eitaa logo
تسبیح۲ (کانال دکتر غفرانی)
1.1هزار دنبال‌کننده
16 عکس
102 ویدیو
157 فایل
دکتر محمد جعفر غفرانی
مشاهده در ایتا
دانلود
۹۳۱ ۹۳۰ ضمن تشکر از اظهار نظر أعضاء و از پاسخهای بسیار مستدل و مستند و خوبتان. مشق امروز این بود که ثابت کنید: « یأس (ناامیدی)» مثلِ گُلِ « یاس » معطر و خوشبو و « عامل رشد و حرکت موحدانه » است، اما « امید »،« بدبو » و « عامل تنبلی و توقف و اسارتِ » انسان می شود. _جمعبندی مطالب خوب شما اینست که: « فردِ امیدوار » برای ازدواج و آینده اش، اسیر « توهمات و خیالبافی و محاسبات ذهنی » و تنبلی و رکود است و زندگیش در « گرو » فردایی « آرمانی و نیامدنی » و همیشه منتظر است « یک طوری » بشود و او « شانس » بیاورد و کارش راه بیفتد. اما « فردِ مأیوس » با « قطع امید از این و آن » و « دور انداختن آرمانها و آرزوها و خیالبافیها »، تازه « سر پا » می شود و « خدا » را در « أعماق درونش » می یابد و مثل « چشمه »،« از درون می جوشد » و معطر به « سعی و جهاد » است. کودک اگر به اطرافیانش « امیدوار نباشد » به موقع روی پایش می ایستد و راه می افتد. انسان، باید از همه جا ناامید شود تا بتواند پرده های حماقت و جهالت را پاره کند و از تکیه به مخلوق فانی بپرهیزد و از اسارت رها و آزاد شود و در مسیر « مشاهده و تشهد » قرار گیرد. « فقط ناامیدی » می تواند، آب پاکی را روی دست انسان بریزد و او را به « فطرت و فاطر » خودش و به « رضــا » یتمندی برساند. قرآن می فرماید وقتی رسولان الهی (از کمک مردم) مأیوس شدند، نصرت الهی برایشان فرا رسید: « حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ » وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا « جاءَهُمْ نَصْرُنا » ...(یوسف/۱۱۰) برادران حضرت یوسف علیه السلام هم وقتی از رهایی بنیامین مأیوس شدند، نطق منطقی پیدا کردند: « فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا » مِنْهُ « خَلَصُوا نَجِيًّا » ... (یوسف/۸۰) تنها « یأس غیر مجاز »،« امید بستن به خودِ نفسانی خود » و « مأیوس شدن از روح الهی » است: يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ (۸۷) جالب اینکه حضرت یعقوب علیه السلام به جای « تفحص یا تجسس » فرمود: یوسف و برادرش (و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) را (از درون خودتان) « حس » کنید. این « مأیوس نشدن از خدا »،« اوج موحد شدن » و نشانة « کمال انقطاع الی الله » است. موحد، به هیچ فرد و به هیچ چیز و حتی به بهشت إتکا و امیدی ندارد و تمام توکلش به خالق جهان است و از « هر شرائط و وضعیتی »،« راضی » است و آنرا « جمیل » می بیند. تلخکامی بسیاری از دختران و پسران و شکست بسیاری از زوجها و فروپاشی بسیاری از خانواده ها به خاطر همین « امید و توقعی » است که به هر چیزی غیر از لطف الهی دارند. لذا أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه چه زیبا فرموده اند: الیأس حُـرٌ و الرجاءٌ عبــدٌ « ناامیدی، رهایی » و « امید، بردگی است. » ایشان در نامه ۳۱ نهج البلاغه می فرمایند: وَ مَرَارَةُ الْيَأْسِ خَيْرٌ مِنَ الطَّلَبِ إِلَى النَّاسِ (تلخی ناامیدی، بهتر از خواهش کردن از مردم است) و در حکمت ۳۴۵ می فرمایند: الْغِنَى الْأَكْبَرُ الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ (بزرگترین بی نیازی، ناامیدی از آنچه در دست مردم است.) امام سجاد صلوات الله علیه هم در جمله ۱۲ دعای ۳۹ چند نکته مهم در این زمینه می فرمایند: تَفْعَلْ ذَلِكَ يَا إِلَهِي بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْكَ أَكْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِيكَ، وَ بِمَنْ يَأْسُهُ مِنَ النَّجَاةِ أَوْكَدُ مِنْ رَجَائِهِ لِلْخَلَاصِ، لَا أَنْ يَكُونَ يَأْسُهُ قُنُوطاً، أَوْ أَنْ يَكُونَ طَمَعُهُ اغْتِرَاراً، بَلْ لِقِلَّةِ حَسَنَاتِهِ بَيْنَ سَيِّئَاتِهِ، وَ ضَعْفِ حُجَجِهِ فِي جَمِيعِ تَبِعَاتِهِ پسرهایی که برای ازدواج به « پول دار شدن » یا « وام و کمک این و آن » امید می بندند و دخترانی که به « امید حمایت و محبت و احترام شوهر » وارد ازدواج می شوند، در زندگی « ناکام » و از هر وضعیتی همیشه « ناراضی » هستند. 🍃واژه: # یاس @dr_ghofrani2
۹۳۲ یعنی پدرومادر هیچ نقشی دررشد فکری ما نداشتند ؟؟؟مگر می شود ؟ آیا ابوبکر در رشد فکری « جناب محمد بن ابی بکر » که أمیر المؤمنین صلوات الله علیه او را « پسرم » صدا می زدند، نقشی داشت؟ و آیا فرزند « غیر از غذای مادی »، چیزی را از والدینش « کسب » می کند؟ اگر پاسختان منفی است که هیچ. بحثی نمی ماند. اما اگر پاسختان مثبت است بفرمائید پس چرا فرزندان « بی پدر و مادر »، « خودساخته تر » و بسیاری از فرزندان « پدر و مادر دار »،« پرتوقع و وابسته تر و لوس تر » هستند؟ 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۳۳ با سلام و احترام و عرض تبریک میلاد فرخنده حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به تمام أعضاء محترم گروه *جوانان مهدوی* و *والدین امانتدار.* آیه ۱۷۷ سوره بقره، *شش خصوصیت* را مطرح می کند: ۱ـ ایمان، ۲ـ آتی المال، ۳ـ إقامه نماز، ۴ـ إیتاء زکات، ۵ـ وفا به تعهدات، ۶ـ صبر و مقاومت در هر حال. مؤمنینی که این خصوصیات را دارند، به خاطر آن مواردی که در *ارتباط با *مردم* از آنها بروز پیدا می کند، *ابـــرار* نامیده می شوند، و به خاطر آن مواردی که *قلبشان* را متوجه خدا می کند، *متقین* محسوب می شوند. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۳۴ من یه پسر ۸ سال ونیم دارم که گاهی ازم میپرسه خدااز کجا اومده ومن میگم از اول بوده ،میپرسه چه طوری بوده وبعدمیگه اگه خدانباشه چی؟ وبسیار پریشون میشه من معمولا بهش میگم هرچیزی رو آدم تو سن خاصی متوجه میشه وشماهم الان به این چیزافکرنکن بزرگ شی میفهمی وکمی آروم میشه وبعداز چندزروز دوباره میپرسه. چه طور جواب سوالش رو بدم که متوجه بشه با سلام و احترام و عرض تبریک *روز تجلیل از مقام دختران* به تمام أعضاء محترم گروه. *کنجکاوی* از ویژگیهای *متمایز کننده* انسان از سایر مخلوقات و عامل فعال شدن *تفکر و تعقل* در اوست. ضمنا *پرسشگری،* بهترین روش برای *عاقل و بالغ* شدن به موقع می باشد. پس اولا: والدین باید از *هر پرسشی،* استقبال و فرزندشان را به خاطر پرسشگر و متفکر بودنش، بسیار *تحسین و تشویق* کنند. ثانیا: والدین، *حتی اگر پاسخ همه پرسشها را هم بدانند* اما باید هنرمندانه اعلام کنند که *پاسخ تمام پرسشها* را *نمی دانند.* و به فرزندشان بارها نشان دهند که خود آنها به ۱ـ *کتاب خواندن،* ۲ـ و *پرسیدن از دیگران،* ۳ـ *جستجو در اینترنت،* ... نیازمند هستند. و چقدر زیبا و برای *رشد شناختی و رشد اجتماعی* فرزندان مفید خواهد بود اگر مادر، پرسشهای فرزندانش را در *فرصتهای مناسب* و یا در *جلسه هفتگی با أعضاء خانواده،* با *پـدر* و یا *فرزندان دیگر* و یا با *پدر بزرگها و عموها و سایر بستگان* مطرح کند و یا با مراجعه به *کتاب مناسب،* هنر *پاسخ یابی* را با فرزندان تمرین کند. ثالثا: پرسشها باید به *دو بخش* تقسیم شوند: بخش اول: پرسشهایی که می توان با *محسوسات* و با *مثال* به آنها پاسخ داد. بخش دوم: پرسشهایی که *جنبه عقلانی و استدلالی* و یا *استنادی* دارند و در مقطع دبیرستان و یا دانشگاه می توان به آنها پرداخت. پس لطفا مانع *کنجکاوی و تفکر و پرسشهای* فرزندتان نشوید بلکه بکوشید *راههای مناسب برای یافتن پاسخ* را به او تفهیم کنید. اینکه برخی از *پرسشهای* خود را باید از معلمین دبستانت بپرسی، و برخی از *پرسشهای* خود را باید از معلمین دبیرستان بپرسی، و اینکه وقتی رفتی دانشگاه، برخی از *پرسشهای* خود را باید از اساتید دانشگاه بپرسی، با این روش، می توان *شوق* فرزند را به *دیدار معلمین و اساتید* و *خواندن کتابها* و *تحقیق و پژوهش* افزایش داد. ضمنا بعضی از پرسشهای مربوط به *خداوند* را می توانید با *مثال آوردن از عقل* ، پاسخ دهید. مثل اینکه از او بپرسید: شما از کی صاحب عقل شدی؟ (تا بفهمد که بعضی چیزها مثل عقل، *زمان* ندارد.) و اگر بپرسد: چرا خدا را *نمی بینیم* ، می توان پاسخ داد که: آیا می توانی *عقل خودت* را ببینی؟ امیدوارم این نکات برایتان مفید باشد. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۳۵ با سلام و احترام به أعضاء محترم گروه ضمن تشکر از پاسخهای خوبی که برخی از أعضاء محترم در ارتباط با کلمه *ادب* مطرح کردند نکاتی را درباره *تربیت* و *ادب* ـ در دو بخش ـ خدمت شما تقدیم می کنم: *بخش اول:* طبق کتب روانشناسی تربیتی، *تربیت،* مجموعه تلاشهایي است كه تواناييهاي « حیوان و انسانِ » را *مطابق نظر مربّی* می پروراند. پس *هدف* از تربیت اینست که آن حیوان یا انسان، *در سيرك، در سياست، در اقتصاد، در پوشش، در تغذیه و در هر زمینه دیگری، *مطابقِ نظر و اهداف مربّی* یا *مطابقِ اهدافِ نظامِ سلطه* عمل کند و *رفتاری قابل پيش بينی* و طبق *الگو و نُرمهای معین،* داشته باشد. پس با *تربيت،* ذهنیت و گفتار و رفتارهاي متربّی، *بدلخواه مربّي، قالب گیری* می‌شوند. به نحوی که *فردِ با تربيت،* دیگر هیچ نیازی به: *تفكّر و تعقّل و خلاقیت و ابتکار و اعتراض و انتقاد* ندارد بلکه *ناخودآگاه* از *هنجارهای بیرونی* و *إلقائات رسانه ای،* (درست یا غلط)، بدون هیچ اعتراضی، *تبعیت* و *هر چیزی را مصرف* می کند. لذا برخی کتب روانشناسی تربیتی، به صراحت و با وقاحت می‌گویند: *تربيت یعنی: ایجادِ عادتهای مطلوب.* زیرا برای طرفدارانِ تربيت، فقط *رفتار* مهم است (نه رشدِ افراد) و از نظر آنها، بچه باید (مانند حیوان) فقط *مطابق نظرِ مربی عمل کند.* و به *تشخیصِ عقل و فطرت و وجدان و تجربه* خودش، *اصلا إعتنائی نداشته باشد.* از منظر لغت، *تربيت* از ریشه *ربو* و هم خانواده با *ربـا* به معنی: *افزايش كمّی و مادّی* است و از ریشه *ربب* و *ارباب* نیست. قرآن هم، *تربيت* را برای: *پرورش بدن* مطرح کرده است: وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ: رَبِّ ارْحَمْهُما كَما *رَبَّياني‏ صَغيراً* (أسراء/۲۴) والدین و مربیانِ غافل و تحت تأثیر تلقینات استکباری، برای *مطیع کردنِ* فرزندان و دانش آموزان، تلاش می کنند آنها را با *فعالیتهای تربیتی؟؟؟* به تحلیل و گفتار و رفتارهای دلخواهِ خودشان و اربابانشان، *عادت* ‌دهند و *معتاد* کنند. *عادت* یعنی چه؟ یعنی: *شرطی کردن* و *شرطی شدن* یعنی: *انجام وظائف* با نظارت و دخالتِ *عوامل بیرونی* و بدون دخالت *إراده و آگاهیِ و تفکر و تعقل خود فرد.* بنابراین *هر نوع عادتی، توهین به عقلانیتِ* انسان است. لذا أمیرالمومنین حضرت علی صلوات الله علیه می فرمایند: *أفضلُ العبادة، ترکُ العادة:* بهترین عبادت، ترک عادت است. و آن حضرت می فرمایند: *ذللّوا أنفسکم بترک العادات و قوّدوها الی فِعل الخیرات* با ترک عادتها، نفسانیت خودتان را رام کنید و آن را با انجام خیرات، مطیع سازید. و اسلام برای اینکه مسلمانان و مؤمنین، گرفتار و اسیر *عادت* نشوند، *نیّــت* را برای *هر کاری، واجب رکنی* قرار داده است: إنّما الاعمالُ بِالنّیات پس *زیباترین زیور* انسان، *أدب* و بروز و ظهورِ *إراده و عقلانیّت* خود افراد بشر است که در *بخش دوم* عرض خواهد شد. إن شاء الله تعالی 🍃واژه: @dr_ghofrani2
4_6021323456392464528.docx
47.9K
۹۳۶ 👈نوع فایل: متن پیاده شده 👈موضوع: 👈جلسه_دهم_دوره_اول 🍃واژه: ۳۱ پاییز۹۷ @dr_ghofran2
۹۳۷ عشق فوران درک حضوراست. وقتی می فهمیم که پرتوی از هستی هستیم به وجود خودمان پی می بریم و اگر پی به وجود ببریم، به وجد می رسیم. وجود، وجد و بهجت و نشاط برای درک وجود است. ما قرار است خودمان این وجود را وجد کنیم تا به وجد بیاییم.* 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۳۸ در دوران عقد هستیم، همسرم وقتی با هم تنها هستیم از پوشش من ایراد میگیره و میگه تو چرا لباس مناسب نمیپوشی پیش همسرم باید پوشش چطوری باشه؟ وقتی ازشون خبری نیست تماس میگیرم پیداشون نمیکنم و میگم نگرانتون شدم ، میگن این مسائل از نظر من لوس بازیه من تابحال کسی نگرانم نشده و نمیتونم بفهمم این حرفات، و دو شخصیت دارند یروز انقدر از من تعریف و خدا رو شکر گذار یک روز میگن چکنم انتخابم بودی و باید تحمل و زندگی کرد. بارها گفته ام که « دوران عقد » دوران بسیار حساس و پر حاشیه ای است زیرا دختر و پسر هنوز زن و شوهر واقعی نیستند و نباید « با هم » ارتباط زناشویی برقرار کنند. اما متأسفانه تا کنون حتی یک نفر را ندیده ام که این نکته را باور کند و چوب این بی توجهی را نخورده باشد. شما دختر و سرشار از لطافت، ظرافت و زیبایی و جذابیت هستید پس باید هنرمندانه ایشان را « مجذوب » و « تشنه » دیدار و گفتار و رفتار خود کنید و نباید با گفتار و رفتار و ابراز نسنجیده خود برای ایشان « بی مزه » و « بی ارزش » شوید. پس باید هر کاری که ایشان را آزار می دهد را بشناسید و از آن بپرهیزید. باید وانمود کنید که ایشان شخصیت فهمیده ای است و نباید جوری رفتار کنید که انگار یک بچه بی دست و پا و نیازمند مراقبت است. همانطور که فردای ازدواج باید ببینید ذائقه او چه غذایی را می پسندد و همان را درست کنید امروز هم باید همان گفتار و رفتار و لباس و پوششی که او می پسندد را از خود ابراز کنید. همانطور که بعثت آخرین پیامبر صلی الله علیه و آله، دو بخش مکی و مدنی داشت، زندگی شما هم الآن دوران مکی را می گذراند و فقط باید « جذب » داشته باشید تا بعد از ازدواج به دوران « درمان و رشد » هم برسید. یکی از شیوه های مهم در ارتباط با همسر و فرزند، « یکی به نعل و یکی به میخ » زدن است. به عنوان مثال : وقتی او صحبت از پشیمانی می زند و می گوید « چکنم انتخاب خودم بوده باید تو را تحمل کنم » .... با صراحت و خیلی جدی بگوئید: اگر انتخابت اشتباه بوده کاری ندارد صرفنظر کن و دیگه ادامه ندهیم، اما بلافاصله لحنتان را تغییر داده و با لبخند و حالت شوخی بگوئید: من که میدانم شما داری مرا امتحان میکنی و إلا من به عقلانیت و اراده و ایمان شما اطمینان دارم و به شما سرباز امام زمان افتخار می کنم و با این شوخیهای شما از ازدواج با شما دلسرد نمی شوم. لطفا « نعل » و « میخش » را خودتان تشخیص دهید. نمی دانم آن سخن چقدر درست بوده یا نه. اما امیدوارم به روزی نرسیم که لازم باشد بعضی از دختر خانمها ازدواج کنند که پسرها آنها را درست کنند. در هر حال برای هر میزبانی این خیلی مهم است که مهمانانش از چه « مائده ای » بیشتر لذت می برند. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۳۹ ۹۲۷ چقدر عالی بود. خیلی ممنون از شما بابت تبیین آیات قرآنی و معنای صحیح واژگان.. امکانش هست که در مورد قسمت اول آیه که رو به سمت غرب و شرق کردن را نشان ابرار بودن نمی‌داند هم توضیحی بفرمایید؟ مصادیق رو به سمت شرق و غرب کردن، چه چیزهایی می‌تواند باشد؟ به نظر می رسد *رو آوردن به شرق و غرب* یعنی *نهایت از خودبیگانگی و خودباختگی و بی ایمانی،* مثل همین *نگاه* حقیرانه و احمقانه دولت نالایق و دروغگو و خائنی که در نهایت *ذلت و حقارت* ، *حتی آب خوردن* را هم به *بیگانگان* گره زده است و به *ظرفیتهای درونی و لطف الهی،* هیچ توجه و اعتمادی ندارد. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۴۰ چرا روزی به نام ،روز دختر داریم و فضیلت و گوهر وجودی دختر چیه که اون رو شایسته ارج نهادن میکنه؟ ضمن تبریک ایام *تجلیل* از مقام *دختر،* طبق فرمایش رسول أکرم صلی الله علیه و آله ، *تمام برکات الهی، در وجود دختر تجلی دارد.* 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۴۱ با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد فرهیخته لطفا عنایت فرمایید تکلیف ما با والدینی که فرق اولاد میگذارندچیست مخصوصا والدینی که موجب تضییع حق اولاد میشوند سلام و صلوات و برکات الهی بر شما. چون *خصوصیات هر فردی، منحصر به فرد است،* لذا برای والدین و برای خود شما و برای هیچ فردی *امکان ندارد* با همه، *یکسان* برخورد کند. لذا یکی از قوانین آفرینش که عامل این همه *زیبایی* است، *تبعیض* می باشد. پس والدین و مسلمانان، فقط موظف هستند *عادلانه* رفتار کنند. در هر حال، هر فرزند عاقل و بالغ و مؤمنی، طبق فرمایش قرآن، موظف است *نسبت به هــر پدر و مادری* با هر اخلاق و رفتاری* ۱ـ احسان کند، ۲ـ از آنها تشکر کند، ۳ـ برایشان دعا کند، ۴ـ با آنها به زیبایی معاشرت کند، اما از دستورات *شرک آلود* آنها، *اطاعت نکند.* البته اگر *از هر پدر و مادری* بپرسید که آیا شما عدالت را نسبت به فرزندانتان رعایت می کنید یا خیر؟ همه آنها حتما *ادعا* می کنند که *عدالت را رعایت می کنند* و بچه ها *اشتباه* می کنند. پس لطفا امروز از *برخورد احتمالا غیر عادلانه* والدین خود، خوب عبرت بگیرید تا فردا خود شما *نسبت به فرزندانتان* چنین اشتباهی را مرتکب نشوید. موفق باشید. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۴۲ لطفا واژه ی نیت را اگر امکان داره توضیح بفرمایید. ممنون از لطفتون *نیت* یعنی: *یکپارچه و یک کاسه و موحدانه* کردن تمام *خواسته ها، تمایلات، آرزوها، نیازها، دعاها و تلاشهای* خود در زندگی. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۴۳ 📌همراه با نظرات شما با سلام و با اجازه خدمت استاد مهم‌ترين ویژگی عالم دنيا نسبت به عوالم دیگر، در سیر اختیاری انسان است که او را بر سر دو راهی خیر و شر مخیّر می‌سازد. در دنیا، ملکات نفسانی متناسب با قوانین مادی ظهور پیدا می‌کند. به طور مثال، ملکۀ غضب در دنیا، به صورت داد و فریاد بروز پیدا می‌کند. این ملکه در عالم برزخ متناسب با آن عالم؛ به صورت حیواناتی که این خصلت در آنها غالب است مانند پلنگ، سگ... ظهور می‌یابد: درحقیقت، پس از مرگ مهمان دست‌رنج خود هستیم. لذت‌ها و عذاب‌ها، جزا و نتیجه عمل ما نیست، بلکه خودِ عمل ما است که به ما برمی‌گردد یعنی: همان نیت ما است. «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ (مدثر، آیه ۳۸)؛ هر كسى در گرو دستاورد خويش است» 📌همراه با نظرات استاد سلام و رحمت و برکات الهی بر شما. لابد می دانید که *خُلق و اخلاق،* منحصر به *انسان* است اما *خوی،* به خصلتهای *حیوانی* گفته می شود. احتمالا این درست نیست که *خوی نفسانی و حیوانی* را *ملکه و ملکات* بنامیم. زیرا *ملائکه عظام،* علیهم السلام، فقط پاسدار *خصوصیات اخلاقی و انسانی* انسان هستند و از *خویهای نفسانی،* بسیار گریزان می باشند. 🍃واژه: اخلاق @dr_ghofrani2
۹۴۴ ۹۳۵ چطور از آیه ۲۴سوره اسرا این برداشت میشود که فقط *پرورش بدن* کودک است؟ پس پرورش روحی کودک کی و کجا صورت میگیرد؟ جز این است که در دوران کودکی و به ویژه در ۷سال اول و با تاثیر مستقیم مادر و پدر محقق میشود؟ ۱ـ کلمه *صغیر* برای *کمیت* و امور *مادی* به کار می رود پس آن آیه به *نمو مادی بدن* دلالت دارد. ۲ـ *روح الهی انسان،* چون *جنبه مادی ندارد* پس هیچ نیازی به *پرورش* ندارد، انسان به میزان *عقلانیت و طهارت و معرفت و ایمان و ادب و تقوایش* ، *علو معنوی و روحی* پیدا می کند. ۳ـ اینکه *معاویه* پسر یزید ملعون، عاقلانه راه آباء و اجداد خبیثش را ادامه نداد، (بر خلاف إلقائات روانشناسان و جامعه شناسان)، هیچ ربطی به *والدین و وراثت و محیط* او نداشت. انسان، *مختار* است و *سرنوشت* او فقط در دست *خود او* است. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۴۵ ۹۳۵ استاد شما فرمودید ریشه *ربو* مربوط به افزایش کمی و مادی است. ولی قرآن هم ربوه را در امور مجرد استفاده می کند: یمحق الله الربا و یربی الصدقات: خداوند، ربا را به محاق و نابودی می برد و صدقات را می پروراند و رشد می دهد. *و یربی الصدقات* یعنی: صدقات (دنیوی) را *می افزاید* که جنبه مادی دارند. کلمه *رشد* اصل برای *یربی* مناسب و درست نیست. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۴۶ ۹۳۵ با سلام و احترام به أعضاء محترم کانال تسبیح۲ و گروه *جوانان مهدوی* و *والدین امانتدار.* در *بخش اول،* نکاتی را پیرامون واژه *تربیت* و *عادت* خدمت شما عرض کردم. اکنون در *بخش دوم،* نکاتی را پیرامون واژه *ادب* تقدیم می کنم: امام صادق صلوات الله عليه می‌فرمایند: *اِنْ اُجِّلْتَ فى عُمُرِكَ يَومَيْنِ فَاجْعَلْ اَحَدَهُما لاِدَبِكَ لِتَسْتَعينَ بِهِ عَلى يَومِ مَوتِكَ.* فَقيلَ لَهُ: وَ ما تِلْكَ الاِسْتِعانَةُ؟ *قالَ: تُحْسِنُ تَدبيرَ ما تُخَلِّفُ وَ تُحْكِمُهُ؛* اگر در عُمرت دو روز مهلت داده شدى، يك روز آنرا براى *ادب* خود قرار ده تا از آن براى روز مُردنت كمك بگيرى. پرسیدند: كمك گرفتن چگونه است؟ فرمودند: اينكه آنچه را از خود برجا مى‏ گذارى، خوب برنامه ‏ريزى كنى و محكم‏ كارى نمايى. {کافی (ط-الاسلامیه) ج۸، ص۱۵۰،ح۱۳۲} می فرمایند: *زیباترین زیور* انسان، *أدب* است. *أدب* یعنی: *انجام وظائف و رعايتِ حدود عقلی و منطقی و رعایتِ آداب* در هر کاری با *تشخیص عقلِ خود.* می فرمایند: فرزندانتان را گرامی بداريد و آدابشان را هنرمندانه *زیباسازی* کنيد: *أكرمـوا اولادَكم و أحسنوا آدابَهم* *تأديب،* یعنی: *هر تلاش مجاز و مفید و هنرمندانه ای* که: *شكوفايی و تقویت: تفكر، تفهم، تعقل، شعور* انسان را تسهیل كند و او را به *رعايتِ آدابِ منطقی* در هر مکان و زمان و شرائطی، مشتاق سازد. *ادب،* انسان را از *بی جهت و بی رويه بودن* و *لهو و لغو و عبث و اتلاف تواناییها و فرصتها* باز می دارد و *عقلانیت* او را بر *حواس و هوس و نفسانیت و منیت و خودخواهی* او *مسلط و غالب* می کند. پس *أدب* یعنی: بروز و ظهورِ *إراده* یعنی: *خودکاری، خودإنضباطی، خودمدیری* در تمام امور زندگی. انسان با ادب، *زيبایی* را در *رعايتِ حدود عقلی و شرعی* و *رعایت حق و بندگی خالق* می ببيند. لذا نیّت و گفتار و رفتار و اخلاق و تمام مواضع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگیش را با *تعالیم قرآن* تنظيم و در هر كاری، *آداب اسلامی و شرعی* را رعايت می کند و لحظه ای از *توجّه به در محضر خدا بودن* غافل نمی شود. *أدب،* ظهورِ بيروني، *تقوا و تعبُّد دروني* و *زيباترين زيور* انسان است. رسول أكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: أدبني ربّي فأحسن تأديبي (بحار/ج ۱۶/ص ۲۱۰) أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه در وصیت به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمودند: *ادب، مایه باروری عقل و تزکیه قلب و زینت زبان و راهنمای انسان به اخلاق پسندیده* است، اگر ادب همراه انسان نباشد *او حیوانی رها شده ای* بیش نیست. أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه می فرمودند: *نیکوترین ادب آنست که تو را (در محضر خدا) از گناهان باز دارد.* والدين و معلمين مومن، برای *مودّب* شدن فرزندان و متعلمین خود، باید در سه زمینه تلاش کنند: ۱ـ *تفهیم مفاهیم مهم زندگی،* (زیرا مدارس و مراکز آموزشی، فقط خواندن و نوشتن کلمات را می آموزند و به مفاهیم و معانی کلمات توجهی ندارند، به همین خاطر *خودشناسی* و *خداباوری* و *تعهد و تدین* و *تفاهم* در میان تحصیلکرده ها، خیلی کم است.) ۲ـ *دقتِ سمعی و بصری.* (با اینکه هر فرزندی از آغاز تولدش، می بیند و می شنود، اما باید با تمرینات متنوع، *مهارتِ گوش دادن و نگاه کردن* به او تفهیم و در او تقویت شود تا در *خیالِبافی و اوهام* گرفتار نشود.) ۴ـ *تمرین تفکّر* *حواس، جزءنگر هستند* و از درک *روابط میان أشیاء و افراد* عاجزند، لذا باید با *پرسشهای متنوع و جذاب،* در زمینه های مختلف زندگی، *توانایی تفکر* را در او *شکوفا و فعال* کرد. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۴۷ در باب طهارت زبان فرمودند: "دهانی که به غیبت کردن، دروغ گفتن و فحش دادن و حرفهای گزاف و بیهوده باز شود، فاقد طهارت است و نشان از یک نجاست باطنی دارد. زیرا نجاست * درون، * نجاست * بیرونی * را نیز در پی دارد." می خواستم بدونم منظور از نجاست درون چیه و چه طوری میشه برطرفش کرد؟ به نظر می رسد به استناد آیه: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا *إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ‏ نَجَسٌ.* و با توجه به اینکه شرک ابتدا در *ذهــن و محاسبات ذهنی و نگاه و وهم و خیال درونی،* رخ می دهد و بعد در *گفتار و رفتار و اخلاق بیرونی* شخص ظهور پیدا می کند، پس *تنها عامل نجاست درون،* همین « *موحد نبودن و مشرک بودن* » است. هر انسانی اگر از *من نفسانی* خودش، عاقلانه و مؤمنانه، *برائت نجوید* و آنرا کنار نـگذارد و تابع *من خالق و مالک و رازق* خودش و *موحّد* نشود و *آلوده به شرک بماند،* قطعا به *هر دستاویز غیر مجازی* که (مانند: دروغ، غیبت، تخریب دیگران، عیبجویی و بدنامی دیگران و .... ) برای *پیشبرد اهداف خیالی و دنیوی خود، مؤثر ببیند،* چنگ می زند و آن رفتار *غیر موحدانه و غیر مجاز و مشرکانه* را مرتکب می شود و *طهارت ذاتی و فطری* خودش را *خدشه دار* می کند. شاید به همین خاطر حضرت لقمان علیه السلام به فرزندش فرمود: يا بُنَيَّ *لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّــرْكَ لَظُلْــمٌ عَظيمٌ* زیرا قرآن میفرماید: خداوند، هر گناهی *غیر از شــرک* را برای افراد لایق و قابل می بخشد: *إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ* وَ *يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ* وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‏ إِثْماً عَظيماً. خداوند به برکت بندگان طاهر خود، ما و شما را از هر گونه *شرک و نجاست درونی و بیرونی* حفظ فرماید و از *متطهرین* قرارمان دهد. إن شاء الله تعالی 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۴۸ ۹۲۲ با سلام و احترام به تمام أعضاء محترم *گروه جوانان مهدوی* و *والدین امانتدار.* ضمن عرض صبح بخیر خداوند را بسیار سپاسگزارم که از *تیر ماه* سال گذشته به من توفیق داد تا این گروه را تأسیس کنم و در خدمت شما عزیزان باشم و نکات مفید زیادی را از شما بیاموزم و تجربیات خودم را با شما در میان بگذارم و در طول این یکسال، شاهد *ازدواجهای موفق* و *تحولات* فراوانی در عرصه خانواده ها باشیم و از آیات قرآن بهره ببریم. امروز *بخش سوم دعای عصر غیبت* را با هم مرور کنیم: *اللَّهُمَّ وَ مُدَّ فِي عُمْرِهِ وَ زِدْ فِي أَجَلِهِ وَ أَعِنْهُ عَلَى مَا وَلَّيْتَهُ وَ اسْتَرْعَيْتَهُ وَ زِدْ فِي كَرَامَتِكَ لَهُ*‏ خدایا؛ عمر آن حضرت را طولانى كن و بر مدت زندگانيش بيفزا و بر ولايت و سلطنتى كه به او عطا كرده ‏اى او را يارى فرما و بر لطف و كرامتت نسبت به او بيفزا *فَإِنَّهُ الْهَادِي الْمَهْدِيُّ وَ الْقَائِمُ الْمُهْتَدِي وَ الطَّاهِرُ التَّقِيُّ الزَّكِيُّ النَّقِيُّ الرَّضِيُّ الْمَرْضِيُّ الصَّابِرُ الشَّكُورُ الْمُجْتَهِدُ* كه اوست هادى خلق و مهدى موعود عالم و قيام كننده براى رهبرى خلقان و اوست آن گوهر پاك با تقواى كامل پاكيزه صفات و منزه و صاحب مقام رضا و خشنودى خدا صابر سپاسگزار ايزد متعال مجاهد در راه خدا *اللَّهُمَّ وَ لاَ تَسْلُبْنَا الْيَقِينَ لِطُولِ الْأَمَدِ فِي غَيْبَتِهِ وَ انْقِطَاعِ خَبَرِهِ عَنَّا* خدایا؛ يقين ما را بواسطه وجود مباركش بواسطه طول مدت غيبتش و انقطاع خبرش از ما سلب مکن. *وَ لاَ تُنْسِنَا ذِكْرَهُ وَ انْتِظَارَهُ وَ الْإِيمَانَ بِهِ وَ قُوَّةَ الْيَقِينِ فِي ظُهُورِهِ وَ الدُّعَاءَ لَهُ وَ الصَّلاَةَ عَلَيْهِ*‏ و یاد آنحضرت را و انتظار ظهورش و ايمان بوجودش و يقين كامل بظهورش را هرگز از ياد ما مبر و دعاى بآن بزرگوار و درود و تحيتش را هرگز فراموش ما مگردان. *حَتَّى لاَ يُقَنِّطَنَا طُولُ غَيْبَتِهِ مِنْ قِيَامِهِ*‏ تا اينكه طولانى شدن غيبتش ما را نااميد از قيام او نگرداند. *وَ يَكُونَ يَقِينُنَا فِي ذَلِكَ كَيَقِينِنَا فِي قِيَامِ رَسُولِكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَا جَاءَ بِهِ مِنْ وَحْيِكَ وَ تَنْزِيلِكَ‏* و بلكه يقين ما به حضرتش و قيام دولتش مثل يقين ما به قيام رسول تو كه درودت بر او و آلش باد و آنچه بر او از وحى و تنزيل كتاب آسمانى تو آمد. *فَقَوِّ قُلُوبَنَا عَلَى الْإِيمَانِ بِهِ حَتَّى تَسْلُكَ بِنَا عَلَى يَدَيْهِ مِنْهَاجَ الْهُدَى وَ الْمَحَجَّةَ الْعُظْمَى وَ الطَّرِيقَةَ الْوُسْطَى*‏ چنين يقينى هم بوجود امام غايب ثابت و كامل باشد پس اى خدا؛ دلهاى ما را در ايمان به او قوت يقين عطا فرما تا آنكه ما را بواسطه وجود او به سر منزل هدايت سلوك دهى و به شاهراه حقيقت ‏و بهترين طريقت رسانى. *وَ قَوِّنَا عَلَى طَاعَتِهِ وَ ثَبِّتْنَا عَلَى مُتَابَعَتِهِ (مُشَايَعَتِهِ) وَ اجْعَلْنَا فِي حِزْبِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ وَ الرَّاضِينَ بِفِعْلِهِ*‏ و اى خدا ما را بر طاعتش قوى بدار و بر متابعتش ثابت قدم گردان و ما را از حزب او و از يار و ياوران آن حضرت و راضى و خشنود به فعل آن بزرگوار قرار ده. *وَ لاَ تَسْلُبْنَا ذَلِكَ فِي حَيَاتِنَا وَ لاَ عِنْدَ وَفَاتِنَا* و اين موهبت را از ما در حيات دنيا و هنگام وفات سلب مکن. *حَتَّى تَتَوَفَّانَا وَ نَحْنُ عَلَى ذَلِكَ لاَ شَاكِّينَ وَ لاَ نَاكِثِينَ وَ لاَ مُرْتَابِينَ وَ لاَ مُكَذِّبِينَ* تا زمانی كه ما را قبض روح می كنى بر اين ايمان و يقين باقى باشيم و هيچ شك و ريب و سستى اعتقادی در ما راه نيابد و ابدا از تكذيب كنندگان او نباشيم. ........ آمین یا رب العالمین. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۴۹ ۹۴۲ ممنون استاد از پاسختون , آیا تقوا هم اینچنین نیست؟ به نظرم تعریف تقوا و نیت یکی آمد با سلام و احترام، *نیت،* « *یکپارچه و یک کاسه و موحد شدن در درون است.* » *تقوا،* « *توجه انحصاری به خداوند و صرفنظر کردن از هر چیزی غیر از خداست.* » 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۵۰ سلام وعرض خسته نباشی من یه نوجوان دختر دارم ۱۳ ساله قبلا خیلی نمازشو سر وقت میخوند ولی الان کم رنگ شده چکار کنم ممنون سلام و رحمت الهی بر شما ۱ـ مادر باید نمازهایش را به *پدر خانواده* إقتدا کند. ۲ـ بزرگترها، نماز را از روی *عادت* می خوانند اما جوانان امروزی *تا کاری را نفهمند انجامش نمی دهند* پس بین دو نماز و یا در زمانهای مناسب، به تدریج باید درباره *مفاهیم نماز* و *کاربرد آنها در زندگی* میان پدر و مادر گفتگو انجام شود تا ضرورت نماز و ثمرات آنها برای افراد روشن شود و نماز خواندن *جذابیت* پیدا کند. ۳ـ باید *نکات مثبت* ایشان به زیبایی تشویق شود به نحوی که *عقلانیت و اراده و ایمان و نشاط* او تقویت شود. ۴ـ از هر گونه *سرزنش* به خاطر تأخیر در انجام نماز و از هر گونه *تذکر* نسبت به *سر وقت خواندن نماز* باید خودداری شود. (زیرا انجام نماز در اول وقت، أمر واجب نیست.) 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۵۱ با سلام و احترام وعرض صبح بخیر به تمام أعضاء حقیقت جوی گروه و تشکر از پاسخهای خوب آنان که دو واژه « مأموم » و « برده » را با هم مقایسه کردند. از منظر قرآن، « انسان در گفتار و رفتار و اخلاق و مواضع خودش، قطعا مختار است » و « هیچ انسانی در زندگی خودش، مجبور نیست. » پس هر برده و اسیری که برای رهایی خود تلاش نمی کند در واقع « بردگی و اسارت » را پذیرفته است. پس « برده » فردی است که « می خواهد و پذیرفته است » که به او « دستور بدهند » و تا « دستوری به او داده نشود، هیچ کاری را انجام نمی دهد. » و هیچ برده ای، « آتش به اختیار نیست. » اما « مأموم » فرد عاقل و بالغ و با بصیرت و عاشقی است که خودش « می خواهد و پذیرفته است » که « راه و روش و سبک زندگی امام منصوب الهی و یا نایب منصوب الهی » را دنبال کند و (مانند هر یک از اصحاب امام در عاشوراء) « بدون اینکه به او دستور بدهند »،« خودش » را با « امام منصوب الهی یا نایب منصوب الهی » تنظیم و تطبیق دهد. پس « ظهور آخرین حجت الهی » صلوات الله علیه وقتی رخ می دهد که حامیان ایشان « منتظر ابلاغ شرح وظائف » خود نمی مانند بلکه با شناخت تعالیم قرآن و اصول و مبانی زندگی از منظر سنت و سیره ، « نظر و رضایت امام منصوب الهی و یا نایب منصوب الهی » را در « شرائط و موقعیتهای مختلف »،« تشخیص می دهند و می فهمند » و با ابتکار و خلاقیت و توکلشان، زیباترین حمایت و اطاعت و تبعیت را از خودشان با هماهنگی با سایر مأمومین ابراز می کنند. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۵۲ مردم کوفه در سال ۶۱ هجری چی نداشتند؟ مردم کوفه تا « صد سال » یعنی تا قرن دوم و تا زمان امامت امام جعفر صادق صلوات الله علیه، « نـجـفـی » که « أمیرالمؤمنین » صلوات الله علیه در آن بدرخشد، نداشتند. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۵۲ مردم کوفه در سال ۶۱ هجری چی نداشتند؟ مردم کوفه تا « صد سال » یعنی تا قرن دوم و تا زمان امامت امام جعفر صادق صلوات الله علیه، « نـجـفـی » که « أمیرالمؤمنین » صلوات الله علیه در آن بدرخشد، نداشتند. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۵۳ ۹۵۲ استاد منظورتون همون مخفی بودن قبر امام علی علیه السلام هست؟ روزی هارون الرشید در تعقیب شکاری می بیند که آن حیوان به نقطه ای در « مستطیل بلند اطراف کوفه » پناه آورده علت را می پرسد به او می گویند اینجا مضجع أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه است از امام جعفر صادق صلوات الله علیه می پرسد و ایشان تأئید می کنند و به دستور هارون آنجا برای اولین بار بقعه ای ساخته می شود. استاد، پس در واقع اونها غدیر رو نشناختن و نداشتن همینطور است، متأسفانه مسلمانان در « غدیر » متوجه نشدند که « نبوت » در شکل « امامت » تداوم یافت و دیگر قرار نبود « پیامبر » سراغ آنها برود و آنها را « إصلاح » کند بلکه خود آنها باید « مأموم » شدن را تمرین می کردند و به فرمایش مادر نازنینمان حضرت زهرای أطهر سلام الله علیها، باید « امام » را مانند « کعبه » می دیدند و خودشان را در تمام ابعاد زندگی با « امام منصوب الهی » تنظیم و تطبیق می دادند. استاد، پس در نبوت، نبی به سراغ امت خود می رود و در امامت، امت به سراغ امام خود می روند. همینطور است. متأسفانه تصور برخی از مسلمانان مثل « عُمر بن خطاب » بعد از ارتحال پیامبر أکرم صلی الله علیه و آله این بود که : الاسلام و السلام. و گمان برخی از آنها (مثل گمان برخی از مردم امروز ما) این بود که بعد از « آخرین پیامبر »،« دینداری » و بعد از « امام خمینی »،« انقلابی بودن » تمام شد و حالا نوبت « سلطنت معاویه ها ؟» است و « مقبولیت » باید جای « مشروعیت » را بگیرد. پس بعد از گفتن اللهم عرفنی حجتک باید برای همراهی و اطاعت محض از امام زمانمان عجل الله تعالی فرجه دعا کنیم. چون شناخت بدون اطاعت بی فایده ست! أحسنت به شما. پس « شناخت » بدون « اطاعت » و « محبّت » بدون « مودّت » باعث تحول و زمینه سازی ظهور آخرین حجت الهی نمی شود. و به گمانم مهمترین فرق « زیارت اربعین » با « زیارت امام حسین صلوات الله علیه » در زمانهای دیگر توجه به همین نکته است. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۹۵۴ ۹۵۳ هارون الرشید، شیعه بود؟ خسته نباشید! بله ایشان یکی از پیشوایان بنی العباس بود. استاد، اگر شیعه بود که این حق رو به خودش نمیداد حق امام زمانش رو غصب کنه و خودش رو خلیفه مومنین بدونه!!! احتمالا احساسی شبیه احساس دولت امروز ما را داشت. چقد ترسناک!!!!!!!!!!!یعنی ماجرای تاریخ و کوفه همین الان در جریان است........و ما خدای نکرده کوفیان نشویم!!!!!!!!!!!!!!!! در شرائطی مثل شرائط امروز ما، أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه و سایر أئمه أطهار صلوات الله علیه به ما و شما فرموده اند: « علیکم بالقرآن ». « لیستنقد عبادک من الجهاله و حیره الضلاله » تا بندگان خدا را از جهالت (بی تعقلی) و سرگردانی در گمراهی برهاند. قبلا عرض شد که ضلالت یعنی: « خدا » و « راه کمال و عزت و سعادت » را در « بیرون از خود » جستجو کردن. 🍃واژه: @dr_ghofrani2