eitaa logo
دوتا کافی نیست
48.2هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻هانیه توسلی: "اگر به گذشته برگردم، در سن بیست سالگی ازدواج میکنم و چهارتا بچه میارم." 🔻مرجانه گلچین: "فرزند ندارم. تازه میفهمم چه اشتباه بزرگی کردم." 🔻لیلا فروهر: "به خودم ظلم کردم بچه‌دار نشدم." 👈 سلبریتی ها، در حوزه خانواده، یا پشیمانند یا پشیمان میشوند. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ «دوتا کافی نیست» را در شبکه های اجتماعی مختلف دنبال کنید. 👈 «دوتا کافی نیست» کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب، در زمینه ، و 🌺 همراه ما باشید: 👇 👇 👇 🔹ایتا: eitaa.com/dotakafinist1 🔹بله: ble.im/dotakafinist1 🔹سروش: Sapp.ir/dotakafinist1 🔹تلگرام: t.me/dotakafinist1 🔹روبیکا: rubika.ir/dotakafinist1
تازه ازدواج کرده بودیم که همسرم حرف از دوازده تا بچه میزد 😄 دو سال بعد از ازدواجمون دخترم به دنیا اومد.☺️ اینقدر سختی و مشکلاتش زیاد بود که اصلا لذت مادر شدن رو نچشیدم😔 شیر مادر نخورد و مجبور به دادن شیر خشک شدیم. بعد از چهار ماه متوجه شدم یک خشکی کنار صورتش هست با مراجعه به دکتر فهمیدیم که به لبنیات حساسیت داره و دکتر گفت باید شیر بدون لاکتوز بدی خلاصه تا چند ماه به همین منوال گذشت اما این نوع شیر خیلی سخت پیدا میشد و هر روز من غصه دارتر میشدم تا اینکه از هشت ماهگی دیگه کلا شیر بدون لاکتوز گیرمون نیومد و با میکس آرد برنج و بادام و آب روزی چند بار مثل شیر خشک درست میکردم و بهش میدادم تا اینکه دخترم یکسال و نیمه شد. سختی های دخترم زیاد بود بعد از اون هم بهانه گیری های فراوان و نق زدنها و گریه هاش خستم کرده بود اما همش از خداوند کمک میخواستم که صبر بهم بده، برای حل مشکلاتش هر چی فک کردیم به نتیجه ای نرسیدیم و تنها راهی که مونده بود اقدام برای فرزند دوم، و واقعا فکرش هم سخت بود اما به خاطر اینکه دخترم سرگرم باشه و همبازی داشته باشه اقدام کردیم. در ضمن همسرم به خاطر سختی های فرزند اول خیلی راضی نبود اما بلاخره باردار شدم و خداوند دختر دیگه ای به ما عنایت کرد این دخترم الحمدلله بسیار صبور و خواهری خوب هست و بعد تولدش و همبازی شدن با دختر اولم بسیاری از مشکلات حل شد و واقعا لذت مادری را با بچه دوم چشیدم. اینکه میگن یکی دو فرزند اول دس گرمیه، درسته 😉 در حال حاضر دخترانم دو سال و نیم و پنج ساله هستند و در فکر فرزند سوم و هنوز نشده... دوستان گلم الان فهمیدم در همه حال و شرایطی باید شاکر باشیم تا خداوند نعمتهایش را از ما دریغ نکند. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 یک همسر و یک مادر، برای این که بتواند خوب از عهدۀ شوهرداری و تربیت فرزند بر آید، باید اهل مطالعه باشد. ⚠️متأسّفانه، برخی از مادران فکر می‌کنند که تربیت بچّه، جز آنچه از پدران و مادران خود آموخته‌اند، اصولی ندارد؛ در حالی که ناهنجاری‌های تربیتی در فرزندان، حاصل همین نگاه به تربیت است. ✳️ تربیت، یک تخصّص بوده، نیازمند به مطالعه و مشاوره است. 💯 اگر مادری عظمت و اهمّیت تربیت فرزند را بداند و به نقش برجستۀ مادر در تربیت هم ایمان داشته باشد، آرام و قرار خود را از دست می‌دهد و برای به دست آوردن راه‌های صحیح تربیت، لحظه‌ای از پای نخواهد نشست. ✅ همسرداری هم قاعده‌های مخصوص به خود را دارد که نیازمند به مطالعه و مشاوره است. ‼️البتّه این، بدان معنا نیست که مردها نیازی به این مطالعات ندارند. حتماً مردان هم باید در زمینۀ تربیت فرزند و همسرداری به اندازۀ زن‌ها و حتّی بیشتر، مطالعه داشته باشند. 📛 یکی از مشکلات امروز خانواده‌ها، اجرای سیاست‌های دوگانۀ تربیت فرزند به وسیلۀ پدر و مادر است که به ناهنجاری‌های تربیتی منتهی می‌شود. ❌متأسّفانه، امروزه بسیاری از خانواده‌ها برای اموری که ضرورت چندانی ندارد، هم هزینۀ مالی و هم هزینۀ وقتی بسیاری صرف می‌کنند؛ امّا به کتاب که می‌رسند، می‌گویند: گران است و وقتی هم برای مطالعه نداریم! 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان ص۲۶۶ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۴۲ سلام به همه‌ عاشقان فرزند😍.... من میخوام شمارو در جریان دو نوع تجربه خودم از بچه داری بذارم... اولی خواهر بودن و دومی مادر بودن... من و خواهرم باهم بزرگ شدیم تنها نبودیم ولی کم بودیم و همیشه برای بازی هامون نفر کم میاوردیم😂 بالاخره بعد از مدتها انتظار وقتی من چهارده و خواهرم ده سال داشت خدا خواهر کوچولوی جدیدی به ما عطا کرد👧 ... به جرات میگم که لذتش تو سن نوجوونی برای من چیزی شبیه مادر شدن بود😊 هر روز که میگذشت ما دو آبجی بزرگ، توی بچه داری خُبره تر میشدیم و خیلی هم لذتمند بود.... خب بالاخره ذات زن و دخترها با بچه داری آمیخته شده و روحشون بیشتر اینجوری آروم میشه... ولی با بدنیا اومدن خواهر جدید ، ما دوتا خواهر قدیمی دیگه مثل قبل نمی‌تونستیم پی راحتی و خوشی خودمون باشیم، ناخواسته مجبور میشدیم تا حد زیادی تنبلی و راحت طلبی رو کنار بذاریم چون دیگه بجز کار خونه که اونم کم‌وبیش انجام میدادیم کارای نی‌نی کوچولوی خونه هم بود.... آخه اون بهونه هایی مثل درس دارم و خوابم میادو حوصله ندارم رو نمیفهمید وقتی نیازی داشت همون موقع باید برآورده میشد😁 خلاصه اینکه تو اون سن برای ما خیلی خوب بود فرزند سوم، چون ما هم زرنگ شده بودیم و هم بر خلاف غالب نوجوان ها که بیشتر تمایل به دوستان و همسالان خودشون دارن تا خانواده، ما برای خونه میمردیم چون یه عروسک زنده قشنگ همیشه منتظرمون بود ... جالب اینکه خدا نخواست خوشحالی ما تو همون یه بچه تموم بشه، آبجیم هنوز سه سالش نشده بود که داداش کوچولویی هم به ما اضافه شد👦 و او هم دوسالو نه ماهش بود که آبجی کوچولوی دیگمون متولد شد👧 .... و به این ترتیب کمتر از شش سال بخواست خدا ما از یک خانواده چهار نفره به یک خانواده هفت نفره تبدیل شدیم ...😉 بعد از ازدواج هم از اینکه یه بچه زیر دست‌و پام نبود احساس خلع و کمبود میکردم😅 و به همین خاطر خیلی زود اقدام به بچه دار شدن کردیم ... بطوری که توی چهارمین سالگرد ازدواجمون دوتا پسر کوچولو داریم.... و اینجا تموم نمیشه این نوشته... حتما شمارو در جریان تجربیات جدیدم از مادری و بچه های جدید میذارم..... به امید اینکه مردم ما جمعیت زیاد خونواده رو ارزش بدونن نه ضد ارزش... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۴۲ 👌«فرزند بیشتر، زندگی شادتر» 😍 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
با خوندن پیام دوستمون درباره رفتار سونوگرافیست غربالگری، فکر کردم قشنگه منم خاطره‌ام رو بنویسم.😊👇 خانم دکتر ذکاوت، دکتری هستن که ما از بچگی برای کارهایی مثل سونوگرافی و رادیولوژی بهشون مراجعه می‌کنیم. ایشون سن بالایی دارن و ظاهرشون رو که ببینید، می‌گید که از نظر تقیدات مذهبی و انقلابی، پایبندی‌ای ندارن، ولی...😃👇 من که برای سونوی فرزند اولم رفته بودم پیش‌شون، جدای از رفتار بسیار خوب و مؤدبانه‌ای که باهامون داشتن، بعد از دیدن جنین رو صفحه دستگاه، با هیجانی وصف ناپذیر گفتن: «اینجاست که می‌گن جلّ الخالق!» و اونقدر زیبا و با هیجان همون اجزاء جزئی جنین رو بهم نشون دادن که واقعا لذت بردم. 😍❤️🙂 برام جالب بود، با اون سن، حتما جنین زیاد دیده بودن، اما انگار بار اول باشه، چنان توصیف می‌کردن جنین رو که به زبون اومدم و پرسیدم: شما این همه جنین دیدید، باز اینقدر براتون هیجان داره؟😃 با یه لذت قشنگی گفتن: خیلی زیباست. دست خدا چقدر قشنگ اینها رو ساخته‌. من هربار می‌بینم، به وجد میام.😍 بعد یهو تو خودشون رفتن و با یه بغضی ادامه دادن: متأسفانه دیگه کمتر به بچه فکر می‌کنن و این خیلی بده. اینکه کشور رو سیاست‌ها، به کجا سوق داد و الان اینقدر خطر پیری داره کشور رو تهدید می‌کنه.😔 بعد، کار که تموم شد، بهم تأکید کردن که: نذار فاصله بعدی زیاد شه. بعد دو سال، سریع اقدام کن.😊 فاصله انداختن خطرناکه. ممکنه دیگه نتونی باردار شی. موارد این شکلی زیاد داشتیم خلاصه اینکه از مطب که بیرون می‌اومدیم، یاد حرف امام امت افتادم که فرموده بودن: به اونهایی هم که من رو قبول ندارن، بگید بخاطر کشور بچه بیارن... خانم دکتر، حتی اگر ظاهرشون متفاوت بود از مذهبی‌ها و انقلابی‌ها، اما واقعا دلسوز کشور بودن و این رو از غم و شادی پنهان و پیدای صورتشون می‌شد درک کرد...🌸🌸 👈 صمیمانه از خانم دکتر ذکاوت و همه پزشکانی که دلسوزانه و متعهدانه در حال خدمت هستند، تشکر می کنیم. و از خداوند متعال، توفیقات روزافزون برای این عزیزان طلب می کنیم.🙏🙏 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ ازدواج راه خداست و باید ترویج یابد و زمینه را برای ازدواج آسان فراهم نمائیم. چرا که این مسیر منجر به کم شدن گناهان در جامعه خواهد شد. ✅ باید برای ترویج ازدواج آسان، عزم و اراده داشته باشیم چرا که هر کاری را که بخواهیم انجام دهیم با اراده می توانیم به سرانجام برسانیم. 🔹همایش پیشگامان عفاف و حجاب در شیراز ۱۳۹۸ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
من توی یه خانواده کم جمعیت بزرگ شدم و با فاصله تقریبا زیاد صاحب یه برادر شدم. اون موقع ها که بچه تر بودم دلم فقط خواهر می خواست و داداشم رو خیلی دوست نداشتم. خیلی به مامان و بابام اصرار کردم برای بچه سوم اما همه فامیل مسخره ام می کردن که داری بزرگ می شی دیگه خواهر به چه کارت می یاد. سال ها پیش وقتی تازه وارد دوره جوونی شده بودم، همش از خدا می خواستم زودتر ازدواج کنم و حداقل بتونم ۴ تا بچه داشته باشم. هر وقت حرف بچه می شد بین دوستام می گفتم من ۴ تا می خوام ۲ تا دختر ۲ تا پسر تا هیچ کدوم تنها نباشن. الان یواش یواش دارم میرم تو سن میانسالی و به دلایلی نشد که ازدواج کنم. تمام دغدغه و دل مشغولیم بچه های دوستام هستن و تنها نوه خانواده... بزرگترین حسرتم اینه چرا یه خواهر ندارم که بتونم باهاش درد و دل کنم و چرا خدا بهم فرصت مادر شدن رو تا این سن نداده. هنوز وقتی حرف بچه می شه با ناامیدی می گم من که ۴ تا می خوام. بزرگترین ترسم اینا هیچ وقت مادر نشم. وقتی می بینم دور و برم پر از خانواده هایی که یه بچه دارن و افتخار می کنن به تک فرزند بودنشون کلی غصه می خورم. وقتی می گم بچه ها تون چند سال بعد تنها می مونن جواب ی حرف مشترکه تو می خوای خرجشون رو بدی؟ برو ازدواج کن هر چقدر دلت می خواد بچه بیار (کلی با این حرفشون دلم می شکنه ) چرا پدر و مادرها فکر می کنن بچه ها به تنها چیزی که نیاز دارن تامین مالی هست و روح بچه ها رو در نظر نمی گیرن. چرا باور نداریم خدا روزی بچه رو جلو تر از اون که به دنیا بیاد، می فرسته؟ بعضی ها می تونن چندتا بچه داشته باشن و نمی خوان، بعضی هام هستن مثل من در آرزو مادر شدن موندن 😭😭 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«فرزند بیشتر، زندگی شادتر» 😍 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📚 کتاب هایی که ننوشتم ... در مصاحبه ای کاری شرکت کردم برای اینکه مسئولیت یک صفحه داستانی را در نشریه ای با تیراژ چند میلیون به عهده بگیرم. چند هفته بعد مطهره به دنیا آمد. هنوز صدای گریه های چند روزگی اش در گوشم هست که تلفنم زنگ خورد و گفتند نتیجه ی مصاحبه مثبت بوده و به عنوان دبیر داستان آن نشریه پذیرفته شده ام. یادم می آید که حتی لحظه ای برای نپذیرفتن آن موقعیت کاری، درنگ نکردم. دوستش داشتم. حتی گفتم می توانم از خانه، صفحه را ببندم اما حضوری نه! حتی در ذهنم پرونده ی آن کار را نبستم و گفتم ببینید اگر امکان فعالیت غیر حضوری هست من در خدمتم. اما از نظر آنها امکانش نبود و نشد و دیگر تماس نگرفتند. کوثر که به دنیا آمد، شاید اوج نگارش پنجشنبه فیروزه ای بود. باید تصمیم می گرفتم. یا کتاب را زودتر تمام می کردم و زودتر چاپ می شد و می رفتم سراغ کتاب بعدی... یا دست زیر چانه می زدم و روزهای بی تکرار نوزادی دخترکم را تماشا می کردم. البته دست زیر چانه زدن برای یک مادر نوزاد دار، یعنی پشت سر هم پوشک عوض کردن و باد گلو گرفتن و شب بیداری و بیخوابی و بیخوابی و بیخوابی... اصلا برای همین، نوشتن آن کتاب چهار سال طول کشید. برای همین خیلی ها گله می کنند که چرا اینقدر کم کاری... برای همین به چند موقعیت کاری، که پیشنهاد شد نه گفتم و با خیال راحت نه گفتم. برای اینکه مادری، چیزی فراتر از پوشک عوض کردن و بادگلو گرفتن است. مادری در نگاه من ترجیح دارد به تمام موقعیت های کاری ای که می شد داشته باشم و حالا ندارم، تمام کتاب هایی که می شد بنویسم و حالا ننوشته ام و از این بابت خوشحالم. 👌چون مادری مهمترین کار دنیاست. چون قرار است نسلی سالم در آغوش مادر رشد کند. قرار است «انسان» تربیت شود. اینها را در جشن دانشگاه شیراز گفتم. بدون اینکه گردنم کج باشد که عمر عزیزم دارد صرف بودن در کنار دخترانم می شود. بدون اینکه نگران آینده ی کاری ام باشم و مثل قبل گفتم: من یک مادرم؛ با افتخار! کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۴۳ من خانومی ۳۲ ساله و مادر چهار فرزند هستم. در سن ۱۶ سالگی ازدواج کردم و اولین فرزندم در ۲۰ سالگی به دنیا اومد. در بارداری اول مشکلات زیادی از جمله ویار شدید و دندان درد وحشتناک رو متحمل شدم و بعد از تولد فرزندم هم مشکلات دیگری مثل کولیک و شب بیداری تا ۵ ماهگیش رو داشتم. دخترم فوق العاده بهانه گیر و البته بسیار باهوش بود و این هوش سرشار باعث شیطنت زیاد او شده بود. در دو سالگی او به لطف خدا دوباره باردار شدم و متاسفانه هیچیک از اطرافیان به غیر از همسرم از این مساله خوشحال نشد و به خاطر سختیهای زیادی که تحمل کرده بودم و هم زایمان سزارین که داشتم و همه به خاطر فاصله کم بین دو بارداری برام احساس خطر می کردند. اما سختی من در آن نه ماه فقط سرزنش اطرافیان بود و به لطف الهی نه از ویار خبری بود و نه از دندان درد. خوشبختانه زایمان سزارین راحت و بی دردسری نسبت به نوبت اول داشتم و فرزند دومم بسیار آرام و خوش خلق و مهربان پا به عرصه وجود گذاشت. همین آرامش و خوشخواب بودن فرزندم باعث شد سرزنش اطرافیان به مهربانی بدل شه و همه از این مساله خوشحال بودیم. بعد از ۳ سال خدای مهربان عنایت کرد و فرزند سوم رو در دامن من و همسرم گذاشت این بار هم سزارین و فرزندی بی قرار و ناآرام. ولی لطف خدا رو در جای جای زندگیم احساس کردم. با وجود طعنه های اطرافیان احساس آرامش و صبری داشتم که بعضی تعجب می کردند. فرزند سوم رو یکسال و چهار ماه شیر داده بودم که متوجه شدم دوباره باردار شدم و دوباره ویار شدید شروع شد. فاصله این دو فرزند آخر از همه کمتر هست. چهارمین بچه هم با سزارین دنیا اومد و علی رغم تفکر بعضی که نمیشه چهار سزارین انجام داد من مشکلی نداشتم و البته این رو هم بگم پزشکی که بیمار رو عمل می کنه خیلی مهمه. دکتر من، خانم شبیری بودن که در امر سزارین و جراحی زنان خبره هستند. به توصیه اطرافیان میخواستم عمل بستن لوله انجام بدم که خدارو شکر می کنم دکترم زیر عمل من رو از انجام این کار منصرف کرد و گفت توان دو سه تا بارداری دیگه رو هم دارم و با اینکه فواصل زایمانم تقریبا هر سه سال بود ولی چسبندگی و مشکلات از این قبیل نداشتم. به لطف و مدد الهی هر یک از بچه ها که متولد می شدند من صبرم بیشتر میشد در حالی که الآن خیلی از حساسیت هایی که خانواده های تک فرزند روی فرزندانشان دارند رو ندارم. بچه های ما بسیار با هم، بازی می کنند و البته دعوا، ولی توی دعواها من و همسرم تا جایی که ممکنه دخالت نمی کنیم. برای همین توی جمع فامیل و دوستان هم قدرت دفاعی خوبی پیدا کردن. از نظر اقتصادی هم بار زندگی تماما روی دوش همسرم هست. در اول زندگی جزء اقشار کم درآمد محسوب می شدیم ولی با تولد فرزند اول مسکن مهر ثبت نام کردیم. فرزند دوم ماشین خریدیم و فرزند سوم منزل خودمون رو تحویل گرفتیم. و هیچوقت همسرم فشار اقتصادی چندانی بهش وارد نشد. و این رو هم بگم با تولد فرزند چهارم خداوند به ما محبت دو چندانی کرد و در دو ماهگی فرزندم خانوادگی راهی سفر عتبات شدیم. و این به نظرم از الطاف خاصه خداوند به من حقیر بود. در ضمن همسر بنده فوق العاده مشغله دارن و تا قبل از کرونا غیر از فصل تابستان بقیه زمانها از ۷ صبح تا ۹ یا ۱۰ شب سرکار بودن. مادرم توی شهر خودمون زندگی می کنند و به گفته دوستان صمیمی که دارم به پشت گرمی اونها تونستی بچه های پشت سرهم بیاری ولی باید بگم‌که من غیر از مواقع ضروری از وجودشان برای کمک توی کارهای خونه و بچه داری استفاده نکردم. خوشبختانه چون خیلی از حساسیت هایی که دیگران دارن من ندارم خیلی کمتر عصبانی میشم و الآن هم که بچه اولم یازده سالش شده کارهایی که میتونه کمکم کنه رو ازش کمک می گیرم ولی توصیه می کنم خانواده هایی که پیامم رو میخونید فکر امروز و راحتی خودتون نباشید، فکر فردای کودک دلبندتون باشید که تنهایی توی این جامعه چه باید بکنه. من انسان فوق العاده فعال و پر انرژی بودم گاهی اوقات تحمل محدودیت ها سر هر بچه، خیلی برام سخت میشد. اما سعی کردم از فرصت ها استفاده کنم، در فاصله کوتاه بین بارداری و شیردهی هم مقداری خیاطی یاد گرفتم، هم آرایشگری تا این دو هزینه رو مقداری از زندگی کم کنم ولی الآن که بچه هام بزرگتر شدن و دختر کوچیکم سه سال و نیمه شده وقتی نگاهشان می کنم واقعا لذت می برم و اطرافیانی که در گذشته سرزنش می کردن هم الآن تشویقم می کنن. و تصمیم دارم اگر بدنم توان داشته باشه در آینده نزدیک دو فرزند دیگه هم بیارم. امیدوارم همه تک فرزندان، صاحب خواهر و برادرانی سالم و صالح بشن. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌با شرایط مون کنار نمیان، حتی مذهبی ها... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
🔷رجبعلی خیاط مستأجری داشت. که زن و شوهر بودند با ۲۰ ریال اجاره، بعد از چند وقت این زن و شوهر صاحب فرزند شدن. ✅ رجبعلی به دیدنشون رفت و به مرد گفت: " داداش جون فرزند دار شدی خرجت بالاتر رفته، از این ماه به جای ۲۰ ریال ۱۸ ریال اجاره بده، ۲ ریالشم واسه فرزندت خرج کن، این ۲۰ ریال رو هم بگیر اجاره‌ی ماه گذشته‌ای که بهم دادی، هدیه‌ی من باشه برای قدم نوزادت " 👈 تو دوره زمونه الان کرایه‌ها رو با فرزنددار شدن مردم بالا میبرن. برخی هم به خانواده هایی که بچه دارن، خونه اجاره نمیدن. 👌به دیگران رحم کنید تا خدا هم به شما رحم کند. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«فرزند بیشتر، زندگی شادتر» 😍 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅قاطعانه و محکم بایستیم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ مادر تمام وقت 🎥 سارا عرفانی، نویسنده رمان "پنجشنبه های فیروزه ای" کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌این معیار ها دینی نیست.... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۴۴ من فرزند اولم رو بعد از اینکه ۶_۷ ساعت دردهای زایمان رو در منزل کشیدم به بیمارستان مراجعه کردم . در بیمارستان سِرُم وصل کردن و منو را روی تخت خوابوندن بعد از تعویض شیفت، مامای جدیدی اومدن. یکی از ماماهای عزیز اومدن و دستگاهی بنام nst وصل کردند تا وضعیت جنین رو ارزیابی کنند و در صورتی که ضربان قلب نرمال باشد به قول خودشان بهم در زایمان طبیعی کمک کنند. اما وصل کردن همانا و آژیر کشیدن دستگاه همانا بدون اینکه به من چیزی بگویند با پزشک زنان جهت سزارین تماس گرفتند و از همسرم نیز امضای سزارین رو گرفتند و اینگونه شد که فرزندم متولد شد اما پروسه بخیه زدن حدود ۴۰ دقیقه طول کشید و بعد از آن نیز تا رسیدن به هوشیاری مدتی گذشت و در طول این مدت نوزادم دائم جیغ زد. بطوریکه که اطرافیان نگران شده بودند بعد از زایمان نیز تا ۱۲ ساعت اجازه خوردن هیچ چیز نبود. از درد و رنج های بعد از زایمان که نگم براتون. البته عده ای هم هستند که از زایمان به شیوه سزارین راضی هستند اما من که اگه بمیرم دوباره حاضر به سزارین نمیشم😜 انگار من کلا آدم بد زخمی باشم از سزارینم خیلی اذیت شدم. ناگفته نماند که پزشک زنانی که کار سزارینم رو انجام دادم خانم خیلی خیلی متعهد' مومن و درستکاری بودن و توی کارشون هیچگونه کوتاهی نکرده بودن، مشکلات من مربوط به سیستم بدن خودم بود. بعد از زایمانم که به جهت پیشگیری از عفونت و... یکسری آنتی بیوتیک و داروهایی تجویز شد که معده نچندان مطلوب من رو نامطلوب تر کرد بطوری که دائم دچار رفلاکس میشدم و همچنین دچار کمبود شیر و ... ۴ سال بعد از زایمان اولم اقدام به بارداری کردم. اما این دفعه تصمیم داشتم طبیعی زایمان کنم. در دوران بارداری که برای انجام کنترل به مرکز بهداشت مراجعه کردم' ماماهای مرکز رو در جریان تصمیمم قرار دادم، اما با مخالفت اونها روبرو شدم. اصلا از نظر ماما کاری غیر ممکن بود و نشدنی... برای همین توی دفعات بعدی دیگه سعی کردم در این مورد باهاشون صحبت نکنم. در هفته ۲۰ بارداری یک سونو انجام دادم جهت بررسی چسبندگی رحم ' خانم دکتر بعد از انجام سونو من رو از این کار منع کردند و پیشنهاد دادن که اینجا شهرستانه و امکاناتش کمه اگر همچین قصدی داری برای زایمان به یک شهر بزرگتر برو. ماه های آخر بارداری به جهت اطلاع از اوضاع و اینکه آیا توی شهرستان ما چنین کاری صورت میگیره یا نه به پزشک زنان مراجعه کردم. وقتی موضوع رو به خانم دکتر گفتم ایشون پرسیدن چرا میخوای این کار رو بکنی؟ گفتم آخه میخوام بچه زیاد بیارم با خنده گفتن تا چهار تا رو که خودم برات راحت سزارین میکنم. گفتم نه من تصمیم خودم رو گرفتم آیا شما این کار رو انجام میدین یا من برم یه شهر بزرگ تر؟ ایشون هم که خیلی خانم محترم و البته خوش صحبتی بودن، برام کامل از خطرات این کار گفتن، از اونجایی که من قبلا کامل در مورد زایمان طبیعی بعد از سزارین مطالعه کرده بود، صحبت های خانم دکتر برام جدید نبود و از اونها مطلع بودم. در جواب خانم دکتر مهربون گفتم آیا شما به من تضمین میدین که در طول عمل سزارین برای من و فرزندم مشکلی پیش نیاد و یا اینکه فوت نکنیم؟ خانم دکتر گفتن نه هیچ وقت نمیتونم همچین ادعایی بکنم ولی درصد ریسکش کمتره منم گفتم آنچه از جانب خدا برای من تقدیر شده، قراره بهم برسه حالا چه با سزارین و چه طبیعی خلاصه اینکه ok رو از خانم دکتر گرفتم و ایشون موافقت کردن که اجازه زایمان طبیعی رو بهم بدن. ادامه در پست بعدی 👇👇 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۴۴ حالا نوبت این بود که یک مامای باتجربه پیدا کنم. بعد از کلی پرس وجو بالاخره به نتیجه رسیدم و مامای خودم رو انتخاب کردم. با ایشون قرار ملاقات گذاشتم( اولین روزی که وارد ماه ۹ شدم)، خانمی جدی و محکم بودن و علیرغم ترسی که توی دلشون بود با من موافقت کردن. قرار شد چند روزی پیاده روی کنم و مجدد برای معاینه بهشون مراجعه کنم. ولی جونم براتون بگه که چند روز بیشتر پیاده روی نکرده دردهای زایمانم شروع شد. از اونجایی که خانم ماما بهم گفته بود زود به بیمارستان مراجعه نکنی وگرنه ممکنه سزارینت کنن، صبر کردم و دردهام رو در منزل ماندم. زمانی که فاصله دردها ۵ دقیقه ای شد آماده شدم و به بیمارستان رفتم. توی زایشگاه که مدارکم رو گرفتن، گفتن خب باید سزارین بشی. گفتم نه من با فلان دکتر صحبت کردم. با خانم دکتر تماس گرفتن ولی دکتر گفت که نه بایستی برای اتاق عمل آماده بشه گفتم نه من حاضر نیستم برم اتاق عمل پس مدارکم رو بدین تا برم( توی شهرستان ما فقط یک بیمارستان وجود داره) خانم دکتر هم گفته بودن ازش امضا بگیرین اجازه بدین بره. حالا شما فکر کنید توی اون شرایط که دیگه مراحل نزدیک به زایمانه!! چه استرسی بهم وارد کردن، گوشی رو از خانم ماما گرفتم و به دکتر گفتم شما قول دادین و من روی حرف شما حساب کردم الان به نظرتون من توی این مراحل آخر میتونم برم جای دیگه ای...😭 وقتی اینجوری گفتم خانم دکتر در جوابم گفتن حالا بذار با سرپرست زایشگاه صحبت کنم بهت خبر میدم. بعد از چند دقیقه خانم دکتر مجدد تماس گرفتن و گفتن که نامه ای تنظیم بشه به امضای سوپروایزر بیمارستان و.. برسه و بعد خودم و همسرم انگشت بزنیم و تمام مسئولیت این کار رو به عهده بگیریم تا اگه مشکلی پیش اومد متوجه دکتر و پرسنل زایشگاه نباشه. بعد از انجام این مراحل خانم دکتر و خانم ماما اومدن و بنده رو بستری کردن. علیرغم تمام مسائل پیش اومده خدای مهربونم بهم خیلی خیلی کمک کرد و چندان دچار استرس و دلهره نشدم. خانم ماما اول همون دستگاه رو وصل کردن، بعد چند تا توپ و ... آوردن تا ورزش ها رو شروع کنیم. تا چند حرکت روی توپ انجام دادم دستگاه شروع کرد به آژیر کشیدن، دقیقا مثل دفعه قبل ولی این دفعه ماما دستگاه رو کند گذاشت کنار و گفت این نباشه بهتره ولی دیگه ورزش ها رو قطع کرد و گفت بهتره پروسه طبیعی طی بشه و بعد از حدود دو ساعت فرزندم بدنیا اومد. بلافاصله بعد از تولد، فرزندم رو چند چند دقیقه ای در آغوشش گرفتم بعد نافش رو قیچی کرد و لای ملحفه ای پیچید و بغلش کردم. تجربه شیرینی بود مخصوصا بعد از تجربه اولم که ساعت ها نتونسته بودم فرزندم رو بغل کنم. فرزندم رو در آغوش گرفتم و کل زمانی که توی اتاق ریکاوری بودم با هم بودیم. بعد همانطور در آغوش با هم به بخش منتقل شدیم. بعدا که از ماما پرسیدم شرایط دو زایمانم یکسان بود چرا اولی سزارین شدم ولی دومی نه در جوابم گفت اینکه در هنگام انقباضات رحمی، جنین دچار افت ضربان قلب بشه کاملا طبیعیه و اون زمان دستگاه آژیر میکشه ولی ماما ها اهل ریسک نیستن و با پیش آمدن این شرایط مریض رو ارجاع میدن به پزشک زنان و اتاق عمل و به همین ترتیب فرزند سومم رو نیز طبیعی بدنیا آوردم. من به شخصه از زایمان طبیعی خیلی راضی ترم چه در طول زایمان و همچنین بعد از زایمان، بلافاصله بعد از زایمان طبیعی بلند شدم و با پای خودم راه رفتم 'لباس پوشیدم' از بیمارستان خارج شدم و... که شرایط توی سزارین کاملا متفاوت بود. فرزند سزارینی من خوب شیر نمیخورد و بعد از زایمان دچار درد سینه و همچنین شقاق سینه شدم ولی برای دو فرزند دیگرم چنین مشکلاتی نداشتم. این مطلب رو نوشتم اول برای افرادی که دفعه اوله میخوان زایمان کنند و نمیدونن کدوم روش بهتره، دوم افرادی که سزارین شدن و میتونن شیوه طبیعی رو هم برای زایمان انتخاب کنند. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✨امام صادق علیه السلام: «هر که به یک از خدا راضی باشد، خدا هم به عمل اندک او راضی شود.» 📚 الکافی، ج۲، ص۱۳۸ 🏴شهادت جانسوز امام صادق عليه السلام را تسلیت عرض می کنیم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
⚠️سقط جنین از لحظه انعقاد نطفه حرام است. مدتی پیش در بیمارستان کارگاه آموزشی برامون گذاشتن در رابطه با خانواده، وقتی مدرس از پرسنل شرکت کننده در کلاس پرسید که سقط جنین از چه زمانی مجازه؟ اکثر همکارا (چه درمانی و چه غیر درمانی) روی ماه چهارم توافق داشتن و برخی هم ماه اول و... رو اعلام کردن. وقتی استاد گفتن که از لحظه انعقاد نطفه این کار حرام هست همه ما متعجب شدیم و تا قبل از این دوره حکم این کار رو نمیدونستیم. جالبه حتی مذهبی هامون هم آگاهی نداشتن از این موضوع تا اینکه بعد از چند ماه یکی از دوستانم برای آزمایش بارداری اومد و جواب ایشون مثبت بود. علیرغم اینکه تصمیم جدی برای سقط داشت و ناخواسته باردار شده بود اما وقتی باهاش صحبت کردم و حکم شرعی این کار رو براش توضیح دادم از انجام سقط منصرف شد و الان به لطف خدا در ماه هفتم بارداری هست. انشالله که فرزندش سالم و صالح و از یاران امام زمان(عج) باشه. خواستم به دوستان بگم تا جایی که میتونید در مورد سقط و حکم اون اطلاع رسانی کنید. در پناه خدا باشید. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌دختر خانم، چهارسال، هشت سال و گاهی دوازده سال برای تحصیل در غربت در خوابگاههای شلوغ با حداقل امکانات زندگی کند اما وقتی پسری پیشنهاد ازدواج می دهد حتما باید خانه، امکانات و درآمد مکفی داشته باشد. خانواده دختر به زندگی سخت دانشجویی رضایت میدهند اما به زندگی مشترک ساده و صمیمی نه!!! کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1