eitaa logo
دوتا کافی نیست
53.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ آروم باش... رفته بودم فروشگاه... یه پیرمرد با نوه اش اومده بود خرید، پسره هی غرغر می کرد. پیرمرد می گفت: آروم باش محمد، آروم باش عزیزم! جلوی قفسه خوراکی ها، پسره خودشو زد زمین و داد و بیداد... پیر مرده گفت: آروم محمد جان، دیگه چیزی نمونده خرید تموم بشه. دَم صندوق پسره چرخ دستی رو کشید چنتا از جنسا افتاد رو زمین، پیرمرده باز گفت: محمد آروم! تموم شد، دیگه داریم میریم بیرون! من بسیار تعجب کرده بودم!! بیرون رفتم بهش گفتم آقا شما خیلی کارت درسته این همه اذیتت کرد فقط بهش گفتی محمد آروم باش! پیرمرد با این قیافه 😐 منو نگاه کرد و گفت: عزیزم، محمد اسم مَنه! اون اسمش هادیه... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۶۲ بعد از چند سال عقد، تصمیم گرفتیم عروسی مون رو خیلی ساده برگزار کنیم. خرداد ۹۳ عروسی کردیم و اردیبهشت ۹۴ دخترم بدنیا اومد. دی ۹۵ هم پسرم دنیا اومد. دوتا بچه پشت سر هم خیلی سخت بود، همزمان با بارداری پسرم ارشد هم قبول شدم و ۵ روزگی تولد پسرم امتحانات پایان ترم شروع شد. با اون حال میرفتم امتحاناتم رو میدادم در حالیکه دخترم هم هنوز کوچک بود یکسال و هفت ماهش بود. اساتید همکاری نمیکردن و با اینکه مدیر گروهم خانم بود و سال قبلش خودش مادر شده بود اصلا درکم‌ نمیکرد و حتی چون سر یکی از امتحانها دیر رسیدم منو از اون درس انداخت، خدا رو شکر بالاخره ارشد رو گرفتم ولی ایکاش اون ترم و ترم بعدش رو مرخصی میگرفتم تا طفلی نوزادم اینقدر اذیت نشه. بچه ها از آب و گل دراومده بودن و من خیلی دوست داشتم دوباره مادر بشم اما شوهرم قبول نمیکرد، میگفت جامعه ی الان بیشتر از دوتا بچه رو نمیپذیره به فک و فامیل چی بگم. سال ۱۴۰۰ همکلاسی دوران دانشگاهم رو دیدم بچه ی سومش رو باردار بود و منم رفت و آمدمو باهاش ادامه دادم، همش تشویقم میکرد تو هم بچه ی سومت رو بیار. وقتی می دیدمش با وجود خستگی کلی روحیه داره و بچه هاش چقدر با وجود بچه ی سوم شادن، مصمم شدم که برای سومی اقدام کنم. سال ۱۴۰۱ که همسرم راضی شد، ۱۰ ماه طول کشید تا باردار شدم. تو اون ۱۰ ماه استرس داشتم که نکنه بخاطر ۶ سال جلوگیری دچار ناباروری ثانویه شده باشم شروع کردم به خوردن گرمیجات و سردیجات رو حذف کردم الحمدالله خدا برامون خواست و مسافر ما هم اومد. به لطف خدا چند روز بعد یک سفر کربلا برامون جور شد که انگاری، شیرینی بارداریم بود. الحمدالله خیلی خوب بود. ان شاءالله ۲ ماهه دیگه نی نی مون دنیا میاد و خدا رو شکر میکنم که لطف خدا شامل حالم شد. ۴ ماه ویار خیلی سختی داشتم و حتی آب هم نمیتونستم بخورم اما الان که اون زمان گذشته انگار هیچوقت ویار نداشتم. بچه هام خیلی خوشحالن و روز شماری میکنن تا نی نی رو ببینن. برام دعا کنید منم برای هرکسی منتظره دعا میکنم ان شاءالله به حق مادر فاطمه ی الزهرا س دامنش سبز بشه ... الهی آمین🌹🤲 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👈 زینب خانم هستن، فرزند سوم خانواده... این شیرینی تمام شدنی نیست....😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
اگر تحمل کردی... یک موقعی یک کسی به آدم جمله‌ای گفته و آدم هم جوابش را به او می‌گوید. این ظلم نیست ولی تربیتش نکردی و انتقام گرفتی. به اندازه آن حق داری انتقام هم بگیری ولی یک موقع انسان وقتی دیگری بدی می‌کند، می‌فهمد این یک گرفتاری دارد. خودش می‌گوید چرا آمده به من ناسزا می‌گوید؟ چرا فرزندم پرخاشگری می‌کند؟ گرفتاری دارد و این را باید اصلاحش کنم. اصلاح کردن شرح صدر می‌خواهد. اگر او را تحمل کردی و در مقابلش احسان کردی، می‌بینی که عیبش مرتفع می‌شود. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
1345396480_-1563096946.mp3
1.36M
پدر چگونه با فرزند برخورد کند؟! 👌بسیار عالی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۶۳ بنده در سن بیست سالگی با همسرم عقد کردیم و تقریبا بعد از یک سال رفتیم زیر یک سقف... همسر جان از اول عاشق فرزندآوری بود و میگفت که جلوگیری نداشته باشیم و بچه دار بشیم اما من اصلا موافق نبودم و گفتم حداقل یک سال از ازدواجمون بگذره بعد... تا اینکه خدا خواسته بعداز هفت ماه از عروسیمون باردار شدم ،واقعا شوکه بودم یادمه وقتی جواب آزمایشمو گرفتم تا خونه فقط اشک می‌ریختم، اما همسرجان بسسیار خوشحال بودن، خانواده هامونم چون نوه اولشون بود، خیلی خوشحال شدن... پسرم آبان ۸۳ به دنیا اومد، چون شش ماه اول خیلی گریه میکرد و بعدش هم خیلی شیطون بود تا پنج سال اصلا به بچه فکر نکردم، ولی همسرجان طبق معمول عاشق بچه بود و همش میگفت باید بچه دار بشیم، حتی پسرم هم میگفت من تنهام و خواهر میخوام. تا اینکه وقتی پسرم پنج سالش شد اقدام به بارداری کردیم اما خبری نشد. بعد از یک سال و نیم، بعد از کلی دکتر رفتن و دردسر کشیدن در سن ۲۹ سالگی باردار شدم. بارداری دومم سخت تر از اولی بود بهرحاطر مشکلات جسمانی که داشتم، خلاصه پسر دومم دی ماه ۹۰ به دنیا اومد و داداشش رو از تنهایی درآورد. چون برای بارداری دومم اذیت شدیم و دکترا گفته بودن دیگه بچه دار نمیشیم، همسرجان از دست بنده بسیار دلخور بودن که من گفتم زودتر بچه دار بشیم، دوتا بچه کمه و... حتی اگر از همسایه ها یا اقوام بچه دار میشدن، جرات نداشتم بهش بگم یا اگر متوجه میشدن تا چند وقت نمیشد باهاش صحبت کرد. چندسالی گذشت، یه شب خواب دیدم حضرت آقا به من میگن شما که امیرحسین و امیر عباس داری، چرا یه زینب نمیاری؟ از خواب پریدم وااقعا شوکه بودم اما خوابم رو حتی برای همسر تعریف نکردم و مثل یه راز نگه داشتم. ما دیگه بچه دار نمیشدیم، چون چند سال بود که جلوگیری نمیکردیم اما از بارداری خبری نبود. تا اینکه بهار ۹۸ وقتی ۳۸ سالم بود فهمیدم باردارم، همسرجان، هم شوکه شده بود، هم خیلی خوشحال... روز دوم که فهمیدم باردارم، شرایط خوبی نداشتم. درحدی که فکر میکردم این بچه موندنی نیست. نزدیک ده روز به همون صورت بودم تا کم کم بهتر شدم. مدام خوابی که دیدم، جلوی چشمم میومد و با خودم میگفتم یعنی این بچه میمونه و من اسمشو زینب میذارم؟ چهار ماه سخت بارداریم که خدا میدونه چقدر سخت بود، گذشت و من رفتم سونو گرافی، به دکتر گفتم نصف شهر منتظرن ببینن بچه چیه، و واقعا همین بود کل فامیل بهم سرکوفت میزدن که تو این سن میخواستی چکار، حالا اگه دختر نشه چی... خلاصه دکتر گفتن بچه دختره و من با ذوق گفتم مطمئنین؟ گفت بله صددرصد منتظر به دنیا اومدن زینب خانوم بودیم و من به خاطر وضعیت جسمیم روزای سخت و شیرینی رو میگذروندم زینب خانم ما آذر ۹۸ به دنیا اومد و خونه مون از شادی و شور و نشاط پر شده، الان تو خونه ما سکوت معنایی نداره و همیشه شلوغ و پرسروصداست. زینب خانوم مثل یک شاه بانو پادشاهی میکنه و داداشاش مطیع امر ایشون هستند. زندگی من پر از سختی و فراز ونشیب بود که اگر میخواستم بنویسم یه کتاب میشد اما نمیخواستم مزاحم خواهرای عزیزم باشم، میخوام به عنوان یه خواهر کوچکتر بهتون بگم واااقعا دوتا بچه کافی نیست الان نود درصد اقوام ما دوتا بچه دارن و اکثرشون راضی نیستن. ان شاءالله همه مون بتونیم سربازای لایقی برای امام زمان تربیت کنیم، دعا گوی تک تک شما عزیزان هستم، برای بنده و بچه هام دعا کنین🙏 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
ناخدای کِشتی عالَم... هنگامی‎ که لقمان پسرش را اندرز می‎داد، به او گفت پسرم، هرآینه دنیا دریای عمیقی است که گروه بسیاری در آن هلاک و غرق شدند. پس در آن دریا کشتی خود را ایمان و بادبانش را توکّل قرار بده، پس اگر نجات یافتی به سبب رحمت الهی است و اگر هلاک شدی، به خاطر گناهان خودت می‎باشد. آسمان آب است و زمین آب است، همه آب است؛ ایمان به خدا کشتی است. ناخدای کشتی عالَم که الآن در آن نشسته‎ایم، علی علیه السّلام است. شخصی که در کشتی است، از همه‎ی اضطرابات راحت است مگر اینکه نداند که در کشتی است. اگر مسافر کشتی خواب باشد یا سرش گرم کار خودش باشد، ناخدا مواظب است و یک لحظه هم غافل نیست. پس اگر کشتی تکانی خورد، توکّل کن. 📚مصباح الهدی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بچه ها باید باشند... 👌منتظر تصاویر ارسالی شما عزیزان از حضور فرزندانتان در مساجد سراسر کشور هستیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ داشتن کودکان و انس با آنان، نفس را لطافت می‌بخشد و بهره‌ی انسان را از فیوضات الهی بیشتر می‌نماید و سیر انسان را سرعت می‌بخشد؛ زیرا آنها در عالم توحیدند و طبعاً معاشرت با آنها انسان را متوجه عالم توحید می‌کند. 📚 نور مجرد - جلد دوم کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۷۶۴ سال ۸۶ تو سن ۲۱ سالگی ازدواج کردم. هفت خواهر بودیم دو برادر. از همون چهارده سالگی عاشق بچه بودم برا همین بعد سه ماه از ازدواجم باردار شدم. دو تا از خواهر شوهرام و یکی از دخترای خواهر شوهرم و دو جاریم همه با هم باردار بودیم 😃 شوهرم کارگر ساختمان بود و ما هیچی نداشتیم. تو یکی از اتاق های پدر شوهرم زندگی میکردیم. بارداری بدونه ویاری داشتم تا سه ماه و ده روز همه چیز خوب بود تا این که با بلند کردن یک وسیله ی سنگین از روی بی احتیاطی جنین نازنینم سقط شد😭😭 چنان ضربه روحی به من وارد شد که زندگی برام کاملا ناامید کننده شده بود. دکترم گفته بود حداقل تا ۶ماه اقدامی نکنم برا بارداری ولی من تا شش ماه نمی تونستم صبر کنم، خصوصا وقتی پنج تا از جاریهام و خواهر شوهرام باردار بودن و هر روز جلو چشمم بودن. پس به خدا توکل کردم و بعد پنجاه روز دوباره باردار شدم خیلی خوشحال بودم😊 خواهر شوهرام و جاریهام یکی پس از دیگری زایمان کردن و نوبت به من رسید و فروردین ۸۸ خدا محمد حسین رو به من داد. با اومدن پسرم یه قطعه زمین خریدیم. بعد سه سال دوباره باردار شدم و سال ۹۲ دخترم مائده به دنیا اومد. با اومدن دخترم تو همون قطعه زمین خونه درست کردیم. به نظرم اگه تو هر شغلی باشی ولی برنامه ریزی به همراه قناعت داشته باشی، میشه میتونی صاحب خونه بشی به خواست خدا. سه سال بعد دوباره باردار شدم و سال ۹۶ دخترم به دنیا اومد. حالا دوتا دختر داشتم یه پسر. خیلی دلم میخواست یه پسر دیگه داشته باشم .مادر و خواهرهام هم همینطور. ولی همسرم مخالف بود و با اینکه بچه هام را اندازه ی هم دوست داشت، راضی به بچه ی چهارم نبود و میگفت از کجا معلوم بچه ی چهارم پسر باشد. هر جوری بود همسرم را با این دلیل که به دکتر میروم و تعیین جنسیت میکنم راضی کردم. رژیم ۹۵ درصد را زیر نظر پزشک شروع کردم و سه ماه رژیم پسر زایی گرفتم و دوباره باردار شدم. ماه سوم بودم که به سونوگرافی برای جنسیت جنین رفتم ولی بچه دختر بود، شوکه شده بودم😔 انگار تمام دنیا روی سرم خراب شده بود. حالا به شوهرم چه می گفتم. حرف ها و زخم زبان خواهر شوهرهایم را چگونه باید تحمل میکردم. آخه من خیلی با خدا حرف میزدم همیشه بعد از نماز کلی با خدا درد و دل میکردم. که خدایا من تحمل زخم زبان اطرافیان را ندارم. خدایا دکتر وسیله ست تو پسر دیگه بهم بده و کلی نذر و نیاز کرده بودم. خلاصه وقتی مادر و همسرم و خواهرهایم فهمیدن بچه دختر است خیلی ناراحت شدند و شروع کردند به این که تا بچه بزرگ تر نشده باید او را سقط کنی😭😭 البته همسرم راضی به سقط نبود فقط از این که پول الکی خرج کردم و اعتقادی به تعیین جنسیت نداشت از من ناراحت بود. به هر حال انقدر خواهر و مادرم و حتی دوستانم به من اصرار کردند که چون بچه دختر است، باید او را سقط کنی من هم راضی شدم. بعد از یک هفته کش مکش و کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم قبل سقط با یک روحانی از قم درباره ی این که آیا سقط از نظر اسلام گناه است یا نه مشورت کنم. البته این را هم بگویم که یکی از خواهرهام که بسیار منطقی و مذهبی است به من این پیشنهاد رو داد. بدون معطلی شماره رو از خواهرم گرفتم و با قم تماس گرفتم. وقتی از حاج آقا درباره ی سقط پرسیدم که الهی خدا خیرشان بدهد، جوری من را آرام و راضی کرد که کلا تصمیمم عوض شد و گفتن سقط جنین از اولین روز انعقاد نطفه گناه کبیره است و حرام... حالا دیگر من حق به جانب شده بودم و هر کس درباره سقط از من می پرسید حرف های حاج آقا رو مو به مو برایشان توضیح میدادم و آنها هم از گفتهایشان پشیمان و شرمنده میشدند😁😁 الان که دارم تجربم رو می نویسم دختر نازنینم یاسمن، ۲۰روزه به دنیا اومده. وقتی نگاش میکنم احساس میکنم خدا از مدت ها پیش قولش رو به من داده بود😌. از وقتی به دنیا اومده شور و شوق وصف نشدنی تو خونه مونه. انگار زندگیمون یه چیزی کم داشت. مادرم واقعا عاشقش شده، همون خواهری که اصرار به سقطش داشت حتی من رو تا دم در مطب دکتر برد، با دیدن دخترم اشکاش سرازیر شد و گفت خوب شد نگهش داشتی. از همسر و بچه‌هام نگم که هرچی بگم کم گفتم😃😃. الان روزی صدبار خدا رو شکر می کنم که دخترم رو نگه داشتم و مرتکب کار حرامی نشدم. همین جا هم میخواستم از فاطمه خواهر خوب و مهربانم تشکر کنم که این کانال خوب رو به من معرفی کرد، چون این کانال باعث شد که من قدر داشته هام رو بیشتر بدونم. و یه گله هم کنم از اون آدم هایی که ندانسته با حرف هاشون دل همدیگه رو میشکنن و باعث میشن یکی مثل من به کشتن بچش فکر کنه. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
درس بزرگ غدیر... امیرالمؤمنین در راهِ خدا یک لحظه پا عقب نکشید. به موقع تبلیغ کرد؛ به موقع در رکاب پیغمبر شمشیر زد؛ وقتی لازم بود صبر کرد؛ وقتی لازم بود وارد میدان سیاست شد. در همه‌ی این‌ها فداکاری از این بزرگوار بروز پیدا کرد. پیغمبر اکرم چنین کسی را در رأس جامعه‌ی اسلامی قرار می دهد. این درس بزرگ غدیر است. ۱۳۸۷/۰۹/۲۷ 🍃🌺 عيد کمال دين، سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصايت و ولايت امير المومنين عليه السلام بر شیعیان و محبین آن حضرت مبارک باد.🌺🍃 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پدرها به اندازه‌ای که دوست دارند فرزندان‌شان دکتر یا مهندس شوند، به اندازه یک دهم آن هم تعلق‌ خاطر داشته باشند که دین‌شان را درست بشناسند. آن‌قدر که آنها را تشویق می‌کنند که قهرمان وزنه‌برداری یا فوتبالیست شوند، مقداری هم تشویق‌شان کنند که دین را بهتر فراگیرند و اعمال دینی‌ را بهتر انجام دهند. در مدرسه نیز بچه‌هایی را که گرایش‌های دینی دارند، غیرمستقیم تقویت کنیم؛ به‌گونه‌ای که بچه‌های دیگر هم تشویق شوند نه اینکه فکر کنند تبعیض قائل می‌شویم؛ طوری رفتار کنیم که بچه‌های دیگر بفهمند این یک امتیاز واقعی است و سعی کنند واجد آن امتیاز شوند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
صراط مستقیم، راهِ علی است... علی علیه‌السلام پیشوای ماست و همهٔ ما، عالم و غیر عالم، رهبر و ملت، ثروتمند و فقیر، باید خود را با علی بسنجیم. صراط مستقیم، راهِ علی است. علی حق است. علی همان میزانی است که در تفسیر آیهٔ شریفهٔ «وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ» (و با ترازوی درست وزن کنید) (شعراء، ١٨٢) به آن اشاره شده است. میزان، علی است. مصداق کامل این میزان، علی است. ما نیز اگر می‌خواهیم بفهمیم که در هدایت و یا در گمراهی هستیم، نباید با میزان خویش این امر را بفهمیم. نباید منافع و عواطف و تمایلات خویش را میزان قرار دهیم. باید ببینیم چه مقدار شباهت میان ما و علی وجود دارد. 📚 انسان آسمان کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بچه ها باید باشند... 👌احیای مساجد با حضور پررنگ کودکان، هدفی است که ان شاء الله باید در تک تک مساجد سراسر کشور عملی شود. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۶۵ شکر خدا توی یه خانواده مذهبی به دنیا اومدم. ۶تا خواهر و برادر بودیم، چهارتامون تیزهوشان درس خوندیم. در سن ۲۴ سالگی عقد کردم. خانواده هامون تفاوت فرهنگی دارند اما من و همسرم خیلی عقایدمون به هم نزدیک بود. قبل از خواستگاری، به خانواده گفتم: من کسی رو میخوام که با خمس دادن مشکل نداشته باشه و خودش اهلش باشه. توی جلسه دوم خواستگاری، خواهر همسرم به من گفتن: داداشم گفته کسی رو میخوام که با خمس مشکل نداشته باشه😳😃 شغلش ثابت نبود اما بخاطر اینکه بچه مسجدی بود و اهل کار بود، توی کتابخونه با حقوق کم، کار میکرد. با شناخت، جواب بله دادیم. چند روز بعد از عقدمون، از کتابخونه اخراجش کردند.😕 قرار بود در قسمت نگهبانی دانشگاه آزاد استخدام بشه، اما شرایط کار شیفتی و محیط بعضا غیر فرهنگی اونجا اذیتمون میکرد. مراسم عقد و عروسی‌مون به لطف خدا، نسبتا ساده، سالم و بدون‌ گناه برگزار شد و البته برای خانواده ها خاطره ماندگاری شد. چندماه بعد از ازدواج، موقعیت شغلی همسرم عوض شد و خداروشکر یه جای خوب تونستن مشغول به کار بشن. یک سال و ۹ ماه بعد از ازدواج، خداوند فرشته زمینی خودش مرضیه گلم رو بهم بخشید. ۳ سالگی دخترم، استخدام آموزش و پرورش شدم ‌و ۵ سالش که شد برای بچه بعدی اقدام کردیم. ویار شدید داشتم، یه شب خیلی بهم فشار اومد و تا صبح بالا می آوردم، نرفتم دنبالش که ‌کنترلش کنم و از فرداش ویارام کمتر شد تا اینکه متوجه شدم قلب بچه از کار افتاده😢 بعد از سقط، دکتر تشخیص تخمدان پلی کیستیک داد و دوره درمان سختی با متفورمین گذروندم. بعدش با تدابیر طب سنتی سعی کردم آماده بشم، تا اینکه به دکتر گفتم که دوقلو میخوام. بهم دارو داد. هر ماه باید روزهای خاصی، دارو رو مصرف میکردم. دو ماه خوردم، خبری نبود. ماه سوم فراموش کردم دارو رو بگیرم و همون ماه باردار شدم😊 درجا به خدا گفتم: خدایا! منو ببخش که توی کارت دخالت کردم و همون موقع برای همیشه، دوقلو خواستن رو از ذهنم بیرون کردم. محمدم به لطف خدا طبیعی به دنیا اومد و هنوز دوسالش نشده بود که دوباره باردار شدم. اما قلب جنین ایستاد و با داروی گیاهی سقط شد. ۵ ماه بعدش هم همینطور😔. اون سال توی مدرسه ای کار میکردم که تسلیم درخواست غیرقانونی مدیر شده بودم و کاری غیر از وظیفه اصلی‌م توی مدرسه انجام میدادم. حقوقم بشدت کم برکت شده بود و همیشه وسط ماه، صفر میشد. بعد از سقط مجدد، دچار کم خونی شدید شدم. با درمان سنتی شکر خدا سر حال شدم. بعدش باز باردار شدم و باز قبل از ۳ ماهگی، قلب ایستاد و سال بعدش هم....😢 دکتر طب سنتی تشخیص داد که سردی رحم عامل سقطهای مکرر هست، چون خون کافی به بچه نمیرسه و قلبش رو از کار می‌ندازه. یه کلاس ورزشی توی رشته ورزشی تخصصی خودم، نزدیک خونه مون پیدا کردم و من طی چند ماه تونستم پاییز و زمستان رو حسابی ورزش کنم. برنامه داشتم برای سقط های مکررم، دکتر طب سنتی تهران نوبت بگیرم، خورد به کرونا، همه جا تعطیل شد و من نشستم‌ خونه. توی تعطیلات عید بود که فهمیدم اوایل کرونا، به خواست خدا، باردار شدم و خودم خبر نداشتم.😍 روز تولد امام حسن مجتبی(ع) برای سونوگرافی رفتم، فقط دعا کردم و ازشون خواستم که قلب بچه کار بکنه و سالم باشه، تا اینکه دکتر گفت: دوقلو پسر داری! و من همونجا بی اختیار اشکام سرازیر شد. وقتی دیدم به لطف خدا سونویی که دادم، نرماله دیگه برای آزمایش نرفتم. دکتر بهم گفت: نمیخوای ببینی بچه‌هات سالمند یا نه؟ جواب دادم: هرچی که باشه، من هیچ اقدامی نمیکنم و دکتر گفت: باشه، میل خودت! توی ماه پنجم بارداری، درگیر کرونا شدیم و من که معده‌م توی بارداری بسیار اذیت میشه، با گرفتن کرونا، تقریبا از کار ایستاد و فقط مایعات رو نگه میداشت، با شیره انگور به لطف خدا طی سه چهار هفته زنده موندم ولی حسابی وزن کم کردم. قبل از بدنیا اومدن دوقلوها، از چندجای مختلف وام و هدیه، بهمون رسید و برای اولین بار مبلغ حسابی که براشون کنار گذاشته بودم، رکورد زد. شکر خدا دوقلوها در ۳۵ هفتگی به دنیا اومدن و اسم هاشون رو حسن و صالح گذاشتیم و شکرخدا بعد از ۲ هفته بستری بسلامت مرخص شدند. ۲۴ میلیون تومان، هدیه رهبری رو هم چندماه بعد از تولدشون، دریافت کردیم. در تمام مراحل زندگیم خدای مهربون همراهم بود. و در همه سختی‌ها با توکل و صدقه، خودمون رو دست خالق همه عالم میسپردیم و راضی به رضاش بودیم. هرجا کم آوردم، دیدم که اون زمان‌ها توکل و ارتباطم با خدا و ۱۴معصوم(علیهم السلام) کمرنگ شده وگرنه چیزی توی زندگی‌م کم‌ نداشتم. برای ما هم دعا کنید، خداوند فرشته گلم رو تنها نذاره و اگه صلاح هست، بهش خواهر(خواهرانی😄) بده. من که اصلا قصد دخالت در کار خدا ندارم.😉 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واگذاری زمین به خانواده های چندفرزندی 👈 مهندس بذرپاش: بیش از ۱۵۵۰۰ قطعه زمین در سراسر کشور به خانواده‌های بالای ۳ فرزند تحویل شده است و تا پایان امسال، ۷۰ هزار قطعه زمین تحویل داده خواهد شد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بر خواهند گشت.... 💎 قرآن سه مرتبه قول داده که دنیا بعد از آنی که در لجن زار فرو رود به سراغ اسلام خواهد آمد، حالا بگذارید در خیابان این فکلش، ‏شکل فلان کشور شود، لباسش شکل فلان کشور شود، بگذارید خوب که خسته شوند برخواهند گشت.‏‏ 📌مثل بچه هایی که قهر می‌کنند، امروز در این قهوه خانه یک چای می‌خورد، در آن رستوران یک پپسی می‌خورد، آنجا یک ‏پیتزا می‌خورد، یک خورده پولش که تمام شود، برمی‌گردد خانه مادرش. ‏ 💎‏ این قرآن است، قرآن سه مرتبه فرموده: «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ» ...، یعنی کره زمین ‏در اختیار اسلام خواهد بود، آینده تاریخ با اسلام است، تحلیل سیاسی روشنفکران نیست، وحی خدا است، قول خداست، «وَعَدَ اللَّهُ ‏الَّذِینَ آمَنُوا» ... خدا وعده داده، «لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم»، «وَلَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ» ...‏ ‏ 📌دخترهای ما هرچه می‌خواهند تقلید کنند از هرکس بکنند، سرشان به سنگ می‌خورد، برخواهند گشت. خواهند فهمید که غرب ‏بیمار است، شرق بیمار است ... ‏ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین ✅ جشن عید غدیر.... #عید_غدیر #سبک_زندگی_اسلامی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075