☔️🌨❄️
سخن یک دانشجو
در باب مجازی شدن کلاسها
۳ اسفند ۱۳۹۸ بود و ما مشغول دیدن «قطار بوسان» با دوستان. گرم تماشای فیلم بودیم که رفقا یکییکی میآمدند و خداحافظی میکردند و میرفتند خانه.
تصور بر این بود که هفتۀ بعد یا نهایتا بعد عید همدیگر را خواهیم دید. حدسْ درست بود اما فقط پنجاه درصدش! چون دانشگاه بعد عید باز شد اما نه بعد عید ۹۹، بلکه بعد عید ۱۴۰۱.
در فاصله این تعطیلی و تحصیل علم مجازی، گمانمان این بود که چقدر خوب که دانشگاه مجازی است و به کارهایمان میرسیم و اینها...
بهار ۱۴۰۱ که به دانشگاه بازگشتیم، آرامآرام تازه فهمیدیم چه کلاه گشادی سرمان رفته! تازه فهمیدیم چقدر در توهم بودیم. تازه فهمیدیم چه فرصتی از کفمان رفته. نه درستوحسابی کلاس رفتیم و نه درس خواندیم و نه ارتباط گرفتیم و نه تجربهاندوزی کردیم و نه چیز دیگر (تازه این برای همچون منی است که در روزهای کرونا تقریبا هر هفته دانشگاه بودم).
حال از آن روزها فقط مانده خاطرههایی تلخ و پشیمانی از فرصتهای ازدسترفته. همچون پیرمردی که در حسرت گذشته مانده، فقط به گذشته نگاه میکنم و در انتظار آیندهای که تاریک است و مبهم و مهآلود نشستهام. و دانشجوهای [اکثرا] سالپایینی را میبینم که گویی از این تعطیلی خوشحالند و نمیدانند که چه دارد بر سرشان میآید...
#️⃣ #تأملات #تأملات_دکارتی #تأملات_تجربی #دانشگاه #کلاس_مجازی
@dr_ehsan1980