فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشق فقط به دیده ی گریان دلش خوش است
هجران زده به حال پریشان دلش خوش است
عشق است هرچه را بپسندی برای من
دلداده ات به غربت و هجران دلش خوش است
گفتی بسوز در غم من، اِی به روی چشم
دلسوخته به لذت درمان دلش خوش است
با فقر محض آمدنم عیب و نقص نیست
وقتی که مور هم به سلیمان دلش خوش است
محتاج یک نگاه کریمانه ی تو ام
قحطی زده به قطره ی باران دلش خوش است
در پشت در نشستن من بی دلیل نیست
سائل فقط به لطف کریمان دلش خوش است
با دست مهربان خودت لقمه ای بگیر
خیلی گدا به لقمه ای از نان دلش خوش است
اینجا بساط شاه و گدا فرق می کند
اینجا خود کریم به مهمان دلش خوش است
گیرم که خشک هم بشود چشم نوکرت
بر ابر رحمت تو کماکان دلش خوش است
می گفت عاشقی که زیارت نرفته بود
تنها به لطف شاه خراسان دلش خوش است
وقتی دلت گرفت فقط فابک للحسین
نوکر به روضه ی شه عطشان دلش خوش است
ای شهریار نیزه نشین آیه ای بخوان
دردانه ات به آیه ی قرآن دلش خوش است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
سرم هوای تو دارد، دلم هوای ضریح
چه می شود که سری گوشه ی حرم بزنم؟
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مجید_صانعی_موفق
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
@Quranahlebayt
محمد رضا
روی جسمش نیزه و تیر و سنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر، با چکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لگدهای "سَنان" تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به غارت برده اند
جامهی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشهی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعهی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سر، کار آسانی نبود
از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود
بارش ظلمت، بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد
چون که یاد ضربههای خیزران افتاده بود
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی
بر زمین بودی و بر جسـم تـو پیـراهـن نبود
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمد_احمدی_جوان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
@Quranahlebayt
كانت هناك رماح وسهام ورماح على جسده
لقد سقط تحت مأوى القافلة
كان شمر يقف وحذاءه على صدره
كانت أم طويلة مستلقية بجانبه
غير مكانه بركلات سنان
خنجر حاد لم يعد قوياً
تم نهب رفات والدته
سقط الثوب الملكي في أيدي هذا وذاك
شمر خرجت من الحفرة لسوء الحظ
لفت ضوء الخاتم عيون ساربان
النعال تصرفت كما لو كانت من جسده
سقط عظم في زاوية الحفرة
في نظرته البطيئة ، كان أهل الضريح يحترقون
تم رسم النار باسم الأطفال
لم يكن ربط الرأس بالرمح مهمة سهلة
ومن المفارقات أن هذا العمل قد سقط على كاردان
غطى مطر الظلام الصحراء بالدماء
آيات السماء الطاهرة سقطت على الأرض
أصيبت ابنته كنج خرابة فجأة بالهربس
لأنه تذكر ضربات الروطان
# نوكر_نوشت:
# حسين_جان 💔
سأغني صلاتك بصلاة من مقطع واحد
كنت على الأرض ولم يكن هناك قميص على جسدك
# صلي_الله_عليك_ياسيدنامدلوم_يااباعبدالله_الحسين
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته صباح الخير ليكن يومك عبق باسم # ارباب_بي_كافان
# الى_الشهد_المدافع_من_الحرام_من_محمد_أحمادي_جوان
# اللهم_صلى_الي_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم_
.
تضمين التغريدة
There were spears
, arrows and spears on his body
He had fallen under the shelter of the caravan
Shamar was standing with his boots on his chest
A tall mother was lying next to him
He changed his place with Sanan's kicks
A blunt dagger that was no longer strong
His mother's relics have been looted
The royal robe had fallen into the hands of this and that
Shamar came out of the pit and out of bad luck
The light of the ring had caught Sarban's eyes
The soles acted as if from his body
A bone had fallen in the corner of the pit
In his tarry gaze, the people of the shrine were burning
The fire was drawn in the name of children
Tying the head on the spear was not an easy task
Ironically, this work had fallen to Kardan
The rain of darkness covered the desert with blood
The pure verses of the sky had fallen on the ground
His daughter Kanj Kharabeh suddenly got herpes
Because he remembered the blows of the rattan
#نوكر_نوشت:
#Hossein_jan 💔
I will sing your prayer with a one-syllable prayer
You were on the ground and there was no shirt on your body
#صلي_الله_عليك_ياسيدنامدلوم_يااباعبدالله_الحسين
Peace be upon you and may God have mercy on you, good morning, may your day be fragrant with the name of #arbab_bi_kafan
#To_the_martyr_defender_of_the_Haram_of_Mohammed_Ahmadi_Joan
#اللهم_صلى_الي_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم_
.
@Quranahlebayt
هدایت شده از جهاد تبیین
﷽
#پیام_عاشوراء_و_ما
عمه سادات بی قراره
غصه و غمهاش بی شماره
روزای سختی توی راهه
رو خاک سوزان پا می زاره
🔵این روزها، روزهای سخت اسارت آل الله درمسیر شام هست.آیا با #پای_دل ،همراه عمه سادات س هستی؟
مسیر سخت اسارت بعد از غم ها و مصیبت های #کمرشکن کربلا ، با فریاد وامحمدا و واعلیا حضرت زینب س در #قتلگاه و وداع جانسوزش با پیکر عزیزتر از جانش در مسیر کوفه و سپس شام آغاز گردید و👈 اکنون شهر به شهر و بادیه به بادیه ازمسیر موصل و حلب و نهایت شهر دمشق طی طریق می کند.
❇️او به ظاهر به اسارت می رود تا پیام عاشوراء را به گوش جهانیان برساند ولی در👈 #باطن دل های زیادی را👈 #شیدا و #واله حسین ع می کند تا از این مسیر به خدا برساند.
🔴اما، اکنون من و تو در مسیر رساندن پیام عاشوراء 👈به جان های تشنه چه کمکی رسانده ایم؟
❇️تا جهان، حسین علیه السلام را نشناسد #ظهور اتفاق نمی افتد چرا که امام زمان عج با تکیه به دیوار کعبه با این جملات آغاز می کنند و می فرمایند:👇
أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين قتل عَطشاناً ...
🔵در فضای #حقیقی و #مجازی ، با رفتارمان و گفتارمان و قلم هایمان چه قدمی برداشته ایم تا👈 حسین علیه السلام را بیشتر معرف باشیم؟؟
🔴به عنوان نمونه یک نفر پیرو #مخلص مثل👈 #شیخ_زکزاکی (حفظه الله) پیدا می شود که پیام عاشورا را به جان های تشنه می رساند و👈 #سرنوشت ۲۵ میلیون انسان را تغییر می دهد و در این راه شش پسر خود را فدا کرده و خودش و همسرش تا آستانه شهادت پیش می روند ولی دست از آرمان های بلند خود برنمی دارند.
❇️هر کس در هر کجای عالم است در حد توان وظیفه ای دارد که باید تلاش کند و هیچ👈 #قدم_مثبتی در جبهه حق گم نخواهد شد.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب_کبری
پشت دروازه ی شهر، همگی صف بستند
لشکر شام به عنوان ظفر آمده است
پسر فاطمه هم، آمده همرهشان
با همه اهل حرم، لیک به سر آمده است
پسر ام بنین، ساقی نیزه نشین
بر سر نیزه چنان قرص قمر آمده است
پسر ارشد شاه، بعد از آن قربانگاه
غسل خون کرده و بادیده ی تر آمده است
طفل دلبند رباب، گر به نی رفته به خواب
مثل عباس علی سینه سپر آمده است
همره اینهمه سر، خیره بر قرص قمر
دخت حیدر به دو صد خون جگر آمده است
این یکی گر چه زن است، دخت خیبر شکن است
جانب بتکده گویی چو تبر آمده است
دختر خون خدا گفت که ای عمه بیا
نخل بستان ولایت به ثمر آمده است
بدنش مانده به دشت و سرش در کف طشت
شده خورشید من و وقت سحر آمده است
آه ای عمه بیا که وداعی بکنیم
که دگر عمرِ منِ زار به سر آمده است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
هرکس از راه رسید از بدنت چیزی برد
السلام ای که به گودال، کرمخانه زدی
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_فرید_کاویانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم