#سیره_شهدا
دکتر بعد از این که تیر خورد و عملش کردند دیگر نمیتوانست خط برود.
سربازی به نام عسگری ، او را با ماشین ستاد میآورد.
عسگری همیشه در آن جاده های پر از چاله با سرعت ۱۷۰ میرفت.
بالاخره همین سرعت زیاد کار دستش داد و یکبار تصادف کرد
و ماشین را درب و داغان کرد
و به همین دلیل سه روز فراری بود.
بچه ها که بخاطر تذکرهای پی در پی به او برای سرعت زیادش عصبانی بودند ، بالاخره او را پیدا کردند و کشان کشان پیش دکتر آوردند.
حسابی ترسیده بود ،
دکتر تا او را دید گفت ،
خودت طوری نشدی عزیز؟!
او که انتظار هر عکس العملی جز احوالپرسی را داشت جواب داد ،
نه ؛ طوریم نشده.
دکتر به او گفت ،
پس ببر ماشین را تعمیر کنند ، دیگه هم تند نرو لطفاً !
این اوج عصبانیت و خشم او بود !....
#شهیددکتر_چمران
📕 ستارگان خاکی
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@dost_an