eitaa logo
دوتا کافی نیست
52.8هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
۶۰۶ چندسال قبل از پیروزی انقلاب زمانی که ۹ سال داشتم با صلاح دید پدرم، ازدواج کردم. وقتی تازه حال و هوای خاله بازی به سرم زده بود، باید خانه داری می‌کردم، دختربچه ای نحیف بودم که بلوغ رو تو خونه شوهر تجربه کردم. همسرم شهر کار می‌کرد و در ماه چندباری به روستا میومد. یادمه ۱۲ ساله بودم که با لطف خدا باردار شدم، به مادرشوهرم خدا بیامرز خیلی اصرار می کردم اجازه بده که منم برم پیش پزشک، اما اجازه نمی‌داد و می‌گفت ما پیش پزشک نرفتیم و راحت هم زاییدیم. روزهای سختی می گذروندم، من با جثه ضعیف، کار های زیاد و همراهی نکردن بقیه به استقبال زایمان رفتم و ازونجایی که لگنم کوچک بود متاسفانه بچه مرده به دنیا اومد. یادمه خیلی سخت گذشت بهم، خیلی اما همش به خودم روحیه می‌دادم که خدا به زودی های زود دامنم رو سبز می‌کنه اما هیچ‌وقت فکرشم نمی کردم این زودی های زود، بخواد بشه یک انتظار طولانی... 😔 بله من بعد از بارداری ناموفقم، باردار نشدم، از سختی هاش بگم دل سنگ رو آب رو میکنه، چه برسه دل شیعیان رو من در حسرت فرزند، خیلی تلاش می‌کردم، کل زندگیمون رو خرج دوا درمان می‌کردیم، قالی های زیادی می‌بافتم و هر رج قالی من با خون دلم و طعنه و کنایه های بقیه بافته می‌شد، چه حرف ها نباید می‌شنیدم و اما....‌ از دست دکترای شهرم، کاری برنیامد اما من کوتاه بیا نبودم تا تهران هم رفتم برا درمان آمپول های سنگین، تغذیه های سنگین.... خدا بیامرزه پدرم رو، خیلی حمایتم کرد خیلی یک مدت بچه ی یکی از آشناهامون رو آوردم به فرزندخواندگی، بندگان خدا قبول هم کردند اما بچه بهانه می‌گرفت، یادمه شوهرم می‌گفت ببرش بده بهشون، خدا بخواد به ما هم بچه میده اما من ته دلم راضی نبودم. هست و نیستم رفت برا اولاد، هر کی می‌رسید می‌گفت باز نشد، ای داد بیداد و....یکی از روی ترحم، یکی هم..... همسرم مرد خوش قلبی بود، طوری که وقتی زمزمه های زن مجدد میومد، می‌گفت خدا به منم بچه میده حالا دیر هم بشه عیب نداره... تا اینکه یک روز همسرم که از شهر اومد، گفت یکی از دوستاش گفته یزد یک پزشک خیلی مجربی هست، ما که این همه دویدیم، یک سری هم بریم اونجا، یادمه محرم بود، بدجور دلشکسته بودم، اینم بگم وضع مالی‌مالیمون ضعیف بود و از طرفی حمایتی هم نداشتیم و ما کل حقوق همسرم و دستمزد فرش بافی خودم رو توشه راهمون کردیم... 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۶۰۶ رفتیم یزد و مطب اون پزشک که متاسفانه گفتن رفته خارج و چند وقتی نمیاد، دلم دوباره شکست😢😢 داخل پارک بودیم همسرم سرش رو پاهام بود و خواب رفته بود قرص ماه کامل بود و من خیره به آسمان روشن تو دلم گفتم یعنی جمال حضرت عباس هم عین این ماه بوده، اینقدر خیره کننده ته دلم اما آرام شده بودم، گفتم مگه جز اولاد چی می‌خوام‌، خدایا به حق قمر بنی هاشم دامنمو سبز کن خسته شدم🤲 ما برگشتیم و چند وقتی گذشت، زمستان سردی بود، یادمه سال ۷۰ بود، که نفت تقسیم می‌کردن و ما داخل صف بودیم، پیت های نفت به صف بودن یک خانمی که خوب می شناختمش هی خیره شده بود به من، پیت نفت رو پر کردن تا اومدم بلندش کنم، خانمه اومد از دستم گرفتش! گفتم چرا اینطوری میکنی؟ گفت سنگینه، نمیتونی گفتم "میتونم، زحمت میشه" یادمه گفت: رحمته گفتم شوخیت گرفته!! نوبتت رفت. گفت عیب نداره دوباره برمی‌گردم ومن مونده بودم هاج و واج 😳😳. یهویی گفت تو خودت نمیدونی؟ گفتم چی؟ گفت حامله ای... گفتم نه بابا! منو حامله؟!! گفت بریم پیش خواهرم معاینه کنه☺️☺️ خدا رحمت کنه 🤲 خواهرش قابله بود و اونم از خواهرش یکم آموخته بود، خلاصه منو معاینه کرد و گفت بله بارداری😍😍😍😍 و مژدگونیش برا منه، بچت هم پسره الهی که اون لحظه هزاران بار نصیب آرزومندان😄😄 کلی سفارش کرد که کارسنگین نکن و.... من رفتم تحت نظر شدم پیش کسی، تا مدت ها نگفتم باردارم، هرکی می‌گفت بیا اینو بلند کن میگفتم دیسک دارم و... ویار خوبی داشتم بیشتر شکمو بودم تا حالت تهوع و...😉😉😉 وقتی به همسرم خبر بارداریم رو دادم، خیلی خوشحال شد، خندید و گفت: "خداروشکر نوبت منم شد." از ماه ششم، زمزمه بارداری من همه جا پیچید، ما هم داخل روستا، محیط کوچیک گذشت و گذشت تا رسیدیم به جای خوشش، شب تاسوعای حسینی بود من هم حسابی سنگین شده بودم که یهویی کیسه آب پاره شد و من راهی بیمارستان شدم. سزارین شدم گل پسری زیبا و سفید که از عنایت و الطاف قمر منیر بنی هاشم نامش رو عباس گذاشتیم، بسیار شیرین زبان بعد از خان پسرم، بازم باردار شدم که متاسفانه نموند دوباره اقدام کردم که خداروشکر دو فرزند دیگه خدا بهم عنایت کرد. سختی بوده، شیرینی هم بوده، دومادشون کردم، نوه دار هم شدم، درسته الان هم سن های من نوه هاشون ازدواج می‌کنند و من تازه نوه دار شدم اما خوبه خدا رو شکر... همگی دعا کنیم که از لطف خدا جا نمونیم سرتون رو درد آوردم حلال بفرمایید کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌مواظب فرصت ها باش..... "زمانی برسد که ما محتاج گفتن یک لا اله الا الله و محتاج گفتن یک استغفرالله می شویم و دیگر به ما فرصت نمی‌دهند مواظب از دست رفتن فرصت ها باشیم." کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌باور نمی کردم.... باور کنید، اصلا باور نمی‌کردم جوون‌های مجردی باشن، در طول این مدتی که نایب امام زمان علیه‌السلام توصیه فرمودن، اینا جدی نگیرن؛ بعد هیئتی هم باشن! باور نمی‌کردم... می‌گفتم اشاره‌ی آقا بسه دیگه. الان ... وقتی شماها رو می‌بینم، ... باور می‌کنم که امام صادق [علیه‌السلام] چهارهزارتا شاگرد داشتن، می‌گفتن دنبال چهل‌تا مرد می‌گردم... از شما بهتر کی؟ شما آخرشین دیگه! به خودتون نگاه کنید! خجالت نمی‌کشید؟! خانواده شیعه، دخترش، پسرش، گیرِ بند و بیل‌های الکی ازدواج نمی‌کنه. ازدواج می‌کنه، تیتیش مامانی بازی در میارن، بچه‌دار نمی‌شن... . یه جوری تشریک مساعی کنید. موضوع مهم‌تر از این حرف‌هاست. بازی در نیارید! وقتی که آقای تو داره در مورد تحدید نسل صحبت می‌کنه، یعنی تو باید بگیری مطلب رو، نه اونی که لقمه‌ی حرام تو خونه‌اش می‌بره... هر خانواده ده‌تا بسه؟! کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌«همدم امروز ، یاور فردا» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۶۰۷ فرزند اول ما در شرایط مالی خیلی خرابی به دنیا آمد، همسرم درس می خوند و کار پیدا نمی‌کرد. منم به خاطر مسائل مالی از دانشگاه انصراف دادم، اون موقع من ۲۰ سالم بود. توی خونه شروع کردم به کارهای هنری تا کمی بتونم کمک خرج باشم، بچه رو هم کهنه می کردم تا در پول پوشک صرفه جویی بشه. ما عروسی نگرفته بودیم و با پولش و چند وام دیگه تونسته بودیم یک خونه خیلی کوچیک بگیریم، پسرم اصلا خواب نداشت وکلی دل درد داشت که واقعا منو از آوردن بچه بعدی منصرف می‌کرد. وقتی بزرگتر شد دیدم توی پارک و مهدکودک و فامیل و همسایه نمی‌تونم براش همبازی پیدا کنم چون سطح فرهنگ خانواده ها خیلی باهم فرق می‌کرد، برای همین کلی تحقیق کردم که تمام مشکلات پسرم با یک فرزند دیگه توی خونه بر طرف میشه. البته اون زمان همه ما رو نهی می کردند، ولی به خاطر اینکه پسرم رو از تنهایی در بیارم یک پسر دیگه آوردم، با تمام مشکلات واقعا راضی هستم. بعد از زایمان کم کاری تیروئید گرفتم، رحمم دیگه جنین نگه نمیداشت کلی دوا درمون کردم تا بتونم یک فرزند دیگه بیارم، چون من خواهر نداشتم، خیلی دلم دختر می خواست. خدا هم منت بر سرم گذاشت و بهم داد ولی اختلاف سنیش با برادراش زیاد شد. بعد از اون به خاطر تنهایی های خودم دست به کار شدم تا بتونم با دارو بازم بچه بیارم، ولی ۵ ماهه از دست دادمش، بعد از چند سقط، تونستم در سن ۳۸سالگی بازم باردار بشم، ولی چون ۳۸ ساله بود با اصرار دکتر آزمایش غربالگری رو انجام دادم. نتیجه آزمایش اومد که بچه سندرم داون هست وباید آزمایش آمینیو سنتز بدم وقتی تحقیق کردم، گفتن امکان سقط جنین هست برای همین منصرف شدم و دیگه دکتر نرفتم. شرایط روانی بدی بود، همش با خودم احساس میکردم دارم کسیو به زور به دنیا میارم که مریضه ... اما به خودم ندیدم که بچه رو سقط کنم و می‌گفتم حتما قسمتم اینه که بچه مریض داشته باشم. با وجود این شرایط روانی و دل پریشونی، دخترم روز تولد حضرت زهرا سال۱۴۰۰ به دنیا آمد، سالم ، خوشگل، باهوش و تو دل برو... از وقتی آمده دنیای منو تغییر داده، من الان با ۳۹ سال سن، یک پسر ۱۸ ساله، یک پسر ۱۴ ساله، یک دختر ۷ ساله و یک دختر ۱ ساله دارم. و خدا رو شکر می کنم که این نعمات رو به من داده و دعا می کنم که بازم بهم بده. درمورد مسجد هم من کلا خونه روبه روی مسجد گرفتم که بچه هامو مسجدی بار بیارم. مسجد ما خیلی جوان محور هست البته بعضی مواقع بزرگترها، کم لطفی می کنن ولی من حدیث از پیامبر براشون میگم. وای بر مردمی که صدای گریه بچه از مسجدش نیاد. همش بهشون میگم شماها می تونین توی خونه نماز بخونین ولی بچه ها باید توی مسجد بزرگ بشن. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
چگونه به رشد و شکوفایی استعدادهای فرزندانم کمک کنیم؟! ایشون قائل به خرید اسباب ‌بازی و اینجور چیزا نبودن، می گفتن: بچه باید یاد بگیره اسباب ‌بازی رو خودش بسازه، باید بتونه با جهان خارج ارتباط برقرار کنه و نیازش رو برآورده کنه. دختر باید یاد بگیره خودش با پارچه های اضافیِ خونه، برا خودش عروسک درست کنه. استدلالشون هم این بود که وقتی عروسک های اروپایی با موهای بور و چشم های رنگی بهش میدی، به خودی خود این فرهنگ توی باورش رسوخ می کنه و از طرفی هم تفکرش مصنوعی میشه، در حالی که وقتی خودش دست به کار بشه، هم ناچاره برای رسیدن به هدفش، فکر کنه و هم در اثر نیازی که احساس می کنه، ناچار به استفاده از خلاقیت میشه. این جوری استعدادهای بچه به جریان می افته و رشد می کنه، نه این که هر چی خواست بدون معطلی در اختیارش باشه... 🔹حجة الاسلام موسی صفایی حائری، به نقل از پدرشان مرحوم استاد حاج شیخ علی صفایی حائری 📚 رد پای نور/ج ۳/ص ۱۰۳ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✨ رسول خدا صلی الله علیه و آله "کودکانتان را تحت فشار قرار ندهید، و آنان را به طغیان وا ندارید." 📚 نهج الفصاحه، ص ۴۵۱ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🚨خطر بزرگ.... آینده‌ی پر امید، یكی دیگر از واقعیتهای كشور است. این نسل جوان خیلی قیمت دارد. مسئله‌ی تحدید نسل برای كشور ما خطر است؛ من به شما عرض بكنم. محدود كردن نسل، برای كشور ما یك خطر بزرگی است. ما در منطقه‌ی خطر مبالغ زیادی پیش رفتیم، باید برگردیم؛ می‌توانستیم جلوی این كار را بگیریم، نگرفتیم. آنچه كه متخصصین و كارشناسان، با نگاه‌های علمی، با دقت علمی بررسی كرده‌اند، ما را به این نتیجه می‌رساند كه با این روند كنونی، كشور در آینده دچار مشكل فراوان خواهد شد؛ كشور دچار پیری عمومی خواهد شد. این تحدید نسل، چیز بدی است. ۱۳۹۲/۰۴/۳۰ » کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075