eitaa logo
Dr.Mutter
29.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
691 ویدیو
2 فایل
مادر. دندانپزشک. ساکن آلمان. از واقعیات مینویسم... نشر مطالب فقط با ذکر منبع. راه ارتباطی: @dr_mutter ادمین به قدر امکان پاسخگو هست تبلیغات: https://eitaa.com/dr_mutter_werbung
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب برای حاجتم اومدم حرم دکتر ارنست امشب جلسه مهمی داشتن که نتیجه چند سال زحمتشون رو مشخص میکرد و دیشب شرایطی پیش اومد که ما فکر میکردیم شاید همه این زحمات هیچی بشه. امشب با استرس زیادی اومدم حرم در حالیکه تمام مدت تو مسیر یا ذکر میگفتم یا قرآن میخوندم یا با خدا و ائمه حرف میزدم... تازه رسیده بودم حرم که دکتر ارنست زنگ زدن و گفتن نتیجه ای که میخواستیم رو گرفتیم😍 خوشحال شدم، خیلی ولی بلافاصله به ذهنم اومد من هیچ وقت این طور مضطر نیومدم حرم برای ظهور امامم دعا کنم... هیچ وقت اینقدر مصمم نیومده بودم برای مسلمانانی که این روزها مظلومانه به خاک و خون کشیده میشن دعا کنم... من برای ظهور زیاد دعا کردما، و خیلی بیشتر از اون ادعا من برای اون مردم مظلوم زیاد غصه خوردما... زیاد ازشون حرف زدم.. اما اینجاهاست که معلوم میشه آدم سقف واقعی آرزوها و دعاهاش چقدره؟ اینجور موقع هاست که معلوم میشه چقدر ادعاهامون واقعیه؟ چقدر ما حقیقتا درد ظهور اماممون رو داریم و چقدر درگیر خواسته ها و حوائج دنیایی خودمون هستیم... البته که من میتونم هزار و یک توجیه و برچسب ظاهرا معنوی و الهی برای همین خواسته ام پیدا و بیان کنم ولی خدا که از کنه وجودم خبر داره من شاید امشب لبم خندون باشه به خاطر همسرم اما قلبم عزادار حقیقتیه که در مورد خودم فهمیدم... برای من و رها شدنم از این همه تعلق به دنیا دعا کنید کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
حقیقتش چایی رو که برداشتم پرسیدم قند از کجا بردارم که گفت چایی شیرین شده. ولی خداییش چاییش تلخ تلخ بود. فکر کنم همون یه استکان من رو یادشون رفته بود شکر بریزن🤷🏻‍♀️ شاید هم امام سفارشی کار کردن چون میدونستن من نباید قند و شکر بخورم😉
وقتی از هفت و نیم صبح یک نفس بیرونی... اومدم کافی شاپ یه چیزی بخورم، عجله هم دارم پرسیدم آقا یه لیوان دیگه ندارین چایی توش زودتر خنک بشه، که نداشت دیگه منم یه لیوان دیگه همون مدلی گرفتم و هی لیوان به لیوان میکنم🤦🏻‍♀️ مردم با چقدر کلاس و ژست میرن کافه من چقدر زیادی راحتم😅 راستش اینکه تو یه محدوده منطقی و عقلانی درگیر کلاس اضافه هیچ جا نمیشم رو خیلی میپسندم. کلا احساس خجالت تو این زمینه ها ندارم🤣
دهه نودی های سید علی از آلمان...
پدربزرگ و مادربزرگ بچه ها زحمت کشیدن اومدن اول زیارت بعد هم دیدن ما البته که بیشتر نوه ها😉
دیگه اهوازی اهوزی شدم رفت😅😋
بیشتر به جوک میخوره این تابلو.‌‌..
اشتباه گرفته بودن دیگه... اهل هر شهری که باشی موقع ترک وطن معمولا میای تهران. منم الان تهرانم و هتل. البته از مشهد پرواز به آلمان هست با ترکیش ایرلاین. اما خب من معمولا ایران ایر خودمون رو ترجیح میدم، به خاطر همین میام تهران.
میشه برام دعا کنید هرچی خیره برام پیش بیاد...
سلام بر...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر زندگی روزمره در آلمان ساعت هفت و هفت دقیقه صبحه... روی فیلم بقیه توضیحات رو گفتم🌱 کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز اول هفته چگونه گذشت؟؟ بچه ها از امروز رفتن یه مهدکودک جدید و چند روز اول برنامه اینطوریه که روزی یکی دو ساعت فقط میرن مهد با حضور خودم تا کم کم عادت کنن. کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
روز دوم تمرینی در مهد...
سلام از روز سوم مهد... بچه ها رو تحویل دادم و یه نیم ساعتی هم نشستم ولی بعد قرار شد برم و قبل نهار بیام دنبالشون. هنوز بچه ها اجازه موندن نهار رو ندارن، دیروز تازه فرم پرداخت هزینه نهار رو دادن و ما انلاین پرداخت کردیم اما تا برسه به حساب مهد یک یا دو روز طول میکشه و تازه بعد از اون موقع بچه ها میتونن نهار بمونن. عکس: فرش ورودی مهد جهت خوش آمدگویی
اول عکس نوشته رو بخونید... و برهمین اساس هست که میگن شما اومدین به یک کشور دیگه پس باید فرهنگتون رو شبیه فرهنگ این کشور و ملت کنید، اصلا نگاه اعتقادی و دینی بهش ندارن. البته اینکه خانم های اهل تسنن خیلی هاشون با نامحرم دست میدن هم اثرگزاره. کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
این داستان، ... روز جمعه صبح زود پروازم بود از تهران به کلن/آلمان چند روز قبلتر با بچه ها و مامانم رفته بودیم تهران برای انجام کارهای باقی مونده که چند باری هم راجع به هتل محل اقامتمون براتون نوشتم. رسید شب جمعه... از قبل هماهنگ کرده بودم یه ون بیاد دنبالمون تا با چمدون ها بریم فرودگاه امام خمینی ۵ صبح حاضر و آماده راهی شدیم، با همه سختی هایی که میتونید تصور کنید سفر با دوتا بچه کوچولو و یه خانم باردار داره. رسیدیم فرودگاه... اگر این سالهای اخیر از فرودگاه امام سفر کرده باشین حتما میدونید که مدتیه بخش حمل بار رو جمع کردن. یعنی دیگه اون آقایونی که همیشه بودن و تو برداشتن و گذاشتن چمدون کمک میکردن نیستن و شما خودتون باید بارتون رو جابه جا کنید که خب برای من مقدور نبود. اینجور مواقع شما ناچارید برین سراغ خدمات ویژه فرودگاهی و به ازای هر مسافر یه هزینه زیادی رو اضافه بپردازید، تا از خدماتشون مثل جابه جایی بار و گرفتن کارت پرواز و بوفه آزاد بهره ببرین و خب من ناچارا همه اینها رو از قبل هماهنگ و پرداخت کرده بودم. وارد فرودگاه که شدیم، چمدونها رو پیاده کردیم و تحویل دادیم، پاسپورت ها رو هم، درگیر وزن کردن بار بودم که مسئول تشریفات اومد و گفت پروازتون کنسله که، شما اطلاع نداشتین؟؟!!!!!!!! شوکی که در لحظه بهم وارد شد گفتنی نیست، اول از همه فکر کردم ما روز و تاریخ پرواز رو اشتباه کردیم، اما اشتباهی در کار نبود، پرواز کنسل شده بود بدون اینکه آژانس آلمان زحمت بکشه و به ما اطلاع بده. تو یه لحظه از ذهنم گذشت این همه سختی و استرس سفر و شب نخوابیدن ها، هزینه بلیط مشهد تهران، هزینه اضافه بار داخلی، هزینه هتل، ترانسفر فرودگاه و حتی همین خدمات ویژه هیچ و حالا دوباره همه این مسیر رو باید برگردم مشهد و دوباره بلیط بگیرم برای وقتی که معلوم نیست کیه؟!! اصلا من تو آخرین فرصت های مجاز پرواز در دوران بارداری بودم. (قبل از اینکه آلمان بلیط بگیرم از نمایندگی ایران ایر در آلمان پرسیده بودم تا چند هفتگی بارداری پرواز مجازه و حالا فقط دو هفته تا اون موقع زمان داشتم.) همه اینا به کنار، دکتر ارنست از دو ماه پیش مرخصی امروزشون رو هماهنگ کرده بودن و دیگه تا آخر سال حتی یک روز هم مرخصی نداشتن که بیان دنبال ما. حتی چند وقت پیش، همون روز جلسه مهمشون که براتون نوشتم، هم مرخصی نگرفته بودن با همه سختی و استرسی که داشت تا بتونن امروز رو مرخصی بگیرن و حالا... به هیچ عنوان نمیتونم استرسی که بهم وارد شد رو در قالب کلمات بیان کنم، اما دیدم چاره ای نیست و نمیشه دست رو دست گذاشت، چمدون ها رو همونجا گذاشتم و ماشین گرفتیم با مامانم و بچه ها رفتیم سالن اصلی فرودگاه، دفتر نمایندگی ایران ایر تا ببینم برای کی بلیط مجدد هست. که جواب اومد حداقل تا هفته دیگه پره و این برای سن بارداری من فاجعه بود، رسما اجازه پرواز رو از دست میدادم ادامه دارد... کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع