eitaa logo
محمد رضا
136 دنبال‌کننده
30.2هزار عکس
23.7هزار ویدیو
566 فایل
ذوالفقار فدائیان آقا سید علی خامنه ایی حفظه الله در صورت نیاز به ارتباط با مدیر کانال به اکانت محمد رضا پیام ارسال بفرمائید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پیچَکِ‌قَلَمْ🍃
_شش دست خودم نیست که شبِ ششم بیشتر دلتنگت می‌شوم، هست؟ اصلا اسمت که می‌آید محال است شانه‌های لرزان امام پیش چشم‌هام جان نگیرد! از ولی اذن می‌گیرد. چیزی نمانده به آرزویش برسد. شهادت در رکاب امام! حرامی‌ها روبرویش معرکه گرفته‌اند! قاسم، بی جوشن و زره قیامت می‌کند. لرزه می‌افتد به جان دشمن. آنقدر که خوی حیوانی‌شان پیشی می‌گیرد و خون و خاک و دشنه و سنگ در هم می‌پیچد. جهان از حرکت می‌ایستد! تنی تکه تکه می‌ماند و جامی شیرین‌تر از عسل و آغوش امام. راستی، اینجا کربلاست یا فرودگاه بغداد؟ هرچه جان است به قربان اباعبدالله🖤 @pichakeghalam
هدایت شده از بفرمایین روضه
_نهم... از شما هیچ صدایی توی تاریخ عاشورا نیست! هیچ خطبه‌ای و کلامی به جز همان چهار کلمه‌ که توی نفس آخر گفتید و چَشم‌های بی‌شمار به امام و یک نَهِ محکم به آن امان‌نامه‌ی کذایی! ما از شما هرچه دیدیم و شنیدیم فقط مردانگی بوده. از آن مدل مردانگی‌ها که از طفل شش ماهه تا پیرمرد هفتاد ساله رویش حساب می‌کنند. از آن‌ مردانگی ها که حرف توش نیست و هرچه هست عمل است. آن هم با عیار بالا. ما تمام این چند شب به سر و صورت که می‌زدیم، تهش امید داشتیم که شما هنوز هستید و پشت ارباب ما مثل کوه ایستاده‌اید.‌ ساکت و تسلیم و مردانه! امشب اما، وسط روضه با نوای چهار کلمه‌ای شما بیچاره شدیم عالیجنابِ ادب! اسمتان را که دم گرفتیم و ناباورانه به اهل حرم خبر دادیم که میر و علمدار نیامد، صدایتان از کربلا، از همان نزدیکی‌های فرات، تا هیئت رسید که: «یا أخا اَدرِک أخاک...» و بعد صدای شکستن کمر، و بعد صدای کوبیدن دست پشت دست، و بعد صدای گریه‌های خش‌دارِ کودکانه، و بعد صدای ضجه‌های فرات، و بعد صدای پایین کشیدن ستون خیمه، و بعد... صدای گرفته‌ی کسی که بی‌وقفه می‌خواند:«هَل مِن ناصرٍ یَنصُرنی؟» صداها که پیچید، توی هیئت غوغا شد و همه مثل بی‌کس‌وکارها فریاد زدند. صداهای شب تاسوعا، سندِ بی‌یاری و تنهاییِ حسین است، آقای پشت و پناهِ همه! هرچه جان است به قربان اباعبدالله🖤 @pichakeghalam
هدایت شده از بفرمایین روضه
_ده من می‌گویم اصلا شب و روز عاشورا روضه‌خوان نمی‌خواهد! همین‌طوری سیاه که بپوشیم و جمع شویم دور هم به زمزمه، خودش می‌شود روضه. نگاه که کنیم به سیاه‌پوش دیوارها، یادمان می‌افتد چقدر بیچاره شدیم! زیر لب به ارباب سلام می‌کنیم و چیزی توی گلویمان ورم می‌کند. نگاه که کنیم به زمین، یاد خَد‌ّالتَریب می‌افتیم. آن‌وقت دو دستمان بی‌اراده مثل بی‌کس‌وکارها می‌‌خورد توی سر. نگاه که کنیم به آسمان، یادمان می‌افتد هرچه آفتاب بوده، روز عاشورا تابانده به کربلا. آن‌وقت دهنمان مثل چوب خشک می‌شود. همان موقع اگر کسی لیوان لیوان آب پخش کند توی مجلس، دیگر بغضمان می‌ترکد. اگر دو سه تا دختربچه دور و برمان بازی کنند، یک چشممان به موهایشان است و یک چشم به گوشها. قرآن که باز کنیم و عدل آیه‌های مقطعه بیاید، تنِ إرباًإربا توی خیالمان نقش می‌بندد. آن‌وقت چادر می‌کشیم روی سر و مثل خواهرهای داغ‌دیده زار می‌زنیم! شب و روز عاشورا اصلاروضه‌خوان نمی‌خواهد! همان بِ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم را که بگوییم اشک پهنای صورت را پر می‌کند! بسم‌الله که می‌گوییم یادمان میفتد خدای عاشورا همان خدای بخشنده‌ی مهربان است؛ که به ابراهیم رحم کرد و اسماعیلش را از قربانی شدن نجات داد! همان خدا که عصر عاشورا خون خودش را با همه‌ی مهربانی و بخشندگیش جاری کرد روی زمین و توی زمان و لا‌به‌لای رگ‌های روزگار! من می‌گویم شب و روز عاشورا اصلا روضه‌خوان نمی‌خواهد. ساعت حوالی سه عصر روز دهم، عرش برزمین می‌افتد... آن‌وقت کافیست بگوییم حسین و بمیریم.. همین! ... هرچه جان است به قربان اباعبدالله🖤 @pichakeghalam