eitaa logo
Dr.Mutter
29.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
691 ویدیو
2 فایل
مادر. دندانپزشک. ساکن آلمان. از واقعیات مینویسم... نشر مطالب فقط با ذکر منبع. راه ارتباطی: @dr_mutter ادمین به قدر امکان پاسخگو هست تبلیغات: https://eitaa.com/dr_mutter_werbung
مشاهده در ایتا
دانلود
والا من خودم هم از سریالی تعریف کردن خوشم نمیاد ولی اینجوری زمان میخرم تا بنویسم. یه طورایی تاکتیک منه🤭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز... دوسلدورف... کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجمع پزشکان در شهر دوسلدورف آلمان در اعتراض به حملات اسرائیل به بیمارستان ها و کشتار زنان و کودکان مظلوم غزه کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
خوراکی هم که از تعقیبات واجب بعد از هر مشارکت بچه هاست🤷🏻‍♀️ البته اینکه به شدت هوا سرد و کمی بارونی هم بود و بچه ها طاقت تحمل کردن سرما رو نداشتن هم بی تاثیر نبود کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
این داستان، ... نمیدونم چی شد که دوباره برگشتم به سالن تحویل بار و همون آقای مسئول ایران ایر رو دیدم که گفته بود نامه پزشک معتمد لازمه ... پرسیدم چه خبر؟ که گفت من زنگ زدم اطلاع دادم و منتظر خبر هستم و اونجا بود فهمیدم که نه بابا هنوز مشکل حل نشده همونجا منتظر موندم تا ببینم چه خبری میشه ... ده دقیقه ای گذشته بود و خبری نشده بود که همون آقا گفت بهتره شما برین تو سالن پذیرایی چون اینجا هوا سرده گفتم استرس دارم و ترجیح میدم همینجا منتظر باشم، نمیدونم قیافم چه شکل بود که جیب هاش رو گشت و یه شکلات پیدا کرد آورد داد به من گفت این رو بخورین حالتون بد نشه حالا... خسته و بی خواب بودم، پرواز اولیه ام کنسل شده بود، برنامه های دکتر ارنست به هم خورده بود، استرس سن بارداری و اجازه پرواز دیگه چیزی نبود که بتونم تحمل کنم اونم در شرایطی که چند بار این موضوع رو چک کرده بودم. از اون بدتر این بود که فهمیدم اینجا هم چون جمعه است مسئول مربوطه سر کارش نیست. هرچی منتظر شدم خبری نشد، ترجیح دادم برگردم به سالن اصلی، گفتم پس هر خبری شد بهم اطلاع بدین. از اونطرف خواهرم مدام تماس میگرفتن فلان وسیله رو هم میخوای؟ اینم بگذارم؟ اونم بگذارم؟ و من با چه حالی جواب میدادم... گذشت تا اینکه یکی دیگه از افراد ایران ایر اومد تو سالن پیش ما و گفت به شما اجازه پرواز ندادن و نمیتونید سفر کنید... کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
این داستان، ... آب یخی بود که ریخته بودن روی سرم حرفش هیچ جای اما اگری نگذاشت باز نمیدونم تو چهره من چی دید که نشست پیش ما و شروع کرد به توضیح که با آقای دکتر فلانی صحبت کردیم و اون گفته نه. این وسط یه مشکلی هم وجود داشت، سونو، سن بارداری من رو اشتباها دو هفته جلوتر نشون میداد اما من چون دیده بودم که باز هم طبق حرف خودشون موقع خرید تو محدوده مجازه بهش اهمیتی نداده بودم و همون الان شده بود برام قوز بالا قوز سعی کردم مسئله رو از نظر پزشکی توضیح بدم که چرا همچین اتفاقی افتاده و بقیه مدارکی که از قبل داشتم که سن درست بارداری رو نشون میداد رو بیارم اما قبول نمیکرد در نهایت راضی شد شماره همون آقای دکتری که گفته نه رو بهم بده تا باهاشون صحبت کنم ایشون هم از سنگ سخت تر هرچی من توضیح میدادم از نظر پزشکی انگار کمتر متوجه منظور من میشدن. آخر بهشون گفتم ببخشید شما پزشکید که گفتن نه🤦🏻‍♀️ خب برادر من از اول بگو ایشون مسئول قسمت پزشکی ایران ایر بودن که میگفتن مدارک من رو برای یکی از پزشک ها فرستادن و ایشون هم لطف کرده روز جمعه ای نگاه کرده و گفته نه اجازه نداره و من دوباره با خودم فکر میکردم چرا خط هوایی به بزرگی ایران ایر روز جمعه با این همه پرواز داخلی و خارجی یه پزشک کشیک نداره؟؟ که همه در حال لطف کردن هستن🤷🏻‍♀️ هرچقدر گفتم بابا قضیه پزشکیه شماره یکی از پزشکان مسئولتون رو بدین من باهاشون صحبت کنم خودم توضیح بدم که قبول نمیکردن. گفتم یکی از پزشک هاتون با هزینه من بیاد اینجا شرایط و مدارک رو ببینه و اون وقت نظر بده و باز تو دلم میگفتم چرا واقعا یه پزشک کشیک نباید سر کار باشه؟؟ چند سری با این جناب مسئول پزشکها تلفنی صحبت کردم و هر سری به هزار روش سامورایی این مسئول سخت از سنگ رو راضی میکردم با پزشک های ایران ایر تماس بگیره حتی گفتم الان خودم برم یه بیمارستان دوباره معاینه و سونو بشم با تاریخ صحیح براتون بیارم چون هنوز تا دو شب که پرواز منه وقت زیاده! اما قبول نکردن حالا اینا به کنار، این اقای مسئول پزشکان ایران ایر در تمام دفعاتی که با من تلفنی صحبت کردن حتی یک عدد دقیق هم نتونستن بگن که بالاخره تا چند هفتگی مجازه پرواز؟ هر بار یک عدد🥴🥴 بعد هم آب پاکی رو ریختن رو دستم که نمیشه خانم که نمیشه. اگر پرواز مجبور به لندینگ "همون فرود اومدن خودمون" بشه کی میخواد هزینه این فرود رو تقبل کنه؟؟! شما سریعتر تا وقت داری برو شرکت ترکیش بلیط بخر چون اونا تو هفته شما اجازه پرواز میدن🤦🏻‍♀️ یعنی بحث اصلا بحث خطر بارداری نبود فقط بحث هزینه بود. وگرنه پزشک خودم هم چندین بار تاکید کردن پرواز برای شما خطر و مشکل اضافه ای ایجاد نمیکنه. کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پی وی من از دیروز پر شده از عکس و کلیپ برنامه پاورقی که شما ها برام فرستادین🌱 یه نکته رو توضیح بدم فقط چون اشتباه بیان شد. ما پول غذا رو واریز کرده بودیم اما اینجا شما وقتی کارت به کارت میکنید فرضا، پول آنی به حساب طرف نمیره، یک یا دو روز کاری طول میکشه.
وقت دکتر برای ۷ ماه بعد... کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
سلام بر صبح...
ساعت رو که بالا میبینید... شروع کار مهد از هفت و نیمه و معلم ها الان همه داخل ساختمون هستن، اما در مهد رو باز نمیکنن، حتی برق زیادی روشن نیست البته تو عکس پر نور افتاده، راس هفت و نیم برق ها رو روشن و در رو باز میکنن. حتی دیروز که چند تا بچه تو این سرما جلوی در منتظر بودن در رو یک دقیقه زودتر باز نکردن. قانون، قانونه!! کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
وای بر کم فروشان... کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
تمدن غرب... همه یا هیچ... کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در حالیکه دنیا در حال آماده شدن برای جشن های کریسمس و قبل از اون بلک فرایدی هست و بچه ها مشتاقانه منتظر نیکلاس و کادوهاش هستن، یه سمت دیگه دنیا، بچه ها در حال پرپر شدنن و این معنی حقوق بشر آمریکایی ست... حتی یک لحظه اش رو نمیتونیم برای خودمون و یا عزیزانمون تصور کنیم انگار که قصه است نه واقعیت انگار که مال هزار سال پیشه نه الان انگار که عروسکن نه بچه آدمیزاد انگار که یه خوابه، شاید هم ما واقعا خودمون رو زدیم به خواب اخه این بیشتر به کارمون میاد اخه بیداری هزینه داره، درد داره... کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به وقت تمیز کردن برگ های پاییزی اینجا فضای ورودی مهد بچه هاست
این داستان، ... هیچ امیدی نبود... دوباره ماشین گرفتم و رفتم ترمینال اصلی فرودگاه تا ببینم اوضاع بلیط های ترکیش و قطر ایرلاین چطوره یادتون نره که به خاطر بحث مرخصی دکتر ارنست من باید هر طوری که میشد تا آخر شب حداکثر پرواز میکردم راستش اصلا دلم با این دوتا ایرلاین نبود، البته اون لحظه و تو اون شرایط دیگه مشکلی با خارجی بودنش نداشتم ولی این شرکت ها ترانزیت دارن و برای فردی تو شرایط من اونم با دوتا بچه کوچک ترانزیت خیلی سخته. ترکیش یه پرواز داشت با ۱۲ ساعت توقف تو ترکیه، تازه اگر از قیمت خداتومنیش بگذریم. شما وقتی پرواز خارجی رو یکطرفه بخواین بخرین نصف بلیط رفت و برگشت پول نمیدین بلکه حدودا یه چیری بین ۶۰ تا ۸۰ درصد بلیط دوطرفه باید هزینه کنید بسته به شرایط پرواز. ۱۲ ساعت توقف و اون همه هزینه!! حقیقتا تصمیم گیری سختی بود و نمیدونستم باید چیکار کنم رفتم دفتر ترافیک ترکیش تا شرایط پرواز در بارداری رو بپرسم. خیلی راحت یه فرم سه صفحه ای رو برام ایمیل کرد و گفت این رو میدین پزشکتون امضا کنه و برای ما میارین و دیگه مشکلی نیست، میتونید سوار بشید. همین.... فقط همین... لازمه بگم از شدت بهت و خشم و حرصی که در اون لحظه داشتم... دلم میخواست هرچی حرف ناپسند تو عمرم یاد گرفتم نثار ایران ایر کنم، شاید هم کردم یادمه یه چند باری گفتم ایران ایر بی مسئولیت. نماینده های شرکت قطری نبودن ولی دفتر فروششون گفت بلیط دارن با دو ساعت ترانزیت و قیمتی مناسب تر. به هر حال باید صبر میکردم تا ۸ شب تا نماینده هاش بیان و قوانین پرواز در بارداری رو بپرسم... دوباره برگشتم با همون ماشین و راننده اش که تمام مدت همراهی وکمکم میکرد سالن تشریفات نزدیک های ظهر بود و ما از قبل به هوای اینکه پروازمون صبحه برای مامانم بلیط برگشت تهران مشهد رو ساعت ۱۵ چارتری خریده بودیم و من با خودم فکر میکردم اگر مامان برن من چه کنم؟؟ از اون طرف خواهرم و همسرشون رسیده بودن فرودگاه مشهد و میخواستن بسته های من رو پست کنن در حالیکه هیچ کورسوی امیدی برای پروازم نبود و اگر قرار بود برگردم مشهد همینطوری کلی اضافه بار داشتم دیگه اگر بسته های جدید هم میومد که میشد قوز بالاقوز. اونا معطل مونده بودن تو فرودگاه تا ببینن بسته ها رو پست کنن یا نه و من مونده بودم اینطرف معطل تا ببینم چه فرجی از آسمون میرسه. این وسط شیفت کارمندهای فرودگاه هم یه سری از صبح عوض شده بود و سری دوم اومده بودن سرکار و همه خبر من و مشکل پروازم رو میدونستن. یه جوری بود هرجا می رفتم و با هر مسئولی میخواستم صحبت کنم، هنوز دهن باز نکرده میگفت شما همون خانوم بارداری هستین که ...🤦🏻‍♀️ تا اینکه یه نفر بهم گفت حالا که پزشک کشیک نیست تصمیم گیری با سرتیم خدمات ویژه است، خانم فلانی. برو با اون صحبت کن. دوباره ماشین گرفتم و رفتم سالن اصلی... و با خودم فکر میکردم یعنی ایران ایر داره همه این سختگیری ها رو میکنه تا به من باردار استرس کمتری وارد بشه و در شرایط خطر قرار نگیرم؟؟ من که چند برابر یک پرواز امروز استرس کشیدم و حرکت کردم و ... اخ که چقدر ما آدم ها هم تو زندگی هامون رفتارهایی داریم که نقض غرض میکنه ادامه دارد... کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
این داستان، ... رفتم دفتر خدمات ویژه، اینبار هم راننده ماشین همراهیم میکرد خود اون خانم نبود اما یه آقایی نشسته بود. از پشت شیشه باجه مربوطه فقط بالای موهاش رو میدیدم، بهش گفتم ببخشید آقا من با خانم ... کار دارم برای شرایط پرواز سوال داشتم گفت شما همون خانمی هستین که باردارین و ...🤐 پزشک ایران ایر زنگ زده و گفته شما اجازه پرواز ندارین اخ که اگر اون پزشک رو من، رو در رو میدیدم. سرِ شیفت و کشیکش نیومده اما خوب تونسته همه جا زنگ بزنه و مانع کار من بشه. گفتم بله همونم اما میخوام با خانم فلانی صحبت کنم، لطف کرد و با گوشی خودش زنگ زد صحبت کردم، خانم خوبی بود، شرایط رو توضیح دادم، علت اختلاف تاریخ سونو رو هم گفتم. گفتم میتونم برم تو شهر و دوباره سونو بدم، گفتم بابا پزشکتون با هزینه من بیاد فرودگاه شرایط رو ببینه، گفتم اصلا حاضرم امضا بدم اگر پرواز مجبور به نشستن شد هزینه اش با خود من. گفت اون امضا رو که در هر حال اگر حتی از اول هم اجازه پرواز بهت میدادن، باید میدادی که مسئولیت همه چی با خودته🤐 آخ ایران ایر آخ ایران ایر از صبح هزار بار یک جمله ای اومده بود سر زبونم اما قورتش داده بودم و نگفته بودم دوباره اومدم بگم که قورتش دادم و به جاش تو دلم به خودم گفتم هنر این نیست که... خانم ... گفت باشه من یکبار دیگه با پزشک تماس میگیرم و نظرش رو میپرسم اما چون پزشک تو موضوع شما نظر داده دیگه تصمیم گیری با من نیست، قرار شد منتظر خبرش بمونم. تو این گیر و دار بود که دکتر ارنست زنگ زدن و گفتن دیگه هیچ کاری نکن فقط برو یک گوشه بشین و تا ۷ شب صبر کن. ساعت الان چند بود؟ ۲ ظهر ادامه دارد... کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
این داستان، ... ولی مگر صبر کردن و کاری نکردن تو اون شرایط بدون اینکه هیچ چیزی بدونی کار آسونی بود؟ اصلا مگر ممکن بود؟ من قرار بود منتظر تلفن خانم ... باشم اما دستور از بالا اومده بود و لازم الاطاعه بود. دوباره با همون ماشین برگشتم سالن تشریفات پیش مامانم و بچه ها. مامانم که پروازشون رو نرفتن و کلا بلیطشون سوخت ... دکتر ارنست یکمی بعد دوباره زنگ زدن و گفتن دیگه هیچ کاری نکن با کسی هم صحبت نکن، ان شالله که مشکل حل میشه. صبر کن تا ساعت ۷. خیلی تو زندگی دیدم که کارهای نشد رو شدنی کردن ولی راستش ته دلم به این یکی امیدی نبود. اما خب چاره ای هم جز صبر نبود. باز خوبه مامانم بودن وگرنه که من دق کرده بودم خواهرم زنگ زدن و گفتن اگر میخوای بسته ها امشب به دستت برسه الان آخرین فرصته، بفرستیم یا نه وگرنه دیگه پستی امشب نمیاد... وای هنوز اونا فرودگاه بودن😫 یه لحظه چشمام رو بستم و باز کردم و گفتم بفرستین. من که اینقدر هزینه کردم،( شما بخونید ضرر) اینم روش. و بسته ها ارسال شد... خسته بودم و گرسنه، کمی نهار خوردم، نفهمیدم بچه ها چیزی خوردن یا نه. مامانم بهشون رسیدگی می کردن. یادم رفت این رو بگم این وسط ها یه وقتی رفتم وضو گرفتم و نماز ظهر و عصر بخونم با اون حال پریشون و فکر به هم ریخته که همون اوائل نماز یه خانوم بلوز شلواری با موهای مش کرده و فقط با یه کلاه پسرونه طور از اینا که جلوش یه لبه بلند آفتابگیر داره و پشتش از این دکمه های تنظیم، بدون روسری با ناخن های کاشت و شلوار کوتاه اومد وایستاد به نماز خوندن😯 تو نماز گفتم خدایا من کم خودم حواسم پرته الان از نماز و باید جون بکنم که توجهم به تو باشه اخه این چه صحنه ای بود جلوی من دیگه من چجوری تو نماز روی تو تمرکز کنم🤦🏻‍♀️ بعد نماز دیگه نمیتونستم کفش هام رو بپوشم، پاهام از شدت ورم تو کفش میسوخت دلم میخواست کفش هام رو در بیارم و پا برهنه راه برم البته که یه جاهایی هم این کار رو کردم واقعا دیگه جسمم همراهی نمیکرد دکتر ارنست دوباره زنگ زدن و گفتن با یکی از مسئولین رده بالای فرودگاه صحبت کردن و شرایط رو توضیح دادن، درک کرده و گفته که با مسئولیت خودش من رو سوار میکنه فقط باید صبر کنیم تا شیفت قبلی ها عوض بشه یعنی همون ساعت ۷. این وسط این رو هم اضافه کنم ما هیچ کس رو تو فرودگاه و ایرلاین نمیشناختیم، یعنی کوچکترین آشنایی و به اصطلاح پارتی نداشتیم جز خدا. ادامه دادن که تو این فاصله از دکترت یه گواهی بگیر که توش این و این و این و این و هزارتا این دیگه نوشته باشه.( البته همه این " این " ها توضیحاتی علمی بود برای مجاب شدن آقای مسئول ) . قبلش هم یه زنگ به این آقای مسئول بزن، شماره اش رو هم برام فرستادن. حالا کی روش میشد به دکترش بگه دوباره یک گواهی به این مفصلی بده اونم روز جمعه سر ظهر😫 اول زنگ زدم به اون آقای مسئول... خیلی مودب و مهربون بود و توضیحات لازم رو داد. گفتم اگر این گواهی رو من بیارم دیگه کارم قطعی درست میشه؟ گفت بله صد در صد! و من دست به دامن مامانم شدم که زنگ بزنین به دکترم( دکترم از دوستان مامانم بودن) و ازشون این گواهی رو بخواین. حقیقتا برای مامانم هم سخت بود زنگ زدیم و دکترم گواهی رو نوشتن و عکسش رو فرستادن و من هم فرستادم برای اون آقای مسئول... دیگه بریده بودم، دوباره رفتم تو نماز خونه تا رو زمین دراز بکشم بلکه کمی از درد کمرم کم بشه محمد مهدی روی مبلهای سالن خوابش برده بود و زهرایاس مشغول تماشای شبکه پویا بود شده بود ساعت های چهار و پنج تازه چشمام گرم شده بود که دکتر ارنست زنگ زدن... کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع