دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت صد و شصت و هفتم داستان دنباله دار نسل سوخته: عطش همیشه تا 10 روز بعد از عاشورا ... توی حس
⚘﷽⚘
قسمت صد و شصت و هشتم داستان دنباله دار نسل سوخته: جاده کربلا
کابووس های من شروع شده بود ... یکی دو ساعت بعد از اینکه خوابم می برد ... با وحشت از خواب می پریدم ... پیشانی و سر و صورتم، خیس از عرق ...
بارها سعید با وحشت از خواب بیدارم کرد ...
- مهران پاشو ... چرا توی خواب، ناله می کنی؟ ...
با چشم های خیسم، چند لحظه بهش نگاه می کردم ...
- چیزی نیست داداش ... شما بخواب ...
و دوباره چشم هام رو می بستم ...
اما این کابووس ها تمومی نداشت ... شب دیگه ... و کابووس دیگه ...
و من، هر شب جا می موندم ... هر بار که چشمم رو می بستم ... هر دفعه، متفاوت از قبل ...
هر بار خبر ظهور می پیچید ... شهدا برمی گشتند ... کاروان ها جمع می شدند ... جوان ها از هم سبقت می گرفتند ... و من ... هر بار جا می موندم ... هر بار اتوبوس ها مقابل چشمان من حرکت می کردن ... و فریادهای من به گوش کسی نمی رسید ... با تمام وجود فریاد می زدم ...
دنبال اتوبوس ها می دویدم و بین راه گم می شدم ...
من یک بار در بیداری جا مونده بودم ... تقصیر خودم بود ... اشتباه خودم بودم ... و حالا این خواب ها ...
کابووس های من بود؟ ... یا زنگ خطر؟ ...
هر چه بود ... نرسیدن ... تنها وحشت تمام زندگی من شد... وحشتی که با تمام سلول های وجودم گره خورد ... و هرگز رهام نکرد ... حتی امروز ...
علی ی الخصوص اون روزها که اصلا حال و روز خوشی هم نداشتم ...
مسجد، با بچه ها مشغول بودیم که گوشیم زنگ زد ... ابالفضل بود ...
مهران می خوایم اردوی راهیان ... کاروان ببریم غرب ... پایه ای بیای؟ ...
بعد از مدت ها ... این بهترین پیشنهاد و اتفاق بود ... منم از خدا خواسته ...
- چرا که نه ... با سر میام ... هزینه اش چقدر میشه؟ ...
- ای بابا ... هزینه رو مهمون ما باش ...
- جان ما اذیت نکن ... من بار اولمه میرم غرب ... بزار توی حال و هوای خودم باشم ...
خندید ...
- از خدات هم باشه اسمت رو واسه نوکری شهدا نوشتیم ...
ناخودآگاه خندیدم ... حرف حق، جواب نداشت ... شدم مسئول فرهنگی و هماهنگی اتوبوس ها ... و چند روز بعد، کاروان حرکت کرد ...
تمام راه مشغول و درگیر ... نهار ... شام ... هماهنگ رفتن اتوبوس ها ... به موقع رسیدن به نقاط توقف و نماز ... اتوبوس شماره فلان عقب افتاد ... اینجا یه مورد پیش اومده ... توی اتوبوس شماره 2 ... حال یکی بهم خورده ... و ...
مشهد تا ایلام ... هیچی از مسیر نفهمیدم ... بقیه پای صحبت راوی ... توی حال خودشون یا ...
من تا فرصت استراحت پیدا می کردم ... یا گوشیم زنگ می زد ... یا یکی دیگه صدام می کرد ... اونقدر که هر دفعه می خواستم بخوابم ... علی خنده اش می گرفت ...
جون ما نخواب ... الان دوباره یه اتفاقی می افته ...
حرکت سمت مهران بود و راوی مشغول صحبت ... و من بالاخره در آرامش ... غرق خواب ... که اتوبوس ایستاد ... کمی هشیار شدم ... اما دلم نمی خواست چشمم رو باز کنم ... که یهو علی تکانم داد ...
- مهران پاشو ... جاده کربلاست ...
پ.ن: علت انتخاب نام مستعار مهران، برای شخصیت اول داستان ... براساس حضور در منطقه عملیاتی مهران ... و وقایع پس از آن است ...
🌷 | @dosteshahideman
حَرَم #حَضرت_زینب
عَجَب حال و هوایی دارد•••
#سوریه
#فِیض_شَهادت
چه صفایی دارد♥️
بنویسید✍ به روی
#کفن این شهدا🌷
چقدر عمه ی
سادات #فدایی دارد😍
#مدافعان_حرم
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
#شب_بخیر_علمدار 🌙
🌙 | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۲۱ اسفند ۱۳۹۸
میلادی: Wednesday - 11 March 2020
قمری: الأربعاء، 16 رجب 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه)
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا
#روزتون_منور_به_یاد_شهید_محمود_رضا_بیضایی
☀️ | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
❣ #سلام_امام_زمانم❣
خودم را به تـ♥️ــو
منسوب می دانم با لفظ #شیعه
نمی دانم این #انتساب را
از جنس یعقوب بدانم
یا از جنس برادران یوسف⁉️
منتظر دل سوخته ات💔 هستم؟
یا باعث و بانیِ
به چاه #غیبت افتادنت!
ادعای #انتظارت را دارم
اما در مواقع اضطرار به "غیر از تو"
پناه می برم!!!
#وای_بر_من اگر اینگونه باشم😔
#اللهم_عجل_لولیک_الفـرج🌸🍃
🌹| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
دارو به چه کار آید
#لبخندتان تسکین است
صدای خنده های #شما
افتادن تکه های یخ❄️ است
در لیوان🍹 بهار نارنج
#بخندید
میخواهم گلویی تازه کنم😍
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
#سلام_صبحت_بخیر_علمدار ❤️
❤️ | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🔹 مرحوم کلینی در کتاب کافی از امام صادق علیه السلام نقل می کند، که حضرت فرموده اند:
🔹 هر کسی قبل از خوردن غذا و بعد از آن، دست خودش را بشوید، در راحتی و گشایش زندگی خواهد کرد و بلاء از جسمش، دفع می شود.
🔹 أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «مَنْ غَسَلَ يَدَهُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ، عَاشَ فِي سَعَةٍ، وَ عُوفِيَ مِنْ بَلْوى فِي جَسَدِهِ ».
📕 ( كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج12 ؛ ص354 )
✍️ یکی از نکات بهداشتی که در این روایت، حضرت بدان اشاره کرده، #شستن_دست ها قبل از غذا خوردن است. برای این کار دو فائده ذکر شده8 است.
1. داشتن زندگی ای که همراه با گشایش و بدون سختی است
2. دفع بلا از جسم
مورد دوم همان چیزی است که این روزها پزشکان هم روی آن تاکید می کنند، مهمترین سلاح برای مقابله با برخی از بیماری ها مسری، از جمله #کرونا !!
✍️ زیبایی کلام معصومین را در چنین شرایطی بیشتر درک می کنیم!
🌸| @dosteshahideman
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
dcg_ce338182ffb55cde47f79aedc9b80f0e.mp3
13.24M
صوت استاد طائب وروشنگری ایشان در رابطه با ویروس کرونا☝️☝️☝️
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
کمترین اقدام برای اعتراض به کشتار #مسلمانان_هند توسط دولت و هندوهای افراطی #هند این است که همه باهم جملات زیر را به پیج های نظامیان و دولتی ها و هنرپیشه های هندی بفرستیم. ان شاء الله تاثیر بسیار زیادی در محکوم کردن این رفتار ضد انسانی خواهد داشت.
To all dear Indian muslims:We will be your voice while all the world are keeping #silence
به همهمسلمانان عزیز هند: ما صدای شما خواهیم شد درحالیکه تمام دنیا سکوت کرده اند.🇮🇳
This shame will remain on you and your country forever
Freedom,security,justice are for all humanbeings.
این شرم بر تو وکشورت تا ابد خواهد ماند. آزادی،امنیت و عدالت برای تمامی انسانهاست.🇮🇳
@amitshahofficial
Stop your violence and racism against innocent muslims
آمیت شاه، خشونت و نژادپرستی رو علیه مسلمان های بی گناه متوقف کن!🇮🇳
India has been known as the land of 72nations!
Don't let this brutal silly yellow hair guy take away muslims from this territory.
هند به عنوان سرزمین۷۲ملت شناخته شده. اجازه ندید یک زردموی احمق بی رحم،مسلمانان رو از این محدوده بیرون کنه.🇮🇳
It is not only a question of believing in a religion, but it's a matter of humanity and inhumanity!
So what is the reaction of Human Rights Organization?
Are they blindfolded?
این فقط سوالی درباره دین نیست.بلکه بحث انسانیت و ناانسانیت است. اما سازمان حقوق بشر چه میکند؟ جز چشم پوشی!🇮🇳
Incredible india!
At the country of diversity and democracy
There is no room for muslims! This is hypocrisy!
هند شگفت انگیز! در سرزمین گوناگونی و دموکراسی، جایی برای مسلمان ها نیست.این دورویی است!🇮🇳
I don't know about ur own religion! But now there is a battle between humanity and inhumanity.
نمیدانم دینت چیه! اما این درگیری بین انسانیت و ناانسانیته.🇮🇳
The humanity is being sacrificed these days in india. Stop killing muslims!
این روزها انسانیت در هندوستان در حال قربانی شدن است. کشتار مسلمان را متوقف کنید!🇮🇳
We thought india was a land of peace and love.
So why they abuse women and children? Stop violence against muslims
ما فکر میکردیم هندوستان، سرزمین صلح و عشق باشد. پس چرا به زنان و کودکان تعرض میکنید؟ خشونت را علیه مسلمانان متوقف کنید.🇮🇳
🌐 آی دی اینستاگرام هنرپیشه های هندی🌐
سلمان خان @beingsalmankhan
آلیات بات @aliaabhatt
کاترینا کیف @katrinakaif
سوناکشی @aslisona
دیپیکا پادوکون @deepikapadukone
آکشای کومار@akshaykumar
کریتی سانون @kritisanon
رایتیش دشموخ @riteishd
ساننی لئون @sunnyleone
دیانا پنتی @dianapenty
آرجون کاپور @arjunkapoor
پارینی تیکوپرا @parineetichopra
جکلین فرناندز @jacquelinef143
سونام کاپور @sonamkapoor
وارون داوان @varundvn
سیدرات مالهوترا @sidmalhotra
تایگر شورف @tigerjackieshroff
رانویر سینگ @ranveersingh
🌐 اینستاگرام مودی نخست وزیر جنایتکار هند: @narendramodi و توئیترش: twitter.com/narendramodi
🌐 اینستاگرام امیت شاه، وزیر کشور جنایتکار هند: @amitshahofficial و توئیترش: twitter.com/AmitShah
🌐 اینستاگرام حزب بی جی پی، حزب حاکم (هندوی افراطی): bjp4india@ و توییترش: twitter.com/BJP4India
👇این هشتگها را هم بگذارید:
#stopkillingmuslims
#justiceforall
#justiceformuslims
#shameondelhipolice
#delhi2020
#stopnrc #stopcab #stopcitizenshipamendmentbill2019
لطفا نشر دهید
🌹| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
#جانم_فدای_ولایت_فقیه❤️😍
💠باید دست #جنایتکاران از ممالک اسلامی و از عموم مستضعفین قطع شود، و وعدۀ الهی به همت اقشار ملت های اسلامی تحقق یابد.
#امام_خمینی
#کشمیر
📚صحیفه نور، جلد ٧،صفحه ١
🌷| @dosteshahideman
1_10536185.mp3
2.19M
🎵ﺑﺎﺑﺎ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﮕﻪ ﺧﺒﺮ ﻧﺪاﺭﻱ
🎤ﺣﺎﺝ #ﺳﻴﺪ_ﻣﻬﺪی_ﻣﻴﺮﺩاﻣﺎﺩ
به یاد نگرانی فرزندان شهدا😔
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🇮🇷شهیده مدافع سلامت
خانم نرجس خانعلیزاده:
" به مادرش همیشه میگفت: مامان! من دختر سردارم... میدونم #حاج_قاسم منو خیلی دوست داره❤️
شب شهادت حاج قاسم، بیمارستان شیفت بود. صبح که خبر رو شنید بغض کرد😢 تا چند روز تو خودش بود، به دوستاش گفته بود حالم خوب نیست....
چند روز بعد زن داییش رفته بود کرمان، مزار سردار
نرجس خانم فهمید به زن داییش پیام داد📲 که سلامم رو به سردار برسون، بهش بگو خیلی بهش ارادت دارم...."
#مدافعان_سلامت
#کرونا
🌹| @dosteshahideman
30.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘
🎬 نماهنگ #شهید_گمنام با اجرای حاج امیر عباسی و همراهی گروه سرود احلی من العسل حرم شهدای گمنام واوان
🌹| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت صد و شصت و هشتم داستان دنباله دار نسل سوخته: جاده کربلا کابووس های من شروع شده بود ... یک
قسمت صد و شصت و نهم داستان دنباله دار نسل سوخته: تشنه لبیک
سریع، چشم های خمار خوابم رو باز کردم و ... نگاهم افتاد به خیابان مستقیمی که واردش شدیم ... بغض راه نفسم رو بست ...
خواب و وقایع آخرین عاشورا ... درست از مقابل چشم هام عبور می کرد ... جاده های منتهی به کربلا ... من و کربلا ... من و موندن پشت در خیمه ... و اون صدا ...
چفیه رو انداختم روی سرم و کشیدم توی صورتم ... اشک امانم رو بریده بود ...
- آقا جون ... این همه ساله می خوام بیام ... حالا داری تشنه ... من بی لیاقت رو از کنار جاده کربلا کجا می بری؟... هر کی تشنه یه چیزیه ... شما تشنه لبیک بودی ... و من تشنه گفتنش ...
وارد منطقه جنگی مهران شده بودیم ... اما حال و هوای دل من، کربلا بود ...
- این بار چقدر با خیمه تو فاصله دارم، پسر فاطمه؟ ...
از جمع جدا شدم ... چفیه توی صورت ... کفشم رو در آوردم و خودم رو بین خاک ها گم کردم ... ضجه می زدم و حرف میزدم ...
- خوش به حالتون ... شما مهر سربازی امام زمان توی کارنامه تون خورده ... من بدبخت چی؟ ... من چی که سهم من از دنیا فقط جا موندنه؟ ... لبیک شما رو مهدی فاطمه قبول کرد ... یه کاری به حال دل من بی نوا بکنید ... منی که چشم هام کوره ... منی که تشنه لبیکم ... منی که هر بار جا می مونم ...
به حدی غرق شده بودم که گذر زمان رو اصلا نفهمیدم ... توی حال خودم بودم ... سر به سجده و غرق خاک ... گریه می کردم که دست ابالفضل ... از پشت اومد روی شونه ام...
چی کار می کنی پسر؟ ... همه جا رو دنبالت گشتم ...
کندن از خاک مهران ... کار راحتی نبود ... داشتم نزدیک ترین جا به کربلا ... داغ دلم رو فریاد می زدم ...
بلند شدم ... در حالی که روحی در بدنم نبود ... جان و قلبم توی مهران جا مونده بود ...
چشم ابالفضل که بهم افتاد ... بقیه حرفش رو خورد ... دیگه هیچی نگفت ... بقیه هم که به سمتم می اومدن ... با دیدنم ساکت می شدن ...
از پله ها اومدم بالا ... سکوت فضا رو پر کرد ... همهمه جای خودش رو به آرامش داد ...
- علی داداش ... پاشو برگشت رو من بشینم کنار پنجره ...
دوباره چفیه رو کشیدم روی سرم ... و محو وجب به وجب خاک مهران شدم ... حال، حال خودم نبود ... که علی زد رویشونه ام ... صورت خیس از اشکم چرخید سمتش ... یه لحظه کپ کرد ...
- بچه ها ... می خواستن یه چیزی بخونی ... اگه حالشو داری ...
جملات بریده بریده علی تموم شد ... چند ثانیه به صورتش نگاه کردم ... و میکروفون رو گرفتم ... نگاهم دوباره چرخید سمت مهران ...
- بی سر و سامان توئم یا حسین ... تشنه فرمان توئم یا حسین ...
آخر از این حسرت تو جان دهم ... کاش که بر دامن تو جان دهم ...
کی شود این عشق به سامان شود؟ ... لحظه لبیک من و ، جان شود؟ ...
🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
قسمت صد و شصت و نهم داستان دنباله دار نسل سوخته: تشنه لبیک سریع، چشم های خمار خوابم رو باز کردم و .
قسمت صد و هفتاد داستان دنباله دار نسل سوخته: سرباز مخصوص
دردهای گذشته ... همه با هم بهم هجوم آورده بود ... اون روز عاشورا ... کابووس های بی امانم ... و حالا ...
دیگه حال، حال خودم نبود ... بچه ها هم که دیدن حال خوشی ندارم ... کسی زیاد بهم کار نمی داد ... همه چیز آروم بود تا سر پل ذهاب ... آرامگاه احمد بن اسحاق ... وکیل امام حسن عسکری ...
از اتوبوس که پیاده شدم ... جلوی آرامگاه، خشکم زد ... همه ایستادن توی صحن و راوی شروع به صحبت ... در شأن مکان و احمد بن اسحاق کرد ... و عظمت شهیدی که اونجا مدفون بود ... کسی که افتخار مهر مخصوص سربازی امام زمان "عج" در کارنامه اش دو داشت ... شهید "حشمت الله امینی" ...
این اسم ... فراتر از اسم بود ... آرزو و آمال من بود ... رسیدن و جا نموندن بود ... تمام خواسته و آرزوی من از دنیایی به این عظمت ... آرزویی که توی مهران ... با التماس و اشک، فریاد زده بودم ...
اما همه چیز ... فقط آرزویی مقابل چشمان من نبود ... اون آرامگاه و اون محیط، خیلی آشنا به نظر می رسید ... حس غریب و عجیبی وجودم رو پر کرده بود ... اما چرا؟ ... چرا اون طور بهم ریخته بودم؟ ...
همون طور ایستاده بودم ... توی عالم خودم ... که دوباره ابالفضل از پشت زد روی شونه ام ...
- داداش ... اسم دارم به خدا ... مثل نینجا بی صدا میای یهو میزنی روی شونه ام ...
خندید ...
- دیدم زیادی غرق ساختمون شدی گفتم نجاتت بدم تا کامل خفه نشدی ... حالا که اینطور عاشقش شدی ... صحن رو دور بزن ... برو از سمت در خواهران ... خانم حسینی رو صدا کن بیاد جای اتوبوس وسائل رو تحویل بگیره ...
با دلخوری بهش نگاه کردم ...
- اون زمانی که غلام حلقه به گوش داشتن و ... برای پیج کردن و خبر دادن می فرستادنش خیلی وقته گذشته ... داداش ... هم خودت پا داری ... هم موبایل ... زنگ زدی جوابنداد، خودت برو ... تازه این همه خانم اینجاست ...
به یکی از خانم ها پیغام دادم ... ما رو کاشت ... رفت که بیاد ... خودش هم که برنمی داره ... بعد از نماز حرکت می کنیم ... بجنب که تنها بیکار اینجا تویی ... یه ساعته زل زدی به ساختمون ...
آرامگاه رو دور زدم ... و رفتم سمت حیاط پشتی که ...
نفسم برید و نشستم زمین ...
- یا زهرا ... یا زهرا ...
چشم هام گر گرفت و به خون نشست ...
🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
قسمت صد و هفتاد داستان دنباله دار نسل سوخته: سرباز مخصوص دردهای گذشته ... همه با هم بهم هجوم آورده
باسلام خدمت همراهان عزیز ومحبین شهدای بزرگوارمون
فرداشب قسمت اخر داستانمون رو تقدیم حضور شما عزیزان خواهیم کرد
⚘﷽⚘
#صبحت_بخیر_آقای_من
با این دل شکسته ما را صبور کن /🌺
یا لااقل به خاطر زینب (س) ظهور کن /🌺
دیگر بتاب از افق مکه،ماه من!/🌺
این جاده های شب زده را غرق نور کن❤️
#اللهم_عجل_ولیک_الفرج
❤️| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🌷 شهید مدافع حرم محمود رضا بیضایی🌷
یکی از دوستانش جملهای عربی را برایم پیامک کرده بود
و اولش نوشته بود:
"این سخنی از محمودرضاست.
آن جمله این بود:
«اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة».
یعنی:
«اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»!
پرسیدم: این جمله را محمودرضا کجا گفته؟
گفت: آخرین باری که تهران بود و با هم کلاس اجرا کردیم،
این جمله را اول کلاس روی تخته سیاه نوشت من هم آنرا توی دفترم یادداشت کردم.
جمله برای بیست و هشت روز قبل از شهادتش بود.
راوی: برادر شهید
🔅 روحش شاد یادش گرامی❤️
🌷| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
🌹هر استغفار یک معجزه است....
#استاد_پناهیان🌺
🌷| @dosteshahideman
12.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘
🎥 #ڪلیپ
نماهنگ "والصبر" روایتی از صبر #حضرت_زینب (س)
●مادر شهید مدافع ولایت و امنیت " محمدحسین حدادیان"
●همسر شهید ترور، "مصطفی احمدی روشن"
●همسر شهید محور مقاومت "سردارمجیدافشاریان"
●همسر شهید مدافع حرم
"هادی باغبانی
📎پ ن : شادی دل مادران وهمسران صبور شهدا صلوات🌷
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🖋🗒نسخهاۍبراۍجوانان"🌺
میخواهیدڪهاز #گناه بدتان آید؟
تا مۍتوانید یاد #امامزمانعج باشید،
آرام آرام از گناه بدتان میآید و
حالتان عوض میشود.
معلوم استــ انسان از چیزیڪه
بدشمیآید، اصلاسمتشنمۍرود!
#آیتاللهقرهی🌹
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
#عملیات_شناسی
📎نام عملیات: عملیات حضرت مهدی(عج)
📎تاریخ عملیات: ۱۳۵۹/۱۲/۲۲
📎ساعت عملیات: ۷:۳۵
📎طراح عملیات: شهید حسن باقری و شهید اسحاق عزیزی
📎تلفات دشمن: ۱۶۸ کشته زخمی و اسیر
📎نتایج بدست امده: نخستین پیروزی روحیه بخش در مقابل دشمن
📎تعداد شهدای عملیات: ۱۶ نفر
📎ارگان های عمل کننده: سپاه پاسداران
💐سالروز عملیات حضرت مهدی(عج) گرامی باد یاد کنید شهدای این عملیات را با ذکر صلوات💐
#یادشهداباصلوات
🍃💟 @dosteshahideman
⚘﷽⚘
#کلام_شهید
اگر کسی با شهدا رفیق بشه.
اونوقت همه چیز درست میشه.
❣جامعه بیمه میشه.
❣گناه کمتر میشه.
اون وقت جوونها میشن یار امام زمان عج.👌👌👌
کلامی زیبا از
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
@dosteshahideman
•═•••🍃••◈🌸◈••🍃•••═