eitaa logo
🇮🇷دانلودکده🛰امیران🎭
276 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
24 فایل
◉✿اگـہ وجود خدا باورت بشه خدا یــہ نقطـہ میـذاره زیـرباورت “یـاورت“ مےشه✿◉ درایـتا☆سروش☆آپارات بالیـنک زیـرهمراه باشید😌 @downloadamiran قسمتهاے قبلے رمانهایـمان روهم مے توانیـد در #رمانکده_امیـران دنبال کنیـد♡ @downloadamiran_r ارتباط باما: @amiran313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘 صدای کشیده شدن تایر موتور روی آسفالت چهار راه سید الشهدا، همه را متعجب کرد. صدای فریاد دو دختر جوان که کمک می خواستند فضا را پر کرده بود. _کمک، کمک یکی کمک کنه. و جوانی بداخلاق و مست که آنها را به اجبار و با زور سوار ماشین می کرد😰😰😰 _حرف نباشه! زود باش زود سوار شو و الا.... _آی چیکار میکنی برادر؟! صدای مهربان جوانی،حرف جوان آس و پاس را نصف نیمه گذاشت. جوانی خوش اندام، با موها و ابروهای تیره و پر پشت، و محاسنی اندازه، از موتور پیاده شد، آرام و با لبخند به سمت ۵،۶ اراذل و اوباش آمد. جوان گفت: _" چیکار می کنی برادر؟ چیکار خانم ها داری؟!" یکی از همان لات و لوت ها مشت محکمی به سینه ی جوان زد، شدت ضربه به حدی بود که او را به زمین انداخت. جوان بلند شد و لباسش را تکاند، این بار با کمی اخم جلو رفت و گفت:" مگه با شما ها نیستم؟ چرا مزاحم خانمها شدین؟ حرمت صاحب امشب و نگه دارین..." هنوز حرفش تمام نشده بود که تیزی یک چاقو شاهرگ گردنش را پاره کرد و.. خون مثل فواره همه جا را پر کرد و... 🕘🕘🕘🕘🕘🕘🕘🕘🕘🕘🕘🕘🕘🕘ان شاالله بشرط حیات از روز میلاد آقا امیرالمومنین علیه السلام،روز مرد مردها هرشب ساعت ۲۱:۰۰داستان حبل الورید که داستانی واقعی براساس زندگی شهید غیرت،مردی که نتوانست بی غیرت باشد و پای غیرتش ماند و طلبه ای که به معنای واقعی مردانگی کرد و در راه خدا شهید شد ،در این کانال بار گزاری می شود.ان شاالله که راه و منش و کردار و رفتارش مسلک ما گردد. وعده ما هرشب ساعت۲۱:۰۰ در محضر شهید با قلم سرکارخانم یحیی زاده 🌷@downloadamiran 🌷
14.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آهای کوی غیرت!!!!! صدامون و داری؟؟؟!!!! هوامون خرابه!!!هوامون رو داری؟؟؟!!! 💐💐💐سلام برادرم روزت مبارک💐💐💐 فکسپ: مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: 🌷https://eitaa.com/downloadamiran🌷 در پیام رسان سروش: 🌷sapp.ir/downloadamiran🌷 🌷@downloadamiran 🌷
مداحی_آنلاین_ناد_علی_یاد_علی_سید_مجید_بنی_فاطمه.mp3
6.4M
🌸 💐ناد علی یاد علی (ع) 💐دستم و امداد علی (ع) 🎤 ناد علی،یادِ علی؛دستمو امدادِ علی باده به من داده علی؛در دلم افتاده علی هله امروزِ ضمیرِ درِ می خانه تویی؛هله فریادرس این دلِ دیوانه تویی کعبه یک سنگِ نشانیست که ره گُم نشود؛تا بدانند همه،صاحبِ این خانه تویی مستِ علی مستِ علی؛دائم و پیوسته علی دست علی دستِ خداست؛چشم منو دستِ علی دوش دیدم که ملائک درِ میخانه زدند؛همه با ذکر علی همگی مستِ علی؛گلِ آدم بسرشتند و به پیمانه زدند همه با اسمِ علی؛همه سر مستِ علی با منِ راه نشین باده مستانه زدند همه با یاد علی؛همه پابست علی قرعه فال به نامِ منِ دیوانه زدند همه با عشقِ علی؛همه با دستِ علی راه علی،ماه علی؛ماه علی،راه علی دلبرِ دلخواه علی؛یار علی دلدار علی حیدر کرار علی؛حیدر کرار علی؛حیدر کرار علی صحن ایوان نجف باز مرا راه بده؛در طوافِ حرمت فرصتِ دیدار بده ای نسیمِ سحر آرامگه یار کجاست؛وقت مرگم نفسی مهلت دیدار بده ناد علی،یادِ علی؛دستم و امدادِ علی باده به من داده علی؛در دلم افتاده علی دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند؛واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند باده از دامِ تجلیِ صفاتم دادند؛مستحق بودم و اینها به ذکاتم دادند عمرِ من طی شد در راهِ توالای علی؛با حسین و حسن و زینب و زهرای علی خورده اَم زخم به امید مداوای علی؛تا بلندم بکند دستِ تولای علی مستِ علی مستِ علی؛دائم و پیوسته علی دست علی دستِ خداست؛چشم منو دستِ علی راه علی،ماه علی؛ماه علی،راه علی دلبرِ دلخواه علی؛یار علی دلدار علی حیدر کرار علی؛حیدر کرار علی؛حیدر کرار علی @downloadamiran🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولادت امام علی علیه السلام برشمامبارک فکسپ: مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: 🌷https://eitaa.com/downloadamiran🌷 در پیام رسان سروش: 🌷sapp.ir/downloadamiran🌷 @downloadamiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐💐💐سلام برادرم، روزت مبارک 💐💐💐 مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: 🌷https://eitaa.com/downloadamiran🌷 در پیام رسان سروش: 🌷sapp.ir/downloadamiran🌷
خرین پارچه تسلیت را هم از روی دیوار برداشت. 40 روز از آن تندباد سهمگین گذشته بود،انگار خواب بود. اقوام و آشنایان به تدریج در حال خروج از منزل بودند. _مادر،تنها در خانه نمان فدایت شوم. خانم مهربان،با چشمانی بادامی و کشیده لبخند تلخی زد و گفت:" چشم مادر،چند روز نیاز به تنهایی دارم. _من که هر چه می گویم تو حرف خودت را میزنی ،خیلی خب،مراقب خودت و مبینا باش. _چشم مادر. _خداحافظ . _خدانگهدار مادر. مبینا دختر 9 ساله ی این خانه بود،به ظاهر 9 ساله بود اما با همین سن کم شاهد دردها و رنج کشیدن مادرش بود. مادر جوانی که آثار پیری و شکستگی روی صورتش در حال ظهور بود. جوان با محاسنی کم پشت واردخانه شد،پارچه های تسلیت را بوسید و گفت:" مادر ،این پارچه ها هم تمام شد، اگرکاری داشتید به من بگویید،منم را هم مثل پسر خودتان بدانید." خانم مهربان لبخندی زد و خطاب به جوان گفت:" دستت درد نکند مادر، خیلی این چند وقت بهت زحمت دادم ،ممنونم.خیر از جوانی ات ببینی. جوان تشکر کرد و برای آخرین بار به آن تخت خالی کنار دیوار نگاه کرد. ان روزهای خوب را به یاد اورد،ان روزها که برای مراقب از جانِ مادر به این خانه می آمد و تمام خستگی هایش با دیدن رفیقش رفع می شد. خیال کرد صدای ضعیفی در گوشش می گوید :"بیا این بالش زیر سرم را درست کن تا برادری ات را ثابت کنی😄." و چشمانی زیبا که اقیانوس آرامش بود آمدنش را به نظاره نشسته بود. اما نه.. تخت خالی بود،هیچ کس او را صدا نمیزد جز مادررفیق اش که چند ماهی است مادر خودش شده بود. _پسرم... _هاان؟! بله ،بله،ببخشید.. _اشکال ندارد پسرم.خیلی ممنون که کارها را کردی،برو پسرم به زندگی ات برس،پیراهن مشکی ات را هم در بیاور، این جا منزل خودته،پسرم رفته است من که هستم.هر وقت خواستی می توانی بیایی ،در این خانه همیشه به روی شما باز است. بغض گلوی جوان را می فشرد،بغض اش را فرو خورد و گفت:" منزل امید ماست مادر.مزاحمتان می شوم.یاعلی." _علی یارت پسرم‌. مبینا در تمام این مدت از گوشه ی درِ نیمِ باز اتاقش رفتن تک تک اقوام و آشنایان را نگاه میکرد. انگار داشت برای همیشه تنها می شد. به تخت خالی برادر نگاه کرد. به چشمان گریان مادر خیره شد.اری آنها تنهای تنها شده بودند، خانه ای چهار دیواری، مبینا و مادر و ...😔جای خالی جانِ خانه. خانم مهربان در را به روی آخرین مهمان هم بست. حالا او مانده و تنهایی،برای لحظاتی به تمام خانه نگاه کرد. چشمانش سیاهی رفت ،انگار دیوارهای خانه هر لحظه جلو جلوتر می امدند تا اورا حبس کنند. تنها صدایی که به گوشش می رسید صدای ضربان قلبش بود که حالا تندتر از همیشه می تپید. مادر و مبینا تنها شده بودند اما چاره ای نبود باید تحمل کنند،آخر همیشه که نمی توانند مهمانان را پیش خود نگه دارند ،بالاخره باید با این تنهایی کنار بیایند. مادر قرآن را برداشت تا مثل گذشته تنهایی خود را با خواندن کلام خدا پشت سر بگذارد،اعوذ بالله را که گفت اشک چشمانش را فرا گرفت. خواست به خدایش از تنهایی اش گله کند، علت این امتحان سخت را بپرسد اما ناگهان همان صدای ضعیف که 40 روز از شنیدنش محروم شده بود در گوشش طنین انداز شد:"مامان؛ هیچکس پشت آدم نیست فقط خدا هست..." اری،جانِ مادر راست می گفت،هیج کس پشت آدم نیست،بالاخره روزی تمام این آدمها هم می روند و خودت میمانی و خدایت. قرآن را گشود و آیه " نحن اقربُ الیه من حبل الورید" امد . مادر با خود تکرار کرد:" ما از رگ گردن به مردم نزدکتریم. چقدر مادر از رگ گردن خاطره داشت.رگ گردنی که خدا همواره با همان نزدیکی اش را برای مادر ثابت میکرد. مادر یاد رگ گردن افتاد،اشکی گونه هایش را نوازش کرد و از گردی چانه اش بر زمین افتاد. مادر یادش آمد چیزی یا کسی را گم کرده و باید آن را پیدا کند .. با عجله چادرش را به سر کرد.باید خود را سریع به همان جا می رساند که سراغی از جانش دارند. ادامه دارد.... نویسنده:فاطمه یحیی زاده مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: 🌷https://eitaa.com/downloadamiran🌷 در پیام رسان سروش: 🌷sapp.ir/downloadamiran🌷
سلام به روح و روی ماهت آقاجان💐💐💐💐 روزتون مبارک مهربانتر از پدر🤩🤩🤩 روزتون مبارک مرد غریب و مظلوم هزار و چند ساله ام 😭😭😭 عجیب به نبودنت عادت کردیم 😭😭😭😰😰😰گمانم که ما غایب شده ایم و شما حاضر😥😥😭😭😭😭😭😭😭 ‌💠درسهای ماه رجب برای منتظران ◀️فرصت‌شناسی ماه رجب ✅با اینکه خود را امام زمان (عج) می‌دانیم از در و و نیز خطا و در رفتارهای فردی و اجتماعی خود گله داریم و حتی که با نام منتظر، آبروی امام خود را می‌بریم. ✅گاهی می‌شویم از اصلاح خود و توفیق ورود به عج و زندگی با و معنوی بی‌نظیر در آن ناامید می‌شویم و به دنبال یک فرصتیم تا معجزه‌ای رخ دهد ◀️رسول اکرم صلوات الله علیه و آله نیز فرمود:پروردگارتان در طول شما در در معرض خاصی قرار می‌دهد پس با خود را در معرض آن قرار دهید(عوالي اللئالي ، ج۴، ص: ۱۱۸) ◀️ماه همان فرصت و نسیم ویژه رحمت الهی است که می‌تواند در وجود ما معجزه‌ای اتفاق بیفتد و شگرف رخ دهد. ◀️رسول خدا (ص) فرمود: به راستى، رجب ماه اصم خداست و آن ماهى بزرگ و گرانمايه است و همانا از آن رو به «اصم» ناميده شده كه هيچ ماهى در پيشگاه خدا ارجمندتر و فضيلت‌مندتر از اين ماه نيست(ثواب الأعمال، ص: ۵۴) ◀️قدر این فرصت را بدانیم و با در آن برای ورود به صف و امام عصر عج بهره برداری کنیم . 🥀شاید این آخرین رجب عمر ما باشد... مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: 🌷https://eitaa.com/downloadamiran🌷 در پیام رسان سروش: 🌷sapp.ir/downloadamiran🌷