🌏پرسشی فلسفی دربارۀ آفرینش
دربارۀ آفرینش این سؤال همیشه برایم مطرح بوده است که اگر خدا عالم را در زمانی آفریده باشد باید پیش از آفرینش عالم زمانی باشد. پس آن زمان از کجا آمده است. اگر خدا آن زمان را آفریده باشد باید در زمانی آفریده باشد و این منتهی به تسلسل در آفرینش زمان ها می شود. اما اگر پیش از آفرینش زمانی نباشد عالم ازلی خواهد بود و اگر ازلی باشد نیاز به آفریدن ندارد. پس در هر دو صورت آفرینش با مشکل مواجه است. ممنون می شوم اگر پاسخ دهید.
پاسخ
✍این سؤال همیشه در متافیزیک و الهیات مطرح بوده است. برخی عالم را ازلی و بی نیاز از آفرینش می دانستند و برخی مانند متکلما عالم را حادث می دانستند و همانطور که غزالی در تهافت می گوید آنها معتقد بودند آفرینش با ازلیت نمی سازد و قول به قدم عالم از سوی فلاسفه ناسازگار با آفرینش است. اما ابن سینا این معضل را حل کرده است. او هم به آفرینش قائل است هم به قدم عالم. او تبیین می کند که مناط نیاز به علت امکان است، نه حدوث. بنا بر این ممکن الوجود وابسته به واجب الوجود است، چه عالم ازلی باشد چه نباشد. ازلیت منافاتی با اتکای به علت ندارد.
ارسطو از خدا به عنوان محرک نخستین یاد می کند، اما دربارۀ آفرینش جهان و نحوء پیدایش موجودات از مبدأ نخستین سخن روشنی ندارد. متکلمان پیش از ابن سنیا به نظریۀ خلق در زمان معتقد بودند. از نظر آنان جهان نمی تواند هم مخلوق و هم ازلی باشد. ابن سینا برپایۀ نظریه اش درباره واجب و ممکن و با استفاده از نظریۀ فیض نو افلاطونیان از صدور موجودات از علت نخستین در لازمان سخن می گوید. از نظر ابن سینا مخلوق بودن عالم با ازلی بودن آن سازگار است.
جهان در ذاتش ممکن الوجود است. با هستی بخشی علت به آن واجب بالغیر و موجود می شود و بدون آن معدوم است.
خلق جهان ابداعی است و ابداع تأییس الشیء بعد لیس مطلق است. یعنی معلول که بالذات معدوم است به سبب علت موجود می شود. حکم ذاتی ممکن الوجود معدوم بودن است و موجود بودنش به سبب علت است. حکم ذاتی آن که معدوم بودن است تقدم دارد بر حکمی که به سبب علت برایش حاصل می شود. پس معدومیتش بر موجودیتش و به تعبیر ابن سینا لیسش بر ایسش تقدم و ایسش بر لیسش تأخر دارد. اما این تقدم تنها در ذهن است، لیکن در خارج ایجاد مشروط به مسبوق بودن شیء به عدم نیست. به عبارت دیگر فاعل نخستین یا مبدع تقدم ذاتی بر معلول دارد، نه زمانی.
به بیان دیگر ابداع ایجاد جهان است،اما مسبوقیت جهان به عدم در آن مفروض نیست. پس خلق جهان با قدم ازلی جهان سازگار است.
لازمۀ مفروض گرفتن مسبوقیت خلقجهان به عدم، خلق در زمان است؛ لیکن ابداع مشروط به آن نیست. در ابداع معلول تنها به علت متکی است، نه به چیز دیگر و بدون نیاز به واسطه ای مانند ماده، یا ابزار یا زمان. از این رو ابداع با تکوین و احداث متفاوت است. تکوین ایجاد چیزی است به وساطت ماده و ابزار و احداث ایجاد چیزی درزمان است و ابداع متفاوت با هر دو است.
ملاصدرا با طرح اصالت وجود و ربطی بودن ممکنات گامی جدید در این مسئله برداشت.
در اینجا بیشتر نمی توان توضیح داد و باید به منابع فلسفی به ویژه آثار ابن سینا و ملاصدرا و شرح ها آنها رجوع کنید.
http://eitaa.com/dreshkevari
شرح دعای روز بیستم ماه رمضان.mp3
3.35M
شرح دعای روز بیستم ماه رمضان
فنایی اشکوری
http://eitaa.com/dreshkevari
شرح دعای روز 21ماه رمضان (1).mp3
3.48M
شرح دعای روز بیست و یکم ماه رمضان
فنایی اشکوری
http://eitaa.com/dreshkevari
1_1562347262.mp3
8.19M
پیشروان جوانمردی
فتوت علوی
فنایی اشکوری
http://eitaa.com/dreshkevari
کعبه لیلة القدر مکان ها و لیلة القدر کعبه زمان ها است .
با تأمل در سوره قدر و روایات پیرامون برخی از ویژگی های لیلة القدر را می توان بدست آورد.
1. لیلة القدر شب نزول قرآن است. إنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ. یعنی بزرگترین هدیه الاهی به بشر پس از خلقت، که هدیه هدایت قرآنی است، در این شب نازل شده است. این همان شب مبارک و سراسر برکت است. إِنَّا أَنزَلْنَهُ فىِ لَيْلَةٍ مُّبَرَكَةٍ .
2. لیلة القدر در ماه مبارک رمضان، ماه ضیافة الله است، چون در آیه دیگر خداوند می فرماید قرآن را در ماه رمضان نازل کردیم. «شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن» (بقره ۱۸۵). از کنار هم گذاشتن این دو آیه معلوم می شود شب قدر، شب نزول قرآن در ماه رمضان است.
3. لیلة القدر به قدری با عظمت است که ما را توان درک آن نیست. «و ماادراک مالیلة القدر» و با مقیاس های این جهانی نمی توان منزلت آن را درک کرد.
4. این شب بهتر و برتر از هزار ماه است. «لیلة القدر خیر من الف شهر.» عبادت و نیکی در این یک شب بهتر از عبادت و نیکی در هزار ماه است. با این توضیح فقط معلوم می شود لیلة القدر بسیار عظیم است؛ چون نفرمود مثل هزار ماه است تا اندازه اش را بدانیم، بلکه گفت بهتر از هزار ماه است؛ یعنی منزلتش برای ما قابل درک نیست. اینجاست که کیفیت بر کمیت سیطره پیدا می کند و باید گفت: عقل را سیل تحیر در ربود!.
5. لیلة القدر شب تقدیر و تعیین سرنوشت است. «حم وَ الْكِتَابِ الْمُبِينِ *إِنَّا أَنزَلْنَهُ فىِ لَيْلَةٍ مُّبَرَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ *فِيهَا يُفْرَقُ كلُ أَمْرٍ حَكِيمٍ .» در این شب مبارک هر رویدادی تعین پیدا می کند و تحکیم می شود و نظام عالم و سرنوشت آدمی در آن رقم می خورد.
6. لیلة القدر شب نزول ملائکه است. طبق احادیث، ملائکه در این شب بر حجت خدا نازل می شوند. «تتنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم.»
7. سراسر این شب تا سپیده دم سلام و رحمت است. سلام هی حتی مطلع الفجر.
شب قدر است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
این مطلع فجر همان مبارک سحری است که بخت یاران عالم با آب حیاتی که از دست ساقی هستی می نوشند از هرچه اندوه و غصه نجات می یابند و از شعشعۀ ذات، فانی واز بادۀ صفات سرمست می شوند.
8. لیلة القدر شب عبادت و قرب است. در این شب که بین زمين و آسمان، مُلك و ملكوت و طبيعت و ماوراء طبيعت ارتباط خاص برقرار است، شب آسمانی شدن است.
9. لیلة القدر شب ویژه رحمت الهی و آمرزش است. شبی است که درهای بهشت برای مؤمنان باز است. چنانکه ازرسول خاتم (ص) نقل است که فرمود: هر کس شب قدر را احیا کند و مؤمن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، آمرزیده میشود.
10. لیلة القدر شب بیداری است. نه فقط بیدار ماندن و نخوابیدن، بلکه بیدار شدن و معبود را خواندن.
11. لیلة القدر شب وصال است، شب چشم گشودن و نادیده ها را دیدن و با یار ازلی خلوت کردن و راز دل گفتن و اشک شوق ریختن و....
شب لیلة القدر من دوش بود
که دست نگارم در آغوش بود
بنابراین شب قدر برای کسی قدر است که این شب را قدر بداند و از برکات این شب بهرمند شود. البته هر شبی که چنین دولتی نصیب کسی شود آن شب شب قدر اوست. آری، هر شب شب قدر است اگر قدر بدانیم.
12. شگفتا! چه سرّی است! شب قدر شب مولای عارفان علی (ع) است! در نوزدهم فرق مبارکش شکافته می شود و فریاد فزت و رب الکعبه سر می دهد، در بیست و یکم رهسپار کوی معشوق می شود و در بیست سوم مهمان خدا و رسول. علی در کعبه که بهترین مکان هاست متولد می شود و در لیلة القدر که بهترین زمان هاست به شهادت می رسد. کعبه مولد او، مسجد مشهد او و لیلة القدر زمان عروج و وصل و لقای او. علی در کعبه که لیلة القدر زمین است به دنیا چشم می گشاید و در لیلة القدر که کعبه زمان است از دنیا چشم بر می بندد! یا سبحان الله! رابطۀ مکان ولادت او، مکان شهادت او و زمان شهادت او را با عبادت تماشا کن! او در بهترین مکان عبادت به دنیا می آید و در بهترین مکان و بهترین زمان عبادت و در حال بهترین عبادت که نماز است و در بهترین حال نماز که سجده است به شهادت می رسد. این است رابطۀ علی و عبادت و به بیان دیگر رابطۀ ولایت و توحید. و این است سرّ آن که سرور کائنات (ص) فرمود: علی ممسوس فی ذات الله! پس می توان گفت: کعبه لیلة القدر زمین، لیلة القدر کعبۀ زمان و انسان کامل و حجت خدا کعبه و لیلة القدر زمین و زمان است.
ای خواجه چه جویی ز شب قدر نشانی
هر شب شب قدر است اگر قدر بدانی
روشن به تو گویم که شب قدر کدام است
گر زانکه تو ادراک شب قدر توانی
آنست شب قدر که بر جان محمد
قرآن عظیم آمده و سبع مثانی
آنست شب قدر که از نور جمالش
وارست کلیم از شب تاریک و شبانی
آنست شب قدر که بر طلعت ماهی
تا مطلع فجرش به تماشا گذرانی
http://eitaa.com/dreshkevari
شرح دعای روز 22 ماه مبارک رمضان.mp3
4.7M
شرح دعای روز بیست و دوم ماه رمضان
فنایی اشکوری
http://eitaa.com/dreshkevari
ادامه بحث قبلی دربارۀ آفرینش جهان
سؤال: اما همچنان این سؤال باقی است که اگر عالم همیشه بوده چه نیازی به علت دارد؟
پاسخ
برای حل این مسئله باید به بحث علیت و به ویژه مناط نیاز به علت توجه کنید. شاید تمثیل سایه به فهم این قضیه کمک کند. اینکه سایۀ درختی همیشه همراه درخت بوده به معنای بی نیازی سایه از درخت و استقلالش از درخت نیست، بلکه به معنای نیاز و وابستگی همیشگی و ازلی سایه به درخت است.
آنچه با توحید ناسازگار است قول به قدم ذاتی عالم است که ملازم با بی نیازی عالم از خداست. اما فیلسوفان قائل به قِدم ذاتی عالم نیستند، آنها به قِدم زمانی عالم قائلند. معنای قِدم زمانی عالم این نیست که عالم خلق نشده است؛ معنایش این است که عالم در زمان خلق نشده است، بلکه در لازمان خلق شده است. نکته ای که غزالی با همه نبوغش به آن توجه نکرده امکان خلق در لازمان است. کسی که به خلق عالم در زمان قائل است ناخواسته ازلیت زمان را پذیرفته و به سوی همان چیزی دویده که از آن می گریخته.
توحید باور به یک واجب الوجود، یک موجود قائم به ذات، و یک علت نخستین است. آنچه با چنین باوری ناسازگار باشد باطل است. پس هنگامی که می گوییم ماسوی الله همه ممکن الوجود، واجب بالغیر، قائم به غیر و معلول اند، به مقتضای توحید سخن گفته ایم ولو آن ها را قدیم زمانی بدانیم نه حادث زمانی. آنچه منافی با توحید است قول به قدم ذاتی عالم است، که با حدوث ذاتی و معلولیت و نیازمندی ناسازگار است. قائل به قِدم زمانی عالم به حدوث ذاتی و معلولیت عالم اذعان دارد. بر این اساس نیاز عالم به خدا از یک نقطۀ زمانی خاص پیدا نشده است، بلکه نیاز عالم به خدا ازلی است. فاعلیت و خالقیت خدا نیز آغاز زمانی ندارد، بلکه ازلی است و این با توحید سازگار تر است.
http://eitaa.com/dreshkevari
شرح دعای روز 23 ماه رمضان.mp3
4.14M
شرح دعای روز بیست و سوم ماه رمضان
فنایی اشکوری
http://eitaa.com/dreshkevari
شرح دعای روز 24 ماه مبارک رمضان.mp3
4.43M
شرح دعای روز بیست و چهارم ماه رمضان
فنایی اشکوری
http://eitaa.com/dreshkevari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه تلاوت دلنشینی، ماشاء الله
http://eitaa.com/dreshkevari
سوال درباره تجربه نزدیک به مرگ
سلام و عرض ادب. براساس تحقیقی که انجام دادم، بزرگترین پایگاه های تجربه نزدیک به مرگ جهان، بیان می دارند که اولا تجربه گران با ادیان گوناگون، هرکدام بزرگان دین خود را در تجربه نزدیک به مرگ خود می بینند. مسیحی، بودایی، مسلمان، هندو و...
ثانیا بیان می کنند که در تجارب زیادی بیان شده که تناسخ وجود دارد و تجربه گران زندگی های گذشته شان را دیده اند. و ثالثا در تجارب زیادی گفته شده «فقط» عشق ورزیدن به خدا و تمام مخلوقات اهمیت دارد. و نه دین خاصی.
با تحقیق بیشتر یافتم مسئله تناسخ و اهمیت منحصر عشق و نه دین خاص، علاوه بر تجارب نزدیک به مرگ در این موارد هم بیان شده است:
1- در هیپنوتیزم (برخی از مهمترین کتب این زمینه نوشته «مایکل نیوتن» می باشد).
2- روح گرایی (spiritism) که با الن کاردک شروع شد و امروزه هم با روش «مدیوم شیپ» دنبال می شود. در این روش با ارواح مثبت ارتباط گرفته می شود و سوال از آن ها پرسیده می شود.
همچنین گزارش تناسخ از کودکان بسیار زیادی جمع آوری شده است که زندگی قبلی خود را به یاد می آوردند. فکر کنم 2500 مورد جمع آوری شده.
همچنین جایی خواندم (ولی مطمئن نیستم) که با مدیتیشن و بیدارشدن کندالینی، فرد متوجه تناسخ می شود.
از مراکز پیشگام جمع آوری شواهد تجربی و علمی بسیاری از این زمینه ها، «بخش مطالعات ادراکی دانشگاه ویرجینیا» می باشد.
امیدوارم مراکز تخصصی حوزوی بررسی نمایند که چه نقد جدی به این باور و شواهد آن می توان داشت.
و پیشنهاد می کنم شما هم حتما این مطالب را بخوانید و ببینید چه نقدی به نظرتان می رسد.
چرا که به نظرم در آینده احتمالا بیشترین طرفداران را داشته باشد.
👆پاسخ تجربه نزدیک به مرگ و باور دینی
با سلام تحیت چند نکته در اینجا شایان توجه است.
تجربه های باطنی اعم از رؤیا، تجربه های نزدیک به مرگ، هیپنوتیزم و هر نوع تجربه فراروانشناختی، حتی تجربه های دینی و عرفانی اولا حجیت مطلق ندارند، ثانیا مصون از خطا نیستند، ثالثا از عوامل بیرونی از جمله از باورهای پیشین تجربه گر اثر می پذیرند، رابعا در بساری از موارد بین اصل تجربه و تفسیر آن از سوی تجربه گر یا دیگران خلط می شود و تفسیر و تعبیر را به پای تجربه می نویسند، خامسا این تجربه ها برای همه یکسان نیستند و تجربه های متعارض بین تجربه گران دیده می شود .
این نکات، ابهام و عدم شفافیت و دلالت این گونه تجربه ها را نشان می دهد. لذا در تعبیر آنها و داوری قطعی دربارۀ آنها باید دقت کرد. جز وحی انبیا و الهام معصومین هیچ نوع تجربۀ باطنی هیچ تجربه گری بطور قطعی و بدون شرط مصون از خطا نیست و حجیت ندارد و در نتیجه رد و قبول آن باید برمبنای معیار معتبر انجام گیرد.
هیچ جا اثبات نشده است که تجربه هایی که ذکر کردید کشف از واقع می کنند. آنچه نشان داده شده این است که افرادی اینگونه تجربه ها را داشته اند. صرف داشتن تجربه ای اثبات کننده محتوای آن نیست. چنانکه ما ممکن است خواب ببینیم پولدار شیدم یا نامزد نمایندگی خواب می بیند برنده شده است، ولی این پولداری و حال خوش محدود به زمانی است که در خوابیم.
این ملاحظات به معنای رد مطلق و بی اعتباری همۀ این تجربه ها نیست. با همه محدودیت هایی که در فهم این تجربه ها داریم، برخی از آنها می توانند دریچه هایی از حقیقت را به سوی ما بگشایند. در بحث دیگری که فایل صوتی و مکتوب آن در همین کانال قابل دسترسی است به برخی از این ها اشاره کرده ام.
در باب دلالت این تجربه ها بر اهمیت عشق به خدا و خلق باید گفت که این چیز کمی نیست. گوهر دین داری همین است. دین داری چیزی جز عشق به خدا و شفقت بر خلق نیست. این عشق و شفقت مستلزم بندگی خدا و خدمت به خلق است. و همه دین همین است. اگر ما از این تجربه ها همین درس را بیاموزیم، دستاورد بزرگی خواهد بود. گام بعدی که باید برداریم این است که کیفیت این بندگی و خدمت را بدانیم. اینجاست که باید از وحی مدد بگیریم. قرار نیست همه معارف و باورها را از تجربه هایی همچون تجربه نزدیک به مرگ اخذ کنیم. همانطور که حل مسائل علمی و ریاضی را از این گونه تجربه های غیر متعارف انتظار نداریم حل همه مسایل متافیزیکی و الهیاتی را نیز نباید از این روش ها انتظار داشته باشیم.
طبق ادعا یک وجه مشترک همه تجربه ها همین عشق به خدا و خلق است. پس این وجه مشترک را اخذ می کنیم. در سایر مباحث مانند حقانیت این یا آن دین، مسئله تناسخ و مانند آن بین تجربه گران وحدت نظر نیست. پس هیچ یک از آن دعاوی اختلافی را نمی توان با استناد به تجربه نزدیگ به مرگ و تجربه های دیگر اثبات یا نفی کرد، چون در آن موضوعات بین تجربه گران توافق نیست و موارد خلاف و نقض وجود دارد. پس برای برسی آن مسایل باید از روش های دیگر معرفتی و بطور خاص عقل استفاده کرد.
اگر این وجه مشترک که اشاره شد مورد توافق همه تجربه گران باشد، یعنی عشق به خدا و خلق معتبر باشد، الحاد و آتئیسم رد میشود و وجود خدا و حیات پس از مرگ تایید می شود؛ به عبارت دیگر مبدأ و معاد که ارکان اصلی اعتقاد دینی هستند تایید می شود.
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
http://eitaa.com/dreshkevari
شرح دعای روز 25 ماه مبارک رمضان.mp3
3.57M
شرح دعای روز بیست و پنجم ماه رمضان
فنایی اشکوری
http://eitaa.com/dreshkevari
شرح دعای روز 26 ماه مبارک رمضان.mp3
3.27M
شرح دعای روز بیست و ششم ماه رمضان
فنایی اشکوری
http://eitaa.com/dreshkevari
شرح دعای روز 27 ماه مبارک رمضان.mp3
4.15M
شرح دعای روز بیست و هفتم ماه رمضان
فنایی اشکوری
http://eitaa.com/dreshkevari
درباره تناسخ
سوال: یکی از استاد های فلسفه دین دانشگاه تهران می گفت تناسخ بخاطر شواهد تجربی زیادش درسته. (هرچند می گفت به نظرش با فلسفه اسلامی تعارض نداره). نظر شما چیست؟
پاسخ: قبل از اینکه دیدگاه خودمان را مطرح کنیم باید نسبت تناسخ با تفکر حاکم بر علم جدید را روشن کنیم. کسی که به تناسخ قائل است قطعا با تفکر علمی امروز مخالف است. چون در علم امروز می گویند شخصیت و هویت و همینطور آگاهی و حافظه مربوط به مغز است. وقتی انسانی می میرد هویت و آگاهی و حافظه اش هم نابود می شود و قابل انتقال به مغز دیگر نیست. بنا بر این بقای شخصیت و آگاهی و حافظه در بدن دیگر که مدعای تناسخ است طبق این دیدگاه ناممکن است. پس قایل به تناسخ اول باید تکلیفش را با علم جدید و مسئله مغز حل کند. کسی که با تمسک به تجربه به تناسخ قائل می شود، باید ابتدا ارتباط مغز و آگاهی را حل کند و مخالفتش را با تفکر علمی امروز اعلام کند.
اما بر اساس دیدگاه فلسفۀ اسلامی اساس شخصیت انسان نفس مجرد است و آگاهی مربوط به نفس است، گرچه تا هنگامی که نفس به بدن تعلق دارد به ابزار بدن و مغز وابسته است. چون بر اساس دیدگاه ملاصدرا نفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقا است، پس از مرگ و جدایی نفس و بدن، شخصیت و آگاهی باقی است.
برمبنای این دیدگاه نیز تناسخ محال است، و نفسی که از بدن جداشود به بدن دیگر تعلق نمی گیرد. لازمه انتقال نفس از بدنی به بدن دیگر این است که در بدن دوم نفس روحانیة الحدوث باشد؛ یعنی نفس بالغ و حاضر و آماده و از پیش موجود به بدن تعلق گیرد، درحالیکه طبق نظر ملاصدرا براساس حرکت جوهری نفس در بستر بدن هچون بذری شکل می گیرد و رشد می کند. پس تناسخ با حکمت متعالیه ناسازگار است.
ابن سینا هم با ادله و براهینی تناسخ را رد می کند. پس اینکه گفتند تناسخ با فلسفه اسلامی سازگار است هم سخن قابل دفاعی نیست.
برخی از فیلسوفان مسلمان گاهی از تناسخ ملکوتی سخن می گویند که ربطی به تناسخ به معنای مورد بحث در آیین هندو ندارد.
همچنین تناسخ با آموزه های اسلامی نیز که مسیر انسان پس از مرگ را برزخ و قیامت می دانند نه دنیا نیز ناسازگار است.
#تناسخ
http://eitaa.com/dreshkevari
شواهد تجربی تناسخ
سؤال
درباره شواهد تجربی تناسخ (خصوصا در کودکانی که زندگی گذشته شان را به یاد می آورند) چی می شود گفت؟ یک بخش از مطالعات ادراکی دانشگاه ویرجینیا زیر نظر جیم تاکر جمع آوری و صحت سنجی همین کودکان است.
پاسخ
پاسخ دقیق به این پرسش وابسته به اطلاع دقیق از جزئیات پژوهش یادشده است. آنچه به اجمال می توان گفت این است که آنچه آنها می گویند گزارشی است که از نظر آنها گزارش زندگی پیشین افراد است. اما اینکه آنچه می گویند واقعا از زندگی پیشین است، و ناشی از زمینه های دیگر نیست، یک تفسیر و فرضیه است نه یک فکت. پس تفسیر های دیگر هم ممکن است. مثل اینکه کسی خواب ببیند به کرات دیگر رفته و مشاهداتی داشته و آن مشاهدات را بیان کند. آیا اگر کسی چنین خوابی را صادقانه برای ما نقل کند ما می پذیریم که او واقعا به کرات دیگر رفته و مشاهداتش را می گوید؟ رؤیا می تواند متاثر از عوامل مختلف باشد. این مطلب شبیه آن چیزی است در عرفان درباره خیال متصل و منفصل می گویند. تمام این وقایع ممکن است در خیال متصل و درون ذهن فرد رخ داده باشد و رویدادی دورن ذهنی (سابجکتیو) باشد، نه عینی و آبجکتیو.
#تناسخ
http://eitaa.com/dreshkevari
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شرح دعای روز بیست و هشتم ماه رمضان
فنایی اشکوری
http://eitaa.com/dreshkevari