🥀جریانهای نوظهور معنویت گرا🍂
یا عرفان های نوپدید
🌿 قسمت (چهارم)🌿
🌸علی کنگاوری🌸
🥀 متعاقیب مقدمه و تمثیلی که در بخش های گذشته بیان شد؛ باید اظهار داشت:
🌺 عرفانهاي نوظهور به طور عمده بر بستر مدرنيته و فرهنگ غرب رويدهاند و در فضای پسا مدرنیسم (دوره معاصر به دو بخش مدرنیته و پسا مدرنیسم تقسیم می شود) در حال گسترش و القاء گری بوده و با مباني و اصول فرهنگ غربی سازگارند.
🌸 بنابراین، نحله های معنویت گرای مدرن از اصولی مانند دينستيزي، شکاکيت معرفتشناختي؛ ناواقعگرايي معرفتي و ارزشي؛ کثرتگراييِ معرفتشناختي و ديني؛ سکولاريسم و اينجهانگرايي و حتی در بسیاری از موارد لیبرالیسم جنسي؛ تبعیت می کنند.
🍀 در خصوص علل و چگونگی پیدایش فرقه ها و ادیان جایگزین غربی، می توان به مواردی مانند: نیاز فطری دنیای مدرنیته و جهان غرب به معنويت و آیین معنوی (باتوجه به اینکه دین گریز بوده اند) و در عین حال دلزدگي از زندگی ماشینی و نظام فناورانه عصر جدید و نیز فشارهای روحی ناشی از الگوهای زندگي مدرن و احساس نياز به فاصله گرفتن از مشکلات ناشی از زندگی صنعتی اشاره کرد.
🌺 به گونه ای که:
1) شرایط حاکم بر زندگی ماشینی انسان های امروزی در جوامع غربی، نه تنها پاسخگوی نیازهای "فطری- معنوی" افراد نیست، بلکه با تبعیت از الگوهای سکولاریستی و اومانیستی وجوه مادی حیات فردی اجتماعی را تقویت کرده و علقه های معنویت گرایی را تعطیل و یا به انحراف می کشاند.
2) با توجه به تحریفی که در ادیان بزرگ الهی مانند مسیحیت صورت گرفته است، این قبیل مذاهب و ادیان پاسخگوی درست نیازهای فطری جوامع نیست.
3) لذا، عرفان های نوین از این فرصت استفاده کرده و با موضع گیری های دلچسب و جذاب برای افراد و گروه ها، خود را مطرح و عرضه می نمایند.
4) گرایش ها و نگرش های ایجاد شده در انسان عصر مدرنیته در تبعیت از ملاک های مادی ایجاد شده مانند لذت گرایی و نوگرایی، آنها را آماده پذیرش شاخص های معنویت های نوین می سازد.
5) به گونه ای که انسان امروزی تحت تاثیر تبلیغ و توسعه ی لذت گرایی، مصرف گرایی، تنوع طلبی، آزادی بی قید و شرط، پوچ گرایی، تقدس زدایی سنتی و تضعیف نظارت اجتماعی است و در این رابطه به فلسفه حیات اجتماعی و فرهنگ غرب مبتنی بر اومانیسم و لیبرالیسم وابسته می باشد.
🍀ملاحظه: 🍀
1 - در معنويت هاي نوگرا، به جاي آنکه انسان به خضوع در برابر خداوند بي همتا فراخوانده شود به کرنش در برابر موجودات ضعيف و محدود دعوت مي شود. فطرت پرستش در انسان که در جستجوي کمالي نامحدود است با پديده هاي مادي سرگرم مي شود و حتي گاهي اين فطرت با پرستش انساني ضعيف ـ که خود را در جايگاه خدا مي بيند ـ مانوس مي شود.
2 - به عنوان مثال "ساي بابا" مدعی فرقه ای در هندوستان، مي گويد:
✍خداي خالق در وی حلول کرده است. وي خود را خالق هستي بخش تلقی می نماید و مردم را به کرنش و پرستش در برابر خويش فرا مي خواند.
#مدرنیته_و_عرفان_های_نو_پدید
#سای_بابا
#سکولاریسم
#جایگاه_انسان_در_عرفان_های_نوین
#علل_پیدایش_عرفان_های_جدید
@rassnehVfmajazidrpeighambardoost