ در نجف كرسى استادى داشت تا اينكه در سال ۱۲۶۶ هجرى قمرى، از طرف شيخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر به مرجعيت عامه رسيد. صاحب جواهر در بستر مرگ دست شيخ را گرفت و گفت: اين مرد بعد از من مرجع شما خواهد بود. اين عمل صاحب جواهر به آن جهت بود كه شيخ بيشتر معرفى گردد. شيخ با سعيد العلماء مازندرانى در كربلا هم‌درس بود و او را بر خود ترجيح مى‌داد. به اين سبب بعد از فوت صاحب جواهر از فتوا دادن خوددارى نموده، نامه‌اى به اين مضمون به ايشان نوشت: "هنگامى كه شما در كربلا بوديد و با هم از محضر شريف العلماء استفاده مى‌نموديم، فهم تو از من بيشتر بود، حال سزاوار است به نجف آمده و اين امر مهم را متكفل شوى." و سعيد العلماء در جواب نوشت: "آرى، لكن شما در اين مدت در آنجا مشغول به تدريس و مباحثه بوديد و من در اينجا گرفتار امور مردم مى‌باشم و شما در اين امر از من سزاوارتر هستى." شيخ پس از رسيدن اين نامه به حرم مطهر حضرت على عليه السلام مشرف شد و از حضرت خواست كه وى را در اين امر مهم يارى فرمايد. از سال ۱۲۶۶ هجرى قمرى تا هنگام وفات شيخ، يعنى ۱۵ سال تمام، رياست حوزۀ علميّۀ نجف اشرف در دست با كفايت او بود و عامۀ شيعيان جهان از وى تقليد مى‌كردند و مورد احترام پادشاهان و سلاطين نيز بود. مرجعيت دينى مطلق شيخ سبب گرديد كه بيشتر وجوه شرعى شيعيان هند تا مغرب اقصى كه پيش از وى به روحانيان محلى پرداخت مى‏ گرديد براى او فرستاده شود. شيخ زندگى بسيار زاهدانه و ساده‏اى داشت و چون درگذشت، دو دخترش كه تنها فرزندان وى بودند چندان توانايى مالى نداشتند كه براى وى مراسم سوگوارى برپا دارند.
🍃وفات🍃 ‌ شيخ انصارى در شب ۱۸ جمادى الثانى سال ۱۲۸۱ هجرى قمرى، در نجف اشرف دار فانى را وداع گفت و پس از ۶۷ سال زندگى پر بار، روح بلندش به عالم ملكوت پرواز نمود. پيكر آن مرجع بى‌مثال و عالم نامدار، با حضور خيل بيشمار علما و شيعيان با عظمت خاصى تشييع شد، و در باب قبله صحن مطهر مولاى متقيان حضرت امیر (عليه السلام) در نجف اشرف به خاك سپرده شد.
☘مقام علمى شيخ☘ ‌ وى از برجسته ‏ترين نوابغ فقهى شيعه و مبتكر علم اصول جديد به شمار مي رود. دانش شيخ در علوم چندان گسترده بود كه او را «خاتم الفقهاء و المجتهدين» لقب داده ‏اند. به زبان عربى تسلطى استادانه داشت و آثار خود را ساده و روان مى ‏نوشت و همين سادگى زبان سبب گرديد كه نوشته‏ هاى وى در مدارس دينى در شمار كتب درسى درآيند. وى علم اصول و فقه را وارد مرحله تازه ‏اى كرد و در هر دو زمينه ابتكارات بي سابقه‏ اى دارد. شيخ در عصرى زندگى و زعامت نمود كه در حوزه‌هاى علميّه، علماى بزرگى چونان ستارگان فروزان مى‌درخشيدند، با اين همه او توانست در عالَم علم و دانش به مرتبه‌اى نايل آيد كه ماه مجلس شود و زبانزد خاص و عام گردد. شيخ پيشواى مذهبى ۴۰ ميليون شيعه در آن روز بود و وجوهات فراوانى دريافت مى‌كرد با اين همه، همانند مستمندان زندگى مى‌كرد. شيخ در موقع تدريس خارج فقه و اصول در توضيح مطالب علمى، چنان خوش‏ بيان بود و با استدلال، آراء ابتكارى خود را پيرامون مبانى اصولى و فقهى تقرير مى ‏نمود كه همه انديشوران را مجذوب و شيفته خود مى ‏كرد. او استادى بى‏ بديل، پدرى مهربان و مربى دلسوز و داراى همتى بلند، اخلاقى نيكو و زهد و تقوايى بى ‏نظير بود.
☘یکی از كرامات شيخ☘ ‌ كرامت‌هاى فراوانى از شيخ ديده شده كه در اينجا تنها به يك مورد اشاره مى‌كنيم: يكى از شاگردان شيخ مى‌گويد: چون از مقدمات علوم و سطوح فارغ التحصيل گشتم، براى تكميل تحصيلات به نجف اشرف رفتم و به مجلس درس شيخ درآمدم، ولى از مطالب و تقريراتش هيچ نفهميدم. خيلى به اين حالت متأثر شدم تا جايى كه داشتم نا اميد مى‌شدم. بالاخره به حضرت امير (عليه السلام) متوسل گشتم. شبى در خواب خدمت آن حضرت رسيدم و آن بزرگوار در گوشم «بسم الله الرحمن الرحيم» را قرائت نمود. صبح چون در مجلس درس حاضر شدم درس را مى‌فهميدم. كم كم جلو رفتم و پس از چند روز به جايى رسيدم كه در آن مجلس صحبت مى‌كردم. روزى از زير منبر درس با شيخ بسيار صحبت كردم و اشكال گرفتم. آن روز پس از ختم درس، شيخ آهسته در گوش من فرمود: آن كسى كه «بسم الله» را در گوش تو خوانده است تا «و لا الضالين» را در گوش من خوانده. اين بگفت و برفت. من از اين قضيه بسيار تعجب كردم و فهميدم كه شيخ داراى كرامت است زيرا تا آن وقت به كسى اين مطلب را نگفته بودم.
☘شاگردان شيخ☘ ‌ در جلسۀ درس شيخ بیش از چهارصد نفر حاضر مى‌شدند. معروف است هر كس در محضر درس شيخ حاضر شد مجتهدى مسلم و عالمى نامدار گرديد و اين هم يكى از امتيازاتى است كه شيخ به علماى پيشين داشته و از جملۀ مزايايى است كه از بين علماى اسلام منحصرا به شيخ اختصاص يافته است. شاگردان شيخ بين دانشمندان شيعه و حتى دانشمندان همۀ فرقه‌هاى اسلام داراى مقامى بس ارجمند بودند. در فضيلت اينان همين بس كه دربارۀ هر كدام از آنها در مقام تعريف و توصيف مى‌گويند: "او از شاگردان شيخ بود." و با دارا بودن اين مقام، بر ساير علماى هم سطح ترجيح و برترى داده مى‌شود. معروف‏ترين شاگردان شيخ عبارت بودند از: ۱. ميرزا محمدحسن شيرازى (م ۱۳۱۲ ق) ۲. ميرزا حبيب ‏الله رشتى (م ۱۳۱۲ ق) ۳. سيد حسين كوه‏كمره ‏اى تبريزى (م ۱۲۹۹ ق) ۴. آخوند خراسانى (م ۱۳۲۹ ق) ۵. شيخ محمدحسن مامقانى (م ۱۳۲۳ق) ۶. محمدحسن آشتيانى (م ۱۳۱۹ ق) ۷. ميرزا ابوالقاسم كلانترى (م ۱۲۹۲ ق) ۸. يكى از شاگردان ايرانى شيخ، سيد جمال الدين اسد آبادى است كه چهار سال از محضر شيخ استفاده برد (بين سال هاى ۱۲۷۰ - ۱۲۶۶ هجرى قمرى) و تحصيلات خود را در حضور شيخ به پايان رسانيد. تمام مخارج سيد در اين چهار سال به عهدۀ شيخ بود و شيخ به او لطف و محبت فراوان نشان مى‌داد. سيد جمال، در سال ۱۲۷۰ هجرى قمرى به دستور شيخ به هندوستان رفت. از ديگر شاگردان برجستۀ شيخ مى‌توان به ميرزاى شيرازى (شاگرد ۱)، رهبر مذهبى جنبش تنباكو اشاره نمود.
☘تأليفات☘ ‌ اين عالم بزرگ شيعى بيش از ۳۰ كتاب و مقاله نوشته كه مهم ترين آن ها عبارت است از: ۱. «رسائل»: اين كتاب در علم اصول فقه است و به دليل محتوايى تازه و بديع به "فرائدالاصول" معروف شده است. ۲. «مكاسب»: اين اثر در خصوص مسائل كسب و تجارت است. مطالب اين كتاب علمى و استدلالى با تحقيقات و پژوهش ميدانى و جامع در ردّ و ابرام نظرات دانشوران و فقهاى گذشته است. و هر دو اثر فوق از كتب درسى رايج در حوزه‏ هاى علميه تشيع است. ۳. الاجتهاد و التقلید ۴. کتاب الطهارة‏ ۵. کتاب الصلاة ۶. کتاب الصوم ۷. کتاب الخمس ۸. کتاب الزکاة ۹. کتاب الحجّ ۱۰. کتاب النکاح ۱۱. القضاء و الشهادات ۱۲. صراط النجاة (رساله فتوایی فارسی، با تأیید شیخ؛ و محشّی به حواشی شاگردان شیخ) ۱۳. رساله سراج العباد (رساله فتوایی فارسی، با تأیید شیخ) ۱۴. «رسائل فقهية (و أصولية)» (رسالة فی: العدالة، التقیة، قاعدة لا ضرر، التسامح في أدلة السنن، قاعدة من ملک، القضاء عن الميت، المواسعة و المضايقة؛ (و الإرث)) ۱۵. كتاب الرجال‏ و...
عظمت شیخ انصاری و تأليفات ایشان در نظر بزرگان: ‌ 🌺 شيخ آقا بزرگ طهرانى: و هو مشهور متداول لم يكتب مثله في الأواخر و الأوائل؛ أسس في هذه المباحث تأسيسا نسخ به الأصول الكربلائية فصارت كسراب بقيعه، و نسج على منواله المتأخرون حتى صار الفخر في فهم مراده، و كتب كل شرحا أو حاشية عليه، بقدر ما غمر فيه فكره و درى. (الذريعةإلى ‏تصانيف‏ الشيعة، ج‏ ۱۶، ص: ۱۳۲) 🌺 سید محسن امین عاملی: كان طويلا، صبيح الوجه على ما فيه من اثر الجدري، يخضب بالحناء، ضعيف البصر، لم يعقب سوى بنتين توفيتا بعده بيسير و أقيمت له المآتم في ديار الامامية كلها و رثي بالعربية و الفارسية. له كتب في الأصول و الفقه لايسع الواقف عليها و على ما فيها من الدقائق العجيبة و التحقيقات [الغربية] الغريبة مع لزوم الجادة المستقيمة و السليقة المعتدلة [لا] الا الالتزام لما يرى بالموافقة و التسليم حتى يرى المجتهد الناظر في ذلك نفسه كالمقلد و ذلك أقل شي‏ء يقال في حقه فقد اشتهر امره في الآفاق. اما مؤلفاته فمحتاجة إلى التهذيب و التنقيح كثيرا خصوصا رسائله التي عليها مدار تدريس الأصول؛ ففيها من الإيجاز في مكان مع لزوم التطويل، و من التطويل في آخر، و ما قيل انه كان لا يحب إخراج شي‏ء الا بعد اعادة النظر و التنقيح فهو كذلك، و لكن متى يتسع الوقت لهذا المحبوب، مع ان مطالبه أكثرها مبتكرات... (أعيان‏ الشيعة، ج‏ ۱۰، ص: ۱۱۸) 🌺 آیت الله سبحانی: و عاش المترجم -قبل تسنمه المرجعية العامة و بعدها- متواضعا زاهدا، يأكل الجشب، و يلبس الخشن، محبّا للفقراء محسنا إليهم، محتاطا في الأمور كلّها. (موسوعةطبقات‏ الفقهاء، ج‏ ۱۳، ص: ۶۵۴) 🌺 سيد محمد حسين حسينى جلالى: و ما أصدق كلام تلميذه النوري: «قد عكف على كتبه و مؤلّفاته و تحقيقاته كلّ من نشأ بعده من العلماء الأعلام و الفقهاء الكرام». و كان رحمه الله على جانب عظيم من الورع و كثير الاحتياط في مقام الفتوى، فكان مما أخذ عليه ذلك صاحب الجواهر قائلا له: «قلّل من احتياطاتك فإنّ الشريعة سمحة سهلة». و كان رحمه الله بعيدا عن الدنيا و مفاتنها، و حينما زاره جمع من المسلمين في سامراء قالوا فيه: «زهده كزهد سيدنا عمر» و من شواهد ذلك أنه ألّف ثلاث رسائل في القطع و الظن و الشك هي محور الدراسة في الأصول منذ عصره حتى اليوم، و هو لم يسمّها باسم خاصّ و لا ابتدأ فيها بتسمية نفسه فعرفت بالرسائل، حتى جاء تلميذه الآشتياني فسمّاها درر الفرائد... و كنت استغرب لما ذا لم يكتب رحمه الله في مباحث الألفاظ بنفسه، و ان كان له تقريرات فيها؟ فسألت جمعا من شيوخي عن ذلك، و لم أجد منهم جوابا شافيا، حتى قال شيخي الأستاذ البجنوردي رحمه الله إنّه سئل أن يكتب في ذلك فقال رحمه الله: «فيما كتبه صاحب الهداية كفاية» و يعني رحمه الله بذلك (هداية المسترشدين في شرح معالم الدين) للشيخ محمد تقي الأصبهاني فهو بحر خضمّ، يغفل عنه معاصرونا، و لا حول و لا قوّة إلّا بالله. (فهرس ‏التراث، ج‏ ۲، ص: ۱۵۶) 🌺 آیت الله سبحانی: أمّا الفرائد فهو للشيخ الأعظم مرتضى الأنصاري: النجم اللامع، بل الشمس البازغة في سماء العلم و التحقيق في القرن الثالث عشر، و هو من الّذين يضنّ بهم الدهر إلّا في فترات متقطّعة متباعدة، و له جهوده العلميّة في إرساء قواعد الفقه و الاصول في ضوء الكتاب و السنّة و العقل. الشيخ الأعظم في غنى عن الترجمة و التبيين، و كفى ما كتبه استاذه المولى أحمد النراقي المتوفّى ۱۲۴۵ في حقّه... ☀️ جمل الثناء عليه‏: أثنى على الشيخ الأنصاري و أطراه الكثير من معاصريه و الّذين جاءوا بعده. و هاك نماذج ممّا قالوا فيه: 🌺 قال الميرزا حبيب اللّه الرشتي: كأنّه من جودة النظر يأتي بما يقرب من شقّ القمر فضلا عمّن هو تالي العصمة علما و عملا. 🌺 قال الميرزا محمّد حسن الآشتياني: فإنّ ما ذكرنا من التحقيق رشحة من رشحات تحقيقاته، و ذرّة من ذرّات فيوضاته، أدام اللّه أفضاله و أظلاله؛ فلا تحسبنّه غير خبير بهذه المطالب الواضحة، كيف و هو مبتكر في الفنّ بما لا يسبقه فيه سابق. 🌺 قال المحدّث النوري في مستدرك الوسائل‏: اعلم أنّ لنا طرقا متعدّدة إلى أصحابنا الأخيار، نروي بها ما ألّفوا في الأحاديث و الفقه و التفسير و سائر العلوم الدينيّة؛ فمنها ما أخبرني به إجازة خاتم الفقهاء و المجتهدين و أكمل الربّانيّين من العلماء الراسخين المتحلّى من أنوار دور أفكاره مدلهمّات غياهب الظلم من ليالي الجهالة و المستضي‏ء من ضياء شموس أنظاره خفايا زوايا طرق الرشد و الدلالة المنتهى إليه رئاسة الإماميّة في العلم و الورع و التقى الشيخ مرتضى بن المرحوم السعيد المولى محمّد أمين الأنصاري. (قلائد الفرائد ؛ ج‏ ۱ ؛ ص ۵؛ مقدمه)