#اطلاعیه 🔻اولين جلسه خارج فقه نظام خانواده و فقه فرهنگ آيت الله اراكي در سال تحصيلي جديد، پنجشنبه 5 مهر در دفتر معظم له برگزار خواهد شد. 🔸فقه نظام خانواده ساعت 10 🔹فقه فرهنگ ساعت 11 🔻آدرس: خ ارم ك 20 فرعي اول پ 4 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

صوت/ درس خارج #فقه_فرهنگ 🔸دفتر معظم له 🗓پنج شنبه ۵ مهر ۹۷ 🔻جلسه اول 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

صوت/ درس خارج #فقه_نظام_خانواده 🔸دفتر معظم له 🗓پنج شنبه ۵ مهر ۹۷ 🔻جلسه اول 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

متن/ درس خارج #فقه_فرهنگ 🔸دفتر معظم له 🗓پنج شنبه ۵ مهر ۹۷ 🔻جلسه اول 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

متن/ درس خارج #فقه_نظام_خانواده 🔸دفتر معظم له 🗓پنج شنبه ۵ مهر ۹۷ 🔻جلسه اول 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

💠 #خلاصه جلسه چهارم فقه نظام سیاسی 🗓۷ مهر ۹۷ 🔸ارکان حکومت عدل حکومت عادل و حکومتی که بخواهد عدل را حاکم کند بدون استناد به دو رکن «مشروعیت» و «قدرت» وجود خارجی پیدا نخواهد کرد. 🔹مشروعیت رکن اول مشروعیت است؛ یعنی حاکم باید حق داشته باشد که بر مردم حکمرانی کند. حکمرانی یعنی اراده حاکم برتر از اراده محکوم باشد و بتواند اراده محکوم را مقید کرده و در اموال انفس آن‌ها تصرف کند. بر همین اساس این اراده باید مشروع باشد و این برتری جز برای خداوند متعال وجود ندارد. 🔸قدرت اما مشروعیتِ تنها، حاکمیت را در خارج تحقق نمی‌کند؛ به دلیل اینکه انسان‌ها اختیار دارند و می‌توانند از یک حاکم مشروع پیروی نکنند. لذا اگر مردم زیربار حاکم مشروع نروند عملاً حاکمیت او تحقق پیدا نخواهد کرد. به این موضوع قدرت می‌گویم؛ یعنی باید به حاکمیت قدرت داد و به او تمکین کرد. بنابراین تشکیل یک حکومت مقتدر متوقف بر اراده مردم است. اراده مردم هم یعنی قبول اطاعت و نصرت کردن حاکم. معنای یاری هم این است که در اجرای احکام، حاکم را کمک می‌کنند. در قرآن کریم به این دو پیمان به صورت مکرر تأکید شده است. برای مثال: پیمان اطاعت؛ «وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ميثاقَهُ الَّذي واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (المائدة: 7)». پیمان نصرت؛ «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (التوبة: 111)». حال چرا از آن‌ها به دو پیمان تعبیر می‌شود؟ به دلیل اینکه این دو پیوند دو مسئولیت طرفینی به وجود می‌آورند. وقتی مردم به حاکم گفتند تو را تبعیت می‌کنیم؛ در اینجا یک مسئولیت بر عهده حاکم خواهد بود و آن مسئولیت این است که فرمان او فرمان حق و عدل باشد و عدل را در جامعه ایجاد کند. یک مسئولیت هم بر عهده مردم خواهد که وقتی او یک فرمانی داد -که فرمان او عدل است- از فرمانش سرپیچی نکنند. لذا مردم در مقابل این دو پیمان مسئول هستند و در روز قیامت از این امر (اطاعت و نصرت) سؤال می‌شود. قرآن کریم درباره روز غدیر می‌فرماید: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُم» ؛ روز غدیر روز اعلان نیست بلکه روز بیعت کردن با امیرالمؤمنین علیه السلام است. مردم در آن روز با حضرت بیعت کردن که او را اطاعت و نصرت کنند. بنابراین آنچه به حاکم قدرت می‌بخشد و به او اراده عمل می‌دهد، اطاعت و نصرت مردم است. 🔻کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

💠 #خلاصه درس اصول فقه1 (اقتضاء نهی للفساد) 🗓۷ مهر ۹۷ 🔰بحث تخلص از حرام بعد از وقوع در حرام با سوء اختیار. کسی که با سوء اختیار خود را در حرام می‌اندازد در این صورت به شکلی فعلاً مسلوب الاختیار است. مثلاً در گام اول که می‌خواهد وارد زمین قرار بگیرد با اختیار خود بوده اما حالا داخل در زمین شده پشیمان شده است و می‌خواهد بیرون بیاید. اما باز هم مرتکب غصب شده و اگر بیرون بیاید هم همچنان مرتکب غصب شده است. در این حالت تصرف او اضطراری است و اضطرار بالاختیار است. 🔸نظر شهید صدر: طبق گفته مرحوم شهید صدر؛ وقتی وقوع در حرام شد معصیت متحقق شده لذا نهی ساقط است؛ آنچه هست وجوب خروج از ارض مغصوبه است. ما در این بیان استاد تأمل داریم و به نظر ما حق این است: مطلب اول: فعل؛ واحد است. فعل حرام از اول تا آخر یک فعل واحد است. کسی که وارد زمین غصبی شد از اول که پا در زمین غصبی گذاشت تا آخر که بیرون می‌آید، یک فعل واحد انجام می‌دهد و آن غصب حق دیگری است. لذا در همه مدت همچنان غاصب است. این فعل واحد با اعمال تعقل اجزایی پیدا می‌کند؛ یعنی عقل حرمت غصب را به اجزای غصب تجزیه می‌کند. مثلاً گاهی تجزیه به زمان یا مکان می‌کند اما با این تجزیه حکم متعدد نمی‌شود. در اینجا یک فعل واحد است و کل این فعل واحد براثر اختیار حاصل شده است. مطلب دوم: عقل از حکم حرمة الغصب، وجوب تخلص من الغصب را می‌فهمد. مطلب دوم این است که عقل از حرمة الغصب یک وجوب تخلص من الغصب را می‌فهمد. اما این به معنای حکم دیگر نیست و ما در اینجا دو حکم نداریم و در همه محرمات و واجبات به همین شکل هستند. برای مثال صلاة واجب است که عقل از این موضوع حکمِ وجوب صلاة و حرمت عدم صلاة را انتزاع می‌کند اما به این شکل نیست که اگر کسی نماز نخواند دو کار حرام انجام داده باشد. 🔹مبنای میرزای نائینی: الامتناع بالاختیار لا ینافی الاختیار (نه خطاباً و نه عقاباً)؛ که در این صورت هم خطاب و هم عقاب به او خرده است. مثال در مورد کسی است که خود را از بلندی انداخته است و در وسط راه پشیمان می‌شود. 🔸مبنای صاحب کفایه: الامتناع بالاختیار ینافی خطاباً اما لا ینافی العقابه؛ به دلیل اینکه این فعل اختیاری نیست لذا دیگر خطاب به او توجه پیدا نمی‌کند اما عقاباً مورد توجه است یعنی مستحق عقاب بوده اما قابل توجه خطاب نیست. بنا بر این نقل، بر خروج از ارض غصبی حکم وجوب تعلق نمی‌گیرد (زیرا مضطر است) اما در مورد غصب عقاب دارد. حال این عقاب، عقاب خطاب جدید است یا از همان حکم اول است؟ وقتی موضوع واحدی است و عرف آن را حکم واحد می‌داند شارع هم آن را یک فعل می‌داند. این فعل واحد هم اختیاری است و عقل آن را تجزیه می‌کند. این تجزیه عقل است و تجزیه عرف و شرع نیست. 🔹🔸مبنای شیخ اعظم در اینجا شیخ اعظم یک مبنای دیگری دارد که ما(میرزای نائینی) آن را می‌پذیریم. شیخ یک قاعده دیگری را می‌پذیرد که آن قاعده «وجوب رد مال الی صاحبه» آن است. حکم شرعی در این است؛ اگر مال کسی در اختیار دیگری بود، در اینجا یک حکم شرعی بر آن تعلق می‌گیرد که واجب است آن مال به مالک برگردد. حکم حرمت غصب ساقط است و حکمی که گردن او است دادن مال به صاحبان است. لذا در اینجا یک حکم واحد وجود دارد و وجوب رد مال به صاحب آن، انتزاعی عقلی است که همان حکم شرعی لا عقاب است. 🔻نتیجه: حق این است که در وجوب تخلص از ارض مغصوبه یک فعل وجود دارد که آن هم اختیاری و فعلی حرام است. اما این حرمت غصب به تبع تجزیه اجرای فعل به تجزیه عقلی قابل تقسیم می‌شود؛ یعنی منشأ انتزاع، یک حکم عقلی دیگری است که قاعده وجوب الرد بر آن بار می‌شود. 🔻کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

💠درس اخلاق آیت الله محسن اراكى یکشنبه هر هفته بعد از نماز ظهر و عصر در حوزه علمیه معصومیه(س) 🔻کانال رسمی آیت الله اراکی: http://eitaa.com/joinchat/4134666240C9da417fa9d

🔻🔻دروس شنبه ۷ مهر🔻🔻 👇👇👇👇👇👇👇

متن / درس خارج #فقه_نظام_سیاسی 🔸دارالشفا 🗓شنبه ۷ مهر ۹۷ 🔻جلسه چهارم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

متن / درس خارج #اجتماع_امر_و_نهی 🔸فیضیه 🗓شنبه ۷ مهر ۹۷ 🔻جلسه چهارم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

متن / درس خارج #اطلاق_و_تقیید 🔸دفتر معظم له 🗓شنبه ۷ مهر ۹۷ 🔻جلسه چهارم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

صوت / درس خارج #فقه_نظام_سیاسی 🔸دارالشفا 🗓شنبه ۷ مهر ۹۷ 🔻جلسه چهارم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

صوت / درس خارج #اطلاق_و_تقیید 🔸دفتر معظم له 🗓شنبه ۷ مهر ۹۷ 🔻جلسه چهارم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

صوت / درس خارج #اجتماع_امر_و_نهی 🔸فیضیه 🗓شنبه ۷ مهر ۹۷ 🔻جلسه چهارم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

صوت/ درس #اخلاق 🔸مدرسه امیرالمومنین 🗓شنبه ۷ مهر ۹۷ 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

🔻🔻دروس یکشنبه ۸ مهر🔻🔻 👇👇👇👇👇👇👇

💠 #خلاصه فقه نظام سیاسی 🗓۸ مهر ۹۷ 🔰مباحث مربوط به تعیین ولی امر در عصر غیبت ادامه مبحث دوم: اشاره به روایات و آیاتی که در آن‌ها به عدم جواز اطاعت و تبعیت از امام غیر منصوب من الله تأکید شده است: از آیات قران استفاده می شود که شرک «لا یغفر» شرک به فرمانروا و امام است: «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى إِثْماً عَظيماً» (النساء : 48) در این آیه مراد از شرک، شرک در اطاعت است، یعنی انسان در کنار خدا فرمانروای صاحب امری را قرار دهد. 🔸معنای طاغوت: تبعیت از امام غیر منصوب من الله به معنای پذیرش طاغوت است. هر کسی که خود را از مردم برتر بداند بدون اینکه از طرف خداوند متعال به او اذن امرونهی داده شود طاغوت نام دارد. این یعنی از حد فراتر رفته و طیغیان کرده است. در روایت هم در رابطه با تبعیت از امام منصوب من الله چنین آمده است: «لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ اللَّهَ بِوَلَايَةِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّه» (الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 375) 🔹مبحث سوم: مقدمه: اگر موضوع کلی است و حکم شرعی بر روی موضوع بار شود در اینجا مشروعیت موضوع به کلیت موضوع است؛ وقتی موضوع کلی است و جعل شرعی حقیقیه است تا حکم در خارج موضوعیت نداشته باشد فعلیت نخواهد داشت. فرق بین نصب معصوم و نصب فقها در زمان غیبت این است که نصب معصوم بر اساس قضیه شخصیه خاریجه است اما برای فقها نصب بر اساس قضیه حقیقیه است. لذا در زمان غیبت امر بر روی فقیه با کفایت رفته است. فرض وجود چند فقیه برای تصدی ولایت امر: حال اگر شرایطی پیش امده است که چند فقیه با کفایت وجود داشت. در اینجا چند فرض بر قرار است؛ 🔸فرض اول: همه آن‌ها بالفعل واجب الطاعة بوده و همه در عرض هم دارای ولایت هستند. نتیجه فرض اول: نتیجه این است که نباید دنبال شخص خاصی باشیم، همه امام و همه واحب الطاعة هستند. اما این امر منجر به یک مفسده بزرگ عقلی و اجتماعی می‌شود و بی‌نظمی رخ خواهد داد. اینکه چرا در فتوا تبعض را می‌پذیرم اما در ولایت خیرغ به دلیل آن است که در فتوا تعدد مشکلی ایجاد نمی کند اما ولایت تعدد، موجب بی نظمی می‌شود، زیرا حاکم باید باید فرمان دهد و چند حاکم، چند فرمان متفاوت خواهند داد. دلیل وحدت در ولایت امر: دلیل نظم، وحدت فرمانراویی خداوند را اثبات می کند نه خالقیت را و نظم جهان نشان از فرمانروای واحد است. توجیح وجود دو امام در زمان واحد: «يَكُونُ إِمَامَانِ فِي عَصْرٍ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ يَكُونَ أَحَدُهُمَا صَامِتا» وقتی دو امام در یک زمان هستند؛ امامت آن‌ها در طول هم است و یکی از آن‌ها صامت است یعنی فرمان در دست یکی از انهاست. حتی در زمان خود معصومین هم به همین شکل است؛ اینکه کسی فکر کند امامت امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم شروع شده اشتباه است. منتها این امامت در طول است و هر کجا امام اول نباشد ان دیگری امام خواهد شد. 🔻نتیجه: بنابراین اگر بگوییم معنای نصب علی نحو قضیه حقیقه –در فرض تعدد- همه فقها را شمال می‌شود و همه آن‌ها ولایت دارند، هرج و مرج پیش خواهد آمد. 🔻کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

💠 #خلاصه درس اصول فقه 1 (اقتضاء نهی للفساد) 🗓۸ مهر ۹۷ 🔻جلسه پنجم 🔰بحث حکم تخلص از حرام بعد از وقوع در حرام با سوء اختیار. 🔸نظر مرحوم صاحب کفایه: در تخلص از حرام الامتناع بالاختیار لا ینافی الاختیار مطرح است. 🔹نظر میرزای نائینی و شیخ اعظم: رد مال الی صاحبه مطرح است؛ در اول که اختیار داشت مرتکب حرام شد و در همان جا نهی ساقط شد و دیگر رد مال الی صاحبه ملاک است. 🔸🔹نظر مختار: طبق نظر ما هیچ‌کدام از این دو مبنا در این مسئله نیست؛ به دلیل اینکه این فعل اضطراری نیست بلکه فعل واحدی است و تا وقتی در زمین مغصوب است به آن غاصب می‌گویند. عقل از معنی لا تغصب این را می‌فهمد که ترک آن واجب است. بحث چهارم؛ وجوب تخلص از حرام؛ نفسی یا غیری؟ اول باید دانست که وجوب تخلص از حرام، وجوب نفسی است یا غیری؟ اگر نفسی باشد یعنی خود این فعل مطلوبیت شرعی دارد اما اگر بگوییم غیری باشد پس خروج مقدمه ترک الارض و کون خارج است. 🔸فرق بین وجوب نفسی و غیری: بین وجوب مقدمی و غیری فرق است؛ وجوب غیری، عقلی است، اما وجوب مقدمی، شرعی است. مثال برای وجوب غیری: حج واجب۹ است، رفتن به مکه وجوب غیری است. مثال برای وجوب مقدمی: وجوب وضو برای خواندن نماز واجب است که وجوب آن نفسی است. نظر مختار: به نظر ما این بحث هم از اساس رد است؛ زیرا وقتی مشخص شد یک فعل بیشتر وجود ندارد دیگر به مقدمه کاری نداریم. این فعل واحد را عقل تبدیل به اجزا می‌کند اما در عرف آن را به صورت مجزا نمی‌بینند. نتیجه: لذا تخلص از حرام از اساس این بحث‌ها را ندارد و همه احکام بعد، احکام منتزع از آن حکم واجب است و آثار شرعی دیگری بر آن وارد نمی‌شود. 🔹مطلب پنجم؛ در اینجا چگونه می‌توانیم بین وجوب و حرمت در خروج از ارض مغصوبه جمع کنیم؟ هم وجوب خروج وجود دارد که هم ترک الغصب و هم حرمت داریم که تصرف در غصب است. نظر مختار در مطلب پنجم به نظر ما این بحث هم جایی ندارد؛ زیرا در این بحث هم بین حکم عقلی و شرعی خلط شده است. زیرا حکم شرعی واحد است و وجوب دیگری از حکم شرعی نداریم. اصلاً وجوب خروج شرعی وجود ندارد؛ حرمت که وجود دارد حرمت فعل واحد است و عرف آن را فعل واحد می‌داند. متعلقات احکام شرعی متعلق و موضوعات عرفی است به دلیل اینکه مخاطب شارع عرف است. نکته: این به معنای آن نیست که بگوییم هرچه را عرف درست دانست حتماً درست است، اما وقتی شارع تشریع می‌کند این تشریع برای عرف است. پس آنچه را که عرف به عنوان غصب می‌فهمد همان غصب است. در جایی که عرف تعدد می‌فهمد پس دو متعدد است. اما وقتی حکم واحد است عرف تعدد را نمی‌فهمد بلکه عقل است که آن را متعدد می‌کند. . 🔻کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

💠 #خلاصه درس اصول 2 (مباحث اطلاق و تقیید) 🗓۸ مهر ۹۷ 🔰بررسی احتمالات استاد شهید صدر در قرینه متصله مانع از اطلاق مطلق بنا بر بیان استاد شهید صدر سه احتمال در قرینه متصله که -مانع از اطلاق مطلق است- وجود دارد: 1. احتمال اول: همان قرینه متصله‌ای که مانع از جریان عموم در عام می‌شود مانع از اطلاق مطلق هم خواهد شد. این احتمال دارای سه معنا است؛ 1/1. قرینه توصیفی است. 2/1. قرینه متصله قید تفسیری است. 3/1. قرینه متصله جمله ناظر بر عام است. طبق احتمال اول: قرینه متصله‌ای که جلوی عام را نگیرد، مانع از اطلاق مطلق هم نمی‌شود. 2. احتمال دوم؛ قرینه متصله در آنجایی هم که جلوی عموم عام را نمی‌گیرد، در برخی موارد جلوی اطلاق را می‌گیرد: اکرم عالم و لا تکرم کل فاسق. این در صورتی است که آن قید و جمله بعدی ما بخواهد با عموم وضعی، تقیید بخورد. 3. احتمال سوم؛ هر بیانی که به مطلق متصل باشد مانع از انعقاد اطلاق است؛ چه بیان از نوعی باشد که جلوی ظهور عام را می‌گیرد و چه از نوعی باشد که جلوی ظهور عام را نمی‌گیرد. نظر شهید صدر: شهید صدر می‌فرماید: احتمال اول و دوم را می‌پذیریم اما احتمال سوم را در جایی که جمله به نحو اطلاق عمومِ تقییدی باشد نه عموم وضعی می‌پذیریم. نظر مختار: در احتمال اول: علت مانعیت قرینه متصله از اطلاق این است که بیانیتِ قرینه جلوی اطلاق مطلق را می‌گیرد زیرا شرط مطلق عدم بیان قرینه است. در احتمال دوم: در جایی که جمله دوم عموم به صورت وضعی داشته باشد و سعه آن محرز باشد، در آنجا دیگر اطلاق منعقد نیست. زیرا جمله دوم بیان وضعی دارد که دارای قید است. نکته: می‌توان گفت در هر دو جمله اطلاق جاری می‌شود؛ به دلیل اینکه هر دو با هم تعارض می‌کنند. اما طبق بیان استاد شهید به دلیل اینکه در هر دو اطلاق حاصل نمی‌شود لذا تعارض به وجود نمی‌آید بلکه اجمال پیش خواهد آمد. در احتمال سوم: در محا اجتماع نه اولی و نه دومی اطلاق ندارند. اگر می‌گوییم مجمل است به دلیل این است که هم احتمال قرینیة الموجود در اولی می‌دهیم هم در دومی. بنابراین در قرینه متصله نوع سوم –که عموم آن اطلاقی باشد نه وضعی- این عموم اطلاقی با اینکه عموم وضعی را منع نمی‌کند اما عموم اطلاقی را منع می‌کند. منع می‌کند هم به معنای آن نیست که تقیید می‌زند بلکه به معنای آن است که دچار اجمال می‌کند. 🔻کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

💠 #خلاصه درس #اخلاق مدرسه معصومیه(س) 🗓۸ مهر ۹۷ 🔸حوزه عبارت از یادگیری علم به فرمان خدا است. برخی نقش خدا را مانند پدر بزرگ‌ها می‌دانند که یک انسان خوب است و بعد از آفرینش جهان کاری به آن ندارد. اگر این خدا را در نظر بگریم فقط باید به او احترام گذاشت. نمازخواندن بسیاری از مسلمانان هم به جهت احترام است. اما این شناخت با آنچه قرآن کریم آمده است کاملاً متفاوت است. خدواند در قرآن کریم فرمود است: «لا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ» این فرمان گذشته نیست بلکه همیشگی است. قرآن اصرار دارد مردم با این فرمان آشنا باشند. خداوند فرمان دیگری هم دارد که از آن به فرمان امر تعبیر می‌شود و جهان را با آن اداره می‌کند. خداوند در کنار امرِ خلق خود یک بکن و نکن دارد که مخصوص جامعه بشری است. هرچند بشر مختار است که از اوامر الهی اطاعت کند یا خیر. جامعه ما فرمانروایی خداوند را می‌پذیرد. فرمان جامعه در دست کسی است که فرمان هم در دست اوست. پس زندگی بشر بر مبنای فرمان شکل می‌گیرد. رسول هم فرستاده فرمانرواست؛ چرا به امام ولی یا صاحب اللامر می‌گوییم؟ به دلیل اینکه صاحب آن فرمانی است که آن جامعه بشر با آن عظم پیدا می‌کند. این امر چیست و در کجا باید راجع به آن بحث کرد؟ این مسئله باید در حوزه‌ها بررسی شود. فقه یعنی علم فرمان، سیاست هم به معنای فرمان است. لذا اگر کسی می‌گوید حوزه ربطی به سیاست ندارد، معلوم است که حوزه را نفهمیده است. حتی کسی که درس صلاة می‌دهد سیاست را تدریس می‌کند. همه مردم دنیا از یک فرمانی تبعیت می‌کنند؛ منتها فرق او این است که فرمان او به سمت باطل و فرمان او ظلم است اما فرمان فرمان روای عدل است. لذا در حوزه‌ها درباره فرمان‌های مربوط به عدل، درس می‌خوانیم. کسی که بگوید در دوران غیبت کبری فرمانروایی نداریم یعنی در دوران غیبت کبری دین و فقه جایگاهی ندارد، یعنی در دوران غیبت کبری «لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ» عمل نشود. 🔹حال، فقیه یعنی تبیین‌کننده فرمان خدا. او باید بتواند مجموعه فرمان‌های الهی را آن‌چنان‌که هست بشناسد. اما کار فقیه تنها استنباط نیست بلکه هم استنباط و هم اجراست؛ زیرا می‌فرماید: «كُونُوا قَوَّامينَ بِالْقِسْطِ» و «أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُم» لذا باید احکام را بشناسیم و حکم خدا را اجرا کند. امر خدا هم مساوی با طاعت است و امر او عین العدل است. پس باید بدانیم که همه آنچه در فقه داریم چیزی جز علم به فرمان الهی نیست. سیاست چیزی جز فرمان و اجرای آن نیست. لذا در دوران غیبت کبری فرمانروایی خدا تعطیل نیست. باید در دوران غیبت کبری فرمان خدا را بشناسیم و کسی که بهتر از همه این فرمان را می‌شناسد و قدرت اجرا بر آن دارد را به عنوان فقیه عادل و به عنوان صاحب فرمان معرفی کنیم. 🔸این نظام، نظام فرمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. اگر مسئولان کشور از فرمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تخطی کند از خداوند تخطی کرده است و خداوند هم سرانجام او را از گردانه فعالیت نظام کنار خواهد گذاشت. در حال حاضر هرکجا خللی می‌بینیم به دلیل این است که در اجرای فرمان خدا سستی کردیم؛ «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ». مسئولین ما باید بپذیرند که در برخی از زمینه‌ها سستی کردند. باور نداشتیم که فرمان خدا بهتر از فرمان بشر است. در عرصه سیاست و اقتصاد و اجتماع به سمت غربی‌ها رفتند. ما گفتیم که اسلام این را نمی‌گوید اما آن‌ها گفتند که شما خشک‌مقدس بوده و آشنا با مقتضیات روز نیستید. برای حل بحران فعلی باید گفت: باید دلار را از چرخه کشور حذف کنیم. پول اعتباری اکل مال بالباطل است و یک نوع کلاه‌برداری. این کار برای آن است که امریکا با قلدری ثروت ما را بگیرد و دلاری که هیچ پشتوانه‌ای ندارد را به ما بدهد. پول باید به اصل خود برگرد یعنی طلا و نقره باشد. 🔹ما باید به اصل خود برگردیم و بر روی پای خود بایستیم. ملت و مردم ایران قرار است در بر هم شکستن قطب و بت‌های ظلم الگو باشند. بت بزرگی که آمریکا بر آن استوار است اقتصاد فعلی است که باید آن‌ها را شناخت. نیاز به کارگروه‌هایی داریم که بنشینند و برای مشکلات اقتصادی کشور راه‌حل مشخص کنند. از طریق احیای شغل‌های کوچک هزاران شغل می‌توانند ایجاد کنند. وضعیت فعلی استثنایی است و به تعبیر مقام معظم رهبری نیاز به کار جهادی دارد. 🔻کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

صوت / درس خارج #فقه_نظام_سیاسی 🔸دارالشفا 🗓یکشنبه ۸ مهر ۹۷ 🔻جلسه پنجم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

صوت/ درس خارج #اجتماع_امر_و_نهی 🔸فیضیه 🗓یکشنبه ۸ مهر ۹۷ 🔻جلسه پنجم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

صوت / درس خارج #اطلاق_و_تقیید 🔸دفتر معظم له 🗓یکشنبه ۸ مهر ۹۷ 🔻جلسه پنجم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki

صوت/ درس #اخلاق 🔸مدرسه معصومیه (س) 🗓یکشنبه ۸ مهر ۹۷ 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki