eitaa logo
دکترمسعودبازودار(استاد دانشگاه،نویسنده،پژوهشگر)
599 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
747 ویدیو
21 فایل
کاردانی:دینی و عربی،کارشناسی الهیات و معارف اسلامی،کارشناسی ارشد فقه وحقوق اسلامی،دکتری:الهیات گرایش فقه ومبانی حقوق
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔سؤالی که قرن‌هاست کمر علمای شیعه را شکسته و باعث هدایتِ بسیاری از عوام‌شان شده است... ❎ شیعیان ادّعا دارند که امامتِ ائمه‌شان، بالاتر و شریف‌تر از نبوّتِ انبیای ما مسلمین است. و از طرفی مدّعی هستند که حضرت علی (وسایر ائمه) بخاطر حفظ اتحاد جامعه و جلوگیری از خون‌ریزی، از حقّ خودشان دفاع نکردند و آن‌را به خلفا سپردند. اینک سؤال ما : اگر امامت، بالاتر از نبوّت است؛ پس چرا حضرت علی 👈🏻برای حفظ اتحاد و جلوگیری از خون‌ریزی👉🏻 از این حقّ خود گذشت و آن‌را به شیخین سپرد؛ اما پیغمبرﷺ نیز 👈🏻برای حفظ اتحاد جامعه و جلوگیری از خون‌ریزی👉🏻 از حقّ خود نگذشت! و حقّ خود را به ابوجهل و ابولهب و مسیلمه نداد؟! شاید بگویند : جامعه‌ی حضرت علی، مسلمان بودند و جامعه‌ی پیامبر، کافر. اما اینجا، سؤال بزرگ‌تری می‌آید : چرا انکار نبوّت، بلااستثنا باعث کفر است. اما انکار امامت، باعث کفر نیست؟! مگر امامت، بالاتر و مهم‌تر از نبوت نبود ‼️ و اگر امامت را پایین‌تر از نبوت بدانند؛ اینک عقیده‌ی ما اهل‌سنت را اثبات نموده‌اند. که امامت وخلافت را یک امرِ شورایی (وغیر الهی) می‌دانیم. 💠💠 👌ما معتقدیم که امامت ادامه دهنده نبوت است و امام همان وظائف پیامبر گرامی را برعهده دارد . ❕مثلا يك دانشمند سنى امامت را چنين تعريف مى ‏كند ؛ «امامت رياست و سرپرستى عمومى در امور دين و دنيا به عنوان جانشينى از پيامبر اسلام است». 📚شرح تجرید قوشچی ص 472 ❕مطابق اين تعريف، «امامت» يك مسؤوليت ظاهرى در حد رياست حكومت است، منتها حكومتى كه شكل دينى دارد، و عنوان جانشينى پيامبر (جانشينى و نيابت در امر حكومت) را به خود گرفته است و طبعاً چنين امامى مى‏ تواند ازسوى مردم برگزيده شود و اگر حکومت به او داده نشود ، از امامت ساقط می شود . 🔸شيخ مفيد در «اوائل المقالات» در بحث عصمت چنين مى‏ گويد: «امامانى كه جانشينان پيامبران در اجراى احكام و اقامه حدود و حفظ شريعت و تربيت مردم هستند معصوم (از گناه و خطا) هستند، همچون معصوم بودن انبياء» 📚اوائل المقالات ص 74 ❕مطابق اين تعريف كه با اعتقاد پيروان مكتب اهلبيت هماهنگ است امامت چيزى فراتر از رياست و حكومت بر مردم مى ‏باشد؛ بلكه تمام وظايف انبياء- بجز دريافت وحى و آنچه شبيه آن است- براى امامان ثابت است و به همين دليل شرط عصمت كه در انبياء مى ‏باشد در امام نيز هست. ❕از اين رو در شرح احقاق الحق، امامت در نزد شيعه چنين تعريف شده ؛ «امامت يك منصف الهى و خداداى است كه تمام شئون والا و فضايل را در بر دارد جز نبوت و آنچه لازمه آن است». 📚احقاق الحق ج 2 ص 300 ❕مطابق اين تعريف، امام از سوى خداوند و به وسيله پيامبر مى‏ شود، و همان فضايل و امتيازات پيامبر (جز مقام نبوت) دارد، و كار او منحصر به حكومت دينى نيست. به همين دليل اعتقاد به امامت جزئى از اصول دين محسوب مى‏ شود، نه يكى از فروع دين و وظايف عملى و حکومت شانی از شوون امامت است که اگر نباشد ، امامت ساقط نمی شود . 👌بنابراین امامت جانشینی از نبوت است و همان وظائفی که پیامبر گرامی بر عهده داشتند ، امام هم بر عهده درد . پیامبر گرامی در زمان حیات شریفشان چهار وظیفه حساس و مهم را بر عهده داشت ؛ 🔶1- قرآن را تفسیر کرده و مقاصد و اهداف و رموز و اسرار آن را برای مردم بیان می کرد چنان که می فرماید: « قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو آیات آن را برای مردم تبیین کنی » 🔶نحل 44 🔶2- احکام الهی را به مردم می رساند و آن ها را با حلال و حرام و واجبات و محرمات آشنا می ساختند . 🔶3- به شبهات و اشکالات وارده بر تعالیم اسلامی پاسخ می گفت . 🔶4- دین و آیین الهی را از تحریف و زیاده و کم حفظ می کرد . ❕امام بعد از پیامبر ، این وظائف را اجرایی می کند و امامان ما هیچگاه این وظایف را به دیگر واگذار نکردند . آنچه واگذار شد یک شان از شوون امامت یعنی حکومت و خلافت ظاهری بوده است که همانطور که پیامبر حاکم و خلیفه ظاهری بود ، امام هم این شان را داراست ، این شان بعد از پیامبر گرامی به واسطه عدم حمایت مردم و غصب حکومت ، از امام سلب شد ، چنان که این شان در مدت سیزده سال حضور پیامبر در مکه نیز از ایشان سلب شده بود ، اما نبوت ایشان باطل نشد . ❕پیامبر اسلام در زمان سیزده ساله که در مکه بودند ، در برابر مکیان و مشرکین حکومت ظاهری نداشت ، زیرا یار و یاور کافی نداشت ، اما نبوتش باطل نشد . امامان ما هم به واسطه عدم یاور ، خلافت ظاهری نداشتند ، اما امامتشان باطل نشد . اگر امامان ما نیروی لازم را داشتند ، قیام می کردند و شان حکومت داری را نیز اجرایی می کردند ، چنان که پیامبر وقتی به مدینه هجرت کرد و قدرت یافت ، قیام کرد و حکومت ترتیب داد . ❕شیخ کلینی روایت می کند که علی علیه السلام به سی گوسفندی که مشغول چرا بودند اشاره کرد و فرمود ؛ « به خدا
🤔 ❔اعلام رضایت همیشگی خداوند از حضرات ابوبکر و عمر و دیگر مهاجرین و انصار 👈وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَالَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيم . التوبة / 100. 👈و پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و افرادي كه به نيكي از آن ها پيروي كردند، خداوند از آن ها خشنود گشت، و آن ها (نيز) از او خشنود شدند و باغ هايي از بهشت براي آنان فراهم ساخته، كه نهرها از زير درختانش جاري است جاودانه در آن خواهند ماند و اين است پيروزي بزرگ!. بدون تردید حضرات ابوبکر و عمر رضی الله عنهما از بزرگان مهاجرین هستند و طبق این نص قرآن خداوند از آنان اعلام خشنودی همیشگی کرده است. لذا تهمت و افتراء افراطیون رافضی نسبت به مقام شامخ این بزرگواران ، چیزی از عظمت و بزرگی آنان نمی کاهد ❗️❗️ 💠💠 👌چگونه می توان گفت که تمام مهاجران و انصار و گروندگان به اسلام مشمول رضایت الهی و اهل هستند در حالی که روایات متعددی از اهل سنت تصریح دارند که بسیاری از صحابه و مهاجران و انصار اهل دوزخ اند . 1⃣بخارى از پیامبر گرامی نقل می کند كه فرمود: «من پيش از شما بر حوض وارد مى ‏شوم، برخى از مردان شما از آن جلوگيرى مى ‏شوند، سپس نزد من دچار آشفتگى مى‏ گردند. مى ‏گويم: خدايا اينان اصحاب منند. گفته شود نمى‏ دانى پس از تو چه ‏ها پديد آوردند. 📚صحیح بخاری ج4 ص227 2⃣و باز نقل می کند که فرمود: «گروهى از اصحابم را از ورود به حوض كوثر باز مى ‏دارند. تا آنكه من آنان را بشناسم و نزد من آشفته مى‏ شوند. من مى‏گويم: آيا مرا مانع مى‏شوند؟ گويند: نمى‏ دانى پس از تو چه كردند» 📚همان مدرک ص228 3⃣و باز نقل می کند که فرمود: «من پيش از شما بر حوض وارد مى ‏شوم. هر كه بر من بگذرد مى‏ نوشد و هر كه نوشيد، هرگز تشنه نمى ‏شود گروهى را هم جلوگيرى مى‏ كنند كه آنان را مى‏ شناسم، آنان هم مرا مى ‏شناسند و ميان من و آنان مى ‏افكنند.» 📚همان مدرک 4⃣و باز نقل می کند که فرمود: «گروهى از اصحابم روز قيامت‏ بر من‏ وارد مى‏ شوند وآنان را از حوض كوثر محروم مى ‏كنند و من مى‏ گويم: خدايا، اصحابم مى ‏گويد: تو نمى ‏دانى پس از تو چه كردند، آنان به و به عقب برگشتند.» 📚همان مدرک ❕اگر تمام مهاجران و انصار و صحابی پیامبر بهشتی و مورد رضایت خداوند هستند تکلیف این نصوص و بسیاری دیگر از نصوص که دلالت بر انحراف پیامبر دارند چه می شود ❗️ 👌آیه مذکور که مورد استدلال قرار گرفت مفهوم روشنی دارد .خداوند در آيه فوق مى‏ گويد رضايت و خشنودى او شامل حال همه مهاجران و انصار نخستين كه داراى برنامه بودند و همه پيروان آنها است، نه اينكه مى ‏خواهد مهاجران و انصار را چه خوب باشند و چه بد، مشمول رضايت خود قرار دهد. ❕بنابراین رضايت و خشنودى خداوند در آيه مورد بحث روى يك عنوان كلّى قرار گرفته و آن «» و «» و «» و «عمل » است، تمام صحابه و تابعان مادام كه تحت اين عناوين قرار داشتند مورد رضاى خدا بودند، و آن روز كه از تحت اين عناوين خارج شدند از تحت رضايت خدا نيز خارج گشتند. 📚تفسیر نمونه ج8 ص108 👌بی شک کسانی که به پیامبر گرامی تعرض کردند و به خانه وحی هجوم بردند و هزاران جنایت دیگر را در تاریخ رقم زدند ، از مصداق آیه شریفه خارج هستند .
🤔 ❔شنيده ام كه دختر را نميشه اعدام كرد و طبق فقه اسلامى قبل از اعدام دختر را به يه مرد در ميارن و بعد از ازاله اونو اعدام ميكنن خواستم بدونم تا چه حد اين مطلب صحت داره و اگر واقعيت داره چطور ممكنه كه در اون دختر رضايت نداره درست باشه تصور كنيد كسى كه مسلمان نيست با دونستن اين قانون چه طور ميتونه اسلام رو قبول كنه❕❕ 💠💠 👌قتل نفس از دید اسلام از جمله بزرگ و کبیره است که سبب خشم پرودگار می شود . 🔷 می فرماید ؛ « هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد ، چنان است که همه انسانها را کشته است » 🔶 32 ❕و ؛ « هرکس مومنی را به قتل برساند ، مجازات او دوزخ است جاودانه در آن می ماند ، و خدا بر او می کند و او را از رحمتش دور می کند ، و عذاب برای او آماده کرده است » 🔶 93 ❕حال اگر دختری باکره مرتکب قتل نفس شود ، خانواده می توانند او را اعدام کنند ، و در صورت اعدام ، قاتل با حالت بودن ، اعدام می شود . 🔶این که باید دختر باکره قاتل از حالت باکره بودن در بیاید و عقد بشود و ...تهمت و دروغ آشکار است که به هیچ عنوان در اسلام و فقه شیعی چنین وجود ندارد . ❕در روایات ما بیان شده است که اگر زن باشد ، خانواده مقتول می توانند بدون هیچ شرطی او را قصاص کنند و ازاله بکارت و عقد اجباری هیچ مدخلیتی در این ندارد . 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « زمانی که یک زن مردی را بکشد ( بدون هیچ شرطی) می شود » 📚 ج7 ص298 👌 و در مورد زنی که مردی را به کشته بود فرمود ؛ « اگر خانواده مقتول را بخواهند آن زن ( بدون هیچ شرطی ) می شود » 📚 ج4 ص114 ❕این گونه شایعات برای تخریب اسلام و شیعه ساخته و پرداخته می شود ، در حالی که و بودن آن ها برای کسانی که اندک آشنایی با احکام اسلام داشته باشند ، واضح و آشکار است .
🤔 ❔آیا اسلام می گوید نباید بر روی که یک زن قبل از ما بر روی آن نشسته ، ما بنشینیم ❕یعنی اگر سوار تاکسی زنی باشد و پیاده شود ، ما نباید جای او بنشینیم ❗️آیا چنین حکمی معقول است ❕ 💠💠 👌روایتی است که در کتاب کافی از پیامبر گرامی نقل شده است که فرمود ؛ « زمانی که زنی جایی نشسته باشد و از آنجا برخیزد ، تو به جای او در آن مکان منشین مگر زمانی که آن مکان ( از گرمای آن زن ) شده باشد » 📚الکافی ج5 ص564 👌این مضمون در دو کتاب الفقیه و مکارم الاخلاق هم نقل شده است. 📚 الفقیه ج3 ص555 📚مکارم الاخلاق ص212 ❕سند روایت کافی به دلیل وجود نوفلی و سکونی در آن زیاد قابل نیست ، لذا علامه در ذیل روایت مذکور می گوید ؛ « این حدیث بنابر مشهور ضعیف است » 📚مراه العقول ج20 ص420 👌دو کتاب دیگر نیز روایت مذکور را بدون سند و مرسلا نقل کرده اند ، بنابراین این روایت سندا و غیر قابل اعتماد است . ❕ اگر روایت را صحیح هم فرض کنیم باز هم مشکل خاصی ایجاد نمی کند ، زیرا این حکم تنها یک توصیه اخلاقی جهت در امان بودن از وسواس و تحرکات شیطانی است که ممکن است برای برخی ایجاد شود .
🤔 ❔آیا پایان ماه صفر و آغاز ماه ربیع الاول شادی و تبریک دارد که امروزه این و تبریک گفتن مرسوم است ❗️❗️ 💠💠 👌در کتاب مفاتیح نوین ، اثر فقیه ارجمند ، مکارم شیرازی چنین آمده است ؛ « ماه ربیع الاول گرچه آغاز آن آمیخته با خاطره غم انگیز و اندوهبار شهادت امام حسن علیه السلام است ، ولی از آنجا که میلاد مبارک حضرت ختمی مرتبت رسول گرامی اسلام مطابق روایت معروف در هفدهم این ماه و طبق روایت غیر معروف در دوازدهم آن واقع شده است و میلاد امام صادق نیز در هفدهم این ماه است ، ماه شادی و جشن و سرور است ، از آنجا که هجرت پیامبر اکرم که سرچشمه دگرگونی عمیق در جهان اسلام و عزت و شوکت مسلمین شد ، و همچنین داستان لیله المبیت در شب اول این ماه واقع گردید ...در مجموع از ماههای پربرکت و پر است که سزاوار است همه علاقه مندان مکتب اهل بیت علیهم السلام آن را ارج نهند و گرامی بدارند » 📚کلیات مفاتیح نوین ، ص614 ❕البته در در ایام پایانی ماه روایتی از پیامبر گرامی منتشر می شود که فرموده اند هر کس مرا به خروج ماه صفر بشارت دهد از بهشتیان خواهد بود . ❕روایت مذکور مورد نقل شیخ در دو کتاب علل الشرایع و معانی الاخبار قرار گرفته است اما در معنای آن صورت گرفته است . 👌داستان از این قرار است که طبق نقل ابن عباس ؛ ❕« روزی پیامبر در مسجد قبا با اصحاب خود نشسته بود ، به آنان فرمود ،نخستین فردی که اکنون بر شما وارد می شود ، از بهشتیان است ، برخی افراد چون این سخن را شنیدند بیرون رفتند تا شتابان باز گردند و به سبب این خبر از بهشتیان شوند ،پیامبر این را فهمید و به آنان که مانده بودند فرمود اکنون چند نفر بر شما در می آیند که هر یک از دیگری سبقت می جویند ، از میان آنان هر کس به من بشارت دهد که ماه تمام می شود ، اهل بهشت است ، پس آن گروه باز گشتند و وارد شدند و ابوذر نیز با آنان بود ، پیامبر به آنان فرمود ما در کدام ماه هستیم ؟ ابوذر پاسخ داد ای پیامبر خدا آذار تمام شد ، پیامبر فرمود ای ابوذر این را می دانستم اما دوست داشتم که امت من بدانند تو بهشتی ...» 📚معانی الاخبار ص204 📚علل الشرایع ج1 ص175 👌روشن می شود که بیان پیامبر یک حکم کلی و عام برای بشارت به ماه نمی باشد ، بلکه تنها برای بیان بهشتی بودن ابوذر ، مساله مربوط به بشارت دادن به ماه آذار را مطرح نمودند . ❕نکته مهمتر آنکه ماه چنان که در روایت به آن تصریح شد ، از ماه های می باشد، در حالی که ماه صفر از ماه های است و این دو ارتباطی با هم ندارند . 👌علامه می نویسد ؛ « ماه های رومی بر اساس حرکت خورشید شکل گرفته است و تعداد آنها دوازده ماه می باشد به این ترتیب ؛ تشرین اول ، تشرین آخر ، کانون اول ، کانون آخر ، شباط، ، نیسان ، ایار ، حزیران ، تموز ، آب ، ایلول » 📚زاد المعاد ص332 ❕البته در لسان عده ای از علما از ایام ابتدایی ماه ربیع به عنوان ، یاد می شود و در ایام مذکور به حزن و سوگواری برای مصائب وارده به اهل بیت نبوی پس از شهادت پیامبر گرامی و کشته شدن حضرت می پردازند . 💠بی شک گریه و کردن برای مصائب اهل بیت علیهم السلام زمان خاصی ندارد و در تمام ایام مستحب است @Drmasuodbazoodar
؟ 🤔 ❔ضمیر جمع مذکر در (عنکم) و (یطهرکم) نیز به خاطر رعایت لفظ اهل آمده است و استفاده صیغه جمع مذکر به خاطر رعایت لفظ در لغت عرب بسیار رایج است. در قرآن کریم نیز استعمال ضمیر جمع مذکر برای مفرد مؤنث، استعمال شده است؛ خداوند خطاب به ساره، همسر ابراهیم علیه السلام، می فرماید: «قالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ» [هود:73] در این آیه، مخاطب همسر حضرت ابراهیم است، اما از صیغه جمع مذکر استفاده شده است. یا آنجایی که حضرت موسی به همسرش می فرماید: «و قال لاهله امکثوا» در اینجا نیز صیغه جمع مذکر استعمال شده است. واقعا اگر چنین باشد پس همسران پیامبر هم جزو اهل بیت حساب میشوند. لطفا جواب بدهید ممنون میشم. ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند در آیه تطهیر می فرماید ؛ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً » « خداوند فقط مى‏ خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد. » ( احزاب 33 ) ❕روایات فراوانی از اهل سنت ، تصریح دارد که پنج تن آل عبا مخاطب آیه مذکور و مصداق اهل بیت هستند و زنان پیامبر ، مصداق اهل بیت مخاطب آیه شریفه نیستند . 👌مسلم در صحیح خود ، در كتاب «فضايل صحابه» در باب فضايل اهل بيت پيغمبر ، به سند خود، از «صفيّه دختر شيبه» او هم از «عايشه» روايت كرده است که می گوید ؛ « بامداد يكى از روزها رسول خدا گليمى را كه از پشم سياه بافته شده بود، بر دوش داشت و عازم بود از خانه بيرون برود، در آنحال، حسن بن على وارد شد، حضرت او را در زير آن گليم جاى داد پس از آن، حسين وارد شد، او را هم در زير گليم قرار داد بعد از آن، فاطمه آمد، او را هم در زير گليم برد پس از آن، على آمد، او را هم در زير گليم در آورد سپس اين آيه تطهیر را تلاوت كرد ؛ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً » « قَالَتْ عَائِشَةُ: خَرَجَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ غَدَاةً وَ عَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ ، مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ. فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ فَأَدْخَلَهُ. ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ. ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا. ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ. ثُمَّ قَالَ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ‏ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» 📚صحیح مسلم ج 4 ص 1883 👌 اين حديث را «حاكم نيشابورى» در مستدرك الصحيحين ج 3 ص 147 نقل كرده و گفته است: اين حديث طبق نظريه «بخارى» و «مسلم» از احاديث صحاح است. «بيهقى» هم، در سنن ج 2 ص 149 ، اين روايت را نقل كرده است و «ابن جرير» در تفسير ج 22 ص 5 حديث مزبور را از «عايشه» نقل كرده است و «سيوطى» در «الدّر المنثور»، ذيل آيه تطهير، در سوره احزاب، به نقل آن پرداخته و گفته است: اين حديث را «ابن ابى شيبه» و «احمد» و «ابن حاتم» روايت كرده‏ اند. و «زمخشرى» در «كشّاف» در ذيل آيه مباهله، به مناسبتى متعرض نقل حديث مزبور گرديده است و «فخر رازى» هم، در تفسير آيه مباهله به نقل آن حديث پرداخته است و اظهار مى ‏دارد اين روايت تا حدى مورد اتفاق مفسّران و محدّثان است و صحت آنرا پذيرفته ‏اند. 📚ترجمه فضائل الخمسه من الصحاح السته ، ج 1 ص 377 ❕در روایات دیگری از منابع اهل سنت ، صراحتا آمده است که پیامبر گرامی همسران خود را منع کرد که در جمع اصحاب کساء در آیند و مصداق اهل بیت مخاطب آیه تطهیر شوند . 👌در روايتى ام ‏سلمه مى‏ گويد: «آيا من از اهل‏بيتم؟ پيامبر در جواب مى ‏فرمايد: راه‏ تو به‏ سوى خير است، تو از همسران پيامبرى.» 📚شواهد التنزیل ، ج 2 ص 62 ❕در حديث « ديگر ام ّ‏سلمه عرض مى‏ كند: بارخدايا! مرا نيز با آنها قرارده، پيامبر مى‏ فرمايد: تو در جايگاه خودت هستى، تو بر خيرى. » 📚مستدرک حاکم ، ج 2 ص 416 👌حضرت در روايتى ديگر، « همسرش زينب را از داخل‏ شدن در كساء منع كرد و فرمود: تو در جاى خود مى‏ باشى، تو بر خيرى ان‏شاءاللَّه‏ تعالى. » 📚اسباب النزول ، واحدی ، ص 203 👌بنابر روايتى ديگر عايشه را نيز از داخل‏ شدن در كساء منع كرد. 📚مسند احمد ، ج 6 ص 292 _ الصواعق المحرقه ، ص 143 🔸ادامه 👇 ❕در روايتى ديگر آمده است: عايشه خود را از مصداق اهل‏بيت خارج نموده است. 👌مجمع مى ‏گويد: با مادرم بر عايشه وارد شديم. مادرم از وى سؤال كرد: چرا در روز جمل بر على عليه السلام خروج كردى؟ عايشه گفت: اين تقدير الهى بود؛ آن‏گاه درباره على عليه السلام پرسيد: عايشه گفت: از من درباره محبوب‏ترين فرد نزد خدا و همسر بهترين افراد نزد رسول خدا سؤال مى‏ كنى؟ ❕رسول خدا را ديدم كه روى على و فاطمه و حسن و حسين پارچه‏ اى انداخت
🤔 ❓آیا راست است که در اسلام ، کردن با همسر در شب های ماه رمضان و همچنین خوردن و آشامیدن بود ❕❕ 💠💠 🔷از روایات اسلامی چنین استفاده می شود که در آغاز نزول حکم ، مسلمانان تنها حق داشتند قبل از خواب غذا بخورند چنانچه کسی در شب به خواب می رفت سپس ‍ بیدار می شد و بر او حرام بود. 🔷و نیز در آن زمان آمیزش با در روز و شب ماه رمضان مطلقا تحریم شده بود. ❗️یکی از یاران پیامبر به نام بن جبیر که مرد ضعیفی بود با این حال روزه می داشت، هنگام افطار وارد خانه شد، رفت برای افطار او غذا حاضر کند به خاطر خستگی خواب او را ربود، وقتی بیدار شد گفت من دیگر حق افطار ندارم، با همان حال شب را خوابید و صبح در حالی که روزه دار بود برای حفر خندق (در آستانه جنگ احزاب ) در اطراف مدینه حاضر شد، در اثناء تلاش و کوشش به واسطه و مفرط بیهوش شد، پیامبر بالای سرش آمد و از مشاهده حال او متاثر گشت . 👌و نیز جمعی از مسلمان که قدرت کنترل خویشتن را نداشتند شبهای ماه رمضان با همسران خود آمیزش می نمودند. ❕در این هنگام آیه نازل شد و به مسلمانان اجازه داد که در تمام طول شب می توانند بخورند و با همسران خود آمیزش داشته باشند. 📚 ج4 ص98 📚 فی تفسیر القرآن ج1 ص398 👌 خداوند با نزول آیاتی حکم قبلی را کرد ؛ ❕« آمیزش با همسرانتان در شب روزه داری حلال است، آنها شما هستند و شما لباس آنها.(هر دو زینت یکدیگر هستید و باعث حفظ یکدیگر) خداوند می دانست که شما به خود می کردید (و این کار را که ممنوع بود بعضا انجام می دادید) پس توبه کرد بر شما و شما را بخشید. اکنون با آنها آمیزش کنید و آنچه را خدا بر شما مقرر داشته طلب نمائید. بخورید و بیاشامید تا رشته سپید از رشته سیاه (شب ) برای شما آشکار گردد، سپس روزه را تا شب تکمیل کنید، و در حالی که در مساجد مشغول اعتکاف هستید با زنان آمیزش نکنید، این الهی است، به آن نزدیک نشوید، خداوند این چنین آیات خود را برای مردم روشن می سازد، باشد که پرهیزگار گردند» 🔶 187 👌فلسفه این دو چیز بود ؛ 1⃣ مسلمین 2⃣آماده ساختن آنها نسبت به پذیرش احکام روزه از نخوردن و نیاشامیدن و جماع نکردن در طول روزه داری زیرا با توجه به قبلی که دامنه این احکام تر بود و حتی شب های ماه رمضان را نیز شامل می شد ، وقتی در حکم دوم تخفیف لحاظ شود ، پذیرش آن را برای راحت تر می کند. 📚 نمونه ج1 ص650
شیعه بودن قاتلین امام حسین علیه السلام !!!! 🤔 : ❓تمامى قاتلين حسين در كربلا شيعه بودند . از علماى بزرگ شيعه اهل نجف در كتاب معروف خود به نام مجالس عاشورا به صراحت شيعيان امام على را قاتلان حسين و خانواده اش معرفى ميكند و اعتراف ميكند كه حتى يك نفر غير شيعه در ميان قاتلان امام حسين وجود نداشته است. ❗️❗️ 💠💠 ❕ شیخ علی آل محسن می‌گوید: «این که برخی می‌گویند: شیعیان قاتلان حسین اند در کلامشان تناقض آشکار است؛ زیرا شیعه امام حسین علیه السلام به کسی اطلاق می‌شود که از یاران و متابعین و دوستداران او باشد، چگونه ممکن است بین این معنا و جنگ و کشتن جمع شود؟ آیا شیعه امام کش می‌شود؟" 📚 للَّهِ و للحقیقة، ص ۹۷ ❕خیل عظیمی از شیعیان واقعی در عراق مورد قلع و قمع معاویه واقع شده بودند , چنان که ابن ابی الحدید از ابوالحسن مداینی روایت می‌کند: «معاویه در نامه خود به والیانش چنین نوشت: من ذمّه خود را از هر کس که روایتی در فضیلت ابوتراب و اهل بیتش نقل نماید، بری کردم. بعد از این دستور در هر منطقه بر بالای منابر شروع به سبّ و لعن علیّ علیه السلام و تبری از او و اهل بیتش نمودند. شدیدترین مردم در بلا و مصیبت، اهل کوفه بودند؛ زیرا در آن هنگام تعداد زیادی از شیعیان در آن شهر وجود داشتند. و معاویه، زیاد را والی بصره و کوفه نمود. او شیعیان را خوب می‌شناخت به همین جهت به دستور معاویه هر جا که شیعیان را پیدا می‌کرد به قتل میرسانید، و یا این که آنان را ترسانده، دست و پایشان را قطع می‌نمود، و چشمان آنان را از حدقه درآورده، به دار آویزان می‌کرد. و عده ای را از عراق تبعید نمود. لذا هیچ شیعه معروفی در عراق باقی نماند». 📚 شرح ابن ابی الحدید، ج ۱۱، ص ۴۴ ❕امام حسین علیه السلام لشکریان عمر بن سعد را به لقب شیعیان و پیروان ابو سفیان خطاب کرده می‌فرماید: «وای بر شما ای پیروان آل ابو سفیان! اگر دین ندارید و از معاد و روز بازپسین نمی هراسید در دنیای تان آزاد باشید. » 📚مقتل الحسین , خوارزمی ج ٢ ص ٣٨ _ لهوف ص ٤٥ 👌برخی از لشکریان عمر بن سعد در جواب سؤال حضرت که چرا ریختن خون مرا بر خود حلال کرده اید، گفتند: ما با تو می‌جنگیم به جهت دشمنی که با پدر تو داریم. " " نقتلک بغضا لابیک " 📚ینابیع الموده ج ٣ ص ٨٠ ❕یا مگر برخی از آن‌ها به امام حسین علیه السلام نسبت کذّاب پسر کذاب را ندادند؟ " یا کذاب ابن الکذاب " 📚تاریخ طبری ج ٣ ص ٣٢٤ _ الکامل فی التاریخ ج ٣ ص ٤٢٣ ❓ آیا برخی دیگر او را چنین خطاب نکردند که ای حسین! بشارت باد تو را به آتش جهنم؟ " یا حسین ابشر بالنار " 📚تاریخ طبری ج ٣ ص ٣٢٢ _ الکامل فی التاریخ ج ٣ ص ٤٢٥ ❓ آیا به امام حسین علیه السلام و اصحابش نگفتند: ای حسین! نماز از تو قبول نخواهد شد. " انها لا تقبل " 📚تاریخ طبری ج ٣ ص ٣٢٦ _ الکامل فی التاریخ ج ٣ ص ٤٢٥ ❕این چه شیعه ای است که چنین عبارات زشتی از زبانش نسبت به ساحت قدس مقتدا و رهبرش بیرون می‌شود؟ این تعبیرات همگی ناشی از حقد و کینه آن‌ها نسبت به اهل بیت پیامبرعلیهم السلام بوده است. ❕اگر در کلام برخی هم آمده است که شیعیان امام حسین ع را کشتند , قاعدتا مقصودشان شیعه به معنای امروزی نبوده است . 👌 براى واژه شيعه و تشيّع دو اصطلاح وجود داشته است : 🔸1. در اصطلاح نخست شيعه كسى است كه علی ع بر عثمان برتر بداند و در عين حال به خلافت شيخين یعنی ابوبکر و عمر نيز اعتقاد دارد. 🔸2. در اصطلاح دوم كه همه ما برآنيم و اصطلاح معروف و امروزی نيز همين است، شيعه عبارت از كسى است كه به جانشينى اميرالمؤمنين عليه السلام پس از رسول خدا ص و امامت اهل بيت پيامبر عليهم السلام كه دوازده امام بعد از پيامبر هستند، اعتقاد داشته باشد. ❕تشيع در قرن يكم مطابق با اصطلاح نخست رايج بوده است. شاهد اين مطلب مسيب بن نجبه است. او از دعوت كنندگان حضرت سيّدالشهداء عليه السلام به كوفه است. در شرح حال او مى‏نويسند كه وى شيعى بوده است. 👌راوى مى‏گويد: " من بيست سال با مسيّب و شيعيان زيادى در همين مسجد همنشين بودم و نديدم كه شيعيان كوفه نسبت به صحابه‏اى از اصحاب رسول خدا جز خير سخنى بگويند، مگر درباره على و عثمان. " 📚تاریخ مدینه دمشق ج ٥٨ ص ١٩٨ ❕یعنی اگر شيعيان آن وقتِ كوفه سخنى درباره صحابه مى‏گفتند، از حقّانيّت و برترى على عليه السلام نسبت به عثمان بوده است و درباره خلافت و جانشينى شيخين هيچ اشكال و سخنى نداشته‏اند. ❓آيا اينان شيعيان راستين بودند؟ هرگز اين طور نيست. اينان شيعه نبودند و اگر به آنان شيعه گفته مى‏شود، بنا بر همان اصطلاح نخست است و اگر کسی نیز سخن از تشیع قاتلین امام حسین ع سخن به میان آورد , قاعدتا مقصودش شیعه به همان معنای نخست است که مورد منازعه نیست .
🤔 ❔آيت الله سيد كمال حيدرى: كتاب قرآنى كه در دست ماست، به قرائت شخصى است به نام حفص كه ١٨٠ سال پس از وفات پيامبر اسلام زندگى ميكرده است و اصولا اين آيات ربطى به محمد ندارد. نكته مهمتر اينكه: تمامى علماى شيعه و اهل سنت، اين شخص را فاسق و دروغگو و غيرقابل اعتماد معرفى كرده اند. ايشان با استناد به البانى و خوئى دو تن از بزرگان اهل سنت و شيعه، ادعاى خود را مطرح ميكند.(منتظر توهين كانال پرسمان اعتقادى به حيدرى بمانيد) ما در كانال نقد اسلام يك ويديو ترجمه كرديم از دكتر جى اسميث كه با بررسى قرآنهاى موجود، اثبات كرد كه ٣١ قرآن مختلف هم اكنون در كشورهاى اسلامى موجود است كه همه با هم اختلاف دارند ❗️❗️ 💠 💠 ❕اهلبیت علیهم السلام ، شیعیان را تاکید می کردند که قرآن را مطابق آنچه که توده مسلمین ، سینه به سینه از پیامبر گرامی ، فرا گرفته اند ، بخوانند و به اجتهادات قراء در قرائت قرآن ، توجه نکنند . 👌امام باقر ع فرمود ؛ «قرآن واحد است و از پيش‏گاه خداى يگانه و واحد فرود آمده است و اين اختلافات از راويان بر آن وارد مى ‏شود» 📚الکافی ج 2 ص 630 ❕ اين سخن، بدين معنا است كه قرائت نازل شده از جانب خدا يكى است و قرآن به نصّ واحد نازل گشته است و اختلاف در روايت اين نصّ بر حسب اجتهاد قاريان است. حديث بعدى، اين معنا را توضيح مى‏ دهد ، امام صادق ع فرمود ؛ «قرآن بر حرف واحد و از نزد خداى واحد نازل گشته است» 📚الکافی ج 2 ص 630 👌منظور نفى قرائت‏هاى متداولى است كه مردم آن‏ها را متواتر از پيامبر پنداشته‏ اند. امام چنين مطلبى را انكار مى ‏كند، زيرا قرآن به نصّ واحد نازل شده است . ❕سالم بن سلمه گويد ؛ «شخصى در محضر امام صادق عليه السّلام آياتى از قرآن را قرائت‏ كرد و به‏ طورى كه من شنيدم، قرائت او غير از قرائت ديگر مردم بود. امام عليه السّلام به وى گفت: «از اين قرائت خوددارى كن و همان‏گونه كه مردم مى ‏خوانند تو هم بخوان» 📚الکافی ج 2 ص 633 ❕ اين شخص بر حسب اجتهادات قرّاء، قرآن را به ‏وجوه مختلف قرائت كرده است و از آن‏جا كه اين قبيل قرائت‏ها، به منزله بازى با نص قرآن كريم است، امام وى را نهى كرده است و دستور داده كه همان قرائت معروفى را كه مردم ملتزم به آن هستند اختيار كند، زيرا قرائت صحيح كه در شريعت بدان امر شده، همان قرائتى است كه هر نسلى از نسل پيش تا از پيامبر و او از جبرئيل و او از خداوند ، اخذ كرده است و توجّهى به قاريانى كه فن قرائت را همانند يك نوآورى و صنعت حرفه خود قرار داده ‏اند، نبايد كرد و تنها قرائتى كه با قرائت عامه مسلمانان موافق باشد، بايد مورد توجه قرار گرفته شود. ❕سفيان بن السمط مى‏ گويد ؛ « در مورد تنزيل قرآن از امام صادق عليه السّلام پرسيدم، وى گفت: «همان‏گونه كه آموخته ‏ايد، بخوانيد» 📚الکافی ج 4 ص 667 ❕وى از نص اصلى كه براى نخستين بار نازل شده سئوال كرده است، زيرا ديده است كه قرّاء در اين زمينه اختلاف دارند و امام پاسخ مى‏ دهد كه نص اصلى همان است كه امروز ميان مردم متداول است و فرموده او (همان‏گونه كه آموخته ‏ايد بخوانيد) به اين معنا است كه بر شما (يعنى عامه مسلمانان) واجب است قرآن را همان‏گونه كه خلفا عن سلف از پيامبر گرامی فرا گرفته ‏ايد، بخوانيد. ❕على بن الحكم مى‏ گويد ؛ « عبد اللّه بن فرقد و معلّى بن خنيس براى من نقل كردند كه ما در محضر امام صادق عليه السّلام بوديم و ربيعة الرأى نيز با ما بود. در آن‏جا پيرامون فضل قرآن سخن به ميان آمد. امام صادق عليه السّلام فرمود: «اگر ابن مسعود قرآن را طبق قرائت ما نمى ‏خوانده است، گم‏راه بوده است». ربيعه گفت: گم‏راه؟ امام عليه السّلام گفت: «بلى، گم‏راه». امام صادق عليه السّلام، اضافه كرد: «ما قرآن را طبق قرائت ابىّ مى‏ خوانيم» 📚سفینه البحار ج 6 ص 81 ❕در آن مجلس درباره قرائت‏هاى غير متعارف ابن مسعود بحث مى‏ شده و امام عليه السّلام به آنان تذكر داده كه اين قرائت‏ها جايز نيست و قرائت صحيح، همان قرائت عامّه مسلمانان است و كسى كه از اين روش متداول عامه تخطّى كند گم‏راه است، زيرا چنين كسى از روش مسلمانان كه نسلا بعد نسل از پيامبر فرا گرفته ‏اند، عدول و تخطى كرده است. و اگر ابن مسعود قرآن را بر خلاف روش مسلمانان قرائت مى‏ كرده است (به فرض صحت نسبت) گم‏راه است، زيرا طريق ميانه، طريقى است كه جامعه مسلمانان در آن مشى مى ‏كنند و كسى كه از اين راه ميانه گام برون نهد، هر كس كه باشد گم‏راه خواهد بود. ❕اما اين گفته امام كه ما قرآن را بر طبق قرائت ابىّ مى‏ خوانيم، اشاره است به دوران يك‏سان شدن مصحف‏ها در عهد عثمان كه ابىّ بن كعب قرآن را املاء مى‏ كرد؛ و گروهى آن را بر وفق املاء او مى ‏نوشتند و هرگاه در مورد نص اصلى اختلاف داشتند، براى رفع اختلاف به وى مراجعه مى‏ كردند و مصحف موجود كه مورد قبول عامّه مسلمانان است، بر طبق املاء ابىّ بن كعب است
آیا مثل خدا وجود دارد !!!!! 🤔 : ❓خداوند در آیه ای می گوید که مثل مثل خدا نیست , این یعنی مثل و همانند خداوند است اما هیچ کس نمی توانند مانند مثل خدا باشند !!!! در این صورت وجود مثل و همتا برای خداوند ثابت می شود !!!!! 💠💠 👌قرآن با صراحت از خداوند نفی هر گونه شبه و مانند و مثلی را می کند و می فرماید : " براى او هيچ گاه شبيه و مانندى نبوده است».""وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ»" ( اخلاص ٤ ) ❕زیرا خداوند ذاتی است نامحدود و غیر او همه محدود , روشن است که محدود هیچگاه نمی تواند به مانند نامحدود باشد , بنابراین مطابق اين آيه تمام عوارض مخلوقين، و صفات موجودات، و هر گونه‏ نقص و محدوديت، از ذات پاك او منتفى است، ...او نه شبيهى در ذات دارد، نه مانندى در صفات، و نه مثلى در افعال، و از هر نظر بى نظير و بى مانند است. " 📚تفسیر نمونه ج 27 ص 443 ❕بر همین اساس امام باقر عليه السلام به جابر جُعفى فرمود : "اى جابر! خداوند تبارك و تعالى نظير و شبيه ندارد، از صفت توصيفگران والاتر، از خيال تخيّل‏كنندگان، بزرگ‏تر و از چشم تماشاگران، محجوب است، با نابود شدنى‏ها نابود نمى‏گردد و با افول‏كنندگان، افول نمى‏پذيرد. چيزى به مانند او نيست و شنوا و داناست. " " يا جابِرُ، إِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى لا نَظيرَ لَهُ ولا شَبيهَ، تَعالى عَن صِفَةِ الواصِفينَ، وجَلَّ عَن أَوهامِ المُتَوَهِّمينَ، وَاحتَجَبَ عَن أَعيُنِ النّاظِرينَ، لا يَزولُ مَعَ الزّائِلينَ، ولا يَأفِلُ مَعَ الآفِلينَ، لَيسَ كَمَثلِهِ شَي‏ءٌ وهُوَ السَّميعُ العَليمُ. " 📚التوحيد: ص 179 ح 13، تفسير العيّاشي: ج 1 ص 59 ح 94 ❕در آیه ای هم که در پرسش مورد اشکال قرار گرفته است , خداوند می فرماید : " «هيچ چيز همانند او نيست و او شنوا و بيناست». " " «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ‏ءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ» "( سوره شورى، آيه 11) ❕با توجه به اينكه" كاف" در جمله" لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ" كاف تشبيه است‏ و به معنى مثل مى‏آيد جمله چنين معنى مى‏دهد:" همانند مثل او چيزى نيست" اين تكرار سبب شده كه بسيارى از مفسران" كاف" را زائده بدانند كه معمولا براى تاكيد مى‏آيد، و در كلمات فصحاء فراوان است. ❕بنابراین كلمه «كاف» در جمله «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ‏ءٌ» زائده، و براى تأكيد است , يعنى چيزى كه درست همانند او باشد وجود ندارد آرى ممكن است پرتوى از وجود و علم و قدرت او در عالم ممكنات بيفتد امّا هرگز مخلوقات ممكنه مثل او نيستند. ❕البته بعضى «كاف» را زائده ندانسته، و گفته‏اند: مفهوم آيه اين است چيزى همانند مثل خدا نيست، منتها مثل در اينجا به معناى ذات است همان‏گونه كه مى‏گوييم مثل تو در چنين راه خلافى گام نمى‏گذارد (يعنى خود تو نبايد اين كار را بكنى). ❕یعنی گاه گفته مى‏شود: 👌مثل تو از ميدان حوادث فرار نمى‏كند، يعنى مثل تو با اين شجاعت، با اين عقل و هوش و درايت نبايد از ميدان حوادث بگريزد (خلاصه كسى كه اوصاف تو را دارد بايد چنين و چنان باشد). ❕در آيه مورد بحث نيز معنى چنين مى‏شود: مثل خداوند با اين اوصاف كه ذكر شد، با اين علم گسترده و قدرت عظيم و بى پايان و ... همانندى نخواهد داشت. " 📚پيام قرآن، ج‏3، ص: 308 _ تفسير نمونه، ج‏20، ص: 372
امام باقر علیه السلام و طلاق همسرشان !!!! 🤔 : ❓با توجه به آنکه طلاق دادن همسر مورد غضب خداوند است چگونه در جلد ششم کتاب کافی روایتی آمده است که می گوید امام باقر همسر خود را حتی تا سه مرتبه طلاق داد ? آیا این عملکرد دون شان امام نبود !!!! 💠💠 👌چنین نیست که طلاق دادن همسر به صورت مطلق مورد غضب باشد , در مواردی طلاق دادن لازم و ضروری است , خصوصا آنجایی که ادامه زندگی مشترک ممکن نباشد و مثلا همسر انسان به هیچ عنوان حاضر نباشد که دست از رفتار و اعمال ناشایست خود بردارد , چنان که در تفسیر نمونه می خوانیم : " بدون شك، قرارداد زوجيت از جمله قراردادهايى است كه بايد قابل جدايى باشد، چرا كه گاه عللى پيش مى‏آيد كه زندگى مشترك زن و مرد را با هم غير ممكن، يا طاقت‏فرسا و مملو از مفاسد مى‏كند، و اگر اصرار داشته باشيم كه اين قرارداد تا ابد بماند، سرچشمه مشكلات زيادى مى‏گردد، لذا اسلام با اصل طلاق موافقت كرده است، و هم اكنون نتيجه ممنوع بودن كامل طلاق را در جوامع مسيحى، ملاحظه مى‏كنيم كه چگونه زنان و مردان زيادى هستند كه به حكم قانون تحريف يافته مذهب مسيح ع طلاق را ممنوع مى‏شمرند و قانونا همسر يكديگرند، ولى در عمل جدا از يكديگر زندگى كرده، و حتى هر كدام براى خود همسرى غير رسمى انتخاب كرده‏اند! بنا بر اين اصل مساله طلاق يك ضرورت است، اما ضرورتى كه بايد به حد اقل ممكن تقليل يابد، و تا آنجا كه راهى براى ادامه زوجيت است كسى سراغ آن نرود. " 📚تفسير نمونه، ج‏24، ص: 224 ❕بر همین اساس در مجامع روایی ما بابی باز شده است در این موضوع که اگر همسر انسان سبب آزار و اذیت انسان شود و قابل اصلاح هم نباشد , در این صورت طلاق دادن او مستحب است و طلاق ندادنش مکروه است : "بابُ كَرَاهَةِ تَرْكِ طَلَاقِ الزَّوْجَةِ الَّتِي تُؤْذِي زَوْجَهَا " 📚وسائل الشيعة، ج‏22، ص: 13 باب 5 ❕در این رابطه پیامبر گرامی اسلام فرمود : " پنج‏كس‏اند كه دعايشان مستجاب نمى‏شود: يكم. مردى كه خداوند طلاق زنش را در اختيار او قرار داده است و زنش او را مى‏آزارد و او [آن مقدار] دارد كه مهريه‏اش را بدهد؛ امّا طلاقش نمى‏دهد [و به نفرين روى مى‏آورد] ... " " خَمسَةٌ لا يُستَجابُ لَهُم: رَجُلٌ جَعَلَ اللّهُ بِيَدِهِ طَلاقَ امرَأَتِهِ فَهِيَ تُؤذيهِ و عِندَهُ ما يُعطيها، و لَم يُخَلِّ سَبيلَها " 📚الخصال ج 1 ص 299 _ بحار الانوار ج 90 ص 356 👌نوعی از طلاقی که در اسلام است و به عنوان طلاق رجعی شناخته می شود آن است که مرد می تواند تا دو مرتبه پس از طلاق به زن رجوع کند و زندگی را از سر گیرد , زیرا این دو طلاق صورت گرفته ممکن است موجب تذکر همسر به اصلاح رفتار و عملکرد شود و مجددا زندگی بنیان نهاده شود , اما اگر این دو مرتبه طلاق موجب اصلاح نشد , نوبت طلاق سوم می شود که در آن دیگر رجوعی نیست , چنان که خداوند می فرماید : " طلاق، (طلاقى كه رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است، (و در هر مرتبه،) بايد به طور شايسته همسر خود را نگاهدارى كند (و آشتى نمايد)، يا با نيكى او را رها سازد (و از او جدا شود و طلاق سوم را دهد )" " الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسان‏ " ( بقره 229 ) ❕مفسرین می نویسند : "بنا بر اين طلاق سوم، رجوع و بازگشتى ندارد، و هنگامى كه دو نوبت كشمكش و طلاق و سپس صلح و رجوع انجام گرفت، بايد كار را يكسره كرد، و به تعبير ديگر اگر در اين دو بار، محبت و صميميت از دست رفته، بازگشت مى‏تواند با همسرش زندگى كند و از طريق صلح و صفا در آيد، در غير اين صورت اگر زن را طلاق داد ديگر حق رجوع به او ندارد ... " 📚تفسير نمونه، ج‏2، ص: 167 ❕بر همین اساس امام باقر علیه السلام دو مرتبه همسرشان را که سبب اذیت و آزار ایشان بودند را طلاق دادند اما مجددا در عده به او رجوع کردند شاید که همسرشان متذکر شده و اخلاق و رفتار خود را اصلاح کند , اما وقتی امام علیه السلام دیدند که همسر قابل اصلاح نیست و این دو مرتبه طلاق سبب تذکر او نشده است , طلاق سوم و نهایی را دادند و فرمودند که دیگر من به چنین زن غیر قابل اصلاحی نیاز ندارم : " فَعَلْتُ ذَلِكَ بِهَا إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ لِي بِهَا حَاجَة " 📚الكافي ، ج‏6، ص: 76 ▫️بنابراین طلاق دادن امام باقر علیه السلام در آخرین مرحله و پس از آن بود که همسرشان به هیچ عنوان قابل اصلاح نبودند و امام علیه السلام تا جایی که ممکن بود درصدد بودند که طلاق نهایی اتفاق نیفتد , اما وقتی دیدند که همسرشان قابل اصلاح نیست , بر اساس آنچه در اول کلام گفتیم , اقدام به طلاق نهایی همسرشان کردند .
ازدواج دختر شیعی با مرد سنی !!! لطفا تا انتها مطالعه شود مطلب دقیق است 🤔 : ❓برخی از شیعیان در مناطق سنی نشین دختران شیعه خود را به تزویج مردان سنی در می آورند آیا چنین کاری از نظر روایات اهل بیت جایز است ?!!!! 💠💠 ❕اهلسنت مسلمان هستند و چون مسلمان هستند , طبق روایات اهلبیت علیهم السلام , ازدواج با آنان جایز است : " سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ الْإِسْلَامُ يُحْقَنُ بِهِ الدَّمُ وَ تُؤَدَّى بِهِ الْأَمَانَةُ وَ تُسْتَحَلُّ بِهِ الْفُرُوجُ وَ الثَّوَابُ عَلَى الْإِيمَانِ _ الْإِسْلَامُ مَا كَانَ عَلَيْهِ التَّنَاكُحُ " 📚الکافی ج ٢ ص ٢٤ _ المحاسن ج ١ ص ٢٨٥ 👌بنابراین ازدواج با اهلسنت جایز است چه مرد شیعه با زن سنی ازدواج کند و چه زن شیعه با مرد سنی ازدواج کند , اما با توجه به آنکه اگر زن شیعه به ازدواج مرد سنی درآید , غالبا زن شیعه تحت فشار مرد سنی مجبور به تغییر عقیده و مذهب خود می شود , لذا باید از ازدواج زن شیعه با مرد سنی جلوگیری شود , چنان که آیت الله مکارم شیرازی در درس خارج خود در این رابطه چنین استدلال می کند و می گوید : " از مجموع ادلّه استفاده مى‏شود كه زن گرفتن از مخالف و زن دادن به آنها جايز است ولى عنوان ثانوى داريم به اين بيان كه اگر به آنها زن دهيم زن غالباً تحت تأثير شوهر واقع مى‏شود و بچّه‏هاى آنها تحت تأثير قرار گرفته، غير شيعه مى‏شوند و خوف تغيير مذهب است پس بر اساس اين عنوان ثانوى بنابر احتياط واجب زن دادن به آنها جايز نيست ولى زن گرفتن از آنها بلامانع است. " 📚كتاب النكاح، ج‏ ٤ ص ١٦٣ 👌بنابراین و به حکم ثانویه , ازدواج دختر شیعه با مرد سنی جایز نیست چون خوف فساد و فتنه عقیدتی است و هر آنجایی که فتنه و فساد باشد , حرمت هم است , چنان که امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « هر آنچه در آن فساد نهفته شده و مایه ضرر برای جسم و نفس است حرام شمرده شده است» « َ كُلُّ أَمْرٍ يَكُونُ فِيهِ الْفَسَادُ مِمَّا قَدْ نُهِيَ عَنْه‏ ... َ فَحَرَامٌ ضَارٌّ لِلْجِسْمِ وَ فَسَادٌ لِلنَّفْس‏ » 📚بحار الانوار ج ١٠٠ ص ٥١ ❕لذا در روایاتی از ازدواج دختر شیعه با مرد سنی نهی شده است با این استدلال که زن تحت نفوذ مرد است و مرد سنی همسرش را بر پذیرش دین و مذهب خود مجبور می کند , اما ازدواج مرد شیعه با زن سنی اشکالی ندارد , زیرا مفاسد گفته شده بر این فرض مترتب نمی شود : " لَا تُزَوِّجُوهُمْ فَإِنَّ الْمَرْأَةَ تَأْخُذُ مِنْ أَدَبِ زَوْجِهَا وَ يَقْهَرُهَا عَلَى دِينِهِ _ فَأُزَوِّجُهَا الرَّجُلَ غَيْرَ النَّاصِبِ وَ لَا الْعَارِفِ فَقَالَ غَيْرُهُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْهُ _لَا تَزَوَّجْ إِلَّا مَنْ كَانَ عَلَى دِينِهَا وَ أَمَّا أَنْتُمْ فَلَا بَأْسَ أَنْ يَتَزَوَّجَ الرَّجُلُ مِنْكُمْ الْمُسْتَضْعَفَةَ الْبَلْهَاء " 📚الکافی ج ٥ ص ٣٤٨ _ تهذیب الاحکام ج ٧ ص ٣٠٣ _ مستدرک الوسائل ج ١٤ ص ٤٤٢
شرکت زنان در نماز عیدین !!!! 🤔 : ❓این واقعیت دارد که در اسلام زنان حق شرکت در نماز عید را ندارند به غیر از دختران جوان که می توانند برای شوهر پیدا کردن در نماز شرکت کنند ❕❕❕ 💠💠 👌شرکت زنان در نماز عید حرمتی ندارد و آنان می توانند شرکت کنند . ❕امام علی علیه السلام فرمود : " مانع شرکت زنان در نماز عیدین نشوید " " عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ قَالَ: لَا تَحْبِسُوا النِّسَاءَ مِنَ الْخُرُوجِ إِلَى الْعِيدَيْن‏ " 📚وسائل الشیعه ج ٧ ص ٤٧٢ ▫️در روایت دیگر آمده است که همانگونه که مردان می توانند در نماز جمعه و عیدین شرکت کنند , زنان هم می توانند : " مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ النِّسَاءِ هَلْ عَلَيْهِنَّ مِنْ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ وَ الْجُمُعَةِ مَا عَلَى الرِّجَالِ قَالَ نَعَمْ. " 📚همان منبع ص ٤٧٣ ❕بنابراین شرکت زنان در نماز عیدین حرمت شرعی ندارد , علاوه بر این در روایاتی آمده است که دوشیزگان نیز می توانند با رعایت حدود شرعی از این جواز استفاده کنند و با شرکت در نماز عید هم از فضای معنوی آن محیط استفاده کنند و هم با توجه به زیادی جمعیت حاضر در نماز عید , این شرکت دوشیزگان می تواند بر شناخته شدن بیشتر آنان توسط خانواده های مختلف تاثیر گذار باشد و به تبع امکان ازدواج های متناسب بیشتری برایشان مهیا میشود : "عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ (عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع) قَالَ: إِنَّمَا رَخَّصَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلنِّسَاءِ الْعَوَاتِقِ فِي الْخُرُوجِ فِي الْعِيدَيْنِ لِلتَّعْرِض لِلرِّزْقِ. " _ "عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ص أَنَّهُ قَالَ: رَخَّصَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي خُرُوجِ النِّسَاءِ الْعَوَاتِقِ لِلْعِيدَيْنِ لِلتَّعَرُّضِ لِلرِّزْقِ يَعْنِي النِّكَاحَ. " 📚تهذیب الاحکام ج ٣ ص ٢٨٧ _ دعائم الاسلام ج ١ ص ١۸
🤔 ❔سوالاتی در مورد حضرت خضر را مشغول کرده که آیا راست است ایشان هنوز زنده هستند ❕چرا عمر داشتند دلیل خاصی داره ❕❕ 💠💠 👌در قرآن صریحا نامی از حضرت برده نشده است و تنها از او به عنوان معلم موسی نبی که علم الهی داشته است یاد می شود «ان" عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما» 🔰کهف 65 ❕از بعضى از روايات استفاده مى‏شود كه اسم اصلى او" بليا ابن ملكان" بوده، و لقب او است، زيرا هر كجا گام مى نهاده زمين از قدومش سرسبز مى‏ شده است‏ . 📚تفسیر نمونه ج12 ص510 👌امام علیه السلام فرمود ؛ «خضر پيامبر مرسلى بود كه حقّ تعالى او را به سوى قومش فرستاد، وى ايشان را به توحيد و وحدانيّت حقّ و اقرار به انبياء و فرستادگان و كتب آسمانى او جلّ و علا دعوت نمود، از نشانه‏ ها و معجزات آن حضرت اين بود كه هيچ گاه بالاى چوب خشك يا زمين ساده بى‏گياهى نمى‏ نشست مگر آن كه بلافاصله آن چوب يا خاك سبز مى‏ شد و به خاطر همين او را خضر ناميدند . اسم مبارك آن حضرت باليا بود و نسبت آن جناب به اين شرح مى ‏باشد بالیا بن ملكان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح عليه السّلام‏» 📚علل الشرایع ج1 ص59 ❕در مورد طول ایشان نیز گفتنی است که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « اما طول عمر خضر، براى آن نبود كه منصب نبوت بوى اعطا شود يا كتابى بر او نازل گردد، يا دينش، دين انبياء پيش از خود را نسخ كند، يا داراى مقام امامت باشد كه مردم پيروى او را لازم بدانند، يا بخاطر اطاعتى باشد كه خداوند بر وى واجب گرداند، بلكه چون در علم ازلى خداوند مقدار عمر قائم ما و طول غيبت او تقدير شده بود و ميدانست كه بندگانش طول عمر او را انكار ميكنند، از اين رو خضر را طولانى گردانيد، تا در اثبات طول عمر قائم ما بوسيله آن استدلال شود و بدان وسيله ايراد دشمنان از ميان برود و مردم را بر خدا حجّت و ايرادى نباشد» 📚الغیبه طوسی ص172 📚کمال الدین ج2 ص357 👌در نقل دیگری امام علیه السلام فرمود ؛ « چون خضر آب زندگانی نوشید تا نفخ صور زنده است ، او نزد ما می آید و سلام می کند ما صدای او را می شنویم اما خود او را نمی بینیم ، هرجا از وی نام برند حاضر می شود ، هر کسی که از شما نام او را می برد سلام کند ، خضر هر سال در مراسم حج حاضر می شود و تمام اعمال حج را انجام می دهد و در عرفه می ایستد و برای استجابت دعای مومنین آمین می گوید و بزودی خداوند تنهایی قائم را در طول غیبتش بوسیله مانوس گشتن با او برطرف می کند و تنهایی او را با رفاقت با وی می کند » 📚بحار الانوار ج52 ص 152
❔مسلمانان ميگويند ماه رمضان ماه خداست پس چرا وقتى اين مهمانى تمام ميشود جشن ميگيرند و ميكنند❕معمولا انسانها پايان غم و رسيدن شادى را جشن ميگيرند، يعنى مهمان خدا بودن اينقدر آزار دهنده است كه اتمامش را ميگيرند ❗️❗️ 💠💠 👌جشن گرفتن ما در پایان ماه مبارک رمضان و عید فطر از این جهت است که یک ماه توانستیم خداوند را انجام دهیم و با خود سازی و پاکی که حاصل کردیم ، توانستیم مشمول عفو و پرودگار شویم و عبادات و نیایش های ما مورد رضایت خداوند قرار گیرد و از و سنگینی گناهان خلاص شویم . 🔶اگر کسانی در این ماه از و روزه داری استنکاف کردند و توجه به نیایش و و تهذیب و خودسازی نداشته اند ، جشن گرفتن آنان در روز عید لغو و است . 🔷علی علیه السلام در مورد جشن عید فرمود ؛ « امروز تنها روز کسی است که روزه آن ها مقبول درگاه پرودگار و های شبانه آنها مورد پذیرش او قرار گرفته است و ( بنابراین ) هر روزی که در آن عصیان خداوند نشود آن روز است » 📚 البلاغه حکمت 428 ❕در عید فطر ملت مسلمان بعد از یک روزه داشتن به فرمان خدا و عبادات روزانه و شبانه و بر شیطان پیروز شدن این پیروزی را جشن می گیرند ، جشن فرمان حق و رهایی از قید و بند شیطان 🗯بنابراین عید برای کسانی است که روزه و طاعات آن ها قبول شده است اما کسانی که روزه نگرفتند و یا روزه های آن آلوده به گناهان و نافرمانی بوده و به همین دلیل مقبول درگاه حق واقع نشده نمی توانند شاد و باشند . 🔶شادی از آن کسانی است که طاعاتشان در گاه حق شده است . 📚 امام امیر المومنین ، ج15 ص432 👌بندگان صالح به جهت آمرزش و پاداش الهی و رهایی از غم روز عید فطر را جشن می گیرند چنان که امام علی علیه السلام فرمود ؛ « منادی در آخرین روز ماه رمضان ندا می دهد بشارت باد بر شما بندگان خدا ، تمام گذشته شما آمرزیده شد ، پس توجه کنید که چگونه اعمالتان را از نو می کنید » 📚 الانوار ج87 ص367 👌امام علیه السلام نیز فرمود ؛ « روز عید فطر روزی است که پاداش داده می شوند و ناامید می گردند » 📚 ج1 ص511 🗯البته ما از این جهت که ماه و الهی پایان یافت بسیار ناراحت هستیم لذا کردن با ماه رمضان ( با حالت حزن و گریه ) مورد توصیه ما قرار گرفته است . 👌پیامبر فرمود ؛ «با ماه رمضان کن و چنین بگو ؛ « خدایا این ماه رمضان را آخرین رمضان ما قرار مده و اگر قرار بود تا ماه رمضان سال بعد زنده نباشیم ، من را همین حالا مشمول رحمت و کن و نفرما » 📚 الانوار ج95 ص172 ❕دعاها و نیایش های دیگری نیز در با ماه مبارک رمضان در مجامع روایی ما نقل شده است که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚 الانوار ج95 ص170 باب 8 « ادعیه شهر رمضان و اعماله »
🤔 ❔چرا امامان هیچ گونه کشف و اختراعی نداشتند و از این طریق به پیشرفت بشر کمک نکردند ❗️❗️ 💠💠 ❕امامان علیهم السلام آگاه به تمام علوم و دانش ها بوده اند و در این رابطه روایات متواتری به ما رسیده است . 👌مرحوم کلینی در کافی شریف بابی را گشوده تحت عنوان ؛ « باب درمورد اینکه امامان می دانند جمیع آنچه در گذشته بوده و تا آینده خواهد بود و چیزی از آنان پنهان نیست » 📚الکافی، ج1 ص 260 🔸از امام صادق ع نقل می کند که فرمود ؛ «من می دانم آنچه در آسمانها وزمین و بهشت ودوزخ است ومی دانم آنچه در گذشته بوده و تا روز قیامت خواهد بود » 📚همان مدرک ❕علی ع فرمود ؛ «من جمیع علم پیامبر و علم گذشته و علم آینده تا روز قیامت را می دانمذ» 📚بصایر الدرجات، ج1 ص127 ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «خداوند بزرگتر از آن است که از طریق امام بر بنده ای احتجاج کند آنگاه چیزی از اخبار آسمان و زمین را از امام مخفی بدارد » 📚بحار الانوار، ج 26 ص 110 ❕و خطاب به مفضل فرمود ؛ «آيا محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين را خوب ميشناسى؟ مفضل می گوید عرض كردم شناسائى واقعى آنها چگونه است فرمود: اى مفضل هر كس آنها را با كنه معرفت بشناسد مؤمن خواهد بود در درجه اعلى. ❕عرض كردم آقا مرا آشنا به كنه معرفت ايشان بفرما . فرمود ؛ « مفضل ، آيا ميدانى آنها اطلاع از آنچه خدا آفريده و بوجود آورده دارند و آنها كلمه تقوى و خازنان آسمانها و زمين‏ها و كوه‏ها و ريگستانها و درياها هستند و ميدانند در آسمان چقدر ستاره و فرشته است و وزن كوهها و مقدار آب درياها و نهرها و چشمه‏ ها و هر برگى كه بيافتد آنها ميدانند و هر دانه ‏اى كه در تاريكي هاى زمين و هر تر و خشكى كه در كتاب مبين است همه را ميدانند و به آن اطلاع دارند » 📚همان منبع ، ص 116 ❔اما این که چرا امامان ع ، پرده اکتشافات و اختراعات را کنار نزدند و به بشر در این رابطه کمک نکردند پاسخ روشنی دارد . ❕اگر مردمان قدر آنان را می دانستند و از علوم سرشار آنان استفاده می کردند و حکومت و قدرت را از آنان سلب نمی کردند و در وقتی که حکومت به آنان رسید ، جنگ ها و کشمکش ها ایجاد نمی کردند ، طبیعتا می توانستند از علوم آنان در کشف اسرار دنیوی استفاده کنند ، چنان که پیامبران گذشته در مواردی ، پرده اختراع و اکتشاف را کنار زدند و در این زمینه به بشریت کمک کردند . 👌قرآن کریم ، درباره داوود ع مى‏ خوانيم ؛ « وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ انْتُمْ شَاكِرُونَ » «ما ساختن زره را به او آموختيم تا شما را در جنگهايتان حفظ كند، آيا خدا را بر نعمتهايش شكر مى ‏كنيد»؟ ( انبياء ، 80) ❕بعضى از مفسّران نقل كرده‏ اند كه قبل از داوود عليه السلام براى حفاظت در مقابل سلاح‏هاى دشمن، صفحات نازك آهن را به خود مى‏ بستند (و البتّه اين كار بسيار مشكل و رنج‏ آور بود) و نخستين كسى كه زره را از حلقه‏ هاى كوچك به هم پيوسته ساخت پيامبر خدا داوود عليه السلام بود كه با يك الهام الهى به سراغ اين كار رفت. 📚روح ‏المعانى، ج 17، ص 71 _ تفسیر فى ظلال، ج 5، ص 552 ❕در جايى ديگر همين معنا با تعبير گسترده ‏ترى آمده است مى ‏فرمايد ؛ وَ الَنَّالَهُ الْحَدِيْدَ _ انِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَ قَدِّرْ فِى السِّرْدِ وَ اعْمَلُوا صَالِحاً ؛ «ما آهن را براى او (داوود) نرم كرديم- و گفتيم زره ‏هاى كامل و فراخ‏ بساز، و حلقه‏ ها را به اندازه لازم تنظيم كن و عمل صالح بجا آوريد». (سبأ 10 و 11). 👌به اين ترتيب روشن مى‏ شود كه خداوند هم آهن را براى او نرم كرد و هم فنون بافتن زره كامل را به او تعليم داد. ❕یا در مورد نوح نبی می خوانیم که فرمود ؛ « وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا » « (اكنون) در حضور ما و طبق وحى ما كشتى بساز » ( هود 36 ) 👌 در اواخر سوره «كهف» در داستان ذى القرنين سخن از سدّ سازى او به عنوان يك واقعه مهم به ميان آمده، و حتى جزئياتى از چگونگى تدبير او در امر ساختن يك سدّ نيرومند آهنين براى جلوگيراى از هجوم قبايل فاسد و مفسد (يأجوج و مأجوج) را بيان مى ‏كند ؛ «قطعات بزرگ آهن را برايم بياوريد (و آنها را روى هم بچينيد) تا هنگامى كه كاملًا ميان دو كوه را پوشانيد، سپس گفت: (در اطراف آن آتش بيفروزيد) و در آن بدميد (آنها دميدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته كرده، گفت اكنون مس مذاب برايم بياوريد تا بر روى آن بريزم». ( کهف 96 ) 🔸ادامه 👇 🔸ادامه 👇 ❕اين موهبت نيز به علم و دانش سد سازى اشاره مى‏ كند. 👌در سوره «سباء» در شرح حال سليمان، سخن از برنامه ‏هاى گسترده عمرانى و هنرى به ميان آمده است، كه پريان زير نظر سليمان، انجام مى‏ دادند ؛
🤔 ❔به تمامى روحانيون و مراجع شيعه در كل فضاى مجازى ميكنيم كه: فقط و فقط يكى از كتابهاى را براى اثبات دانشمند بودن ايشان، معرفى كنند ❗️ 💠💠 👌علم و دانش وافر و بی نظیر امام صادق علیه السلام مطلبی است که مورد تاکید و تصریح همگان قرار گرفته است تا جایی که خود امام صادق علیه السلام همواره می فرمود ؛ « از من سؤال كنيد پيش از آنكه مرا از دست بدهيد. بدرستى‏ كه پس از من، كسى مانند حديث مرا به شما نخواهد گفت » 📚تاریخ الاسلام ذهبی ج 6 ص 45_ تذکره الحفاظ ، ج 1 ص 157_ تهذیب الکمال ج 5 ص 79 👌و می فرمود ؛ « به خدا سوگند كه من آنچنان به خدا از اوّل تا آخرش آگاهى دارم كه گويا كتاب خدا در ميان مشت من است كه در آن اخبار آسمان، اخبار زمين، اخبار هر آنچه واقع شده، و اخبار آنچه تا قيامت واقع خواهد شد، آمده است كه خداوند متعال خود فرموده است در آن روشنگرى براى هر چيز است‏ » 📚الکافی ج 1 ص 229 👌و می فرمود ؛ « خداوند بزرگتر از آن است که امامی را برای بندگان خودش قرار دهد ، اما چیزی از اسرار آسمانها و زمین را از او بدارد » 📚بحار الانوار ج 26 ص 110 👌و می فرمود ؛ « به خداوند سوگند من عالم به اسرار آسمانها و زمین و بهشت و دوزخ هستم و عالم به هر آنچه در گذشته بوده و تا روز خواهد بود هستم » 📚همان مدرک ص 111 👌شیخ می نویسد ؛ «آن قدر مردمان از علوم امام صادق علیه السلام نقل كرده‏ اند كه به تمام بلاد و شهرها منتشر گشته و اصقاع عالم را فرا گرفته، و نقل نشده از احدى از علماى اهل بيت آنچه از آن حضرت نقل شده است ، همانا اصحاب حديث جمع كرده ‏اند اصحاب راويان از آن جناب را از ثقات با اختلاف‏شان در آراء و مقالات، عددشان به چهار هزار رسيده، و آن قدر دلائل واضحه بر امامت آن حضرت ظاهر شده كه دل‏ها را روشن نموده و زبان مخالف را گنگ كرده از طعن زدن در آن دلائل به ايراد شبهات » 📚الارشاد ج 2 ص 179 👌مالک بن انس امام مالکی ها درمورد امام علیه السلام می گوید: «برتر و بالاتر از جعفر بن محمد را در علم وعبادت و پرهیزگاری، نه چشمی دیده ونه گوشی شنیده ونه به ذهن بشری خطور کرده است» 📚تهذیب التهذیب،ج2 ص104 🗯محمد بن طلحه شافعی درمورد امام علیه السلام می گوید ؛ «او دارای دانشی سرشار، عبادتی بسیار، پارسایی آشکار وهمیشه درحال ذکر بود... گروه بسیاری از بزرگان دین از او نقل روایت کرده واز دانش او بهره برده اند وبر شاگردی او افتخار کرده اند...مناقب او چنان زیاد است که کسی را یارای شمارش آن نبوده... » 📚مطالب السوول،ج 2 ص 56 ❔حال پرسش اینجاست که آیا امام علیه السلام از خود کتابی به یادگار نهادند یا خیر ❕ 👌پاسخ آن است که با توجه به وجود اصحاب و شاگردانی که علوم و سخنان امام علیه السلام را مینوشتند و سینه به سینه و نسل به نسل منتقل می کردند ، ضرورتی نبود که خود امام علیه السلام دست به شود . ❕گذشته از آنکه جو تقیه و فشاری که از ناحیه دستگاه خلافت و مخالفان بر امام علیه السلام وارد شده بود ، آزادی را از ایشان جهت نوشتن کتب مختلف گرفته بود . 👌و از سوی سوم بسیاری از علومی که امام علیه السلام در مورد اسرار و قوانین عالم و آسمانها و زمین از آن آگاه بود ، برای مردمان آن زمان قابل فهم و درک نبود، و کتاب نوشتن از سوی امام را از آنها حل نمی کرد ، و بیشتر آنها را حیران می کرد . ❕ لذا تمام تمرکز و توجه امام معطوف به هدایت معنوی انسان ها و آشنا ساختن آنها با مسیر سعادت بوده است ، که این علوم امام از طریق شاگردان و اصحاب ایشان به ما است . 🔸با این وجود ابن قتیبه از علمای اهل سنت كتابی به نام کتاب جفر را به امام صادق عليه السّلام اسناد می داد و می گفت در آن است آنچه مردم به دانستن آن احتياج دارند تا روز ؛ 📚اخبار الدول ج 1 ص 334 🔸در پایان نقل این کلام شیخ عباس قمی خالی از نیست که می نویسد ؛ «بالجمله نقل نشده از احدى آنچه نقل شده از آن امام صادق از علوم، و با آن كه چهار هزار نفر از آن جناب روايت كرده ‏اند و بطون كتب و اسفار دينيّه از احاديث و علوم آن حضرت مملوّ است، هنوز عشرى از اعشار علم آن حضرت نمايان نشده، بلكه قطره‏ اى ماند كه از دريا برداشته شده، و گفته شده كه بعضى از علماى عامّه از تلامذه و از خدّام و اتباع آن جناب بوده‏ اند و از آن اخذ كرده ‏اند. مانند ابو حنيفه، و محمّد بن حسن، و ابو يزيد طيفور سقّاء آن حضرت را خدمت كرده و سقايت نموده، و ابراهيم بن ادهم و مالك بن دينار از غلامان آن حضرت بوده ‏اند.» 📚منتهی الامال ج 2 ص 13
🤔 ❔تاریخ دقیق وفات حضرت چه روزی هست؟ هرجایی مطلبی میخونم تاریخ وفات حضرت معصومه معلوم نیست اما ما ۱۰ربیع الثانی نوشتن. ❔ و اینکه حضرت معصومه کردند و یا شهید شدند❕ ❔ و چرا ایشان نکردند ❕ ❔و چه برای زیارت ایشان است ❕❕ 💠💠 1⃣مولف کتاب آثار قم در جلد 1 ص386 از دو کتاب نزهه الابرار فی نسب اولاد ائمه الاطهار و کتاب لواقح الانوار فی طبقات الاخبار نقل می کند که تاریخ وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ، روز دهم ماه ربیع الثانی ، سال دویست و یکم قمری بوده است . ❕اگر چه مولف کتاب سفینه البحار می نویسد؛ « نقل شده است که فاطمه دختر امام کاظم علیه السلام در روز دوازدهم ماه ربیع الثانی سال 201 قمری از دنیا رفته است » 📚مستدرک سفینه البحار ج8 ص262 2⃣در رابطه با وفات یا شهادت ایشان نیز ، گفتنی است ، اگر چه برخی می گویند ، ایشان و شهید شدند و از دنیا رفتند ، اما آنچه از ظاهر نصوص بر می آید ، آن است که ایشان با مرگ از دنیا رفتند . 👌مولفان و محدثان می نویسند ؛ « علت آمدن فاطمه معصومه به قم آن بود که چون مامون امام رضا علیه السلام را در سال دویست هجری از مدینه به مرو طلبید ، یک سال بعد از آن خواهرش فاطمه به جهت اشتیاق ملاقات برادرش از مدینه به جانب مرو حرکت کرد . 👌همین که به ساوه رسید ، و شد ، پرسید که از اینجا تا قم چه مقدار مسافت است ؟ گفتند ده فرسخ ، پس خادم خود را امر فرمود که مرا به جانب قم ببر ، پس آن حضرت را به قم آورد و در خانه موسی بن خزرج بن سعد فرود آورد ، قول اصح آن است که چون خبر( بیماری ) ایشان به آل سعد رسید ، همگی متفق شدند که به قصد آن حضرت بیرون بیایند و از آن حضرت کنند که به قم تشریف بیارند ، پس در میان همه موسی بن خزرج بر این امر تقدم جست ، همین که به خدمت آن مکرمه رسید ، مهار ناقه آن حضرت را گرفت و کشید تا وارد قم ساخت ، و در خانه خود آن سیده را منزل داد ، پس آن حضرت مدت روز در دنیا ماندند و به رحمت ایزدی پیوستند پس او را غسل داده و کفن نمودند و در ارض بابلان آنجا که امروز روضه او است و ملک موسی بوده آن حضرت را دفن کردند » 📚ترجمه تاریخ قم ص213 📚بحار الانوار ج48 ص290 📚عوالم العلوم ج21 ص328 📚منتهی الامال ج3 ص1581 و ... 3⃣در رابطه با عدم کردن ایشان ، مرحوم شیخ عباس قمی می نویسد ؛ « چنین رسیده است که ( ذریه منتسب به امام رضا علیه السلام ) دختران خود را به شوهر نمی دادند ، زیرا کسی را که همسر و هم کفو ایشان بود ، نمی یافتند و حضرت موسی بن جعفر را بیست و یک دختر بود و هیچ یک شوهر نکرده اند و این مطلب در میان دختران ایشان عادت شده بود » 📚منتهی الامال ج3 ص1584 4⃣اما در مورد زیارت ایشان ؛ 👌امام جواد علیه السلام فرمود ؛ « هر کس قبر عمه ام را در قم زیارت کند ، بر او واجب است » 📚وسائل الشیعه ج14 ص576 ❕در نقل دیگر امام علیه السلام فرمود ؛ « ما اهل بیت حرمی داریم که آن قم است و به زودی در آنجا زنی از فرزندان من دفن می شود که نام دارد ، هر کس که او را زیارت کند ، بهشت بر او واجب می شود » 📚بحار الانوار ج99 ص268 👌در دیگر فرمود ؛ « به شفاعت فاطمه معصومه تمام ما وارد بهشت می شوند » 📚بحار الانوار ج57 ص228
پاسخی به معاند در مورد روایتی منسوب به امیر مومنان علیه السلام !!!! 🤔 : ❓اشتباه علمی و مضحک علی بن ابی‌طالب 🔻در حدیث معتبری از علی بن ابی‌طالب آمده است که خورشید پشتش به ماست! ↓↓↓ ▫️متن عربی: إِنَّ وَجْهَهَا لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ قَفَاهَا لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ لَوْ کَانَ وَجْهُهَا لِأَهْلِ الْأَرْضِ لَاحْتَرَقَتِ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَیْهَا مِنْ شِدَّةِ حَرِهَا. ▪️ترجمه: روی خورشید به سوی آسمانیان است و پشتش به سوی زمینیان، درحالی‌که اگر رویش به سمت زمینیان بود زمین و هر چه بر آن است از شدت گرما می‌سوخت! 📚الروضة من الکافی - الشیخ الکلینی؛ حدیث ۱۴۸. ✍️این درحالی‌ست که علم مدرن تأیید نموده خورشید به دور خودش می‌چرخد و بر همین اساس، زمین در طول زمان در برابر تمام خورشید قرار می‌گیرد! 💠💠 👌جای تعجب است که معاندین در پاسخ به روایات استنادی ما بحث سندی را مطرح می کنند اما خودشان به روایاتی استناد می کنند که از نظر سندی مشکوک الصدور هستند . ❕روایت فوق از نظر سندی قابل اعتماد و استدلال نیست , چرا که چنان که برخی علما اشاره کرده اند , این روایت دارای دو اشکال مهم است : " السند حسن على تقدير توثيق محمّد بن عيسى، وإلّا فضعيف. وأيضاً في رواية أبي الصبّاح عن الأصبغ شائبة إرسال. " _ فيه شوب إرسال، إذ رواية الكناني عن الأصبغ بغير واسطة بعيد. " 📚البضاعة المزجاة (شرح كتاب الروضة من الكافي لابن قارياغدي)، ج‏2، ص: 465 _ مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏26، ص: 15 👌دو اشکال مطرح شده سندی توسط مرحوم ابن قاریاغدی و علامه مجلسی از قرار ذیل است : ▪️1 _ آیا محمد بن عیسی که در سند حدیث است , توثیقی دارد ? ▫️طبق بیان آیت الله خویی , محمد بن عیسی در سند کافی , مشترک بین دو راوی است : محمد بن عیسی بن سعد _ محمد بن عیسی بن عبید : " أقول: محمد بن عيسى هذا مشترك بين محمد بن عيسى بن سعد و محمد بن عيسى بن عبيد. " 📚زبده المقال من معجم الرجال، ج‏2، ص: 371 ❕شیخ طوسی , محمد بن عیسی بن عبید را ضعیف می دانسته و شیخ صدوق هم روایات اختصاصی او را به خاطر ضعیف بودن نقل نمی کرده است : " فقال شيخنا الطوسي ره: إنه ضعيف، استثناه أبو جعفر بن بابويه من رجال نوادر الحكمة. و قال: لا أروي ما يختص بروايته. " 📚رجال العلامة الحلي، ص: 142 ❕بنابراین با توجه به جهالت محمد بن عیسی و این که محتمل است که محمد بن عیسی در سند روایت فوق همان محمد بن عیسی بن عبید باشد که مورد تضعیف قرار گرفته است , لذا نمی توان به روایت مذکور اعتماد کرد . ▪️2 _ اشکال دوم مطرح شده که مورد شبهه دو عالم فوق الذکر قرار گرفته است آن است که در این روایت , الکنانی مستقیما از الاصبغ نقل روایت می کند در حالی که بین این دو نفر فاصله زمانی بوده است و این دو یکدیگر را درک نکرده اند , بنابراین بین این دو راوی , راویانی بوده که ذکر نشده است , لذا روایت مذکور مرسل و ضعیف است . ▫️صاحب تکمله الرجال تصریح می کند که اشکال مذکور به جا است و امکان ملاقات دو راوی فوق الذکر بعید است , زیرا الاصبغ از اصحاب امام علی علیه السلام بوده و الکنانی از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام : " و هو كذلك لأنّ الأصبغ من أصحاب أمير المؤمنين عليه السّلام و الكناني من أصحاب الباقر و الصادق عليهما السّلام و يبعد ملاقاتهما كما لا يخفى‏ " 📚تكمله الرجال، ج‏1، ص: 185 ❕رجالی معروف , مرحوم مامقانی نیز می گوید که دو راوی فوق قطعا همدیگر را ملاقات نکرده اند تا از هم نقل روایت مستقیم کنند , زیرا ابا الصباح الکنانی در حدود سال ١٠٠ هجری متولد شده است در حالی که الاصبغ در سال ٦٠ هجری از دنیا رفته است و به هیچ عنوان امکان ملاقات آن دو وجود ندارد : " أقول: هما لم يتلاقيا قطعا؛ لأنّ أبا الصباح قد ولد في حدود المائة- كما مرّ- و الأصبغ لم يبق إلى وقعة الطفّ- الواقعة في سنة الستّين- " 📚تنقيح المقال في علم الرجال (ط الحديثة)، ج‏5، ص: 64 👌بنابراین با توجه به ضعفهای سندی گفته شده برای روایت مذکور , تکیه کردن معاند به این روایت برای اشکال تراشی بی مورد است .
🤔 ❔سوالی دارم که چند وقت است بدجور درگیرش هستم که چرا امام جواد با دختر مامون کرد ❗️مگر مامون قاتل امام رضا و دشمن اهل بیت نبود ❕این رفتارهای متناقض در زندگی امامان چه معنایی دارد ❕ 💠💠 👌در کتاب این پرسش چنین پاسخ گفته شده است ؛ ❕مامون چون در میان یک سلسله تنگناها و شرائط دشوار سیاسی قرار گرفته بود، برای رهایی از این تنگناها، تصمیم گرفت خود را به خاندان پیامبر نزدیک سازد، و بر همین اساس با تحمیل ولیعهدی بر امام هشتم می خواست سیاست چند بعدی خود را به مورد بگذارد. 👌از سوی دیگر، عباسیان از این روش مامون که احتمال می رفت خلافت را از بنی عباس به علویان منتقل سازد، سخت ناراضی بودند و به همین جهت به مخالفت با او برخاستند و چون امام رضا مامون مسموم و شهید شد آرام گرفتند و خشنود شدند و به مامون روی آوردند. 👌مامون کار زهر دادن به امام را بسیار سری و مخفیانه انجام داده بود و سعی داشت جامعه از این جنایت آگاهی نیابد و از همین رو برای پوشاندن جنایات خود تظاهر به اندوه و عزاداری می کرد، اما با همه پرده پوشی و ریاکاری، سرانجام بر آشکار گردید که قاتل امام جز مامون کسی نبوده است، لذا سخت دل آزرده و خشمگین گردیدند و مامون بار دیگر حکومت خویش را در معرض خطر دید و برای پیشگیری از عواقب امر، توطئه دیگری آغاز کرد و با تظاهر به مهربانی و دوستی نسبت به امام جواد-علیه السلام-تصمیم گرفت دختر خود را به حضرت تزویج کند تا استفاده ای را که از تحمیل ولیعهدی بر امام رضاعلیه السلام در نظر داشت از این وصلت نیز بدست آورد. 👌بر اساس همین طرح بود که امام جواد علیه السلام را در سال 204 ه. ق یعنی یک سال پس از شهادت امام رضا-علیه السلام-از مدینه به بغداد آورد و به دنبال مذاکراتی که در جلسه امام با یحیی بن اکثم گذشت ( دختر خود «ام الفضل » را به همسری حضرت در آورد. 🔰انگیزه های مامون ؛ 👌این ازدواج که مامون بر آن اصرار داشت، کاملا جنبه سیاسی داشت و می توان دریافت که وی از این کار چند یاد شده در زیر را تعقیب می کرد ؛ 1⃣با فرستادن دختر خود به خانه امام، آن حضرت را برای همیشه دقیقا زیر نظر داشته باشد و از کارهای او بی خبر نماند (دختر مامون نیز براستی وظیفه خبرچینی و گزارشگری را خوب انجام می داد و تاریخ شاهد این حقیقت است) . 2⃣با این وصلت، به خیال خام خویش، امام را با دربار پرعیش و نوش خود مرتبط و آن بزرگوار را به لهو و لعب و فسق و فجور بکشاند و بدین ترتیب بر قداست امام لطمه وارد سازد و او را در انظار عمومی از مقام ارجمند عصمت و امامت ساقط و خوار و نماید. 3⃣با این وصلت علویان را از اعتراض و قیام بر ضد خود باز دارد و خود را دوستدار و علاقه مند به آنان کند . 4⃣هدف چهارم مامون، عوام فریبی بود ، چنانکه گاهی می گفت: من به این وصلت اقدام کردم تا ابو جعفر-علیه السلام-از دخترم صاحب فرزند شود و من پدر بزرگ کودکی باشم که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی بن ابی طالب-علیه السلام-است. اما خوشبختانه این حقه مامون نیز بی نتیجه بود زیرا دختر مامون هرگز فرزندی نیاورد و فرزندان امام جواد-علیه السلام همگی از همسر دیگر امام بودند. 📚مناقب آل ابی طالب ج4 ص 380 ❔اینها انگیزه های مامون از این ازدواج بود. حال باید دید امام جواد-علیه السلام-چرا با این ازدواج کرد؟ 👌 از آنجا که بی هیچ شکی، امام اهداف و مقاصد واقعی مامون را از این گونه کارها می دانست و نیز می دانست که او همان کسی است که مرتکب جنایت بزرگ قتل پدرش امام رضا-علیه السلام-شده، به نظر می رسد که موافقت امام با این ازدواج عمدتا بر اثر بوده است که مامون از پیش بر امام وارد کرده بوده است، زیرا ازدواجی اینچنین، تنها به مصلحت مامون بوده است نه به مصلحت امام ، نیز می توان تصور کرد که نزدیکی امام به دربار می توانست مانع ترور حضرت از طرف معتصم و عامل پیشگیری از سرکوبی سران تشیع و یاران برجسته امام توسط عوامل خلیفه باشد، و این، به یک معنا می توانست شبیه وزارت هارون از طرف علی بن یقطین یعنی نفوذ در دربار خلافت به نفع جبهه تشیع باشد. 📚سیره پیشوایان ، مهدی پیشوایی ، ص 584
دکترمسعودبازودار: مبارزه امام سجاد علیه السلام با حکومت یزید !!!! 🤔 : آخوندهاى شيعه: امام حسين براى امر به معروف و نهى از منكر، قيام كرد و در اين راه، جان خود و عزيزانش را از دست داد. ▪️سئوال از متوليان تشيع: اگر امر به معروف و نهى از منكر، يك واجب دينى است كه يك امام براى انجام آن، جان خود و خانواده اش را به خطر انداخته است، پس چرا فرزند او يعنى على بن الحسين، اين واجب دينى را انجام نداد؟ ١) آيا يزيد عوض شده بود و ديگر نياز به امر به معروف نداشت؟ ٢) آيا حسين با اشتباه خود، اين همه انسان را به كشتن داد؟ !!!! 💠💠 👌یزید هیچ گونه اعتقادی به نبوت پیامبر گرامی اسلام نداشت و غرض او این بود که آیین پیامبر اسلام را نابود کند و از بین ببرد , چنانچه که مرحوم طبرسی نقل می کند : " هنگامى كه زين العابدين عليه السلام و اهل حرمش بر يزيد، وارد شدند و سرِ امام حسين عليه السلام را آوردند و پيشِ رويش در تَشت گذاشتند، يزيد با چوب‏دستى‏اش بر دندان‏هاى پيشِ امام حسين عليه السلام مى‏زد و مى‏خواند: هاشميان، با فرمان‏روايى، بازى كردند، و گر نه‏ نه خبرى آمده و نه وحيى نازل شده است. كاش پدرانم در بدر، اكنون بودند و بى‏تابى خزرج را از زخم سلاح مى‏ديدند! هلهله مى‏كردند و از شادى، فرياد مى‏كشيدند و مى‏گفتند: اى يزيد! پاينده و سربلند باشى. ما جزاى بدر را به آنها داديم‏ و مانند آن را بر سرشان در آورديم و اكنون، برابريم. من از خِندِف نيستم، اگر انتقام آنچه را خاندان احمد كرده‏اند، از آنها نگيرم. " "فَجَعَلَ يَضرِبُ ثَناياهُ بِمِخصَرَةٍ كانَت في يَدِهِ، وهُوَ يَقولُ: لَعِبَت هاشِمُ بِالمُلكِ فَلاخَبَرٌ جاءَ ولا وَحيٌ نَزَلَ‏ لَيتَ أشياخي بِبَدرٍ شَهِدوا جَزَعَ الخَزرَجِ مِن وَقعِ الأَسَل‏ لَأَهَلّوا وَاستَهَلّوا فَرَحا ولَقالوا يا يَزيدُ لا تُشَل‏ فَجَزَيناهُم بِبَدرٍ مَثَلًاو أقمَنا مِثلَ بَدرٍ فَاعتَدَل‏ لَستُ مِن خِندِفَ إن لَم أنتَقِم مِن بَني أحمَدَ ما كانَ فَعَل‏ " 📚الاحتجاج: ج 2 ص 122 الرقم 173، الملهوف: ص 214، مثير الأحزان: ص 101، المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 114 و ... ▫️علمای اهلسنت هم جریان فوق و‌ کفر گویی یزید را نقل کرده اند : 📚تاریخ طبری ج 5 ص 623 _ انساب الاشراف ج 2 ص 196 _ بلاغات النساء ج 1 ص 10 _ مقاتل الطالبیین ج 1 ص 34 _ المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ج 5 ص 343_ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 15 ص 103 ❗️امام حسین علیه السلام برای جلوگیری از نابودی اسلام توسط یزید قیام کرد و هر چند آن حضرت و ياران باوفايش به شهادت رسيدند، ولى تكانى به افكار خفته مسلمين دادند و لرزه بر اندام حكومت جبّاران افكندند، در نتيجه اسلام را زنده ساختند و از اضمحلال دستاوردهاى نهضت نبوى جلوگيرى كردند و مسلمانان را از حيرت و گمراهى نجات دادند. ▫️علمای شیعه و سنی نقل می کنند که عبدالملك بن مروان خلیفه وقت به «حجاج» كه از طرف وى حاكم حجاز بود، نوشت: " مرا به خون فرزندان ابوطالب آلوده نكن، زيرا خود ديدم كه چون خاندان حرب (ابوسفيان) با آنان در افتادند , نصرت نشدند و برافتادند و قدرت را از دست دادند " " كان عبد الملك قد كتب إلى الحجاج، و هو على الحجاز: جنبني دماء آل بني أبي طالب فإني رأيت آل حرب لما تهجموا بها لم ينصروا _ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ مَرْوَانَ إِلَى الْحَجَّاجِ بْنِ يُوسُفَ أَمَّا بَعْدَ فَحَسْبِي دِمَاءُ بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَإِنِّي رَأَيْتُ آلَ أَبِي سُفْيَانَ لَمَّا وَلَغُوا فِيهَا لَمْ يَلْبَثُوا بَعْدَهَا إِلَّا قَلِيلا " 📚تاریخ یعقوبی ج 2 ص 304 _ الاختصاص , شیخ مفید ص 315 ❗️بر همین اساس در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است: " پس از شهادت امام حسين عليه السلام وقتى كه ابراهيم بن طلحة بن عبيدالله خطاب به امام سجاد عليه السلام گفت: «يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ مَنْ غَلَبَ؟ " اى على بن الحسين! چه كسى (در اين مبارزه) پيروز شد؟!»امام عليه السلام فرمود: «اذا ارَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلاةِ فَاذِّنَ ثُمَّ اقِمْ‏ " اگر مى‏خواهى بدانى چه كسى (يزيد يا امام حسين عليه السلام) پيروز شده است، هنگامى كه وقت نماز فرا رسيد، اذان و اقامه بگو (آن‏گاه ببين چه كسانى ماندند و چه كسانى رفتند)». " 📚امالی طوسی ص 677 ▫️امام چهارم عليه السلام مى‏خواهد بگويد، هدف حكومت يزيد محو نام رسول‏خدا بود، ولى امام حسين عليه السلام با شهادتش از اين كار جلوگيرى كرد، به هنگام اذان و اقامه همچنان نام محمد كه نشانه بقاى مكتب اوست برده مى‏شود لذا در زيارت معروف اربعين مى‏خوانيم: «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ " او (حسين) خون پاكش را در راه تو نثار كرد، تا بندگانت را از جهالت و حيرت گمراهى نجات دهد " 📚تهذیب الاحکام ج 6 ص 113
خواندن زیارت عاشوراء بدون صد لعن و صد سلام !!!! 🤔 : ❓موضوع نحوه خواندن زیارت عاشوراء برای بسیاری از متدینین محل سوال هست یعنی نحوه خواندن صد لعن و صد سلام . بعضی روایات اللهم العنهم جمیعا را صد بار ذکر کردند و السلام علی الحسین و .... را صد بار . کدام نقل مستندتر و بهتر هست؟❗️❗️ 💠💠 👌آنچه که در نقل ماثور از ائمه علیهم السلام وارد شده است , خواندن زیارت عاشوراء با صد لعن و صد سلام است , صد لعن از " اللهم اللعن اول ظالم ... " شروع می شود و صد سلام از " السلام علیک یا ابا عبد الله و علی الارواح التی .... " " ثُمَّ تَقُولُ مِائَةَ مَرَّةٍ- اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ [آلِ مُحَمَّدٍ حُقُوقَهُمْ‏] وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِي حَارَبَتِ [جَاهَدَتِ‏] الْحُسَيْنَ وَ شَايَعَتْ وَ بَايَعَتْ [تَابَعَتْ‏] أَعْدَاءَهُ عَلَى قَتْلِهِ وَ قَتْلِ أَنْصَارِهِ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِيعاً- ثُمَّ قُلْ مِائَةَ مَرَّةٍ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ وَ أَنَاخَتْ بِرَحْلِكَ عَلَيْكُمْ مِنِّي سَلَامُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لَا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيَارَتِكُمْ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِين‏ " 📚کامل الزیارات ص 179 _ مصباح المتهجد ج 2 ص 776 _ المزار الکبیر ص 484 _ المزار شهید اول ص 183 _ البلد الامین ص 271 _ المصباح کفعمی ص 484 _ زاد المعاد ص 236 👌بنابراین اگر انسان می خواهد به ثواب خاصه زیارت عاشوراء برسد , باید این زیارت را همراه صد لعن و صد سلام به کیفیت فوق بخواند اما از آنجایی که مطلقا زیارت امام حسین ع از راه دور دارای ثواب است , چنانچه که در ذیل توضیح داده ایم : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1518 ▫️انسان می تواند به قصد مطلق زیارت امام حسین علیه السلام , زیارت عاشوراء را بدون صد لعن و صد سلام بخواند و ثواب زیارت امام حسین ع را ببرد , اما اگر بخواهد ثواب زیارت عاشوراء بالخصوص را ببرد , باید صد لعن و صد سلام را بخواند , چنانچه که از مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی سوال شد : " آيا خواندن زيارت عاشورا بدون صد لعن و سلام ثواب و اثرى دارد يا حتماً بايد زيارت به همراه صد لعن و صد سلام خوانده شود. ? ▫️جواب : ❕ترتب ثوابهاى خاصى كه در روايات مربوط به زيارت عاشورا وارد است توقف دارد بر خواندن آن بنحوى كه وارد شده و مأثور است و خواندن آن بقصد مطلق زيارت حضرت سيدالشهداء عليه‏السلام ... كه اجر و ثواب بسيار دارد، موجب ترتّب آن ثوابهاى عام است. " 📚معارف دين، ج‏2، ص: 250 👌البته از حکم فوق الذکر یک مورد استثناء شده است و مورد استثناء در بیان فقیه ارجمند آیت الله مکارم شیرازی چنین است که می گوید : " كسانى كه موفّق به گفتن صد مرتبه لعن و سلام نباشند، مى‏توانند به يك مرتبه (به قصد رجا) قناعت كنند و در روايتى از امام هادى عليه السلام در مورد چنين اشخاصى آمده است كه هر كس لعن و سلام زيارت عاشورا را يك‏بار بخواند و پس از لعن نود و نه بار بگويد: "اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ‏ جَمِيعاً " و پس از سلام نيز نود و نه بار بگويد: «السَّلامُ‏ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلَى‏ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلَى‏ اوْلَادِ الْحُسَيْنِ‏ وَعَلَى‏ اصْحابِ الْحُسَيْنِ‏ » كفايت مى‏كند. " 📚رجوع شود به: الذريعه، ج 15، ص 29؛ كتاب «ربع قرن مع العلامة الأمينى»، ص 231؛ ادب الزائر، نوشته علامه امينى، ص 127. ▫️" شاید بتوان گفت: كه اگر يك بار لعن و سلام را بگويند، سپس به دنبال هر كدام از لعن و سلام، جمله «تِسْعاً وَتِسْعينَ مَرَّةً» را اضافه كنند كفايت مى‏كند، در حالى كه ظاهر روايت همان است كه در بالا ذكر شد " 📚همراه زائران قم و جمكران، مکارم شیرازی ص: 143
🤔 ❔دعاى امام سجاد براى نابودى ايرانيان به عنوان یک نمونه از دشمنى اولاد على با ايرانيان توجه شما را به دعاهای علی بن حسین، مشهور به ، فرزند حسین‌بن علی و چهارمین امام شیعیان جلب می‌کنم. در دعای بیست و هفتم که مربوط می‌شود به مرزداران اسلام و سپاهیان و لشکریانی که در دیگر در حال جنگ بوده‌اند. ایشان برای این مرزداران دعا می‌کند. دعایی که نابودی دشمنان آن‌ها را می‌خواهد و به خشن‌ترین شکلی سرکوب دشمنان را تقاضا می‌کند ❗️❗️ 💠پاسخ💠 1⃣اولا مباحث مربوط به فتح ایران مربوط به زمان حاکم دوم و سوم است نه زمان امام سجاد علیه السلام . 2⃣مخالفت اهل بیت علیهم السلام بافتوحات خودسرانه حاکمان ثلاثه مطلبی روشن و ثابت است 3⃣چگونه می توان این تلقی را ایجاد کرد که اهل بیت علیهم السلام دشمن ایرانیان بوده اند در حالی که در روایات متعددی ، اهل بیت علیهم السلام از ایرانیان مدح و کرده اند . 🔶خداوند در آیه 54 سوره مائده می فرماید: « ا ی مومنان هر کس از شما که از برگردد خداوند به زودی قومی به عرصه آورد که دوستشان می دارد و انان نیز او را دوست می دارند» ❕در تفسیر مجمع البیان امده است که از پیامبر درباره این آیه سوال میشود .حضرت دست بر شانه سلمان می زند و می فرماید: « سلمان و همانندان او ( ایرانیان) مراد آیه هستند .اگر دین در ثریا باشد مردانی از فارس به ان دست پیدا خواهند کرد» 📚مجمع البیان ج3 ص357 👌در مدح ایرانیان روایات فراوانی امده است که جهت اگاهی رجوع کنید ؛ 📚 بحار الانوار 57 ص201 باب 36 4⃣دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه در مورد مرزداران است نه جنگجویان (كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِأَهْلِ الثُّغُورِ) مرزداری کردن از مرزهای اسلام مورد تاکید قرآن قرار گرفته و می فرماید ؛ « اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد (در برابر مشكلات و هوسها) استقامت كنيد و در برابر دشمنان (نيز) استقامت به خرج دهيد و از خود، مراقبت بعمل آوريد و از خدا بپرهيزيد شايد رستگار شويد. » ( آل عمران 200) 👌اين جمله به مسلمانان دستور آماده باش در برابر دشمن و مراقبت دائم از مرزها و سرحدات كشورهاى اسلامى ميدهد، تا هرگز گرفتار حملات غافلگيرانه دشمن نشوند، و نيز به آنها دستور آماده باش و مراقبت هميشگى در برابر حملات شيطان و هوسهاى سركش ميدهد، تا نگردند. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 234 ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ « یک روز داری کردن برای خدا برتر است از تمام دنیا و آنچه در آن است » 📚میزان الحکمه ج 2 ص 324 👌در روایات دیگری آمده است که دیده بانی و مرزبانی کردن مسلمان و مومن از مرزهای اسلام حتی در زمانی که حکام جور روی کار باشند جایز است نه برای تایید حکام جور بلکه برای دفاع از مرزها و ناموس مسلمین و دین اسلام در برابر کفار محارب . ❕راوی از امام صادق علیه السلام سوال کرد که مومنین در قزوين و ديلم و عسقلان و اشباه اين بلاد و مرزها ( که تحت فرمان حکام جور است ) مى‏ تواند ديده ‏بانى كند؟ حضرت فرمودند: آرى. سائل عرض كرد: جهاد بكند؟ حضرت فرمودند: ، مگر در موردى كه بر ذرارى و ابناء مسلمين بيم و هراس داشته باشد. سائل عرض كرد: اگر روم داخل بر مسلمين شوند، مسلمين مى‏ توانند آنها را تعقيب كرده و با آنها به مقاتله بپردازند؟ حضرت فرمودند: مسلمانان فقط ديده‏ بانى كرده و مقاتله نكنند ولى اگر بر مسلمين خوف از ناحيه روم بود مى‏ توانند با ايشان نبرد و جهاد كنند چه آنكه اين قتال به منظور دفاع از نفس خودشان هست نه براى كمك و سلطان جور. ❕سائل مى ‏گويد: محضرش عرضه داشتم: اگر دشمن به مركزى كه ديده ‏بان در آن جا است بيايد وظيفه وى چيست؟ حضرت فرمودند: وى موظّف است از مسلمين و اسلام حفاظت كند و با دشمن به مقاتله بپردازد نه اين كه دفاع از ظالمين و جائرين نمايد. و دليل بر وجوب دفاع از اسلام و آن است كه ضعيف شدن اسلام در واقع ضعف پيدا كردن ذكر محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مى‏ باشد. 📚علل الشرائع ج 2 ص 604 👌امام سجاد علیه السلام برای این مرز داران که برای دفاع از اسلام و مسلمین نه تقویت حکام جور مرزداری می کنند دعا می کند و آرزوی موفقیت آنها را در برابر دشمنانی که قصد نابودی اسلام و مسلمین را دارند می کند ، که البته ضمن درخواست پیروزی آنها از خدا بسیاری از عوامل پیروزی و شکست در برابر دشمن به زبان دعا در آن آمده است .
🤔 : ❓ به هنگام وضو، آیا گوش‌ها جزو [مسح] سر است؟ و می‌توان آن‌دو را استحباباً مسح نمود؟ 🔺 امام بـاقـر : خير 🔺 امام صادق : بله 1_ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ أَنَّ أُنَاساً يَقُولُونَ إِنَّ بَطْنَ الْأُذُنَيْنِ مِنَ الْوَجْهِ وَظَهْرَهُمَا 👈🏻 مِنَ الرَّأْسِ. فَقَالَ : لَيْسَ عَلَيْهِمَا غَسْلٌ وَلَا مَسْحٌ‌. 📚 کافی ٢٩/٣ 2_ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ 👈🏻 الْأُذُنَانِ مِنَ الرَّأْسِ؟ قَالَ : نَعَمْ. قُلْتُ : فَإِذَا مَسَحْتُ رَأْسِي مَسَحْتُ أُذُنَيَّ؟ قَالَ : نَعَمْ. 📚 تهذیب الأحکام ٦٢/١ «مذهب» اگر از جانب خدا نباشد، قطعاً اختلاف وتناقض در آن موج می‌زند.❕❕ 💠💠 👌اهلسنت معتقدند که در وضو , گوشها باید به همراه سر مسح شود , ابوحنیفه و مالک بن انس و احمد بن حنبل از امامان فقهی اهلسنت به این مساله فتوا داده اند : 📚المبسوط للسرخسى 1: 65، و أحكام القرآن للجصاص 2: 353، و شرح معاني الآثار 1: 34، و بداية المجتهد 1: 13، و شرح فتح القدير 1: 12، و تحفة الاحوذى 1: 148، و تفسير القرطبي 6: 90. المدونة الكبرى 1: 16، و مسائل الامام أحمد بن حنبل: 8، و أحكام القرآن للجصاص 2: 353، و تحفة الاحوذى 1: 148. و تفسير القرطبي 6: 90، و بداية المجتهد 1: 13. ( به نقل از کتاب الخلاف شیخ طوسی ج 1 ص 86 ) ❗️این فتوای امامان اهلسنت بر خلاف قرآن کریم است , زیرا قرآن تنها مسح سر را واجب می داند نه مسح گوشها را و می فرماید : " اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد هنگامى كه براى نماز بپاخاستيد صورت و دستها را تا آرنج بشوئيد و سر و پاها را تا مفصل (يا برآمدگى پشت پا) مسح كنيد " " يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْن‏ " ( سوره مائده آیه 6 ) ❗️جالب آن است که در روایات اهلسنت هم آمده است که وقتی عثمان نحو وضوی پیامبر گرامی اسلام را بیان می کرد , سخنی از مسح گوشها توسط پیامبر گرامی به میان نمی آورد و میگفت پیامبر اسلام تنها سرش را مسح می کرد نه گوشها را : "ثُمَّ مَسَحَ بِرَأْسِهِ، ثُمَّ غَسَلَ كُلَّ رِجْلٍ ثَلَاثًا ثُمَّ قَالَ: رَأَيْتُ النَّبِيَّ يَتَوَضَّأُ نَحْوَ وُضُوئِي هَذَا " _ " ثُمَّ مَسَحَ رَأْسَهُ. ثُمَّ غَسَلَ رِجْلَهُ الْيُمْنَى إِلَى الْكَعْبَيْنِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ. ثمَّ غَسَلَ الْيُسْرَى مِثْلَ ذَلِكَ. ثُمَّ قَالَ: رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ تَوَضَّأَ نَحْوَ وُضُوئِي هَذَا. " _ " ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ ثَلَاثًا، وَ غَسَلَ يَدَهُ الْيُمْنَى إِلَى الْمِرْفَقِ ثَلَاثًا، ثُمَّ الْيُسْرَى مِثْلَ ذَلِكَ، ثُمَّ مَسَحَ رَأْسَهُ، ثُمَّ غَسَلَ قَدَمَهُ الْيُمْنَى ثَلَاثًا، ثُمَّ الْيُسْرَى مِثْلَ ذَلِكَ، ثُمَّ قَالَ: رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ تَوَضَّأَ مِثْلَ وُضُوئِي هَذَا " 📚صحيح البخاري، ج‏1، ص: 133 _ صحيح مسلم، ج‏1، ص: 205 _ سنن أبي داود، ج‏1، ص: 56 👌در روایات شیعه نیز با صراحت گفته شده است که در وضو نیازی به شستن گوشها به همراه صورت یا مسح گوشها به همراه سر نیست و چنین عملی مشروع و مورد دستور شریعت نمی باشد : " عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْأُذُنَانِ لَيْسَا مِنَ الْوَجْهِ وَ لَا مِنَ الرَّأْسِ. " _ " فقال لیس علیهما غسل و لا مسح " 📚الکافی ج 3 ص 29 _ تهذیب الاحکام ج 1 ص 55 ❗️بله در روایتی آمده است که گوشها به همراه سر باید مسح شود : " سَأَلْت‏أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع الْأُذُنَانِ مِنَ الرَّأْسِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَإِذَا مَسَحْتُ رَأْسِي مَسَحْتُ أُذُنَيَّ قَالَ نَعَم‏ " ( تهذیب الاحکام ج 1 ص 62 ) ❗️این روایت بر خلاف قرآن و سایر روایات است که مسح گوشها در وضو را اجازه نمی دهند و از سوی دیگر این روایت موافق با فتاوای علمای اهلسنت است که مسح گوشها در وضو را واجب می دانند , بنابراین چنین روایتی که موافق با اهلسنت است , تقیه ای صادر شده و قابل تکیه نیست , زیرا طبق بیان امام صادق علیه السلام ما ماموریم که در هنگام تعارض , روایاتی را اخذ کنیم که خلاف اهلسنت است : "مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ فَفِيهِ الرَّشَاد " 📚الكافي ، ج‏1، ص: 68 👌شیخ طوسی نیز متذکر آنچه ما گفتیم پیرامون تقیه ای بودن روایت شده است : " فَمَحْمُولٌ عَلَى التَّقِيَّةِ لِأَنَّهُ مُوَافِقٌ لِمَذَاهِبِ الْعَامَّةِ وَ مُنَافٍ لِظَاهِرِ الْقُرْآن‏ " 📚الإستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج‏1، ص: ۶۴
🤔 ❔در یادداشتهای شهید و سخنان برخی علمای دیگر آمده است که اصلا رقیه ای در کربلا وجود نداشته است و حسین دختری به این نام نداشته است و داستان رقیه از تحریفات عاشورا است ❕نظر شما در این رابطه چیست ❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌تشکیک در وجود مبارک حضرت سلام الله علیها ظلم بزرگی است که به ایشان روا داشته می شود و این تشکیک از هر کسی باشد ، مردود و غیر قابل قبول است. ⚫️علمای متعددی تصریح به وجود تاریخی این بزرگوار کرده اند از جمله ؛ 1⃣مرحوم عماد الدین ؛ 👌در رابطه با ایشان گفته شده است ؛ « عالم جلیل قدر و بسیار اهل روایت بود » 📚فهرس الثراث ج1 ص569 👌و نیز گفته شده است ؛ « او امام و فقیه و محدث بود ، به روایات تسلط داشت و جلیل القدر بود » 📚موسوعه طبقات الفقهاء ج6 ص292 ❕ایشان نقل می کنند ؛ « دخترک کوچکی بود از حسین علیه السلام ، شبی از خواب بیدار شد و گفت پدر من حسین کجاست ، این ساعت او را به خواب سخت دیدم ، زنان و کودکان شروع به گریه کردن ، کردند ، یزید با صدای آنان از خواب بر خاست ، و از علت این سر و صدا تفحص کرد ، گفت بروید و سر پدر او را بیاورید و در کنار آن دخترک قرار دهید ، آنان چنین کردند ، دختر گفت این چیست ، گفتند سر پدر تو است ، او بترسید و فریاد کشید و رنجور شد و از دنیا رفت » 📚کامل بهایی ج2 ص179 2⃣عالم دیگری که داستان دخترک خردسال امام حسین علیه السلام را نقل می کند ، فخر الدین است . 👌در باره او گفته شده است ؛ « محدث ، فقیه و لغوی و رجالی مشهوری بوده است » 📚فهرس التراث ج 1 ص880 👌و نیز گفته شده است ؛ « فقیه ، امامی ، اصولی ، وشاعر بوده است ، و علمای بزرگی از جمله حسن بن محمد بن حسن معروف به صاحب جواهر از شاگردان او بوده اند » 📚موسوعه طبقات الفقهاء ج13 ص330 👌ایشان نقل می کنند؛ « وقتی آل الله و آل رسول را در شهر بر یزید وازد شدند او خانه ای به آنها اختصاص داد ، و در آن به سوگواری می پرداختند ، مولای ما حسین دختری سه ساله داشت ، سر شریف امام را با دستمالی دیبقی پوشیده و در برابرش نهادند ، و پرده از آن برداشتند و گفتند این سر پدر تو است ، دخترک سر را به آغوش گرفت و می گفت پدر جان چه کسی تو را با خونت خضاب کرده است ....آن گاه دهانش را بر دهان شریف امام گذاشت و گریه سختی کرد تا از هوش رفت ، وقتی تکانش دادند ، دیدند که روحش از دنیا جدا شده است » 📚المنتخب طریحی ، ص136 3⃣عالم دیگر، محمد حسین است که از علمای نامی تشیع و صاحب است ؛ 📚الذریعه الی تصانیف الشیعه ج2 ص439 📚فهرس التراث ج2 ص211 👌او می نویسد ؛ « از غریبان خرابه شام به خاطرم رسید ، مگر سکینه و رقیه طفل حسین نبودند ، ...اهل بیت رسول خدا در آن شب ها نه شمعی و نه چراغی و نه آب و نه طعامی و نه فرش و نه لباسی داشتند و غمگین نشسته بودند و شغل ایشان تعزیه داری بر شهیدان کربلا بود ، تا آنجا که دختر سه ساله سید الشهداء شبی از پدر بزرگوار بسیار گریه کرد ...» 📚انوار المجالس ص161 4⃣نقل دیگر برای شیخ محمد جواد است . 👌او می نویسد ؛ « منقول است که طفلی از امام حسین در خرابه شام از دیدن سر پدر بزرگوارش از دنیا رفت لیکن در نام او اختلاف است که زبیده یا رقیه یا زینب و یا سکینه بوده است » 📚شعشعه الحسینیه ج2 ص171 5⃣ناقل دیگر این جریان ، عالم بزرگوار سید محمد علی شاه عبد است . 👌در باره او گفته شده است ؛ « او فقیه و امامی و عالم و بزرگ و آگاه به علم حدیث و رجال بوده است » 📚موسوعه طبقات الفقهاء ج14 قسم 2 ص772 👌در کتاب اعیان الشیعه در باره او چنین گفته شده است ؛ « او عالم و فاضل و و اهل ورع و زاهد و عابد بوده است ، نشانه خداوند در حسن اخلاق و سعه صدر و محدث بوده است » 📚اعیان الشیعه ج9 ص442 👌و نیز گفته شده است ؛ « او علامه و فقیه و زاهد و اهل ورع و عالم جلیل القدر با اخلاقی کامل بوده است » 📚فهرس التراث ج2 ص274 ❕ایشان می نویسند ؛ « حسین علیه السلام دختر کوچکی داشت که او را دوست می داشت ، و او هم امام را دوست می داشت ، گفته شده است که نام وی بوده است ، سه سال داشت و در شام در میان اسیران بود » 📚الایقاد ص179 6⃣علمای بزرگی مزاری که هم اکنون در است را متعلق به حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام می دانند ؛ 📚تسلیه المجالس ج2 ص93 📚نور الابصار ص195 📚منتخب التواریخ ص388 👌 متعددی از این مزار نورانی دیده و گزارش شده است ؛ 📚دانش نامه امام حسین ج1 ص389 👌این کرامات نیز موید اعتبار مزار شریف و صحت وجود تاریخی حضرت رقیه سلام الله علیها می باشد .