✍ #قربانی های هوس
🔻 با چند #دختر جوان #رابطه خیابانی داشتم و آن ها را با وعده های دروغین خام کرده بودم.
من همیشه #نصیحت های مادرم را به مسخره می گرفتم و می گفتم که مرا به حال خود بگذارید تا روزهای خوش #جوانی ام را سپری کنم.
🔺 امّا راست می گویند که دست روی دست بسیار است؛ چون با موضوعی روبه رو شدم که فهمیدم #پاکی و #عفّت بهترین و #گران بهاترین #گوهر #وجود_آدمی است.
🔹 جوان در دایره #اجتماعی #کلانتری جهاد #مشهد گفت: سرتان را به درد نیاورم. من و دو تن از دوستانم با پول تو جیبی که در اختیار داشتیم، هر روز در خیابان ها به دنبال دختران و زنان بزک کرده ای افتادیم که در صدد بودند جیب هایمان را خالی کنند.
حدود ۲ هفته قبل یکی از دوستانم با آب و تاب برایم تعریف کرد که با دختری با #کلاس آشنا شده و #ارتباط زیادی با هم دارند. دوستم با این حرف مرا نیز #وسوسه کرد تا از آن دختر خانم استفاده کنم.
🔸 او یک روز با آن دختر قرار گذاشت و مرا نیز در ویلای پدرش مخفی کرد. طبق #نقشه ای که در سر داشتیم، قرار بود وقتی آن دختر جوان
به #باغ آمد من نیز...!
😔 پسر جوان نفس عمیقی کشید و با حالتی تأسف بار افزود: داخل باغ منتظر دختر خانم بودیم که دوستم گوشی #تلفن همراه خود را روشن کرد و گفت از ارتباط خود با آن دختر #فیلمبرداری کرده است.
😱 در این لحظه با لبخندی، گوشی را از دست او قاپیدم تا آن #تصویر كثیف را ببینم. اما وقتی دقیق نگاه کردم، متوجه شدم که آن دختر جوان، خواهر خودم است که ...
کنترل خود را از دست دادم و بدون آن که چیزی بگویم، با دوستم درگیر شدم.
♦️ من او را #حسابی کتک زدم. دوستم نیز مقاومت می کرد و با #میله ای که در دست داشت، آن چنان #ضربه ای به بدنم زد که #استخوان دستم خرد شد و دچار مشکل جدی شدم.
الآن دست راستم از کار افتاده است و حس و حرکتی ندارد.
😭 پسر جوان قطرات #اشک را از روی صورتش پاک کرد و گفت: حالا می فهمم دخترانی که طعمه #هوس های #شیطانی من شده اند، #خانواده دارند و بی احترامی به #ناموس مردم یعنی زیر پا گذاشتن ناموس خود آدم...
@drnyazmnd