هدایت شده از اندیشکده قصد
✍🏻#علوم_انسانی_اسلامی؛ مسئله یا پاسخ؟!
دکتر #علی_سعیدی
🔸آیا علوم انسانی اسلامی خودش «مسئلۀ» ماست یا اینکه این علوم «پاسخی به مسائل» ماست؟ اگر علوم انسانی اسلامی خودش مسئله باشد یعنی ما از ابتدا قصد داریم چیزی همارز علوم انسانی در غرب داشته باشیم اما اینکه چه دردی از کشور را درمان میکند یا چگونه با مشکلات کشور مرتبط میشود یا اساساً اهمیتی پیدا نمیکند یا اینکه در درجۀ دوم اهمیت قرار میگیرد.
🔸«مسئلهدانستن» علوم انسانی خودش ما را دچار تعارضی جدی و بنیانبرافکن میسازد: از یک سو میخواهیم مانند غربیها «علوم انسانی» داشته باشیم و از سوی دیگر نمیدانیم که این علوم اگر نسخۀ اسلامی آن هم تولید شود، به چه دردی میخورد.
🔸علوم انسانی در اروپا و در جریان #جنبش_روشنفکری قرن هفدهم و هجدهم، به منظور حل مشکلات و مسائل اروپای آن روز بهتدریج تدوین یافت. دغدغۀ متفکران اروپایی، حل مشکلات امپراتوریهای خود بود: اسمیت و ریکاردو و استوارت میل و کینز به دنبال حل مشکلات اقتصادی امپراتوری #انگلستان بودند و در هر برههای، بسته به اقتضائات عصر خود، نسخۀ متفاوت و بعضاً متعارضی را برای ادارۀ مستعمرات انگلستان ارائه میکردند. این راهکارها که تحت عنوان نظریات اقتصادی مطرح میشود، لزوما دارای سیر تکاملی و روبهپیشرفت برای ساخت دانشی به نام #اقتصاد نیست بلکه هر کدام از آنها در بازۀ زمانی خود، صرفا به مسئلهای از مسائل انگلستان پرداخته است.
🔸یکزمان دیدگاههای مرکانتیلیستی بهتر میتوانست منافع انگلستان را تأمین کند، یک زمان اندیشههای بازارگرای اسمیت، یک زمان ورود ریاضیات میتوانست دربرابر گسترش مارکسیزم مقاومت کند، یک زمان در همان انگلستان دخالت گستردۀ دولت در نظریه کینز توجیه میشود و زمانی دیگر، آزادسازی و خصوصیسازی تاچر برای انگلستان راهگشاست. تنها مضمون محوری در تمام نظریات اقتصادی جریان غالب آنگلوساکسونی، «حفظ منافع امپراتوری بریتانیا» و از جنگ جهانی دوم به بعد، «حفظ سلطۀ ایالات متحده» است.
🔸وجود منظومۀ متشکلی از اندیشههای اقتصادی تحت عنوان #علم_اقتصاد جهانشمول و غیرتاریخمند افسانهای است که برای حفظ و تحکیم سلطۀ فکری استعمار انگلستان و آمریکا در گوش سایر کشورها و ازجمله کشورهای اسلامی خوانده شده است.
🔸وقتی علوم انسانی اسلامی خودش مسئله باشد، یعنی اقتصاد اسلامی خودش به عنوان یک علم، موضوعیت پیدا کند، دیگر بهدنبال حل مشکلات جامعه ازطریق آن نخواهیم بود بلکه اقتصاد اسلامی هم چیزی مانند هزاران نماد غربی خواهد بود که با اندک تصرفات روبنایی در آن، وارد کشور کردهایم؛ چیزی مانند فروشگاههای زنجیرهای و مالها که امروزه مثل قارچ در سراسر کشور میرویند غافل از اینکه اینگونه فروشگاههای بزرگ در اقتصادهای غربی برای ترغیب مردمشان به خرید کالاهای تولیدی خودشان (نیاز اقتصاد ملیشان) بوده است اما در کشور ما این مراکز به دروازۀ ترویج مصرفگرایی و فروش محصولات وارداتی و بعضاً قاچاق تبدیل شده بدون اینکه به تولید داخلی در کشور ما خدمتی کرده باشد.
🔸غلبۀ نگاه مسئلهبودن خود اقتصاد اسلامی و به طور کلی خود علوم انسانی اسلامی، باعث گسترش رویکردهایی در این علوم شده است که صرفاً به اسلامیزهکردن اندیشههای غربی اکتفا میکنند و هرآنچه از غرب میآید را بهعنوان دستاورد جدید علمی و در مرز دانش تلقی میکنند غافل از اینکه هر نظریۀ تازهای به دنبال حل مشکل تازهای از غرب است! و ما اگر واقعا دنبال علوم انسانی اسلامی و اقتصاد اسلامی هستیم، باید نظریاتی تولید کنیم که «پاسخی» برای مشکلات جاری کشور باشد نه صرفاً درگیر بیان تفاوتها در مبانی جهانشناختی و انسانشناختی و روششناختی و... . با این نگاه، علوم انسانی اسلامی ارتباط خود را با مسائل واقعی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی کشور پیدا کرده و با حل مشکلات عینی کشور، جایگاه واقعی خود را در جامعه پیدا خواهند کرد.
🆔 @QasdWay
هدایت شده از اندیشکده قصد
🔆 آیا چیزی به نام #علم_اقتصاد داریم؟
✍ دکتر #علی_سعیدی
🔸بیش از شصت-هفتاد سال است (از زمان نگارش اقتصادنا توسط شهیدصدر) که جامعۀ روشنفکران غربزده گاه و بیگاه سؤالی تکراری را مطرح میکنند و با گلآلودکردن آب، ماهیگیری میکنند: آیا چیزی به نام «اقتصاد اسلامی» داریم؟ کاری به اغراض سیاسی یا منافع اقتصادی مطرحکنندگان این شبهه ندارم، اما به محض مطرحشدن این شبهه، تعداد زیادی از متفکران در سطوح مختلف سعی در پاسخگویی به این شبهه میکنند و هر کدام به نحوی از انحا تلاش میکند نشان دهد که بله، چیزی به نام اقتصاد اسلامی داریم؛ حالا این «چیز» ممکن است از جنس «علم» نباشد اما قطعاً از جنس مکتب است، همانطور که مکتب سرمایهداری و سوسیالیسم داریم.
❓اما هیچکس نمیپرسد که آیا اساساً چیزی به نام #علم_اقتصاد داریم؟ این چیز کجاست؟ کدام #علم؟
🔸در نگاه اول، کسانی که این سؤال برایشان عجیب است، در ذهن خود آنچه در دانشگاهها و کلاسهای درسی تحت عنوان اقتصاد خرد و اقتصاد کلان و اقتصاد سنجی تدریس میشود را «علم» اقتصاد میدانند و لذا جواب سؤال برایشان روشن است: بله، علم اقتصاد داریم و منظور از آن، #اقتصاد_اثباتی است!
🔸 برای اینکه بحث روشنتر شود، باید به چند سؤال پاسخ دهیم: اولاً منظور ما از علم چیست؟
🔸 اگر علم یعنی معرفتی که از هستها و واقعیتهای مشاهدهشده (facts) سخن میگوید، باید بهعنوان مدرس دانشگاه که سالهاست اقتصاد خوانده و تدریس کردهام بپرسم که در اقتصاد خرد و اقتصاد کلان از کدام «واقعیت» و از کدام «هست» سخن میگوییم؟ آیا واقعیتهای مشاهدهشده و بهاصطلاح هستهای اقتصادی بهصورت لخت و عریان در صحنۀ عینیت حضور دارند و ما کافیست چشممان را باز کنیم تا آنها را ببینیم یا اینکه این واقعیتها آن چیزهایی هستند که «ما میبینیم» نه آنچه در خارج هست. همواره «ما» به همراه تمام تعلقات و باورها و ذهنیتهایمان بهعنوان حد واسط آنچه درواقع وجود دارد و آنچه بهعنوان گزارهای علمی یا اثباتی (positive) از آن یاد میشود، قرار داریم. به بیان سادهتر، هیچ گزارۀ اثباتی در اقتصاد فارغ از باورها و تعلقات و ذهنیتهای اقتصاددان نیست. البته منشأ این باورها و تعلقات هر چیزی میتواند باشد: جامعه، تاریخ، طبقۀ اجتماعی، فرهنگ و البته دین الهی.
🔸 کسی که اندک مطالعهای در ساحت فلسفۀ اقتصاد یا فلسفۀ علم یا معرفتشناسی داشته باشد میداند که واقع بما هو واقع قابل شناخت و تبیین بدون هرگونه جهتگیری اخلاقی و هنجاری نیست، یا لااقل در آن تردیدها و مناقشات و مناظرات فراوان و بنیادینی وجود دارد.
🔸 ثانیاً موضوع مطالعات اقتصادی چیست؟ نباید این واقعیت را انکار کرد که گزارهها و آموزههای اقتصادی، بهتبع گزارهها و آموزههای انسانی و اجتماعی، محصول مشاهدات و گزارشها و روایتهای تاریخی و جامعهشناختی است و گمان میکنم برای خوانندگان محترم اینقدر بدیهی باشد که این گزارشها و روایتها چقدر میتواند جهتدار و بعضاً متعارض یا متناقض باشد که دیگر نیازی به توضیح در این باره نباشد.
🔸 ثالثاً من بهجای اینکه بهدنبال اثبات وجود چیزی به نام اقتصاد اسلامی باشم، میخواهم سؤال بنیادینتری بپرسم و آن اینکه مگر ما چیزی به نام علم اقتصاد داریم؟ یعنی آیا گزارههای بنیادین مکتب لیبرالیسم «علمی» اند؟ مثلاً اینکه «بازار آزاد یا رقابت کامل میتواند بیشترین کارایی را برای اقتصاد فراهم کند» گزارهای حاکی از واقع و عاری از هرگونه قضاوت هنجاری است؟ یا مثلاً نظریۀ مقداری پول که حجم پول در گردش را با سطح عمومی قیمتها مرتبط میکند، گزارهای اثباتی و فارغ از هرگونه دعاوی هنجاری و ایدئولوژیک است؟ یا نظریۀ عمومی کینز یا تعادل عمومی والراس یا نظریۀ مطلوبیت نهایی یا نظریۀ رفتار مصرفکننده یا نظریۀ رفتار تولیدکننده یا نظریات رفاه؛ کدامشان از کدام «واقعیت عینی» سخن میگویند؟
🔸 آیا جز این است که تمامی این نظریاتی که در کلاسهای اقتصاد میخوانیم و درس میدهیم هر کدام به نحوی بهدنبال تنظیم امور اقتصادی هستند؟ و آیا جز این است که هر کدام از اینها از نوع #حکم و #فتوا هستند و امری را #حلال و عمل بر خلاف آن را #حرام میکنند؟ مگر نه این است که از نگاه طرفداران اقتصاد رایج، رسیدن به نقطۀ کارای پارتویی #واجب است؟ مگر نه این است که در مواقع تزاحم میان برابری و کارایی، از قواعد رفع تزاحم استفاده میشود؟ و مگر غیر از این است که تمام اقتصاد خرد، فقه استدلالی برای اثبات کارایی بازار کاملاً رقابتی در توزیع «بهینۀ» کالاهای خصوصی است و نهایتاً فتوای آقای آلفرد مارشال را در وجوب رساندن اقتصاد به نقطۀ تعادل عرضه و تقاضا مستدل و مستند میکند؟ به بیان صریح و ساده، تمام آنچه بهعنوان «علم اقتصاد» تبلیغ و ترویج میشود، چیزی نیست جز فتواهای فقهی علمای لیبرال دربارۀ تعاملات اقتصادی جامعۀ خودشان!
👇ادامه در پست بعدی
هدایت شده از محسن قنبریان
✨ ریاضیسازی اقتصاد و مهندسی معکوس عدالت ✨
[بخش سوم]
🔶 نتیجه این رویکرد با علم اقتصاد نهفقط سکولار شدنش از جهات مکتبی عدالتخواهانه اسلام بود که حتی دیالوگ اقتصاد با سایر علوم اجتماعی-سیاسی را حذف کرد. خروجی شد پرورش تکنیسینهایی بدون تفکر انتقادی و با استفاده حداکثری از مدلهای ریاضی بجای بررسیهای پیچیدگیهای فرهنگی- اجتماعی.
🔶 البته برای دولتمردان ناآگاه از این پیچیدگیها و فارغ از مطالعات علوم انسانی چنین اقتصاد ریاضیای که کل محیط را یک سیستم مکانیکی میکرد قابلفهمتر و پذیرفتنیتر بود.
از نوشتن #برنامه_سوم_توسعه به اینسو حضور فارغالتحصیلان این مکتب با تأویل گرایی اقتصاد به ریاضیات در نهادهای تصمیمسازی و برنامهریزی بهوضوح روشن است. برای نمونه:
دکتر نجفی، رئیس سازمان برنامهوبودجه و همزمان استاد دانشکده علوم ریاضی شریف!
دکتر عارف، معاون اول و رئیس سازمان مدیریت و همزمان استاد دانشکده برق شریف!
مهندس ترکان، دانشآموخته مکانیک شریف و رئیس وقت سازمان گسترش نوسازی صنایع!
دکتر نیلی، دانشآموخته مهندسی صنایع شریف و رئیس موسسه نیاوران و معاون اقتصادی سازمان برنامه و سرپرست کمیته خصوصیسازی در دولت! و.....
🔶 این مشرب فکری بهزودی از شریف به دهها دانشگاه دیگر هم سرایت یافت و غیر از رشته مهندسی سیستمهای اقتصادی- اجتماعی به تأسیس رشته MBA درزمینه مدیریت هم انجامید که غیر از گسترش در آموزش عالی، دورههای متعدد برای مدیران اجرایی کشور را در پی داشت. این رشته نیز همان نقیصه رشته مهندسی سیستمهای اقتصادی دچار بود. یعنی فقدان پشتوانه علوم انسانی و مطالعات تاریخی و علوم اجتماعی و مردمشناسی.
🔶 پیامد آن «مهندسی اقتصادی» و این «مدیریت ریاضی» شده است این اعتراف آقای جهانگیری (از همین تیم) درباره نتایج برنامههای توسعه: «توسعهای که ما انجام داده باشیم ولی رضایت مردم در آن نبوده باشد، توسعه نیست. توسعه وقتی معنی پیدا میکند که مردم از آن تبعیض، نابرابری و بیعدالتی متوجه نشوند».
💢 حزب اللهیزه کردن مهندسی اقتصادی!
🔷 غلبه نگاه مهندسی به علوم انسانی مبدأ مشکلاتی میشود که با جایگزینی نیروهای حزباللهی و انقلابی بجای تکنوکراتها حل نمیشود.
افراد و گروههای زیادی از نیروهای انقلابی و دغدغهمند عمدتاً از رشتههای فنی و با رویکرد افزایش کارآمدی به ارائه برنامه در عرصههای مختلف مشغولاند. بسیاری از آن حوزهها محیط مشترک اقتصاد و عدالت است و پشتوانههای مسلکی وهم علوم انسانی میخواهد. طرحهای کارآمد و چشمنواز برای حل مشکلات بخشی نباید ذوقزدگیای را موجب شود و توالی فاسد بلندمدت این دوری از مبانی نظری را اهمال کند.
📌 بهطور واضح تفاوتی در رویکردهای برخی کاندیداهای انتخاباتی ۱۴۰۰ با دوره۹۲و۹۶ پیدا بود. مثلاً دکتر جلیلی ۱۴۰۰ ایتانیتر و جلیلی ۹۲ مکتبیتر بود. آقایان قاضیزاده هاشمی، زاکانی و رئیسی نیز در طیف کمرنگتر همین رویکرد بودند. این فعالیتهای بخشی در ذیل یک نظریه جامع از عدالت و پیشرفت است که در بلندمدت هم نتایج خوب به بار میآورد.
✍️ «حجتالاسلام محسن قنبریان»
#عدالت_چرا_دولت_ها_نتوانستند #دولت_عدالتخواه #علم_اقتصاد #دانشگاه #مهندسی_اقتصادی #محسن_قنبریان #قنبریان #گرای_عدالت
☑️ @m_ghanbarian
واژۀ economy در قرن پانزدهم از فرانسوی وارد انگلیسی شده است و به معنای «تدبیر منابع مادی» است که پیش از آن از واژۀ oikonomia به معنای تدبیر منزل گرفته شده است (فرهنگ لغت آکسفورد).
متفکران فرانسوی با افزودن واژۀ political به ابتدای آن، علم «اقتصاد سیاسی» را پایهگذاری کردند که درواقع به دنبال «تدبیر منابع مادی ثروت در سطح یک شهر یا دولتملت (کشور به معنای مدرن)» است.
بعدها اقتصاددانان لیبرال برای فرار از انتقادهای مارکسیستها و سوسیالیستها، تلاش کردند اقتصاد سیاسی را به دو شاخۀ اقتصادسیاسی محض و اقتصادسیاسی اجتماعی تقسیم کنند و با تشبیه اقتصادسیاسی محض به علوم طبیعی، چیزی به نام #علم_اقتصاد را ابداع کردند که با تکیه بر ریاضیات و آمار، مبانی ارزشی و هنجاری خود را پنهان کنند.
اگرچه امروزه با تطوراتی که در مباحث علمشناسی رخ داده است، امکان و ضرورت چیزی به نام «علم محض» که عاری از هر گونه ارزش و قضاوت باشد از بین رفته است و هیچ عالم و فیلسوفی در دنیا از آن دفاع نمیکند، اما همچنان در کتابهای درسی اقتصاد و بهویژه در پژوهشهای اقتصادی به زبان فارسی، چنین تلقی #علم_زدهای از دانش اقتصادسیاسی وجود دارد!
متاسفانه این تلقی علمزده، در میان سیاستمداران هم رسوخ کرده است و عدهای اقتصادنخوانده یا مهندسان اقتصادخوانده تصور میکنند آنچه به عنوان #علم_اقتصاد در دانشگاهها تدریس میشود، مانند علوم طبیعی، قواعدی جهانشمول و فارغ از ایدئولوژی و تاریخ و جامعه ارائه میدهند و اگر این قواعد و نظریات را در هر کشوری به کار ببندیم، آن کشور به بهترین نحو اداره خواهد شد!
در مقابل هر چه استدلال بیاورید که این نظریات اقتصادی مشحون از تعلقات و باورها و ارزشهاست، جز بیاعتنایی و تمسخر چیزی عایدتان نمیشود، اما همین که از دایرۀ زبان فارسی و کتب درسی اقتصاد خارج میشوید، متوجه میشوید که این تلقی چقدر مضحک و منسوخ است!
برای مطالعه بیشتر در این زمینه، شما را به مطالعه مقالۀ زیر از دونالد مکلاسکی ارجاع میدهم:
http://ensani.ir/fa/article/262859/خطابه-علم-اقتصاد
🆔 @DrSaeedi
🖋 #ناترازی، مفهومی نامفهوم!
🔸 چند ماهی است در رسانههای جمعی، عبارت ناترازی بسیار پربسامد شده است و طوری این واژه بر مباحثات اقتصادی و سیاسی سایه افکنده که کمتر کسی درباره اصل و ریشه این اصطلاح تأمل میکند و عموما درباره محاسبات عددی و تکنیکهای مقابله با آن سخن میگویند.
🔸 با این حال، وقتی دقیقتر به مفهوم ناترازی میپردازیم، میبینم این مفهوم ابهامات زیادی دارد تا جایی که نمیتوان آن را به تنهایی حاوی دلالتی خاص دانست. آیا منظور از ناترازی، کسری است یا مازاد؟ در چه مقطع زمانی؟ در چه بازاری و برای چه نوع محصولی و در چه بخشی؟
🔸 وقتی مفهومی آنقدر گستره معنایی داشته باشد که همه چیز را و در همه جا شامل شود، آن مفهوم بیخاصیت خواهد شد. اگر همه جا در اقتصاد ایران ناترازی هست، پس ناترازی دیگر مسأله نیست، بلکه ناترازی را باید به ناترازی خوب و بد تفکیک کرد و صرفا به ناترازیهای بد پرداخت و این معیار خوب و بد، خود منشأ مباحث پیچیدهای است.
🔸 ناترازی به خودی خود، مفهومی حسابداری است نه اقتصادی و کسانی که دم از ناترازی میزنند یا واقعا هیچ تئوری اقتصادی ندارند یا اینکه تئوری خود را پشت این اصطلاح خنثی پنهان میکنند.
🔸 اگر مراد از رفع ناترازی همان ایده مخرب و زیانبار #گرانکن است، طرفداران آن، پرده و نقاب #علم_اقتصاد را کنار بزنند و صریحا ایده خود را مطرح و از آن دفاع کنند. برای این عده فقط ارجاعی میدهم به تجربه تاریخی #گرانسازی در کشور که در سه دهه اخیر بارها تکرار شده و نه تنها همان ناترازیهای حسابداری را هم برطرف نکرده بلکه باعث تشدید عدمتوازنها و شکاف طبقاتی و گسترش بیعدالتی و حتی نابودی کارایی و رشد شده است.
🔸 چالش اصلی دولت در جامعه امروز ما، فقدان اعتبار عمومی و نبود اقتدار سیاستگذاری است و متاسفانه بارها شاهد این بودهایم که هر گاه دولت به سمت افزایش اقتدار و اعتبار عمومی حرکت کرده، طرحهای گرانسازی حاملهای #انرژی و #کالاهای_اساسی روی میز سیاستگذار قرار میگیرد و با انواع توجیهها دولت را تحت فشار قرار میدهند تا دست به این ناعقلانیت بزند.
🔸 آنان که دم از ناترازی نظام بانکی میزنند و از مداخلههای دولت در نرخها و تسهیلات بانکی انتقاد میکنند، چرا از خود نمیپرسند که آیا از زمانی که #ساختار معیوبی به نام #بانکداری_خصوصی در کشور ایجاد شد، همان ناترازیهای حسابداری بانکها کمتر شده یا بیشتر؟ بانکهای خصوصی که با این همه نظارت و تکلیف دولتی، منابع عمومی را که از حق #خلق_پول به دست آوردهاند برای منافع شخصی سهامداران و برای مالسازی و سفتهبازی و بنگاهداری استفاده میکنند، اگر آزاد و رها گذاشته شوند معلوم نیست چه بر سر اقتصاد ملی میآورند. آیا به این فکر کردهاید که با چه مجوزی بانک خصوصی حق خلق پول پیدا کرده و با دست کردن در جیب مردم، ثروتهای ملی را غارت میکند؟
🔸 حل مشکل اقتصادی کشور در گرو اصلاح ساختارها و چارچوبهای فاسد است و این امر بدون اقتدار و اعتماد عمومی به دولت امکانپذیر نیست. با اصطلاح موهوم و جعلی #ناترازی به دولت و مردم آدرس غلط ندهید!
🆔 @DrSaeedi
🎸 و تلک القضیه و تلک القضیه...
❗️چگونه میشود انگارههای #علم_اقتصاد را باور کرد در حالیکه برای ریاضیوارکردن پدیدههای واقعی، فروض بسیار سادهانگارانهای وضع میشود و با استنتاج در این وضع سادهسازی شده، نتایج و توصیههایی برای دنیای واقعی گرفته میشود!
❗️#نظریه_مقداری_پول که ستون فقرات ارتباط تورم با نقدینگی است و به اتکای آن دولتهای ما سالهاست به دنبال کنترل نقدینگی برای مهار تورم هستند در شرایطی میتواند درست باشد که بازار پول در تعادل مکانیکی باشد و امکان وجود پول مازاد در دست مردم نباشد، نظام بانکی وجود نداشته باشد، در دنیا فقط یک کشور وجود داشته باشد، تجارت خارجی و نرخ ارز نباشد، اطلاعات کاملا شفاف و در اختیار همه باشد، بازارها انحصاری نباشد، دولتی در کار نباشد، فناوری بزرگ مقیاس نباشد، استعمار و استثماری در کار نباشد، جامعه و تاریخ ناشی از نظم خودجوش هایکی باشد، ظلم و استکبار در جهان نباشد، آمریکا و انگلیس و اسراییل نباشد و خیلی چیزهای دیگر!
⛔️ اما این یک قضیه است و نقدینگی عامل تورم، قضیه دیگری است!
❗️چگونه میشود به لیبرالیسم اقتصادی باور داشت و مدام از خصوصیسازی گفت و از رقابت و نفی انحصار و رانت و فساد حرف زد و همزمان از لزوم جمعشدن فروشگاههای کوچک و نانواییها و کسبوکارهای محلی و گسترش فروشگاههای زنجیرهای و تولیدیهای بزرگ مقیاس انحصاری دفاع کرد؟
⛔️ اما این یک قضیه است و آن قضیه دیگری است!
❗️چطور میشود زمین و زمان را به هم بافت که دولت باید کوچک شود تا جلوی آزادیها و حقوق فردی را نگیرد و همزمان از انبوهسازی و مرتفعسازی مسکن دفاع کرد و حریم خصوصی افراد را نادیده گرفت؟!
⛔️ البته این یک قضیه است و آن قضیه دیگری است!
❗️چطور میشود که خود را اقتصاددان محض دانست عاری از ارزش و سیاست و در روز روشن پرچم اوکراین را بالا برد و درباره محاسبات هزینه و فایده اسراییل در طوفانالاقصی و حمله تروریستی در ایران اظهارنظر کرد؟!
⛔️ لازم به ذکر است که آن یک قضیه است و این قضیه دیگری است!
❗️چطوری باور کنیم که خلق پول به خاطر کسری بودجه دولت علت تورم است و همزمان، خلق پول بانکهای خصوصی تورمزا نیست؟ یا چطوری بپذیریم که افزایش قیمت ارز و خوراک پتروشیمیها تورمزا نیست اما افزایش حقوق و دستمزد کارگران و کارمندان تورم ایجاد میکند؟
⛔️ عرض شد که آن یک قضیه است و این قضیه دیگری است!
🔆 اصلا علت ناآرامی ما و مشکلاتی که با #لیبرالیسم داریم این است که نمیتوانیم این قضایا را از هم تفکیک کنیم، وگرنه مسأله خیلی روشن است: هر نظریه و عملی که به نفع سرمایهداران و مستکبران عالم باشد علمی و منطقی و کاربردی است و هر جا به ضرر ایشان باشد ایدئولوژیک و کمونیستی و تخیلی و غیرکاربردی است، متوجه شدید؟!
📣 #فریب_بزرگ
🆔 @DrSaeedi
🔅 جمع میان حکومت و شریعت
#قطبالدین_شیرازی، قرن هفتم هجری
بدان که شیطان را در این باب وسوسه بسیار باشد از آن جمله که گوید که شاید که از جهت مصلحتِ مُلک مخالفت شرع بباید کرد بل که گوید که جمع، خود ممکن نیست!
و دفع این وسوسه آن است که مُلک سلیمان عظیمتر از ملک جمله ملوک جهان بود مع هذا هیچ کاری به غیر از شرعگزاردن او را ممکن نبودی زیرا که سلوک غیر طریق شرع منافی منصب نبوت باشد. پس معلوم شد که جمع [بین حکومت و شریعت] ممکن است بلکه واجب.
--------------------------------------------------
میگویم آنچه ما از #اقتصاد_اسلامی مراد میکنیم همانا جمع حکومت و شریعت است و ظاهر است که حکمرانی بر خلاف شرع و مبتنی بر ربا(۱) و قمار(۲) و فریب(۳) و اکل مال بباطل(۴) و تطفیف(۵) و غیر ذلک باعث نابودی حرث(۶) و نسل(۷) و گسترش ظلم(۸) است بدانگونه که در عصر و زمان ما به سبب غلبۀ افکار اهل کفر(۹) و فسق(۱۰) و عصیان(۱۱) دامنگیر بلاد اسلامی گشته و جامعه مسلمین را چه از لحاظ رسوخ این افکار اباطیل(۱۲) و چه از لحاظ عمل بدان توصیات خلاف شرع و عقل(۱۳) دچار بلایای عظما کرده است و امر مسلمین بسامان نگردد مگر با بازگشت به احکام دین و اقامۀ حدود و اتباع ولی امر تماماً و کمالاً
◀️ پینوشت:
۱. #بانکداری_ربوی
۲. #بورس
۳. #تبلیغات_بازرگانی
۴. #بیمه
۵. #تولید_انبوه
۶. #محیط_زیست
۷. #خانواده
۸. #شکاف_طبقاتی
۹. #صهیونیسم
۱۰. #لیبرالیسم
۱۱. #مدرنیته
۱۲. #علم_اقتصاد
۱۳. #صندوق_بینالمللی_پول و #بانک_جهانی و #فائو و #یونیسف و #سازمان_تجارت_جهانی و #سازمان_بهداشت_جهانی و #سازمان_ملل_متحد و #فیفا و امثال ذلک
🆔 @DrSaeedi
پاستور حاضر نیست هزینههایش را کاهش دهد!
- هزینههای پاستور چیست؟
+ حقوق ۳.۵ میلیون کارمند
- چرا اینقدر حقوق زیاد است؟ همه بدبختی و تورم و فساد و کسری بودجه و خلق نقدینگی به خاطر همین حقوق کارمندان است!
+ اما حقوق کارمندان بین ۱۸ تا ۲۰ درصد افزایش مییابد درحالیکه تورم نزدیک ۳۹ درصد بوده! در واقع ارزش واقعی حقوق دارد کم میشود!
- اینقدر با آمار بازی نکن، هزینههای دولت را کم کن تا همه مشکلات اقتصادی حل شود.
+ پس کارمندان با این حقوق چطور زندگی کنند؟
- مگر قرار است همه زندگی کنند؟! حالا یه عدهای بروند کارهای دیگری بکنند، آخه زندگی هم شد کار؟!
+ جناب ببخشید شما نئولیبرال هستید؟
- نخیر، من کجام لیبراله؟ من دنبال منافع ملی هستم نادان!
+ آخه وقتی کسی زندگی نکند شما دنبال منافع چه کسانی هستید دقیقاً؟
- باز از این حرفهای پوپولیستی عوامفریبانه زدی ای کمونیست مسلمان سوسیالیست اسلامگرا؟! برو کمی #علم_اقتصاد بخوان تا بفهمی حق با من است!
-----------------------------------------------ر
پینوشت:
امام محرومان میفرمود من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت میکنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.
حال این نااهلان با رسانههای خود بستن سنگ و رهاگذاشتن سگ را تجویز میکنند. صحنه را خوب و شفاف ببینید.
🆔 @DrSaeedi
تناقض «توصیه»های «علم اقتصاد»
بعضا در رسانهها شنیده میشود که باید به «توصیههای علم اقتصاد» عمل کنیم و مشکلات کشور ناشی از عملنکردن به این توصیههای علمی است. وقتی سوال میکنیم که منظور شما را از #علم_اقتصاد چیست پاسخ میدهند همان چیزهایی که در کتابهای درسی و در مقالات و مجلات علمی چاپ میشود. دوباره میپرسیم که این منشورات به چه معنا و از چه منظری «علمی» هستند؟! پاسخ محتمل و باتأمل از نظر اقتصادخواندگان این است که «علم مجموعه معارف و گزارههایی است که به شناخت هستها میپردازد» در مقابل مکتب و ایدئولوژی که به «بایدها و نبایدها» میپردازد. منظور آنها تلقی پوزیتیویستی از علم است و انگار در همان صد سال گذشته متوقف ماندهاند و انگارههای حلقۀ وین را تکرار میکنند.
کاری به این نگاه خام و کهنه و تعصبزده به علم ندارم، سوال من این است که اگر اقتصاد از جنس #علم_محض است و قرار است صرفا هستها و نیستها را بشناسد، قاعدتا نباید «توصیه»هایی حاوی «باید و نباید» داشته باشد چه اینکه براساس تفکیک علم محض (اثباتی) از علم عملی (هنجاری/ مکتب) کار تعیین بایدها و نبایدها بر عهده مکتب است نه علم.
درنتیجه، با پذیرش مبنای فکری علمزدگان، توصیههای علم اقتصاد پارادوکسیکال خواهد بود مگر اینکه از خطکشی میان علم و مکتب دست بکشند و به جای دعوای قرمز و آبی و متهمکردن مخالفان به غیرعلمیبودن، ضمن پذیرش ایدئولوژیک بودن آموزههای علم اقتصاد (اعم از آنچه در کتابهای درسی است و آنچه در مقالات و مجلات علمی چاپ میشود) به جای فرار از بحث و پنهانکردن ارزشهای مورد قبول خود، در بحث آزاد فکری شرکت کنند و از ارزشهای خود که درواقع جهتده و تنظیمکنندۀ مدلهای تکنیال و برآوردهای آماری است صریحا سخن بگویند. تنها در این صورت است که میتوان به رشد علم اقتصاد در جامعه علمی ایران امیدوار بود.
🆔 @DrSaeedi
🔅 برچسب نئولیبرالیسم؛ چاقویی که ممکن است دسته خودش را ببرد!
#بخش_اول
🔹 #نئولیبرالیسم به مجموعهای از سیاستهای اقتصادی اطلاق میشود که با تأکید بر #بازار_آزاد بهعنوان الگویی سحرآمیز برای حکمرانی، بر این باور است که اگر هر جا و در هر مقوله و موهبت و ثروتی، کار را از دست دولت خارج کنیم و به دست #بازار بسپاریم، خروجی کار بهترین وضعیت خواهد شد. این الگو در حیطۀ اقتصاد بهمعنای متعارف آن باقی نمیماند بلکه سایر حیطههای زندگی اجتماعی و سیاسی را شامل میشود و تمامی مواهب و خیرات از جمله آموزش و بهداشت و دفاع و امنیت و فرهنگ را هم #کالاسازی میکند تا بتواند از طریق بازار آن را ارزشگذاری و تنظیمگری کند.
🔹 مفاهیمی مانند لزوم کوچکسازی دولت و #خصوصی_سازی شرکتهای دولتی و حتی #بانکها، #آزادسازی (گرانسازی) قیمتها و تجارت خارجی و رفع مداخلات و حمایتهای دولتی از صنایع ملی و حتی مخالفت با تعیین#حداقل_دستمزد توسط دولت، از توصیههای مهم سیاستی این جریان است.
🔹 در فضای مطالعات اقتصادی، نئولیبرالها برای اینکه خود را از مظان انتقادهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی دور کنند، بافتههای تماماً ایدئولوژیک خود را #علم_اقتصاد مینامند و با نفوذ در برنامه درسی اقتصاد، هر آنچه خلاف این آموزهها مطرح شود #غیرعلمی و #شبه_علم مینامند و با تسلط بر رسانهها، مانع از شنیدن صدای مخالفان میشوند. جریان نئولیبرال در پیوند عمیق با صاحبان قدرت و ثروت جهانی، از این طریق و بهویژه با تضعیف قدرت دولتها، نهتنها راه را برای چپاول ثروتهای مردم در سراسر جهان باز میکنند بلکه از نظم سرمایهدارانه موجود بهشدت دفاع میکنند و افکار عمومی را بهجای مقابله و قیام علیه چنین نظامی، بهسوی مشارکت فعال در این نظام و تحت عناوینی چون رقابت و کارآفرینی و کسبوکار و… سوق میدهند و نتیجه چیزی نیست جز استفاده حداکثری از نیروهای مردمی درجهت منافع سرمایهداران جهانی.
🔹 در کشورهای غیرغربی که مورد هجوم این جریان فکری و اقتصادی و سلطهگر سیاسی قرار گرفتهاند، و از جمله در کشور ما، عدهای از تحصیلکردگان در دانشگاههای غربی و نیز غربگرایان داخلی که با چشمپوشی یا ناآگاهی از واقعیتهای تمدن غرب، آن را بهعنوان اتوپیای ملتها تبلیغ و ترویج میکنند، از این گزارههای نئولیبرالیسم بهعنوان #توصیه_های_علم_اقتصاد دفاع میکنند و با تکیه بر پروپاکاندای بینالمللی و با خودتحقیری ملتها و بایکوت جریانهای رقیب، عرصه را برای چپاول بیشتر ملتها فراهم میکنند.
🆔 @DrSaeedi