eitaa logo
دوتا کافی نیست
44.4هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
29 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
📌مشاجره نکن... مشاجره ها و نزاع ها، نور باطن را خاموش می‌کند. بسیاری از بی حالی ها و عدم نشاط ها به جهت مشاجرات است. کم منزلی داریم که در آن پرخاش و تندی نباشد! روزی چند تا پرخاش باشد، برکات را از منزل می‌برد. حتی اگر حق هم با تو بود، در امور جزیی و شخصی مشاجره نکن، چون کدورت می آورد. مرحوم علامه جعفری از صاحب دلی نقل کرد: در موضوعی که گمان می‌کردم حق با من است، داشتم با همسرم مشاجره می‌کردم؛ ناگهان صورت باطنی غضبم را نشانم دادند! بسیار کریه و زشت بود! آن صورت نزدیکم آمد و گفت: کثیف! ساکت شو! همین که متنبه شدم، فورا "دست همسرم را بوسیدم و عذرخواهی" کردم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
او را به عرش برد... شام غریبان جایی نبود که برای روضه‌خوانی و تماشای سینه‌زنی بروم. گفتم در خیابان می‌روم و دسته‌ها هم که می‌روند. تنها بودم. دیدم داخل کوچه‌ای دو نوجوان چهارده، پانزده ساله با هم‌اند، یکی از آن‌ها به دیگری می‌گوید بیا برویم میدان ژاله، سینما. دیگری گفت تو که می‌دانی من در ماه محرم سینما نمی‌روم. اولی گفت بیا برویم، امروز عاشورا بود و تمام شد. امشب سینماها را باز کرده‌اند. دومی گفت نه من نمی‌آیم. اولی چند بار التماس کرد، تا این‌که آن یکی که التماس‌ها را جواب می‌داد و می‌گفت نمی‌توانم و نمی‌آیم یک‌باره گریه افتاد. چون دید رفیقش او را رها نمی‌کند، شکست خورد و گریه افتاد. تا او گریه افتاد، آن یکی هم گریه افتاد. دو نفری گریه می‌کردند. من در خیابان مرتّباً این طرف کوچه می‌رفتم و آن طرف کوچه می‌رفتم. آن شب چنان تماشایی از صفات و اخلاق امام حسین علیه السلام و گرفتن این دو جوان کردم. پدر و مادر کجا می‌توانند چنین کنند؟ این به او گفت بیا سینما برویم. او این را به عرش برد. ... خدایا این‌ها چه‌کار می‌کنند، این محبت چقدر آقاست و این صدق چقدر ریشه دارد. 📚 طوبای محبت – کتاب سوم کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌شک نکنید... ما در یک برشی از تاریخ داریم زندگی می‌کنیم که تا به حال اینقدر هجمه به خانواده وجود نداشته است. انگار همه عالم، تکنولوژی‌ها، آدم‌ها و بعضاً قانون‌ گذاران به سمتی دارند حرکت می‌کنند که آسیبی به خانواده وارد کنند. شک نداشته باشید که اگر خانواده آسیب ببیند، جامعه از هم فرو خواهد پاشید و شما دیگر نمی‌ توانید خطوط اخلاقی و اصیل را در آن جامعه ببینید 🌐 پایگاه حفظ و نشر آثار "استاد تراشیون" کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما ✨که در راه حسینت، لشکری از خون من باشد 👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
روضه هفتگی، ولو دوسه نفر باشد، باعث گشایش امور است. آیت الله قاضی [پس از تاکید بر نماز اول وقت و واجبات] می فرمایند: و در مستحباتِ تعزیه‌داری و زیارت حضرت سیدالشهدا (ع) مسامحه ننمایید و روضه هفتگی ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و غیرهما به جا بیاورید، هرگز حق آن بزرگوار ادا نمی‌شود. 📚 انتشارات کنگره بزرگداشت آیت الله قاضی، کوه توحید، ص۲۵۶ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
امیدتونو از دست ندین... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۷۳ ۱۴ سال پیش پسرم هنوز دو سالش نبود خیلی پسر پر جنب و جوشی بود، بازیگوش و پر انرژی منم، خیییلی خسته بودم از نگهداری بچه انگار احساس میکردم وظیفه بزرگی روی دوشمه که از عهدش بر نمیام گاهی پیش خودم میگفتم کاش بچه دار نشده بودم چقدر سخته برام، دیگه از شیطنتاش خسته بودم، ولی متاسفانه نمیفهمیدم شاید نیاز به یه همبازی داره البته میفهمیدم ولی فکر بچه دوم نمیکردم خیال میکردم باید یه بچه فامیل یا یه دوست براش پیدا کنم تا باهاش بازی کنه و من یکم راحت باشم چون تمام وقتم و انرژیم صرف مراقبت و بازی با پسرم میشد اون زمان ۲۴ سالم بود و نمیفهمیدم این همه انرژی بچه جای شکر داره خیلیا آرزو دارن بچه سالم داشته باشن اونوقت خدا به من نعمت را تمام کرده بود و من ناسپاس بودم همون سال رفتم مسافرت مشهد و بعد برگشتن دیدم خبری از دوره ام نیست رفتم آزمایش و معلوم شد که یکماهه باردارم، باورم نمیشد انگار دنیا روسرم خراب شده بود ولی بازم با خودم کنار اومدم و شوهرم دلداریم میداد میگفت نگران نباش شاید خدا خواسته یه همبازی برای پسرمون بیاره یه خیری توش هست منم یکم دلم راضی شد. بعد از آزمایشگاه رفتم خونه مادرم وقتی شوهرم خبر بارداری به اونا داد هر دوتاشون ساکت شدند و بی تفاوت حرفو عوض کردند، انگار هیچ خبری نشنیده بودن، وقتی دیدم اونا هم به اندازه من ناراحت شدند دیگه فقط رفته بودم تو فکر سقط بچه، چون من خیلی نظر پدر و مادرم مخصوصا پدرم برام مهم بود این شد که مصمم به سقط شدم و خودم با بالا پایین کردن و سنگین بلند کردنام تلاش میکردم بچه را سقط کنم. بعدم با مشورت با دکتر محله که من را میشناخت آدرس یه دکتر دیگه را گرفتم تا بتونم بچمو سقط کنم😭 بدتر اینکه حتی دکتر هم به من نگفت کارت اشتباهه بلکه من را تشویق هم کرد برای این کار و من فکر کردم که کارم خیلی درسته، همسرم هم راضی شد وقتی که دید دکتر هم این کار را تایید کرد. باهم رفتیم برای سقط ولی دقیقا روزی که رفتم برای سقط بچم لکه بینی پیدا کردم و دکتر گفت احتمالا بخاطر بالا پایین پریدن های خودت بچه داره سقط میشه منم که انگار خیلی پشیمون شده بودم از رفتن پیش دکتر با یه حس خوشحالی برگشتم خونه و گفتم بهتر که نشد سقطش کنم ولی دیگه پشیمونی فایده ای نداشت تا شب زیر شکمم با یه سوزش شدید اعلام کرد که دیگه کار از کار گذشت😭 هم ناراحت شدم، هم اینکه انگار زیادم بدم نیومده بود. گذشت یکسال بعد دقیقا توی تاریخ روز سقط بچه بی گناهم، دوماه مونده به تولد سه سالگی پسرم با یه تب شدید شام عاشورای امام حسین پسر کوچولوم تشنج کرد و دیگه نمیتونست راه بره😭با توسل به امام حسین و قسم دادنشون به دختر سه سالشون😭 سلامتی پسر سه سالمو ازشون خواستم و روی من را باتمام بار گناهی که روی دوشم بود زمین ننداختند و پسرم خوب شد. دو سال بعد با دیدن یه غده توی تیروییدم فهمیدم سرطان دارم😔 اولش خیلی ناراحت بودم ولی همین بیماری من را به خدا خیلی نزدیک کرد انگار خدا میخواست به من یاد بده خدا کیه و قدر داشته هاتو بدون و اینکه دکتر به من گفت مواظب باش بچه دار نشی 😭تازه داشتم میفهمیدم انگار همه این اتفاقات بخاطر گناهی بوده که من کردم😔 بعد از ده سال خداراشکر دکتر گفت دیگه مشکلی نداری و میتونی بچه دار بشی و فقط باید زیر نظر خودم باشی منم دوسال پیش اقدام به بارداری کردم ولی بچم ۷ هفتگی سقط شد، نفهمیدم چرا اما انگار فقط این به ذهنم میرسید که خدا میگه اون موقع که من نعمت دادم نپذیرفتی الان که تو منتظر نعمتی من صلاح نمیبینم 😭😭 الان دوساله دیگه هرچی اقدام کردیم خبری از بارداری نیست. دیگه ۳۹ سالم شده، تمام فرصتام رفته پسرم ۱۶ سالشه همش میگه شما به من ظلم کردید من هیچ کسیو ندارم😭 این حرفای پسرم دیگه از همش بیشتر منو میسوزونه فقط میخواستم بگم عزیزان بعضی وقتا اشتباهاتی میکنیم و دخالت هایی تو کار خدا میکنیم که جبرانش ممکن نیست حرف مردم براتون مهم نباشه به هرچی که خدا میده راضی باشیم حتما خدا بهتر صلاح ما را میدونه، بهش اعتماد کنیم. از همتون التماس دعا دارم توی این شبای عزیز از خدا برای همه کسانی که منتظر فرزند هستن دعا کنید امیدوارم خدا به همه سلامتی بده و دامن همه منتظران بچه را سبز کنه التماس دعا🌹برای منم دعا کنید که اولا خدا من را ببخشه و فرزند سالم و صالح به من عنایت کنه چرا که هنوزم پسرم منتظره که من خبر بارداریمو بهش بدم.😔 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
عفت مهم است... زینب کبری سلام الله علیها خیلی عجیب بود گاهی که می‌خواست برود زیارت، زیارت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله ، امیرالمومنین علیه السلام می‌گفت صبر کن آقا جان صبر کن. حسین خواهرت می‌خواهد برود حرم، لباسهایت را بپوش اسکورتش کن. حسن لباسهایت را بپوش اسکورتش کن. این بانو با دو تا اسکورت می‌رفت... بعد به یک نفر می‌گفت: "زود برو به خادم مسجد بگو چراغها را خاموش کند که یک وقت چراغ روشن نباشد مردم زینب را ببینند." جوانهای ایران ... خواهرتان را اسکورت کنید. خواهرتان بی حجاب می‌آید و جوانهای لات از صورت خواهر شما کام می‌گیرند. نگذارید خواهر شما مثل حلوای نذری در کنار خیابان هر کسی رد می‌شود، انگشت بزند. ... تو داداشی ... نگذار خواهرت تنها رود. اگر راهش دور است، برسان او را. آقا می‌رود خودش با تاکسی! کجا می‌رود؟ برسان خودت او را. آقا کارم دیر می‌شود! دیر می‌شود چیست؟ دیر شود. عفت مهم است. کار را می‌خواهی چه کنی؟ عفت مهم است. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075