eitaa logo
دکترمسعودبازودار(استاد دانشگاه،نویسنده،پژوهشگر)
1.4هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
35 فایل
دکتری فقه و حقوق اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
تصریح امام علی به عليهما السلام 📘 این که امام علی علیه السلام وصیت کرده و امام حسن علیه السلام را به عنوان جانشین خود انتخاب کرده است ، از قطعیات تاریخ است که حتی خود علمای اهل سنت نیز به این مطلب اعتراف کرده اند. 🔹 ابن کثیر دمشقی سلفی می‌نویسد : ثمّ بعدهم الحسن بن على لانّ علیّاً أوصى الیه و بایعه أهل العراق. 📚 البدایة و النهایة - ج6- ص249 🔸 پس از خلفاى پیشین ، حسن بن على به خلافت رسید چرا که على به امامت او وصیت کرد و مردم عراق نیز با او بیعت کردند . 🔹 ابن عبدربه اندلسى مى نویسد : قال هیثم بن عدی أدرکت من المشایخ أنّ على ّ بن ابیطالب أصار الامر الى الحسن . 📚 العقد الفرید ،‌ ج4 ، ص475 🔸 بسیارى از بزرگانى را ملاقات کردم که براى من نقل کردند على بن ابى طالب خلافت را به فرزندش حسن واگذار نمود. 🔹 ابن اعثم کوفى روایت مى کند: امام حسن در نامه اى به معاویه چنین نوشت :فان ّ أمیرالمؤمنین على بن ابى طالب لمّانزل الموت ولّانى هذا الامر من بعده. 📚 الفتوح ، ج4 ، ص278 🔸 هنگام فرا رسیدن شهادت امیر مؤمنان على بن ابى طالب، ایشان مرا ولىّ امر مسلمانان قرار داد. 🔰ویژه نامه میلاد امام حسن علیه السلام ؛ 🔸امام حسن علیه السلام از دیدگاه معاصران و اندیشمندان و مورخان اهل سنت ؛ 1⃣جابر از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله روايت كرده كه فرمود ؛ «خداوند، من و على را در عرش به صورت دو نور آفريد و دو هزار سال قبل از آفرينش آدم ذات مقدسش را تسبيح و تقديس مى كرديم، وقتى خداوند آدم را آفريد ما را در صلب وى قرار داد و سپس از صلبى پاك به رحمى پاك انتقال داده تا در صلب ابراهيم جاى داد، آنگاه از صلب ابراهيم به صلبى پاك و رحمى پاك منتقل كرد تا در صلب عبد المطلب مقرر داشت، سپس آن نور در صلب عبد المطلب جدا گشت دو سوم آن در صلب عبد الله و يك سوم آن در صلب ابو طالب قرار گرفت، پس از آن، نورى از من و على در فاطمه گرد آمد و بدين ترتيب، حسن و حسين دو نور از نور پروردگار جهانيان اند.» 📚نزهه المجالس ج 2 ص 206 2⃣معاويه به مجلسيان خويش گفته بود به نظر شما آنكه از ناحيه پدر و مادر و مادربزرگ و پدربزرگ و عمو و عمه و دايى و خاله، از همه برتر است كيست؟ گفتند: امير المؤمنين بهتر مىداند. معاويه دست حسن بن على عليه السّلام را گرفت و گفت: وى، از همه برتر است چرا كه پدرش على ابن ابى طالب، مادرش فاطمه دخت پيامبر، پدربزرگ و جدش رسول خدا، مادربزرگش خديجه، عمويش جعفر، عمه اش دختر ابو طالب، دايى اش قاسم بن محمد و خاله اش زينب دختر نبىّ اكرم صلّى اللّه عليه و اله است. » 📚عقد الفرید ج 3 ص 283 3⃣معاويه جاى ديگر نيز در برابر عمرو عاص و مروان حكم و زياد بن ابيه كه به نياى خود فخر و مباهات فراوان مىكردند، به اين واقعيت اعتراف كرد و براى اينكه بينى آنها را به خاك بمالد، امام حسن بن على را حاضر كرد و امام عليه السّلام بر سخنان نارواى آنها در مورد بنى هاشم خط بطلان كشيد. وقتى از مجلس بيرون رفت، معاويه گفت: مگر مى سزد بر كسى كه جدش رسول خدا، سرور اولين و آخرين و مادرش فاطمه بانوى بانوان جهانيان است، فخر و مباهات كنم؟ و سپس به حاضران گفت: به خدا سوگند! اگر مردم شام از اين ماجرا آگاه شوند، روزگارمان سياه است ... 📚المحاسن و الاضداد ص 90 4⃣روزى مقدام بر معاويه وارد شد، معاويه بدو گفت خبر دارى حسن بن على از دنيا رفته؟ مقدام با شنيدن اين جمله، كلمه استرجاع (إنّا للّه و إنّا إليه راجعون ...) بر زبان آورد. معاويه پرسيد: آيا تو فقدان حسن بن على را مصيبت مىدانى؟ مقدام در پاسخ گفت: چرا مصيبت ندانم در صورتى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله او را در كودكى روى زانوى خود مى نشاند ...» 📚مسند احمد ج 4 ص 132 5⃣ ابو هريره همواره مى گفت: هرگاه امام حسن عليه السّلام را ديدم اشكم جارى شد، زيرا با چشم خود ديدم رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله دهانش را بر دهان حسن قرار مىداد و سه بار مىفرمود خدايا! من او (حسن) را دوست دارم تو نيز او و دوستدارانش را دوست بدار. ابو هريره مى افزايد از آن زمان كه ديدم رسول خدا با حسن چنين رفتارى كرد، همواره بدو علاقه مندم. 📚نور الابصار ص 171 6⃣ وقتى مروان حكم سرسخت ترين دشمنان امام حسين عليه السّلام در تشييع پيكر پاك امام مجتبى عليه السّلام و حمل جنازه اش شركت جست امام حسين عليه السّلام با شگفتى به او فرمود: «تو كه دلش را خون كردى چگونه جنازه اش را حمل مى كنى؟» در پاسخ گفت: آن كارها را در حق كسى روا داشتم كه صبر و بردبارى اش با كوهها برابرى مى كرد. 📚تهذیب التهذیب ج 2 ص 298 👌ادامه 👇👇👇 7⃣ابو الأسود دوئلى درباره امام مجتبى مى گويد وى شخصيتى پيراسته بود و ميان عرب از برجسته ترين دودمان و بخشنده ترين خاندان به شمار آمده و از سرشتى پاك برخوردار بود. 📚حیاه الامام الحسن ج
🤔 ❔امروز داشتم یه کلیپ تو یوتیوب را نگاه می کردم از دکتر عبدالکریم که ایشان می گفت شیعیان در مسئله امامت به انحراف کشانده شده چون اینها ادعاهایی دارن که خود ائمه ندارن ، مثلا شیعه می گوید امیرالمؤمنین از جانب خدا به مقام امامت منصوب شدن ودیگران اومدن حق شان را غصب کردن .اما خود امیرالمؤمنین اصلا هیچ جای نیامد نگفت من امام منصوص من جانب الله هستم .اما شیعه در این جا یک استدلال می آورد که داره می گوید .الامام مثله کمثل کعبه الناس یاتی الیها ولا یاتی الامام الی الناس .یعنی امام همانند کعبه است مردم باید بطرف امام برود نه اینکه امام بطرف مردم.بعد می گفت چقد استدلال خنده داره .پیامبر که از جانب خدا معین شده بود اومد سمت مردم با دلیل برهان اثبات کرد من فرستاده خدایم و به دعوت و راهنمایی مردم پرداخت .اما امیرالمؤمنین که جانشین پیامبر بود بزعم شیعه این کار را نکرد همین کافی است بر انحراف از حق و حقیقت ❗️❗️ 💠💠 👌علی علیه السلام بارها و بارها تصریح به خلافت الهی خود کردند و جز افراد بی خبر و کم اطلاع و کسی نمی تواند ادعا کند که علی علیه السلام در مورد خلافت منصوص خود سخنی نگفته است . 🔸حضرت پس از آن که حکومت را پس از عثمان به دست گرفت فرمود ؛ « آنها بذر فجور را افشاندند و با آب غرور و نيرنگ، آن را آبيارى كردند و سرانجام، بدبختى و هلاكت را درو نمودند. هيچ كس از اين امّت را با آل محمّد نمى توان مقايسه كرد و آنها كه از نعمت آل محمد بهره گرفتند با آنان برابر نخواهند بود، چرا كه آنها اساس دين و ستون استوار بناى يقينند. غلوّ كننده، به سوى آنان باز مى گردد و عقب مانده به آنان ملحق مى شود و ويژگيهاى ولايت و حكومت، از آن آنهاست و وصيّت و (پيامبر) تنها در آنهاست، ولى هم اكنون كه حق به اهلش بازگشته و به جايگاه اصلى اش منتقل شده (چرا كوتاهى و سستى مىكنند و قدر اين نعمت عظيم را نمى شناسند؟). 📚نهج البلاغه خطبه 1 👌و فرمود ؛ « به خدا سوگند ، او پيراهن خلافت را بر تن كرد در حالى كه خوب مى دانست موقعيت من در مسأله همچون محور سنگ آسياب است (كه بدون آن هرگز گردش نمى كند)، سيل خروشان (علم و فضيلت) از دامنه كوهسار وجودم پيوسته جارى است و مرغ (دور پرواز انديشه) به قلّه (وجود) من نمى رسد » 📚نهج البلاغه خطبه 2 ❕و فرمود ؛ « كجايند كسانى كه ادعا مى كردند آنها راسخان در علمند، نه ما، و اين ادعا را از طريق دروغ و ستم نسبت به ما، مطرح مى نمودند؟ (آنها كجا هستند تا ببينند كه) خداوند ما را برترى داد و آنها را پايين آورد، به ما عطا كرد و آنها را محروم ساخت، ما را (در كانون نعمت خويش) داخل نمود و آنها را خارج ساخت. (مردم) به وسيله ما هدايت مى يابند و از نور وجود ما نابينايان روشنى مى جويند. به يقين امامان از قريش هستند و درخت وجودشان در سرزمين اين نسل از «هاشم» غرس شده است، اين مقام در خور ديگران نيست و غير از آنها، شايستگى ولايت و امامت را ندارند » 📚نهج البلاغه خطبه 144 👌و فرمود ؛ « به اهل بيت پيامبرتان نگاه كنيد! از همان سو كه آنها گام برمى دارند گام برداريد. و قدم در جاى قدمهاى آنها بگذاريد (و بدانيد) آنها هرگز شما را از جاده هدايت بيرون نمى برند و به پستى و هلاكت نمى كشانند. اگر آنها توقّف كردند، توقّف كنيد و اگر قيام كردند، قيام كنيد. از آنها سبقت نگيريد كه گمراه مى شويد، و از آنان عقب نمانيد كه هلاك خواهيد شد » 📚نهج البلاغه خطبه 97 👌در روایت دیگری آمده است که روزی علی علیه السلام در سخنرانی می کرد ، در ضمن سخنان خود رو به جمعیت کرد وگفت شما را به خدا سوگند می دهم هرکس در غدیر حاضر بود و به گوش خود شنید که پیامبر مرا به جانشینی خود برگزید بایستد ، و شهادت بدهد...در این موقع حدود سی نفر از جا برخاستند و به شنیدن حدیث غدیر گواهی دادند» 📚مسند احمد ج4 ص370 _ مجمع الزواید ج9 ص104 ❕👌خطیب نقل می کند از عامر بن واثله که در روز شوری به همراه علی بودم و شنیدم که او به اعضای شوری چنین می گفت ؛ « دلیل محکمی برای شما اقامه کنم که عرب و عجم توانایی تغییر آن را نداشته باشند ...شما را به خدا سوگند می دهم آیا در میان شما کسی جز من وجود دارد که پیامبر در حق او گفته باشد ؛ « هرکس من او هستم علی مولای اوست ، خدایا هرکس علی را دوست بدارد ، دوستدارش باش و هر کس یاریش کند تو هم یاریش کن » همه گفتند نه » 📚مناقب خوارزمی ص217 _ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج2 ص61 _ فرائد السمطین ، حموینی ، باب 58 👌جهت دیدن انبوه علی علیه السلام بر خلافت و وصایت الهی خود رجوع کنید ؛ 📚بحار الانوار ج 29 ص 3 باب 5 و ص 497 باب 15 و ج 30 ص 7 باب 16 و ج 31 ص 315 باب 26 و ص 407 باب 27 و ... 🔸 👇 🔸 👇 👌اما پاسخ به اشکال دوم نیز پاس
🚦بررسی ماجرای هجوم به خانه وحی ۱. علت هجوم ویژه ایام سلام الله علیها (۲) 📍در مورد شهادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها دو نقل وجود دارد، یکی آنکه آن بانوی عظیم الشأن ۷۵ روز پس از ارتحال پدر بزرگوار به شهادت رسیده است که این نقل مطابقت می‌کند با ۱۳ جمادی الاولی در سال ۱۱ هجرت. اما در اینکه چگونه آن وجود مقدس به شهادت رسید باید بگوییم که پس از غصب خلافت در پی ارتحال رسول‌اکرم ‌صلی‌الله ‌علیه‌و‌آله‌ وسلم، طبق نقل‌های معتبر تاریخی که گذشته از منابع شیعه در کتاب مهم و بسیار با قدمت الامامة و السیاسة تألیف ابن قتیبه دینوری که پیش از طبری در قرن سوم میزیسته است هم به آن اشاره شده است. 📍در این کتاب آمده است که پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و در پی عدم بیعت امیرالمومنین علیه السلام با خلیفه غاصب، عمر بن خطاب به ابوبکر عنوان کرد که تا علی بیعت نکند ما از او نمی‌توانیم آسوده باشیم و به سبب جایگاهی که دارد برای خلافت خطرناک خواهد بود. لذا به خلیفه میگوید که علی باید احضار شود و از او بیعت گرفته شود. 📍در راستای چنین پیشنهادی، خلیفه، قنفذ غلام آزاد شده عمربن‌خطاب را به در خانه علی علیه‌السلام می‌فرستد. قنفذ به خانه حضرت میرود و میگوید خلیفه رسول الله شما را می‌طلبد، امیرالمومنین فرمود چه زود به رسول خدا دروغ بسته‌اید! منظور حضرت این است که او هرگز خلیفه رسول الله نیست. 📍پاسخ حضرت به ابوبکر می رسد و او مدتی می گرید و سپس دوباره قنفذ را به سمت حضرت می‌فرستد و پیام می‌دهد که جانشین رسول خدا از تو می‌خواهد که بروی و با او بیعت کنی. حضرت وقتی این پیام را شنید فرمود: سبحان الله! چیزی ادعا کرده است که شایسته آن نیست. یعنی اینکه هم خلیفه رسول خدا خود را بداند و هم اینکه از وصی رسول اکرم و نزدیک ترین فرد به آن وجود مقدس و تنها فرد شایسته جانشینی پیامبر می‌خواهد که بیعت کند. 📍وقتی ابوبکر این پیام را شنید مجدداً گریست. در این جا عمربن‌خطاب عنوان می کند که علی (سلام‌الله‌علیه) به طور مسالمت آمیز تسلیم نمی‌شود و بیعت نمی‌کند لذا مجوز برخورد تند و سخت را از خلیفه می گیرد. در اجرای چنین دستوری عمر‌بن‌خطاب در حالی که شعله‌ای در دست داشت به سوی خانه علی علیه‌السلام حرکت می‌کند. 📍در خانه آن حضرت ۱۲ نفر از اصحاب رسول اکرم صلی‌الله‌ علیه و آله وسلم به عنوان معتقدان و وفاداران به ولایت در دفاع از امیرالمومنین علیه‌السلام تحصن کرده بودند. در این هنگام عمربن‌خطاب با آتش به سوی خانه روانه می شود. 🔸طبق نقل ابن قتیبه عمربن‌خطاب با گروهی از افراد که طبق نقل ‌ها رجاله بودند، (رجاله در لغت به معنای پیاده است اما در آن بار منفی نهفته است و منظور افراد بی سر و پا و اوباش می‌باشند) به سوی خانه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها حرکت کردند در حالی که شعله آتشی در دست عمربن خطاب بود. ✅ چرا با وجود اين همه دليل مبني بر خلافت امير المومنين عليه السلام ، به آن حضرت نرسيد؟ 👌یکی از مهمترین دلایل را خود حضرت برشمرده اند. کینه سران قریش از علی(علیه السلام) شخصي از بنی اسد از امام علی عليه السلام سؤال كرد: ❓چگونه شما را كه از همه سزاوارتر بوديد از مقام خلافت كنار زدند؟ 🍀 ای برادر بنی اسدی ! تو مردی پريشان و مضطربی كه نابجا پرسش ميكنی ؛ اما در عين حال احترام خويشاوندی و بستگی برقرار ، و حق پرسش محترم است . اكنون كه می خواهی بدانی ، پس بدان كه كه آن ظلم و خودكامگی كه نسبت به خلافت بر ما تحميل شد ، در حالی بود كه ما را نسب برتر و پيوند خويشاوندی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) استوارتر بود ؛ جز خودخواهی و چيز ديگری نبود كه: گروهی به كرسی خلافت چسبيدند ، و گروهی سخاوتمندانه از آن دست كشيدند ، داور خداست، و بازگشت همه ما به روز قيامت است 📗 نهج البلاغة ، خطبة 162 🍀 امیرالمومنین کسی بود که در جنگهای صدر اسلام بخصوص جنگ و بسیاری از بستگان و پدران قریش را به درک واصل کرده بود و آنها نسبت به حضرت، و حسادت داشتند.👇 ابن طاوس از پدرش نقل می كند كه گفت: به امام سجاد علیه السلام عرض كردم : ❓چرا قريش علي عليه السلام را دوست نداشت؟ فرمود : چون سران آنان را به فرستاد و برای بازماندگانشان جز عار وننگ چيزی باقی نگذاشت  📚 تاريخ مدينة دمشق ، جلد 42 ، صفحه 290 👌حتی هم به این اشاره میکند ابن عباس می گويد : بين علی عليه السلام و نزاع و اختلافی پيش آمد عثمان گفت : اگر قريش شما را به جهت كشته شدن هفتاد نفر از آنان در روز بدر دوست ندارند من چه می توانم بكنم  📚 منابع: 👇 شرح نهج البلاغة ، جلد 9 صفحه 23 و التذكرة الحمدونية ، ابن حمدون جلد 7 ، صفحه 168 👈 یکی از مهمترین صفات کسانی که در مقابل جریان حق و رهبران الهی ایستادگی کرده اند،