eitaa logo
دوتا کافی نیست
44.7هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
29 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
🚨مسئله امروز کشور، است نه کودک همسری... ✅ دکتر بانکی پور، نماینده مردم اصفهان در مجلس، در برنامه بدون توقف گفت: «من گاهی می‌بینم رسانه‌ها می‌گویند جلوی کودک‌همسری را بگیرید در حالی که امروز مسئله ما بزرگ‌همسری است، بیش از دو میلیون و ۱۰۰ هزار دختر بالای ۳۰ سال داریم، مسئله ما این است، حالا ۱۰۰ دختر هم در سن پایین ازدواج می‌کنند، اما این مسئله کشور ما نیست، مسئله ما آن دو میلیون نفر است. یکی از اشتباهاتی که می‌کنیم و از ۳۰ سال پیش در ادبیات ما حفظ شده این است که جامعه چقدر بسته است، باید دختر و پسر یکدیگر را بشناسند، می‌گویم اگر ۳۰ سال پیش روی این موضوع داد می‌زدید، حرف‌تان را قبول می‌کردم اما امروز لطفاً روی این موضوع سروصدا نکنید.» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌یا درس یا ازدواج!! 👈 چنین نگاهی، دختران مجرد بالای ۳۰ سال را به بیش از دو میلیون نفر رسانده است. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ می خوام جبران کنم.... در سن ۲۲ سالگی بعد از ۱۵ ماه زندگی مشترک پسرم رو باردار شدم علت این تاخیر بخاطر شرایط کاریم بود، چون شب کار بودم. اما بالاخره تو همون شرایط تصمیم گرفتم و باردار شدم. سال ۹۲ که امام خامنه ای برای افزایش جمعیت هشدار دادن و هیچ کس جدی نگرفت، من دخترمو باردار شدم اما نه بخاطر حرف آقا چون پسرم چهار ساله شده بود و گمان می کردم فاصله سنی خوبی برای آوردن فرزند بعدی است. بعضی آدمای اطرافم می گفتن بخاطر حرف رهبر بچه آوردی، بعدش چی؟! برای بقیه عمر بچه، کی حمایتش کنه و من ناآگاهانه می گفتم من فقط بچه دومم رو آوردم. دخترم خیلی ناآرام بود و تا ده ماهگی گریه میکرد. منم قسم خوردم دیگه بچه نیارم. خواهرشوهرم ۷ تا بچه داره، هم سن منه، مدام میگفتم منم اگه خونه دار بودم، بچه های زیاد میاوردم (الان خیلی پشیمون از این حرفم) بهانه های مختلفی مثل سرکار رفتنم، نوزادیهای ناآرام کودکانم، تحصیل در مقطع ارشد و... باعث شد تا به فکر بچه نباشم. اما بعد از شهادت حاج قاسم عزیز فکر کردم که بعنوان یه زن باید نسل سلیمانی ها تربیت کنم و تو دهن آمریکا بزنم. دو ماه بعدش لحظه تحویل سال و بعد از سخنرانی آقا که فرمودند یکی از راههای قوی شدن ایران، افزایش نسله. این دفعه حرف امامم، حرف ولی امرم رو جدی گرفتم. فهمیدم به جهاد دعوت شدم، خیلی چیزها فهمیدم ولی دیر... خیلی دیر فهمیدم که بچه ها برکتن و من باید از این برکتها استفاده کنم با تولد پسرم ما یه قطعه زمین خریدیم و با تولد دخترم یه منزل اما دیر فهمیدم بازم باید از این برکتها استفاده کنم. الان منو شوهرم داریم به خانواده خواهر شوهرم غبطه می خوریم. همونایی که یه روزی مورد تمسخرمون بودن و شاید الان هم توسط بقیه باشن.... حالا توی ۳۳ سالگی تصمیم گرفتم جبران سالهای گذشته رو بکنم. دعا کنید اول خدا منو ببخشه، بعد رحمتشو شامل حالم کنه.... میخوام پامو توی میدون جهاد بذارم با همه سختیهاش، به امر رهبرم، برای کشورم و در کنارش به خاطر روزهای تنهایی خودم.... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ فرزند شهید، اینچنین مردانه بر پیکر بی‌سر پدر، ادای احترام کرد... 👈 در مکتب سیدالشهدا، بچه‌ها چه زود بزرگ می‌شوند. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۹۱ ۱۴ سال پیش زمانیکه دانشجو بودم و با دوست خیلی صمیمیم به کتابخونه و کلاس می رفتیم، متوجه نگاه های سنگین برادر دوستم شدم و از اونجا که از اول هم دوست داشتم همسر آینده ام مومن و مقید باشه، یک دل نه صد دل عاشق شدم اما این راز و تو قلبم نگه داشتم. یه روز که با دوستم در مورد عشق و عاشقی صحبت میکردیم و کلی خندیدیم دوستم ازم پرسید که تو تا حالا عاشق شدی و من که دو سه ماهی بود عاشق واقعی شده بودم 😁 گفتم خوب اره پاپیچ شد که کیه و منم که روم نمی شد بهش مستقیم بگم، گفتم میشناسیش تو کوچه تون میشینن😂 گفت نه بابا!! خلاصه بعد از کلی آدرس دادن گفت: وای خدا، تو از داداش من خوشت اومده؟😍با خجالت گفتم: آره .... گفت میدونی حسین دو ساله بند کرده که بهت بگم عاشقت شده و چقدر دوستت داره. من و میگید این شکلی شدم😍😍 و تا خونه نفهمیدم چطوری برگشتم😂 بعدش با خانواده اومدن خواستگاری و من خودمو خوشبخترین آدم روی زمین می دیدم اما متاسفانه بخاطر اینکه هنوز خدمت سربازی نرفته بود و دانشجو بود پدرش با ازدواجمون مخالف بود و نیومده بود😔 و پدرم خیلی ناراحت شد و گفت که پدرش راضی نیست.😭 چند ماهی گذشت و ما هر دو عاشق و دیوانه وار از عشق هم میسوختیم البته بگم تنها راه ارتباطی ما دوستم بود و خیلی تلفنهاییی که داشتیم و دفتر شعری که برای من شعر میگفت😍 ازم خواست منتظرش بمونم با مامانم این موضوع رو در میون گذاشتم و مامان گفت اشکال نداره اما اگر عقد نمیکنن فقط یه انگشتر بیارن و بگن این دختر عروس ما اما پدرش از این هم دریغ کرد😭😭😭 و همین باعث رنجش پدر و مادرم شد. خودش و مادرش و دوستم خیلی ازین موضوع ناراحت بودن و حتی پدرش خیلی برام احترام قائل بود اما اعتقادی به نشون کردن و نامزدی نداشت و می گفت از اول باید عقد کنن ک فعلا شرایطش رو نداریم و این در حالی بود که حسین ۲۳ سالش بود و من ۲۰ ساله بودم. بعد از این اختلافات که دو سالی طول کشید و من خیلی خواستگار داشتم و از فشار خانواده ام(که البته بهشون حق میدم) و از نگرانی آینده، خسته شده بودم. یه روز خواستگاری برام اومد با شرایط خیلی عالی و پدرمادرم دست بردار نبودن و من و برادر دوستم آخرین تلاشهامون رو کردیم، برای بهم رسیدن اما نشد که نشد که نشد و در اوج علاقه و بهت و ناباوری، از هم جدا شدیم و من نشستم پای سفره عقد با مردی که ازش دنیا دنیا دور بودم و همسرش شدم.😔 از دور همه به به و چه چه میکردن برای بخت خوبم اما من تو خودم شکسته بودم و در کمال ناباوری به همسری کسی دراومده بودم که اصلا دوسش نداشتم و فقط به عنوان سرنوشتم قبولش کرده بودم. از طرفی حس گناهی که نسبت به همسرم داشتم، از طرفی با خودم میجنگیدم که فکر کسی رو که با تمام سلولهای بدنم دیوانه وار عاشقش بودم رو از ذهنم بیرون کنم و کلی افکار دیگه بعد از یکسال از عروسیمون، من هنوز دوشیزه بودم و هیچ حسی نسبت به همسرم نداشتم. اونم دیگه کم کم داشت ازم سرد میشد و به مشکل خورده بودیم 😔 یه آدم افسرده شده بودم که مردن یا زنده بودنش براش مهم نبود و مسبب تمام این مشکلات رو پدر دوستم میدونستم، چرا که پدر مادر من حتی به یه انگشتر راضی بودن تا اون پسر به شرایط مناسب برای ازدواج برسه اما باز هم دریغ کرد 😭😭😭 خلاصه بعد از گذشت چند وقت، یه روز نماز میخوندم، خیلی سر نماز گریه کردم و از خدا خواستم کمکم کنه. شبش خوابیدم و خواب دیدم کلی مهمون دارم و دارم غذا میکشم و حضرت علی ع و خانم فاطمه زهرا س هم جز مهمونامن😍 یه آن تو خواب فکر کردم خدایا غذام برای مهمونام کم نیاد که یه ندایی از جانب دو مهمان عزیزم اومد که نگران نباش ما حواسمون بهت هست😭 از خواب که بیدار شدم حس خوب و عجیبی داشتم. گفتم خدایا شکرت، پس میدونی که من هر جور زندگی کردم فقط بخاطر رضای دل پدر مادرم و شما بوده و با خودم تصمیم گرفتم حالا که خدا از همه چیز آگاهه پس منم توکل میکنم و زندگیم و هرچند خیلی سخت اما از نو می سازم ☺️ 👈ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۹۱ با همسرم سعی کردم مهربانتر باشم. رو خوبیاش متمرکز شدم. بیشتر بهش ابراز علاقه کردم و روحیه خودمم بهتر شده بود. گرچه همیشه یه حس خلایی داشتم اما باز تلاش میکردم. بعد از حدود یکسال و خورده ای با همسرم تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم😇 چند ماهی طول کشید و دیدم خبری نیست دکتر رفتم و گفتن که مشکل داری دنیا رو سرم خراب شد😔 همسرم خیلی بهم دلداری میداد ولی من دوباره شکسته بودم. ازین دکتر به اون دکتر، ازین مطب به اون مطب... خدایا کجایی، کمکم کن... خسته شده بودم از طرفی همسرم تک پسر بود و فشار خانوادش، از طرفی روحیه ام داغون بود، با ههممسرم به مشکل خورده بودم. کارم فقط گریه بود سر نماز و تنها پناهم نماز بود. دو سال گذشت و یه روز با خانواده همسرم یعنی با مادر همسرم بگو مگو کردیم و به من گفت ما تا حالا تو خانواده هامون ازین مشکلات نداشتیم شانس پسره منه، من که عادت به بی احترامی نداشتم، گفتم مامان جون من اصراری به ادامه زندگی ندارم، پسرت پیگیره و جوابی به من داد که دنیا رو سرم خراب شد. گفت پسر من عقل نداره وگرنه الان زن که هیچ دختر مجرد پره😭😭 هیچی نگفتم اشک ریزان کوچه ها رو دویدم و رسیدم به خونه... خدایا داری میبینی... داری میشنوی... خسته شدم. همسرم که از سرکار اومد، گفتم میخوام ازت جدا بشم، ساکمو بسته بودم و راهی خونه بابام شدم. به خونه بابا که رسیدم بابا و مامان، با بهت و حیرت نگاهم میکردن... آخه هیچ وقت عادت نداشتم از تلخیای زندگی براشون بگم و اونا منو خوشبخت مطلق میدونستن، وقتی جریان رو تعریف کردم، پدر و مادرم هر دو گریه کردن، یک هفته ای خونه بابا بودم. بعد یک هفته همسرم اومد کلی گریه کرد که بدون تو نمیتونم. خلاصه راضیم کردو برگشتم اما با دلی پر از ترس و آینده ای مبهم، اما نمیتونستم با مادرش روبرو بشم چون قلبم بدجوری شکسته بود. چندین ماه تلخ دیگه هم گذشت و من به پیشنهاد همکار همسر پییش یه دکتر جدید رفتیم و ایشون عمل لاپاراسکوپی رو برام انجام دادن و یکی از تخمدان هام که مشکل داشت رو عمل کردن و بعد اون آی وی اف انجام دادم و الحمدلله باردار شدم😍 تو پوست خودم نمیگنجیدم. روزنه امیدی تو زندگیم باز شده بود خانواده همسرم اومدن برای عذرخواهی، گرچه برام خیلی سخت بود اما بخشیدمشون بعد چند ماه استراحت مطلق و سختیای بارداری، خدا بهمون یه دختر ناز داد و من واقعا نمیدونستم چطور خدا رو شکر کنم. زندگیم خیلی بهتر شده بود و گذشته ها رو تقریبا فراموش کرده بودم. بعد یکسال و نیم اقدام کردم برای بارداری گرچه خیلی بعید بود که من به صورت طبیعی باردار بشم اما بعد چهار ماه دوباره فهمیدم در اوج ناباوری باردارم. خیلی خوشحال بودم که بدون سختیای بارداری اولم انقدر راحت باردار شدم. بعد چند ماه خدا بهمون یه دختر ناز دیگه داد😍 وقتی با هم بازی میکردن، شیطنت میکردن، شیطونی میکردن، انگار تو بهشت بودم. الان دختر بزرگم مدرسه میره،خداروشکر میکنم گرچه خیلی جنگیدم با زندگی که بسسازمش اما الان الحمدلله راضیییم. جدیدا هم با همسرم به فکر فرزند سوم هستیم البته اینم بگم من خیلی دوست دارم دو قلو داشته باشم برام دعا کنید دوستای خوبم ❤️ از همه کسانی که تجربه زندگی منو خوندن عاجزانه میخوام که به ازدواج های آسان کمک کنن به جوونایی که پر از انرژین برای ساختن یه زندگی قشنگ کمک کنن و دریغ نکنن😊 الهی که همتون همیشه سلامت باشین و حال دلتون خوب و لبخند آقا امام زمان عج روزیتون در پناه خدا باشید❤️❤️ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✨پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله : «به راستی نوزادى كه در امّت من متولّد شود، براى من از آنچه خورشيد بر آن می تابد، محبوب تر است» 📚 وسائل الشیعه،ج۱۷، ص۱۳۷ ✨امام حسن علیه السلام: «کسانی که صاحب فرزند نمی شوند ، زیاد ذکر استغفار را بگویند، ان شاالله خداوند آنها را صاحب اولاد خواهد کرد.» 📚مصباح کفعمی حاشیه ص ۵۸ ✨امام رضا علیه السلام: "نگران نباش و فرزند بخواه، بدان خداوند روزی ایشان را می دهد..." 📚 اصول کافی، ج۶، ص۳ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
💥من این حق را ندارم... دختر امام: وقتی خواهرم، فرزندی هفت ماهه در شکم داشت و با مرگ دست و پنجه نرم می کرد و اطبا اتفاق نظر کرده بودند که تنها یا مادر یا طفل را می‌توان نجات داد و حیات هر دو ممکن نیست... از امام خواسته شد که رضایت دهد برای نجات مادر، طفل را قربانی کنند. با ملامت فرمودند: من این حق را ندارم که چون به فرزندم علاقه مندم، موجب مرگ موجود دیگری گردم، چون هر دو بنده خدا و موجود زنده هستند. همین ایمان و اخلاص امام سبب شد خداوند هم مادر و هم فرزند را زنده نگه دارد. [از نزدیکان امام نقل شده است که در این هنگام سخت ترین حالات روحی را در امام به واسطه‌ی عاطفه شدیدشان شاهد بودند چون هر لحظه امکان مرگ فرزندشان می‌رفت. و بر همین اساس بود که دستور فرمودند برای سلامتی ایشان ختم "امن یجیب" گرفته شود] 📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی - جلد دوم - ص ۴۰۷ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«فرزند امروز، تکیه گاه فردا» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
❌هنوز باردار نشده، درگیر شدیم... سلام وقتتون بخیر میخواستم بگم که من و همسرم پسردایی و دختر عمه هستیم خیلی وقته تصمیم به فرزندآوری رو گرفتیم ولی متاسفانه زمانی که میخواستیم اقدام کنیم که نوروز امسال میشد از سامانه بهداشتی که برای کرونا داخلش ثبت نام کرده بودم با من تماس گرفتن و مطلقا به من گفتن که باردار نشو که تکلیف کرونا مشخص شه ما هم دست نگه داشتیم تا اینکه با پیامای کانال شما تصمیمون عوض شد. الان که میخواستیم اقدام کنیم باز شبکه بهداشت منطقه بهمون گفتن چون ازدواج ما فامیلی هستش حتما باید آزمایش ژنتیک رو بدین که بین ۷ تا۱۰ میلیون هزینه شه. واقعا هزینه اش بالاس و من از همین الان هر روز کلی استرس دارم که فرزندم سالم باشه و واقعا طبق همون صحبتای مشاور وزیر بهداشت من هنوز باردار نشده درگیر این ماجرایم با وجود اینکه تمام آزمایشای قبل بارداری رو هم دادم نه یکبار بلکه دوبار چون به ما گفتن آزمایشات تا یکسال اعتبار داره و حتما باید دوباره چک کنین. من واقعا موندم الان از یه طرف واقعا دلمون بچه میخواد از یه طرف استرس سالم بودن بچه و از یه طرف هزینه بالای آزمایش ژنتیک. از همه ی اعضای کانال خوبتون تقاضا میکنم واسمون دعا کنین که خداوند فرزندانی سالم بهمون عطا کنه. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ دانش آموزم را که قصد ازدواج داشت، تشویق کردم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️دست نگه دارید... 👈 دوستان عزیز از انجام سونوگرافی زود هنگام پرهیز کنید. مکرر خانم ها پیام میدهند و نگران عدم تشکیل قلب جنین در هفته ششم!!! بارداری هستند. در حالی که تا هفته دوازدهم امکان شنیده شدن ضربان قلب جنین وجود دارد. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۹۲ من از زمان نوجوانی دوست داشتم زود ازدواج کنم و صاحب فرزندان زیادی بشوم. وقتی به سن نزدیک ۲۲ سال رسیدم کمی با واقعیت ها روبه‌رو شدم، فهمیدم که بدون حمایت خانواده واقعا برای یک پسری که هیچ چیزی ندارد، امکان ازدواج هم وجود ندارد و مسئله ی ازدواج من، اصلا اولویت خانواده ی ما نبود. چون دوتا برادر بزرگ با ۸ و ۹ سال فاصله ی سنی مجرد داشتم که خانواده تازه مشغول سر و سامان دادن آن ها بودند. از لحاظ مالی هم خداراشکر وضعمان خوب است و متوسط به بالا محسوب می‌شویم ولی همین وضع خوب باعث گرفتاری های برای ما بوده، از فقر حمایت نمی‌کنم اما وضع مالی خوب بدون تفکر در مورد سبک زندگی یعنی تباهی... خانواده ی من فکر می‌کنند ازدواج یعنی قطع کامل وابستگی اقتصادی و محل زندگی. یعنی کسی ازدواج می‌کنه که یا خونه داشته باشه و یا بتونه اجاره کنه و همچنین دستش توی جیب خودش باشه. این طرز تفکر باعث می‌شه شما قید ازدواج در سنین پایین تر از ۲۸ سالگی (برای پسران) را بزنی. خانواده ی من یک فشار فوق العاده به خودشون آوردند که یک سرمایه ی خیلی بزرگ برای دو برادرم و من جور کنند که ما خانه داشته باشیم و یک کاری برای خودمان دست و پا کنیم. در صورتی که اصلا و اصلا نیازی به این کار نبود ما می‌تونستیم با سطح رفاه پایین ازدواج کنیم، بعد کم‌کم با تلاش خودمان و حمایت های خانواده رشد کنیم. نباید ازدواج فرزندانتون را به تاخیر بندازید به خاطر این که سطح رفاه زندگیشون به اندازه ی الان پدر و مادر نیست. خود پدر و مادر من تعریف می‌کردند که ما اول ازدواج هیچ نداشتیم اما انگار می‌خواهند بچه هایشان اول ازدواج همه چیز داشته باشیم، اونوقت من باید تا ۲۸ سالگی صبر کنم و کلی فشار جسمی و روحی را الکی تحمل کنم. رومون هم نمی‌شه بهشون بگیم، نیاز عاطفی و جنسیمون را چی کار کنیم؟! این را گفتم که اون دسته از خانواده های ایرانی عزیز که در سن پایین ازدواج کرده اند و وضعیت مالیشون خوب نیست فکر نکنند "وای اگر خانوادمون مثل این پولدار ها بود و الان در رفاه بودیم چه قدر خوشبخت بودیم و فلان" این جا هم برای ما سختی هایی وجود داره که کسی از آن اطلاعی نداره، مثلا در خانواده های پول دار ما محور اصلی همه چیز پول است. در مورد ۴۰ سال پیش صحبت می‌کنند که اگر فلان زمین را نمی‌فرختند، حالا چه قدر به سرمایشون اضافه می‌شد یا اگر فلانی اون مغازه را می‌خرید چه می‌شد و بسیار حسرت می‌خورند. در بین پولدار ها شکرگزاری به آن‌چه داری خیلی کم دیده می‌شه و با وجود این که خدا را شکر ما از نظر مالی هیچ مشکلی نداریم، باز حرص پول در ما وجود دارد. در خانواده های پولدار اگر شما شکست مالی بخوری، حتی خیلی مبالغ کم، مثلا چندین میلیون کسی ازت حمایت عاطفی نمی‌کنه، همه می‌گن خاک بر سرت که پول ها را به باد دادی و تا سالیان سال سرکوفتشان را مثل پتک توی سرت می‌زنن. در خانواده‌ی پولدار ما مهمترین چیز خودمان هستیم توی این شرایط اقتصادی بهترین غذا ها را تهیه می کنیم و می‌خوریم، هرچه به پدر و مادر می‌گیم یک پولی در راه کمک همدلانه خرج کنید دلشان خوشه که مثلا یک میلیون (که برای ما رقمی نیست) پول دادند و این می‌شود که پدر ما زمین می‌خورد و مجبور می‌شود ۶۰ میلیون هزینه یک عمل کند. آخر کلام: ۱_ سطح زندگیتان هر چه هست تو را به مقدساتتان قسم، ازدواج را برای فرزندانتان سخت نکنید وگرنه هر گناهی که بکنند شما پدر و مادر عزیز در آن ها شریک هستید. ۲_عامل اصلی خوشبختی و آرامش شما در زندگی فقر و ثروت نیست، سبک زندگی است. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
⚠️مراقب باشیم... 📌امروز دارن دوران دوم فمینیستی را در جامعه‌ی ما تبلیغ می‌کنند. یعنی یک زن باکلاس، یک زن موفق، زنی است که بیرون از خانه بیشتر وقتش را صرف بکنه... شغلی داشته باشه، درآمدی داشته باشه... ماشینی داشته باشه، سوار بشه، بره، بیاد ... دکور خونه‌ش رو مدام تغییر بده، به عشق اینکه خونه‌اش از این محله بره اون محله، درآمدی کسب بکنه... 📌این [یعنی] دقیقاً همون تفکری که در غرب حاکم بود و بعد از 110 سال امروز با شکست مواجه شده. امروز به تعبیر خود غربی‌ها، میگن یک زندگی لاکچری برای یک زن ... [اینه که] خانم خونه باشه. نه [اینکه] بیرون شغل داشته باشه. مستندهایی هم در این زمینه ساخته شده. 📌 فمینیست یک دوره اعتراضی داشت [دوره‌ی اول]. دوره دوم، دوره‌ی ورود زن به جامعه بود. دوره‌ی سوم آسیب‌هایی [بود] که به خاطر این ورود شکل گرفت. دوره‌ی چهارمش الان یه چند سالی هست آغاز شده؛ یعنی دوره‌ی بازگشت زن، دوباره به خانه... امروز واقعاً آرزو برای یک زن غربی اینه که توی خونه بدون اینکه بیرون کار داشته باشه، همسرش هزینه‌ش رو بده؛ او فرزند بیاره و فرزند تربیت کنه... 📌ما باید مراقب باشیم در دام جریان فکری فمینیسم و غرب‌گرا گرفتار نشیم. امروز متأسفانه در رسانه‌ها، فیلم‌ها [و] سریال‌هایی که برای ما می‌سازن، بیشتر جریان دوم فمینیسم داره تبلیغ میشه ... امروز زنان غربی، آرزوشون اینه که تعدد فرزندان داشته باشن. رفتن آسیبش رو دیدن، بعد از ۱۱۰ سال سرشون به سنگ خورده، برگشتن... 🌐 پرسمان تربیتی کودک و نوجوان - رادیو معارف کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅من معتقد به کثرت جمعیتم. 👌نشر حداکثری کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ برو زندگیت رو شروع کن... چقدر کارهای خدا رو حساب کتابه من قصد بارداری سوم رو داشتم که با کانال شما آشنا شدم. از بارداری اولم، اصلا خاطره خوشی ندارم. راستش تو دوران عقد باردار شدم بقدری فشار به خودمو و همسرم وارد شد که نگو و همه هم از طرف مادر همسرم بود. اما حرف پدرم آرومم کرد و گفت چه ایرادی داره؟ خدا داده، حلال هم داده برو زندگیت رو شروع کن😭😭😭 بارداری دومم هم خیلی یه دفعه ای شد و کلا قید بچه رو زدم. و گفتم همین دوتا دختر کافیه، در حالی که به محض تولد دومی رزق و روزی خونه ما چند برابر شد.... تا اینکه رهبر عزیز اشاره کردن به خطر کاهش جمعیت و تا چند سال آینده ایران داره پیر میشه، من و همسرم مصمم شدیم هر چه زودتر اقدام کنیم، با این نیت که سرباز برای صاحب الزمان بیارید و نذاریم نسل شیعه کم بشه و فردای قیامت شرمنده امام زمان عج نباشیم. بلاخره تو این شرایط باید برای بقای انقلاب کاری کرد و دیدم بجای شاغل شدن و ادامه تحصیل بزرگترین وظیفه من فقط مادریه... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
براي اداره تمام جهان كافي است كه انسان، عاقل و مؤمن و متدين باشد. و براي اداره كره زمين كفايت مي كند. 📚در محضر بهجت، ج دوم، ص ۴۳ 👈 کشور به مدیران جوان، متدین و عاقلی نیاز دارد تا بتوانند منابع انسانی و مادی کشور را به خوبی اداره کنند. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۹۳ اوایل ازدواجم بخاطر ادامه تحصیل و اصرار همسرم، ۲ سال بارداری رو به تعویق انداختیم‌. بعد تمام شدن درسم برای بارداری اقدام کردم و تازه بعد یکسال متوجه نازایی از نوع ناشناخته شدم یعنی آزمایشات تماما سالم. بنظرم بدترین درد اینکه که ندانی درمانش چیه... کم کم نگاه و کلام اطرافیانم خنجری شد بر قلبم... از معرفی طب سوزنی گرفته تا طب سنتی...و سال سوم نازایی با طی کردن درمان های تحریک باروری گذشت... به کربلا رفتم، سفر اولی بودیم و با دلی پر، هرجا که زیارت رفتیم جز طلب فرزند، چیزی بر لبانم جاری نبود... بعد از سفر در ادامه درمانها، تصمیم به آی یو آی گرفتم. با هزاران امید از خدا خواستم جزو موارد موفق باشم. بعد یک ماه نتیجه منفی شد و دوباره ناامیدی بر سرم آوار شد. دیگه بی خیال شدم و به خدا سپردم.... دیگه انرژی روحی و جسمی دوا و دکتر و نداشتم. ماه رمضان شد و شبهای قدر😭 تمام وجودم فقط راز و نیاز بود... بواسطه کسی، یک روز به افطاری حرم امام رضا علیه السلام دعوت شدم و فرصت مناسبی شد برای درد و دل با امام خوبی ها ... اواخر ماه رمضان منتظر روزه خوردن بودم که خبری نشد... برای چندمین بار بی بی چک گذاشتم و ناامیدانه و با تاخیر نگاه کردم. دو خط زیبای باروری رو برای اولین بار در این سه سال دیدم... شکه شدم بعد از ۲۳ روز روزه گرفتن ... دست و پام می‌لرزید😃 بله تموم شده بود و بعد این همه درد و رنج بدون وسیله های دنیایی... خدا خودش "کن فیکون" و گفت و من کاملا طبیعی بعد نتیجه ناموفق آی یو آی ، طبیعی باردار شدم. بعد از مثبت شدن آزمایش بارداری به دکتر مراجعه کردم و تمام شور و شوق خبر بارداری یهو بر سرم خراب شد. در سونوگرافی علاوه بر جنین، کیست بزرگی مشاهده شد که هر لحظه خطر ترکیدنش و ختم بارداری دور از انتظار نبود. دکتر انصاری دارو و استراحت مطلق داد و من باز دست به دعا شدم. تمام ذکرم در این مدت والعصر خوندن و تکرار این شعر بود. "گر نگهدار من آن است که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد" دو هفته بعد استراحت نماز حاجتی خوندم بصورت نشسته و کمی طولانی بود. همون شب با درد خیلی شدید و تهوع از خواب بیدار شدم. بدترین درد زندگیم رو تجربه کردم. حالم بد شد و با اورژانس منو به اولین بیمارستان رساندن. در بیمارستان امام رضای مشهد تشخیص ترکیدن کیست و انجام عمل دادن. برای عمل آماده میشدم تمام وجودم پر از درد بود... عاجزانه شرایط گذشته و اهمیت حفظ جنین رو میگفتم تا سقط نشه. ولی فایده نداشت. تشخیص دکتر شیفت همین بود و فوری باید انجام میشد وگرنه تخمدانها از دست میرفت. همسرم در خارج اتاق عمل در تلاش بود منو به دکتر خودم برسونه... بعد از تلاشها و هماهنگی ها با رضایت نامه خودم، توکل بر خدا و توسل به امام رضای خوبم و قبول عواقب تاخیر در عمل، اورژانسی به بیمارستان که دکتر انصاری حضور داشت رفتم. اونجا، دکتر من و همسرم را دعوت به آرامش کرد. باز هم با دارو و استراحت مطلق در بیمارستان منتظر شدم‌. روز دوم بستری بدون عمل جراحی ... درد ها به مرور کم شدن و در سونوگرافی ترکیدن کیست تایید و جنین زنده مشاهده شد😃 جنین از یک دریای طوفانی جان سالم بدر برد و باز هم نمایش قدرت خداوندی بمن ثابت شد. که خداوند بگوید موجود باش پس موجود می شود😭 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۹۳ دوران لذت بخش بارداری با وجود خاطرات تلخ و شیرین گذشت... ویار شدید بارداری که تجربه اش برام لذت بخش بود و مدتها منتظرش بودم، همگی گذشت و آماده زایمان طبیعی شدم. یک هفته زودتر از تاریخ دکتر... کیسه آبم سوراخ شد و درد زایمان تمام وجودم و گرفت. بعد ۶ ساعت تحمل درد در بیمارستان، پروسه زایمان کامل نشد و بچه متولد نشد. اورژانسی سزارین شدم. و حسرت زایمان طبیعی تا چند سال بعدش بر دلم موند. اما هدیه خداوند بعد از این همه ماجرای سخت! خیلی شیرین و لذت بخش بود و خستگی سه سال نازایی و بارداری پر استرس، با تولد دخترم از وجودم رفت. اونقدر تجربه بچه شیرین بود که مجدد بعد از شیر گرفتن دخترم، دوباره برای باردار شدن اقدام کردم و خداوند هم اینبار بلافاصله بارداری دوم رو بمن هدیه کرد. همون مردمی که روزی نگاهشان آزارم میداد، اینبار زبان به کنایه گشودند ... بازهم بازخواست شدم اینبار برای فاصله سنی کم بچه ها😂 و اما برای من دیگه حرف مردم ارزشی نداشت... مهم زندگی و رضایت خودم و همسرم بود... در بارداری دوم پس از سه سال از سزارین قبلی، از دکتر درخواست کردم طبیعی زایمان کنم. ایشون سابقه زایمان نا موفق گوشزد کرد ولی قبول کرد منو همراهی کنه. خانواده مانع شدن و نذاشتن من دو درد تحمل کنم. به اصرار آنها وقت سزارین گرفتم. یک هفته زودتر از تاریخ عمل، مجدد دردهای زایمان شروع شد و کیسه آبم پاره شد. بلافاصله به بیمارستان رسیدم و متوجه شدم زایمان بشدت نزدیک... صبح زود بود و در اتاق سزارین درد می کشیدم و کل تیم عمل، منتظر دکتر بودیم. بعد از حضور دکتر، متوجه شدم دیگه برای سزارین دیر شده و با راهنمایی دکتر، ناباورانه دختر دومم طبیعی متولد شد. هرچند خیلی شکه شدم ولی زایمان طبیعی راحت و سریعی داشتم. اونقدر که در عجبم چرا مامانا راحت سزارین میکنن و حداقل سه روز بعد سزارین مداوم درد می کشن!!!! درحالیکه درد زایمان طبیعی فقط چند ساعته! و بلافاصله توانایی انجام ساده ترین کارهای شخصیتون و خواهید داشت! و بازهم نمایش قدرت خداوند. که هر چیزی او مقدر کند همان خواهد شد.حتی اگر تمام فکر و جسمت بگه نمیشه و نمی تونی. در تمام این سالها همیشه از خودم پرسیدم حکمت این همه سختی از نازایی گرفته تا حاملگی و شرایط سخت بعدش، علتش چی بود خدا؟ و حالا اندکی از حکمت خداوند و فهمیدم ... فقط اندکی... من اکنون باز هم، بعد از سه سال، در حال سپری کردن بارداری سوم هستم. یک روزی تصور مادر شدن برایم دست نیافتنی بود... هرچند بازهم خداوند منو غافلگیر کرد چون چند سال دیگه میخواستم اقدام کنم و ماه های اول بارداری سوم خیلی سختتر از دفعات قبل تحمل شد. پس راضیم به رضای خدایی که تا به این لحظه همه جوره ‌کمکم کرده، و خدا برای من کافیست... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ هیچی نگو... دختر امام: در ازدواج دختر خودم ... موقعی که خطبه‌ی عقد ایشان را خواندند و ما خصوصی خدمت ایشان بودیم به دختر من نصیحت کردند که: «تو هر وقت شوهرت وارد می‌شود و دیدی خیلی عصبانی است و حتی در آن عصبانیت به تو تهمت زد و یک چیزهای خلاف گفت، تو در آن موقع به ایشان هیچی نگو، بعد از آنکه از عصبانیت افتاد، بعدها بگو این حرفت تهمت بوده» و بعد برگشتند رو به داماد کردند و گفتند: «شما هم همین‌طور، اگر یک وقتی وارد شدید و دیدید ایشان عصبانی است، آن موقع تذکرات را ندهید.» 📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی - ج ۱ - ص ۴۷ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✨ لِّلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یخَلُقُ مَا یَشَاءُ یهَبُ لِمَن یَشَاءُ إِنَثًا وَ یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّکُورَ * أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَانًا وَ إِنَثًا وَ یجَعَلُ مَن یَشَاءُ عَقِیمًا إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ» شوری، آیات ۴۹ و ۵۰ ✨«مالکیّت و حاکمیّت آسمان‌ها و زمین از آن خدا است هر چه را بخواهد می‌آفریند به هر کس اراده کند دختر می‌بخشد و به هر کس بخواهد پسر یا [اگر بخواهد] پسر و دختر -هر دو- را براى آنان جمع می‌کند و هر کس را بخواهد عقیم می‌گذارد؛ زیرا او دانا و قادر است» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
من چون یه دختر دارم، همسرم مایله بچه دوم پسر بشه، بعد مثل اینکه بهش گفته بودن با روش ای یو ای میشه تا هشتاد درصد جنسیت دلخواه بشه ولی من این روش را برای درمان نازایی شنیده بودم. خلاصه من از روی کنجکاوی یک سرچی کردم و دیدم بعضی دکترها کاملا مخالف این موضوع هستند ولی بعضی ها در مطب شون این کار را انجام می دهند و هزینه شو می گیرند، البته نمی‌دونم تا چه حد این کار درسته. خلاصه من برای مشاوره قبل بارداری چند روز پیش رفتم پیش یک پزشکی که معرفی کردن بهم و داخل مطب که شدم دیدم چندتا خانم برای تعیین جنسیت با آی یو آی اومدند و میگن ما حتما باید پسر دار بشیم و خب من خیلی بهشون گفتم سالم و صالح بودن بچه مهمتره. بعد نوبت من شد و رفتم داخل و خانم دکتر و منشی با هم صحبت میکردند گویا خانمی آی یو آی پسر کرده بود و باردار شده بودن و بعد با یک آزمایش خاصی که گفتن حدودا هزینه سه میلیون همون هفته های اول فهمیدن بچه دختره و تلفن کرده بودن به منشی دکتر که چرا بچه دختره و منشی داشت با دکتر صحبت می کرد و در نهایت دکتر گفت که خب بره سقطش کنه!! به ما ارتباطی نداره... به منم گفت بیا ای یو ای کن اگه پسر میخوای. ولی من خیلی حالم بد شد و واقعا برای همسرم که تعریف کردم ایشون هم ناراحت شد و گفت هرچی خدا بخواد همون میشه و ای یو ای اصلا نمی کنیم‌. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅امیدتون رو از دست ندین... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1