"سومان"
آدمها شطرنجی هستند. سیاه و سفیدشان، شانه به شانهی هم پیش میرود. گاهی سفید غالب و گاهی سیاهی مسلط میشود.
خداوند آنها را دورنگ آفریده است.[۱] زیبایی یک انسان در اختیار است و هویت او را انتخاب تشکیل داده است.
اگر از انسان اختیار را بگیری، از انسانیت میافتد. میشود رباتی که نشاط و پویایی ندارد.
انتخابهای انسان گاهی او را از حیوان پستتر [۲] و گاهی از فرشتگان بالاتر میبرد. با وجود امکان انتخاب سیاهی، برگزیدن سفیدی مایهی مباهات است. آن هم درست زمانی که همه از صلاح و رهایی او ناامید شدهاند.[۳]
این انتخابها معمولا جفتی هستند، تکبر و تواضع، عزت و ذلت، شجاعت و ترس، بخل و کرم و عفت و خیانت. این مفاهیم در سرتاسر زندگی انسان سایه افکندهاند و هر انسانی دائما در معرض انتخاب است.
از زمین چمن فوتبال تا میدان مین، از کوهنوردی روی اورست تا غواصی کف اقیانوس، از پریدن از هواپیما تا شنا در استخر، از شرکت در مهمانی و فعالیتهای اجتماعی تا انداختن یک برگ کوچک کاغذ در صندوق رای، میتوانند صحنهی نقش آفرینی اختیار انسان باشد.
گاهی دویدن روی چمن نشان از غیرت و حفظ ناموس است و گاهی نوشتن و قلم زدن در روایت کردن آن. گاهی حاضر شدن پای یک جعبهی مهروموم شدهی آراء و گاهی تشویق دیگران و سوق دادنشان به بینش و تحلیل دقیق سیاسی، اما شاید عجیب به نظر برسد اینکه چمن و صندوق، چه ربطی به ناموس دارد!
شاید ارتباطش را پدران و مادران ما قبلترها فهمیده باشند، یا حتی شاید وجدان انسانی متذکر و متوجه آن شده باشد. نمیدانم کجا و چطور؟ اما میدانم که وطن و سرزمین را مام میهن نامیدهاند، چرا که انسان را در آغوش خودش بزرگ میکند و رشد میدهد، پرورش میدهد، تلاش برای آن نشانهی غیرت و مردانگی و دوری از او باعث بیماری و افسردگی میشود. آه دوری!! غربت!! بله درست است، شاید یکی از پردردترین آسیبهای روحی انسان زمانی باشد که از دلتنگی و دوری از وطن خودش را در انسان بروز میدهد.[۴]
شاید همان تعبیر یکی از دانشجوهایم سر کلاس بهترین ترجمان این حال باشد؛ مریم، دانشجویی که ۸ سال را در کانادا و ۶ سال را در روسیه گذرانده بود، در جواب شوخیهای سیاه همکلاسیهایش در مورد اوضاع ایران و غاز بیگانه، گفت: "دوستان هر روز دور از وطن و غربت طعم غروبهای جمعه را دارد" نمیدانم تا به حال طعم دلتنگی روزهای جمعه را چشیدهاید یا خیر؟ اما سنگینیاش مثل بلند کردن یک کوه اورست است برای یک نوزاد. له میشوی، روزی هزار بار میمیری و زنده میشوی و تاب تحمل نداری..
بگذریم!! مام میهن برای آدمی ارزشمند است، حرمت دارد و مایهی آبرو و عزت است؛ لذا جانفشانی و تلاش برای بزرگداشت آن مطلوب عقل و شرع و اخلاق است.
به عنوان نمونه از کار در دستگاههای دولتی و حکومتی تا شغل آزاد و هنر و نظافت و جنگ و جهاد و شهادت گرفته تا شستن فرش و ظرفهای ناهار و شام، پختن نان و آجر، ساختن مسکن و راه، بافتن شال و کلاه، نوشتن دستاوردها، اصلاح کمبودها و شرکت در بالابردن اعتبار بینالمللیاش جلوی چشم اجانب و بیگانگان...
فرقی نمیکند جهاد گاهی با سلاح گرم و گلوله است، گاهی با قلم و کاغذ و مرکب،[۵] گاهی با ۹۰ دقیقه دویدن و شوت زدن و گاهی با توسعهی صنعت و تاسیسات جادهای، گاهی با بیان دستاوردهای چهلساله تحت سختترین شرایط سیاسی و گاهی تبیین ضرورت شرکت در سرنوشت خود و همه.
مهم این است که انسان بعد از هر عمل صالحی، از باب ادب آن را توفیقی از طرف خداوند متعال بداند و سجدهی شکری به جای آورد، درست شبیه تیم فوتبال ایران در بازی مقابل ژاپن، شبیه گریههای بازیکنان غیور ایرانی مقابل چشمهای جهانیان.
۱. شمس:۸، فالهمها فجورها و تقواها
۲. اعراف:۱۷۹، اولئک کالانعام بل هم اضل
۳. بقره:۳۰، اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء
۴. homesick
۵.مداد العلماء افضل من دماء الشهدا، من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 398.
#سومان_ناموس
#مام_میهن
#ایران_عزیز
#انتخابات۱۴۰۲
زهرا دلاوری پاریزی
۱۴۰۲/۱۱/۱۵
https://eitaa.com/Dr_zdp53_Theology