تناقض «توصیه»های «علم اقتصاد»
بعضا در رسانهها شنیده میشود که باید به «توصیههای علم اقتصاد» عمل کنیم و مشکلات کشور ناشی از عملنکردن به این توصیههای علمی است. وقتی سوال میکنیم که منظور شما را از #علم_اقتصاد چیست پاسخ میدهند همان چیزهایی که در کتابهای درسی و در مقالات و مجلات علمی چاپ میشود. دوباره میپرسیم که این منشورات به چه معنا و از چه منظری «علمی» هستند؟! پاسخ محتمل و باتأمل از نظر اقتصادخواندگان این است که «علم مجموعه معارف و گزارههایی است که به شناخت هستها میپردازد» در مقابل مکتب و ایدئولوژی که به «بایدها و نبایدها» میپردازد. منظور آنها تلقی پوزیتیویستی از علم است و انگار در همان صد سال گذشته متوقف ماندهاند و انگارههای حلقۀ وین را تکرار میکنند.
کاری به این نگاه خام و کهنه و تعصبزده به علم ندارم، سوال من این است که اگر اقتصاد از جنس #علم_محض است و قرار است صرفا هستها و نیستها را بشناسد، قاعدتا نباید «توصیه»هایی حاوی «باید و نباید» داشته باشد چه اینکه براساس تفکیک علم محض (اثباتی) از علم عملی (هنجاری/ مکتب) کار تعیین بایدها و نبایدها بر عهده مکتب است نه علم.
درنتیجه، با پذیرش مبنای فکری علمزدگان، توصیههای علم اقتصاد پارادوکسیکال خواهد بود مگر اینکه از خطکشی میان علم و مکتب دست بکشند و به جای دعوای قرمز و آبی و متهمکردن مخالفان به غیرعلمیبودن، ضمن پذیرش ایدئولوژیک بودن آموزههای علم اقتصاد (اعم از آنچه در کتابهای درسی است و آنچه در مقالات و مجلات علمی چاپ میشود) به جای فرار از بحث و پنهانکردن ارزشهای مورد قبول خود، در بحث آزاد فکری شرکت کنند و از ارزشهای خود که درواقع جهتده و تنظیمکنندۀ مدلهای تکنیال و برآوردهای آماری است صریحا سخن بگویند. تنها در این صورت است که میتوان به رشد علم اقتصاد در جامعه علمی ایران امیدوار بود.
🆔 @DrSaeedi