#سیره_شهدا
توی منطقه خانطومان سجاد رو با تیر زدند.
وقتی بهش رسیدیم خون زیادی ازش رفته بود ،
به سختی گفت ، کمکم کنید روی زانوهام بشینم !
بهش گفتم ، برا چی؟! ، خون زیادی ازت رفته....
گفت ، آخه ارباب اومده ، می خوام بهش سلام بدم....
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبدِالله
مدافع حرم
#شهیدسجاد_عفتی
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@ dost_an
#سیره_شهدا
دکتر بعد از این که تیر خورد و عملش کردند دیگر نمیتوانست خط برود.
سربازی به نام عسگری ، او را با ماشین ستاد میآورد.
عسگری همیشه در آن جاده های پر از چاله با سرعت ۱۷۰ میرفت.
بالاخره همین سرعت زیاد کار دستش داد و یکبار تصادف کرد
و ماشین را درب و داغان کرد
و به همین دلیل سه روز فراری بود.
بچه ها که بخاطر تذکرهای پی در پی به او برای سرعت زیادش عصبانی بودند ، بالاخره او را پیدا کردند و کشان کشان پیش دکتر آوردند.
حسابی ترسیده بود ،
دکتر تا او را دید گفت ،
خودت طوری نشدی عزیز؟!
او که انتظار هر عکس العملی جز احوالپرسی را داشت جواب داد ،
نه ؛ طوریم نشده.
دکتر به او گفت ،
پس ببر ماشین را تعمیر کنند ، دیگه هم تند نرو لطفاً !
این اوج عصبانیت و خشم او بود !....
#شهیددکتر_چمران
📕 ستارگان خاکی
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@dost_an
#سیره_شهدا
نماز اول وقتش ترک نمیشد و به بقیه هم سفارش میکرد .
بعد از نماز زیارت عاشورایش ترک نمیشد ، شب عاشورا یا توی مراسم دعا گریه هایش دیدنی بود .
عزاداری #امام_حسین علیه السلام که می رسید سیاه می پوشید و صف اول سینه زنی بود ، خیلی ها عاشق عزاداریش بودند تا شاید از حالات معنوی حاجی تاثیر و بهره بگیرند.....
سردار
#شهیدحاج_یدالله_کلهر
📕 خط عاشقی ، ج1
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@dost_an
#سیره_شهدا
قبل از افطار نماز میخواندند ، میگفتند ،
نزدیک افطار ، عطش انسان برای آب و غذا زیاد میشود ؛ در این لحظه ها اجر این نماز بیشتر است.....
#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی
#ماه_رمضان
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@dost_an
#سیره_شهدا
یک روز در یکی از قرارگاه ها صیاد شیرازی از من پرسید فلانی ، میزان شرکت رزمنده ها در نماز جماعت به چه صورت است؟
من به ایشان گفتم ، بیشتر رزمنده ها در نماز جماعت ظهر و عصر ، و مغرب و عشا شرکت می کنند ؛ ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است.
در این زمان صیاد به من گفت ، به همه اعلام کن فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند. صبح همه در حسینیه حاضر شدند !
صیاد بلند شد و گفت:
برادران ، شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم ، قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید ؛ ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان شما را به نماز جماعت می خواند ، توجه نمی کنید!....
#شهیدعلی_صیادشیرازی
📕 قصه عاشقان ، ص16
#ماه_مبارک_رمضان
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@dost_an
#سیره_شهدا
حاج قاسم از ناحیه دست راست ، بازو و پای چپ ، صورت و چشم و ریه و سایر نقاط بدن مجروح شده بود و جانباز هفتاد درصدی بود.
هم حقوق جانبازی داشت هم حق پرستاری ، اما حتی یکبار هم از آن استفاده نکرد.
سردار سلیمانی کارت بانکی که به عنوان جانبازی به وی تعلق گرفته بود را از همان اول به بنیاد شهید کرمان واگذار کرد و به آقای حسنی سعدی گفته بود ،
این حق من نیست از این پول به افرادی کمک کن که پول کرایه ، هزینه دارو و درمان ندارند و ....
هنوز آن کارت در بنیاد شهید است .....
#زندگی_به_سبک_حاج_قاسم
🇮🇷@Dost_an
#سیره_شهدا
یه روز اومد و گفت ،
باید خونه مون رو عوض کنیم.
میخوام خونه مون رو بدیم به یکی از پرسنل های نیروی هوایی ، با هشت تا بچه توی یه خونه دو اتاقه زندگی میکنن ، این خونه برای ما بزرگه ، میدیم به اونا خودمون میریم اونجا !!
بنده خدا وقتی فهمید فرمانده اش میخواد اینکار رو کنه قبول نکرد ، اما با اصرار عباس بالاخره پذیرفت و خونه مون رو باهاشون عوض کردیم...
#زندگی_به_سبک_شهدا
#شهیدعباس_بابایی
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
#سیره_شهدا
ابراهیم همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت ، بارها به من می گفت ،
طوری زندگی و رفاقت کن که احترامت را داشته باشند . می گفت ،
این دعواها و مشکلات خانوادگی را ببین بیشتر به خاطر اینه که کسی گذشت نداره !
بابا ، دنیا ارزش این همه اهمیت دادن رو نداره ، آدم اگه بتونه توی این دنیا برای خدا کاری کنه ارزش داره......
#شهیدابراهیم_هادی
📕 سلام بر ابراهیم
#شب_قدر
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
💠@Dost_an
#سیره_شهدا
یه لات بود توی مشهد.
داشت میرفت دعوا ، دکتر چمران دیدش ، دستش رو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم جبهه !!
به غیرتش برخورد و به همراه چمران رفت جبهه.
توی جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش توی اتاق چمران.
رضا شروع میکنه فحش دادن به چمران ، وقتی دید که چمران به فحش هاش توجه نمیکنه ، یه دفعه داد زد ، کچل با توأم!
چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: چیه؟ چی شده عزیزم؟ ، چیه آقا رضا ، چه سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید !!
رضا که تحت تأثیر رفتار چمران قرار گرفته میگه:
میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! کشیده ای ، چیزی!
چمران: چرا؟
رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم ، بهم بدی کرده ، تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!
چمران: اشتباه فکر میکنی! یکی اون بالاست ، هرچی بهش بدی میکنم ، نه تنها بدی نمیکنه ، بلکه با خوبی بهم جواب میده. هی آبرو بهم میده.
گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم ، یکم مثل اون بشم !!
رضا جا خورد و رفت توی سنگر نشست و زار زار گریه میکرد ، اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود ، سر نماز موقع قنوت صدای گریه اش بلند بود ، وسط نماز ، صدای سوت خمپاره اومد ، صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد ،
رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید...!
#شهیددکترمصطفی_چمران
📕 یادگاران
#محرم
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
💠@Dost_an
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیره_شهدا
عشق و علاقه وافر سردار
#شهیدسیدحمیدرضا_هاشمی
به فرزندان شهدا.....
#هفته_دفاع_مقدس
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
💠@Dost_an