eitaa logo
دوتا کافی نیست
53.7هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ مهمترین معروفها ... معروفی بالاتر از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی نداریم؛ هر کسی که در این راه تلاش کند، آمر به معروف است؛ حفظ عزّت و آبروی ملّت ایران، بزرگ‌ترین معروف است. معروفها اینها هستند: اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانوادگی، و آماده‌ی برای اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فنّاوری، استقرار عدالت قضائی و عدالت اقتصادی، مجاهدت برای اقتدار ملّت ایران و ورای آن و فراتر از آن، اقتدار امّت اسلامی و تلاش و مجاهدت برای وحدت اسلامی؛ مهم‌ترین معروفها اینها است و همه موظّفند در راه این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند. «بیانات در حرم مطهر رضوی، ۱۳۹۴/۱/۱» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ یه اپلیکیشن باحال که بیشتر مسائل خانواده رو ارائه می ده 🤱فرزندآوری 💑 همسرداری 👨‍👩‍👧‍👧فرزندپروری 👥ارتباط با کارشناسان خانواده 🇨🇭خدمات پزشکی و... 👌 ‏«مثبت خانواده» رو از بازار دانلود کنید. http://cafebazaar.ir/app/?id=family.plus1&ref=share
۳۸۳ نزدیک به یکسال هست که با کانالتون آشنا شدم و خیلی برام جذاب بود. مخصوصا که از همان کودکی شاهد اتفاقات بچه داریها و دغدغه های خانواده های پرجمعیت بودم چون خودم از یک خانواده پرجمعیت هستم، شیرینیها و سختی ها رو با هم لمس کردم. ولی انقدر که لذت با هم بودن خوب هست، سختی ها کمرنگ میشه نه اینکه همه چیز گل وبلبل باشه نه، بین خواهر برادرها بحث بود، دعوا بود ولی شیرین بود. چون یاد گرفتیم هیچ وقت قهر نداشته باشیم یعنی بلد نبودیم چون خیلی زود دلمون برای هم تنگ میشد. من هیچ وقت طعم نداشتن همبازی رو نچشیدم، چون همیشه دور برم شلوغ بود و از بس بازی میکردیم، هنوز سر شب نشده، بخواب میرفتیم. ۳۸ ساله هستم و فرزند اول یک خانواده ده نفره، خداوند به پدر و مادرم، چهار دختر و چهار پسر عطا کرد. پدرم تک فرزند بود و رنج زیادی از نبود خواهر و برادر برده بود. مخصوصا اون زمانها همبازی نداشتن برای همین خودشون تصمیم گرفتن فرزندان زیادی داشته باشند. خودم به شدت لذت میبرم از بودن در کنار خواهر و برادرهام و خیلی به هم محبت داریم و خیلی همدیگه رو دوست داریم، با وجود اینکه همه بزرگ شدیم و دارای سلایق مختلف در عقاید و مسایل هستیم ولی هیچ کدام تاثیری در عشق به یکدیگر نداره و همدیگر رو دوست داریم و جالب اینکه الحمدالله خداوند صبر زیادی به پدر و مادرم داده که اونها بهتر حوصله همه ما و بچه هامون رو دارند و در کنارمون هستند و نمیذارند مشکلات اذیت مون کنه و همیشه درِ خونه شون شبانه روز به روی همه ی ما باز هست و با روی گشاده استقبال می کنند و خانه دلگرمی همه ی ماست. مادرم از یک خانواده مذهبی هستن ولی با این وجود "شعار فرزند کمتر" خیلی در فامیل جا افتاده بود و اجرا میشد. و مامانم انگشت نمای فامیل شده بود. من که متوجه رفتارهای فامیل میشدم که هر بار می دیدند، میگفتند باز حامله ای که!! این چندمیه؟!! و رنجیدن مادرم رو که خیلی باعث ناراحتی اش میشد ولی به لطف خدا بجای اینکه به مادرم غر بزنم همیشه میگفتم به هیچ کس مربوط نیست، مگه اونا خرجی میدن و یا اونا میخوان بچه ها رو بزرگ کنند و.... خوشبختانه پدرم به شدت با عزت نفس بود و به هیچ عنوان دستش پیش هیچ کس دراز نبود و خدای مهربان، رزق و روزی ما رو به نحو احسن می رسوند. یاد گرفتیم قناعت کردن را ولی هیچ وقت طعمِ نداری رو نچشیدیم و به لطف خدا همه چیز به خوبی بود و مامانم شخص با آبرویی بود و برامون هیچ چیز کم نذاشت. وقتی که به سن نوجوانی رسیدم، خیلی مواقع به مامان میگفتم هر جا میخوای بری یا میهمانی بچه ها رو به من بسپار. من مواظب خونه و زندگی هستم. تا اینکه در سن هفده سالگی مثل تمام دخترها که خواستگار میاد وقت ازدواج رسید و بنا به تربیت اسلامی من هم چون فقط مسائل دینی برام مهم بود، همین ها رو از خدا خواستم و از بین اونها کسی که نزدیک به معیارهام بود، انتخاب کردم و پدر ومادرم کمک حال زندگی من وتمام خواهر وبرادرهام بودند به طوری که هیچی طلب نمیکردند و خودشون در بیشتر مسایل مادی کمک میکردند تا رشد کنیم. سال ۷۸ ازدواج کردم و سال ۸۱ فرزند اولم که دختر بود به دنیا اومد و بلافاصله وقتی خدا بخواد دوسال بعد فرزند دوم به دنیا اومد. بگذریم در این بین از اقوام دور و نزدیک به من خیلی گفتند چرا پشت سرهم و... شما ها که خونه ندارید، این چه کاریه و... خیلی حرفها البته به غیر از خانواده خودم ولی بقیه حتی دوستام میگفتند و من چون سر مامانم تجربه ام شده بود خیلی جسورانه میگفتم دوست داشتم دومی رو بیارم و میخوام سومی رو هم بیارم ولی حرفها روی همسرم تاثیر داشت، چون او زیاد علاقه مند نبود و چون خدا خواسته بود، خودش رو قانع میکرد و همش به من میگفت تو باید مواظبت کنی تا بچه دار نشیم. از اونجایی که قرار هست هر لحظه مورد آزمایش قرار بگیری، خدا خواست دوباره باردار شدم ولی خیلی شوکه کننده بود چون به هیچ عنوان همسرم نمی خواست و من میدونستم اگر مطلع بشه حتما از من میخواد، سقطش کنم و من هم که به شدت به این مسایل معتقد و از طرفی همیشه مادرم میگفت حتی اگر نطفه بسته شود، شما مسئول اون فرزند هستی وخدای نکرده کاری نکنی که بدبختی بهمراهش میاد و من نگران واکنش همسرم بودم. اما باید این موضوع رو مطرح می کردم وطبق پیش بینیم همون برخورد و حتی بدترش پیش اومد. 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۸۳ وقتی همسرم از بارداریم باخبر شد، از من خواست که حتما بریم دکتر تا بچه رو سقط کنیم. من یادم هست اون شب تا صبح فقط به خدا متوسل شدم و با اینکه معنای واقعی توکل رو نمیدونستم ولی قلبا با تمام وجود خودم و فرزندم رو به خودش سپردم و ازش مدد خواستم و از او خواستم بهم قدرت بده که در مورد بچه از همسرم درخواست کمک مثل شب بیداری و غیره نداشته باشم. فردا صبح که شد منو پیش چندتا دکتر برد و من از تمام مطب ها اومدم بیرون، به همسرم گفتم، من به هیچ عنوان حاضر به انداختن نیستم و هیچ کاری نمیکنم و تصمیم دارم بزرگش کنم و با زبون ریزی گفتم سعی میکنم هیچ زحمتی برای تو نداشته باشم. همسرم تا یک هفته با من سرسنگین و بداخلاق بود ولی چون تصمیم گرفته بودم بچه رو نگه دارم، مدام به خدا پناه میبردم و از او آرامش طلب میکردم. تا اینکه بعد از دو هفته همسرم صد و هشتاد درجه تغییر کرد که من مات رفتارهای او شدم خداوند یک دفعه شدت علاقه ای به او داد که بهترین بارداری برام شد. و خدا دلش رو نرم و مشتاق کرد و به یک ماه نرسیده همگی مشتاق اومدن او بودیم. و از اونجایی که خداوند کریم برکت میدهد، قبل از اینکه دیگران اظهارنظر کنند که با این اوضاع اقتصادی فرزند سوم چرا؟؟ خداوند آنچنان رونقی به کار همسرم داد که قبل از اومدن بچه ام ما صاحب خونه شدیم و از همه مهم تر خداوند رزق معنوی داد و من و همسرم با هم مشکلاتی داشتیم باعث شد که پیوند بین من و همسرم محکم تر بشه و به نظرم خداوند هم رزق مادی و هم معنوی رو با هم به ما عطا کرد. الحمدالله هر سه فرزندم باهوش و درس خوان هستند. دخترم بزرگم برای کنکور و پسرم شاغل شده و دختر کوچکم چهارم دبستان هست. خیلی دلم فرزند میخواد ولی از خدا میخوام لیاقت بدهد من دوسال پیش حامله شدم ولی نزدیک سه ماه که شد، گفتند قلبش نمیزنه و سقط شد ولی جالب اینه از بس به همه گفته بودم میخوام چهارمی رو بیارم همه آماده تر از من بودند و میگفتند بالاخره کار خودت رو کردی و بچه هام و همسرم همه با اشتیاق منتظر بودند فقط تنها کسی که شوکه شده بود خودم بودم و نمیدونم چرا... اما در هر شرایطی راضی به امر خدا بودم و هستم. نمیدونم آیا خدا دوباره توفیق مادر شدن رو بهم میده یا نه. با این وجود امیدوارم و توکل میکنم. ولی میخوام بگم هیچ وقت هیچ وقت نگذارید در اون لحظات سخت زندگی که جلوی پاتون اتفاق میافته فکر کنید برای همیشه ادامه داره و بترسید. چون آینده دست خداست و وقتی توکل میکنید با تمام وجود به خدا می سپارید. خداوند براتون بهترین ها رو رقم میزنه. برای همه عاقبت بخیری آرزومندم. امیدوارم خدای مهربان به تمام کسانی که در این امر فرزندآوری اشتباه کردند، فرصت جبران بدهد تا بتوانند نعمتهایش را درک کنند. درضمن پایان حرفهام اینو بگم مامانم شده خانم نمونه فامیل و همه میگن، یک شیر زن اگر تو فامیل باشه، مامان شماست که ماشالله تونست بیاره و خوب هم تربیت کنه من خودم شاهد مشکلات خواهرها و برادرهام هستم ولی شیرینهاش به همه ی دردسرهاش میچربه. پدرم که از دیدن نوه هاش لذت میبره و ذوق میکنه و همه از صبرشون در تعجبیم. به لطف خدا خونه پدر و مادرم مأمن آرامش هست به طوریکه بیشتر از ما عروسها ودامادها مشتاق اومدن هستند و اینم از الطاف بزرگ خداوند هست که دلها رو بهم مهربون میکنه‌. امیدوارم خانواده ها لذت کنار هم بودن فرزندانشان را بخاطر مسایل مادی از بین نبرند و بذارند طعم کنار هم بودن را بچشند و اگر خداوند به اونها توان فرزندآوری رو داده، این هدیه بزرگ الهی را با دل و جان بپذیرند و از شیطان پیروی نکنند. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ پدرم خيلی زيبا و مؤثر به ما تذکر می‌داد. دعوا کردنش هميشه غير مستقيم بود؛ يعنی اصلا دعوا نمی کرد و سرمان داد نمی کشيد. وقتی کار اشتباهی می کرديم، صدايمان می کرد و ما را می برد توی اتاقش. می نشستيم کنار هم. بابا سوره ی والعصر را می خواند. حالا من دل توی دلم نبود که من چی کار کردم!؟ 👌آن قدر زيبا و با ادب حرف می زد که به خودم قول می دادم ديگر اشتباهم را تکرار نکنم. ✍ فرزند شهيد سپهبد صيّاد شيرازی ✨امام علی علیه السلام: "بهترین چیزی که پدران برای فرزندان به ارث می گذارند، ادب است." 📚 غررالحکم، ص۳۹۳ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌ما هم دلمون بچه می خواد اما هزینه های درمان زیاده... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
🇮🇷 ایرانی بخریم... ✅ سالی که ما ازدواج کردیم، مشکلات اقتصادی به‌شدت الان نبود. این‌قدر هم به خرید کالای ایرانی تأکید نمی‌شد، اما ایشان اصرار داشت تمام وسایل جهیزیه‌ام را ایرانی بخریم؛ حتی به مادرم گفت «اگر جنس خارجی تهیه کنید، می‌برم پس می‌دهم!» یک بار چای و نوشابه‌ی خارجی خریده بودم، آقا حمید مقداری از چای نوشید و گفت «خوش‌طعم است؛ اسمش چیست؟» وقتی اسمش را گفتم، گفت «این که خارجی است! اشتباه کردید خریدید. دفعه‌ی دیگر جنس خارجی نخرید.» فنجان را کنار گذاشت و بقیه‌ی چای‌شان را هم نخورد. وقتی برای خرید بیرون می‌رفتیم، به فروشنده می‌گفت فقط اجناس ایرانی را برایمان بیاورد. 📌ایشان به نقل از حضرت آقا می‌گفتند «ملاک حلال و حرام بودن فیلم و موسیقی، پخش شدن از رسانه نیست.» و به شدت در مورد این مسئله مراقبت می‌کرد. 👌زندگی ساده‌ای داشتیم. مراسم عروسی‌مان را هم بسیار ساده، با لباس عروس ساده، یک مدل غذا و سالاد، و کم ‌خرج برگزار کردیم. آقا حمید گفته بود غذاها را در دیس بکشند تا هرکس به اندازه‌ی تمایل، برای خودش بکشد که اسراف نشود. حتی برای جلوگیری از اسراف، به مسئولان سالن سپرده بود به مهمان‌ها ظرف یکبار مصرف بدهند تا هرکسی باقی‌مانده‌ی غذایش را ببرد. 💠ایشان برای اجاره‌ی خانه‌ی مشترک، مقداری پول داشت؛ خانه‌ی بزرگ و نوسازی در منطقه‌ی خوبی از شهر پیدا کردیم. وقتی پسندیدیم و از خانه خارج شدیم، گوشی آقا حمید زنگ خورد. وقتی تلفن‌شان تمام شد، گفت «یکی از دوستانم دنبال خانه است و پولش کافی نیست. قبول می‌کنی مقداری از پولمان را به آن‌ها بدهیم؟» قبول کردم و نصف پول پیش خانه‌مان را به آن‌ها دادیم. نهایتاً یک خانه‌ی ۴۰ متری و قدیمی را در محله‌ای پایین شهر اجاره کردیم. سال بعد که به طبقه‌ی بالای همان خانه نقل مکان کردیم، از سقفش آب وارد خانه می‌شد... اگرچه رفاه و آسایش دنیایی‌مان در آن خانه کم بود، اما آرامش و ایمانی که از نگاه خدا و امام زمان (عج) نصیبمان می‌شد، بسیار دلچسب بود. حقوق اندک آقا حمید برکت زیادی داشت. من در آن خانه‌ی ۴۰ متری، به‌شدت خوشبخت بودم. ✅ می‌گفت «هر روز، غذایمان نذر یکی از اهل‌بیت (ع) باشد و غذا، هر روز با یکی از اسامی خداوند طبخ شود. وقتی اسم «نذری» روی غذا می‌آید، یعنی باید مراقب باشید یک دانه برنج هم اسراف نشود.» اقلام خوراکی خانه را هم تماماً ایرانی تهیه می‌کرد. 🔹 همسر شهید حمید سیاهکلی 👈 رهبر انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان به این شهید مدافع حرم و سبک ‌زندگی این زوج جوان اشاره کرده بودند. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ زبان حال پدری که، همسرش فرزند اول رو بارداره و تهوع دوران بارداری، خانمِ خونه رو کلافه و خسته کرده: اول قصه با به نام خدا می‌کنم دفتر غزل را وا ‌ با همه احترام، فرزندم می نویسم سلام، دلبندم گرچه هستی هنوز هم تو نهان بچه جانم خوش آمدی به جهان قدمت خیر باد و پر روزی مثل باران و باد نوروزی با دو دستان کوچکت باری باری از دوش خانه برداری مثلا گر پسر شدی، پسرم! هی بگو می‌روم که نان بخرم یا اگر هم شدی شما دختر! دخترم! باش یاور مادر حال با اینکه کوچکی بسیار مادرت را مده زیاد آزار هی به مادر لگد مزن بچه در شکم حرف بد مزن بچه هی تهوع، همیشه استفراغ مانده، بیرون دهد ‌غذا ز دماغ بی قرارا! قرار باید داشت بچه جانم! وقار باید داشت حال او آنچنان مناسب نیست زندگی بی تو هم که جالب نیست پس بیا زودتر عزیز دلم تا که ما را جدا کنی از غم می کشیم انتظار دیدارت بچه جانم! خدانگهدارت ✍ محمدرضا شکیبایی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
💥اطلاعیه سرباز یک مجموعه فرهنگی مرتبط با فعالیت های در مرکز تهران، برای تکمیل کادر نیروی انسانی خود به یک نیروی آماده به خدمت ، انقلابی، متعهد، کارآمد و ساکن تهران، با شرایط ذیل نیاز دارد. : _ اتمام سطح یک (در صورت طلبه بودن) _ عدم ترخیص موقت از خدمت _ ترجیحا دارای گواهی دوره تکمیلی بسیج _ متعهد، کارآمد و دارای حسن برخورد _ داشتن روحیه جهادی و توان کار _تشکیلاتی و جمعی : 1. دارای رزومه و سوابق فعالیت های فرهنگی 2. آشنایی با نرم افزارهای آفیس و فتوشاپ 3. افراد با توانایی های ذیل دارای اولویت خواهند بود _ طراح، گرافیست، تدوینگر،... 👈 واجدین شرایط ِ آماده به خدمت، رزومه خود را در پیام رسان ایتا، به شماره همراه زیر ارسال نمایند. 🆔 ۰۹۱۳۶۴۳۸۶۳۴