eitaa logo
هواداران دکتر جلیلی _ غرب خراسان
367 دنبال‌کننده
789 عکس
233 ویدیو
0 فایل
ارتباط با ما @entekhab1357
مشاهده در ایتا
دانلود
اوستا ننویس! 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
ستادِ صلواتی صدایش از پشت تلفن می‌لرزید، متولد ۱۳۳۹ بود. همسرش نابینا و جانباز انقلاب بود و از دانشجویان اخراجی زمان شاه، حالا هم بازنشسته. گفته بود بیایید خانه‌ام را ستاد کنید برای آقای جلیلی. خانه‌اش بزرگ و حیاط دار بود با یک سوییت زیرزمینی مستقل، مرکز تهران‌. گفت: «سال ۹۲ کربلا بودم رای دادم به آقای جلیلی نتایج که آمد کلی نشستم توی حرم گریه کردم. بعد گفتم اشکالی ندارد، مردم سختی که بکشند پخته‌تر انتخاب می‌کنند. آقای جلیلی را یکبار بعد از مراسمی دیده بودم خودم. خیلی ساده زیست و صمیمی به نظرم آمد. همیشه هم اخبار را پیگیری می‌کنم. از مسائل کشور سر در می‌آورم.‌ می‌بینم که برنامه دارد و خوب هم دارد، بچه سالم و پاکی هست. می‌داند قبر و قیامتی داریم. انتخابات قبلی خانه‌ام را دادم برای ستاد مردمی آقای شهید رئیسی، حالا می‌خواهم ستاد آقای جلیلی باشد!» 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
تعطیل شدن کارخونه‌ها یا رونق کارخونه‌ها؟ سه نفر بودند کنارشان نشستیم: _ خب نظرتون راجع به انتخابات چیه؟ _ ما افتخار می‌کنیم که رای بدیم شما نظرتون روی چه کسیه؟ شروع غافلگیر کننده‌ای بود. خدا من را ببخشد. به خاطر ظاهر متفاوتشان فکر می‌کردم شروع سختی داشته باشم. اما اینطور نبود. گفتم: «نظر ما باشه برای بعد. شما بگید چطور انتخاب می‌کنید؟» کمی راجع به ملاک‌های اصلح صحبت کردیم. یکی از خانم‌ها با اینکه در خانواده‌ای بزرگ شده بود که پدرش اعتقادی به جمهوری اسلامی و رای دادن نداشت می‌گفت رای می‌دهم. ولی دلخور بود. مخصوصا از اتفاقات پارسال می‌گفت و اینکه پلیس‌ها کتک زده‌اند و از این حرف‌ها. کمی صحبت کردیم و رفع شبهه. از اتحاد ملی گفتیم و از اینکه چقدر دشمن از یکی شدن ما می‌ترسد. صحبتمان رسید به نامزدها و نظرمان را راجع به یکی از نامزدها پرسید. در جوابش کمی از تفکرات نامزدها صحبت شد و در آخر گفتم: «دولت اقای روحانی و دولت اقای رئیسی مصداق بارز این دو مدل تفکر هستن، هر دو رو به تازگی تجربه کردیم. برگردید به اون روزها و فکر کنید به کدوم مدل می‌خواید رای بدید. به تعطیل شدن کارخونه‌ها یا رونق کارخونه‌ها؟ به نظر من دکتر جلیلی به رونق کارخونه‌ها نزدیک تره. شما هم تحقیق کنید» 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
تصمیم آخر با شما دو تا خانم مسن روی نیمکت نشسته بودند. بسم‌الله گفتیم و رفتیم به سمتشان. نظرشان را راجع به انتخابات پرسیدم. گفتند: «رای میدیم ولی احمدی نژاد که نیومد. به کی رای بدیم؟» برایشان توضیح دادم که روند تایید صلاحیت‌ها به چه صورت است و چند دلیل برای تایید نشدن آقای احمدی نژاد برایشان گفتم. خیلی تعجب کردند از کارهای اخیر او و گفتند خوب شد که تایید نشد. بعد هم کمی راجع به ملاک‌های انتخاب اصلح صحبت کردیم. موقع رفتن پرسیدند: «شما نظرتون روی کیه؟» گفتیم: «ما تحقیق کردیم و به دکتر جلیلی رسیدیم. شما هم برنامه‌هاشون رو ببینید. تصمیم آخر با شما!» 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
از اسنپ به ستاد! 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
درسِ اخلاق؟ یکی از رفقا تو گروه به نقل از یه طلبه می‌گفت: «آقای جلیلی برنامه نداره و فلان و فلان» بعد یهو گفت: «آقای جلیلی بیشتر به درد درس اخلاق میخوره» هیچی دیگه. یکم دوستانه از خجالتش در اومدم و گفتم: «مرد حسابی حالا میخوای بگی برنامه نداره و از این حرفا باشه نظر توئه اشکالی نداره. هرچند برات جواب دارم. ولی دیگه چرت و پرت نگو به درد درس اخلاق میخوره! تو یکی از موارد، طرف سال‌هاست نماینده رهبری تو شورای امنیت ملیه بعد میگی به درد درس اخلاق میخوره؟» پشت بند حرف من جو گروه عوض شد. 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
مهلا و دوستانش رفتم سمت آبخوری و دست‌های پسرم را شستم. بعدش که نگاه کردم دیدم همگروهی‌ام با خانمی به گفت وگو نشسته. جلوتر نرفتم و راهم را کج کردم به سمت دیگر که صدای سه دختر جوان به گوشم رسید: «مهلا به کی رای میدی؟» مهلا همانی بود که از نظر تیپ با دوستانش فرق داشت، جواب داد: «اصلا برای چی باید رای بدم؟» چشم‌هایم مثل گوش‌هایم دنبالش رفت. روی یکی از صندلی‌های پارک سی‌هزار‌متری نشستند. مهلا که پر انرژی‌تر بود، روبه‌روی دوستانش ایستاد و شروع کرد به صحبت کردن. جلو رفتم. احوالپرسی کردم و اجازه گرفتم تا چند دقیقه‌ای وقت‌شان را بگیرم. مهلا کمی دست و پایش را گم کرد. فکر کرد به‌خاطر ظاهرش می‌خواهم صحبت کنم که پرسید: «در مورد چی میخواید حرف بزنید؟» گفتم: «در مورد انتخابات.» دوست مهلا زد زیر خنده و به مهلا نگاه کرد. تعجب کرده بودند که در مورد همان چیزی میخواهم صحبت کنم که داشتند در موردش حرف می‌زدند. من هم همراه‌شان خندیدم و گفتم: «شما می‌تونید رای بدید؟» مهلای پر انرژی، جواب داد: «ما دوتا رای اولیم. ولی اون دوستم، نمیتونه رای بده. ما هم که می‌تونیم ولی نمی‌دونیم چرا باید رای بدیم؟» خوشحال شدم که سریع بحث به جایی رسید که دوست داشتم. خنده‌ام را ادامه دادم و گفتم: «من می‌دونم برای چی باید رای بدی. یکی از دلایل‌ رای دادنت می‌تونه، حمایت از کشورت باشه. وقتی آرای مردمی یک کشور زیاد باشه، اون کشور در مجامع بین المللی پشتوانه‌ و قدرت بیشتری داره. فرض کن هفتاد درصد مردم رای بدن، یعنی هفتاد درصد مردم از کشورمون حمایت کردن. پشت کشور ایستادند. یا در مسائل امنیتی هم هر چقدر آرا بیشتر باشه، امنیت بیشتر میشه.» دخترها چشم به دهان من دوخته بودند و گوش می‌دادند حتی مهلای پر انرژی، از تب و تاب افتاده بود و به حرف‌هایم دقیق شده بود. ادامه دادم: «وقتی درصد مشارکت مردم بالا باشه، رئیس جمهوری که انتخاب بشه، توی کشور قدرت بیشتری داره. چون پشتوانه مردمی بیشتری پشتش هست. از همه این‌ها بگذریم، تو توی سرنوشت کشورت می‌تونی دخالت کنی. اگه تو رای ندی، دیگران برات انتخاب می‌کنند.» چند ثانیه‌ای سکوت کردم تا فکری شوند. بعد از دخترها پرسیم: «بازم نمی‌دونید چرا باید رای بدید؟» خون دوباره به دست و پای مهلا دمید و با صدای بلند گفت: «نه! میایم و رای می‌دیم!» 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
کی اصلحه؟ سه تا خانم توی پارک رو چمن‌ها نشسته بودند. با خواهرم رفتیم طرف‌شان: _میتونیم پیشتون بشینیم و یکم باهم صحبت کنیم؟ +ما میخوایم بریم کم‌کم، حالا میخواین درباره چی صحبت کنین؟ _ درباره انتخابات که شرکت میکنین یا نه؟ + آره که شرکت میکنیم. چرا نکنیم؟ _ بین نامزدای ریاست جمهوری به شخص خاصی هم رسیدین؟ +نه ما خیلی سیاسی نیستیم. از داماد خواهرم که قبولش داریم پرسیدیم گفته پزشکیان. کمی درباره مواضع آقای پزشکیان برایش توضیح دادیم. بعد پرسیدند: _به نظر شما به کی رای بدیم؟ گفتم: «اول بذارین یه سوال ازتون بپرسم نظرتون درباره آقای رئیسی چی بود؟» دخترش گفت: «خیلی خوب بود. استخدامی آموزش پرورش زیاد شد و خیلی‌ چیزای دیگه» گفتم: «حالا اگه یکی باشه بین نامزدا که شبیه آقای رئیسی باشه شما بهش رای میدین؟» گفتند: «آره که رای میدیم. حتماً» ماهم درباره آقای جلیلی توضیح دادیم و اینکه چقدر از نظر خلق و خو شبیه شهید رئیسی هستند. وقت رفتن بروشور آقای جلیلی را دادیم و تشکر کردند. گفتند: «پس ما هم میریم تحقیق می‌کنیم ببینیم بالاخره کی بهتره؟» 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
گوشۀ دنج پارک یک گوشۀ پارک نشسته بودند و داشتند آرام و بی سروصدا چایی عصرانه‌شان را می‌خوردند. جلو رفتم و دیس بیسکوییت را گرفتم جلوی خانوم جوان که به نظر می‌رسید مادر خانواده است: «سلام خانوم، عصرتون بخیر، بفرمایید دهنتون رو شیرین کنید!» دستش میرود سمت بیسکوییت و همزمان به چشمانم نگاه می‌کند. انگار که توی چشمانم لبخند می‌بیند. خیلی زود یک لبخند شیرین تحویلم می‌دهد. دیس را از دستم می‌گیرد و خودش از همسر و دو فرزندش پذیرایی می‌کند‌. در همین فاصله تراکتی را که در مورد آقای جلیلی توی دستم داشتم را جلو می‌گیرم و می‌گویم: «چند روز دیگه انتخاباته! بیزحمت این تراکت رو مطالعه کنید، حتما اطلاعات خوبی بهتون میده!» همسرش که تا همین لحظه در سکوت ما را نگاه می‌کرد، لب باز می‌کند: «خانوم من واقعا نمی‌خواستم رای بدم، اما وقتی دیدم به خواسته‌مون احترام گذاشتید و صدای باندتون رو کم کردید، گفتم حتما به آقای جلیلی رای میدم!» تشکر می‌کنم و می‌گویم: «ببخشید اگه همین صدای کم هم اذیتتون میکنه، ما خودمونم کمی اذیت میشیم اما به خاطر اینکه شور انتخاباتی بین مردم زیاد شه، آهنگ برای ایران گذاشتیم!» با صدای بلندتر می‌گوید: «خدا خیرتون بده! شما پیروز می‌شید!» از این همه یکدلی ذوق می‌کنم و خداحافظی می‌کنم و سراغ خانوادۀ بعدی می‌روم. 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
گفتگوی من با حاج خانم _حاج خانم رای میدی؟ +بله که رای میدم.اگه رای ندم چی میشه؟ _آخه دشمن خیلی میگه رای ندین! +اگه دشمن مسلسل هم بگیره بازم رای میدم _حالا تحقیقم کردین؟ مناظره ها رو دیدین؟ +بله ما فقط به جلیلی رأی میدیم! نوه خودمو هم می‌برم که برام بنویسه. شما هم به همین رای بدین! 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔 @zfarhadisadr 🔺به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕@revayatejalili
☎️ بیستکالی‌ تجربهٔ پویش بیستکالی‌ گوشی را گرفتم دستم. ساعت، ۹ و نیم را نشان می‌داد. اولین شماره را گرفتم. خاموش بود. ناامید نشدم. رفتم سراغ شماره‌ی بعدی. صدای بوق و بعد "الو" توی گوشی پخش شد. بعد سلام، گفتم: «می‌خواستم راجع‌به انتخابات باهاتون صحبت کنم.» پشت فرمان بود و با معذرت‌خواهی قطع کرد. 🔻دوباره انگشتم را روی دکمه‌ی سبزِ صفحه کلید فشردم و نفر بعدی جواب داد. گل از گلم شکفت. تا پرسیدم: «رای‌تون کیه؟» با خونسردی گفت: «رأی بی رأی. تاثیری نداره رای من که. همه‌شون یکی‌ان‌.» با مهربانی پرسیدم: «این چند سالی که رای ندادین تاثیری داشته؟» سکوت کرد. غلظت مهربانی صدایم را بالا بردم و گفتم: «به حرفام فکر کنین. مزاحم‌تون نمی‌شم بیشتر از این‌.» 🔻تماس بعدی کمی اوضاع فرق کرد. گفت: «می‌خوام به آقای پزشکیان رای بدم.» از برنامه‌های آقای جلیلی برایش گفتم. از تفکر و تیم آقای پزشکیان هم گفتم. با صدایی متعجب گفت: «نمی‌دونستم آقای پزشکیان مثل دولت روحانیه. ان‌شاءالله به آقای جلیلی رأی میدم.» 🔻امیدم برای گرفتن شماره‌ی بعدی محکم‌تر شد. بحث رأی که شد، گفت: «خیالت راحت! رأی من آقای جلیلیه.» خوش‌حال شدم و گفتم: «حالا که خودتون روشن هستین برای آقای جلیلی تبلیغ کنید.» با جان و دل پذیرفت. 🔻چهار ساعت گذشت. با ۴۰ شماره، تماس گرفتم. نصف‌ش یا خاموش بود یا دسترس نبود. از ۲۰ تماس دیگر، ۵ نفر مایل به صحبت نبودند. ۳ نفر گفتند رأی‌ام شخصی است. ۵ نفر رأی نداده بودند که ۳ نفرشان گفتند که وقت نکردیم و تنها ۲ نفر گفتند رأی بی‌رأی. ۷ نفر همکاری خوبی کردند که ۳ نفرشان پزشکیانی بودند و ۲ نفرشان منصرف شدند و به جلیلی رأی می‌دهند. ۴ نفر هم رأیشان جلیلی بود که تشویق به تبلیغ شدند. گوشی را گذاشتم کنار و با خودم گفتم: «این هفته نباید شب و روز بشناسم.» 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔 @zfarhadisadr 🔺به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕@revayatejalili
📌حلالت باشه مرد... 🔻ساعت یازده شب بود و داشتم تعدادی پوستر و تراکت برای مبلغین آماده میکردم. همسر و دختر کوچکم منتظر بودند! چشمانم از فرط خستگی باز نمیشد و حس میکردم توی این سه هفته انرژی ام تحلیل رفته... با خودم گفتم فردا را میمانم توی خانه و استراحت میکنم. 🔻تلوزیون روشن بود و مناظره دکتر جلیلی و اقای پزشکیان پخش میشد... همینطور که کارم را انجام میدادم مناظرات را با دقت گوش میدادم. چیزهایی میشنیدم که باورم نمیشد،خونم به جوش آمده بود،بی اخلاقی رقیب آقای جلیلی تمامی نداشت... 🔻به آقای جلیلی نگاه کردم که با سعه صدر تمام،مثل شهید رئیسی اخلاق را رعایت میکرد و بی اخلاقی را با بی ادبی جواب نمیداد... 🔻یکی از عکس های آقای جلیلی را گرفتم روبرویم و گفتم:حلالت باشه مرد! سه هفته تلاش کردم تا حرف انقلاب و نگاه شما رو به مردم برسونم،کاش زمان بود و روزها این کار رو ادامه میدادم.کاش شب ها نمیخوابیدم و بیشتر برای راه شما تلاش میکردم. 🔻شما ارزش این همه فداکاری رو دارین آقای جلیلی! بی اخلاقی رقیب شما بیشتر از همه به من انرژی داد که تا آخرین لحظه تلاش کنم و خسته نشوم. 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔 @zfarhadisadr 🔰 # عضو _ شوید گروه‌«هواداران‌دکترجلیلی_غرب‌خراسان» کانال«هواداران‌دکترجلیلی_غرب‌خراسان» 🔻آدرس‌کانال‌درتلگرام/صفحه‌اینستاگرام