رمان لند 📖
🌮بسمه تعالی🌮 رمان نون و ریحون پارت 3 با جیغ ناهید همه برگشتن سمت من ... ناهید:چیکار می کنی دختر؟دست
🌮بسمه تعالی🌮
رمان نون و ریحون
پارت4
چیزی که دیده بودم از شوک زبونم بند اومده بود... خشکم زد...
اونم فکر کنم همین حس و داشت...
همون پسری که دیروز مزاحمم شدهبود...
سعی کردعادی باشه و گفت:سس سلام...
_شششما؟... اینجا...؟
با خونسردی گفت:اتفاقا من باید بپرسم که شما توخونه من چیکار می کنین؟
_خونه شما؟
_بله..
_تو... تو...
بغضم گرفت... چشم توچشم بودیم...
نخواستم از حالم باخبر شه..
_تو... سعیدی؟
متعجب شد گفت :آقا سعید... بله...
خب... نگفتین شما؟
یهو بغضم ترکید و ازکنارش رد شدم و رفتم.
صداش از پشتم می اومد که می گفت : نگفتی اسمت چیه دختر خانم؟ اینجا چیکار میکنی؟
اهمیت ندادم و با گریه راه می رفتم.
ادامه دارد....
✍نویسندگان:ساجده و فاطمه تبرایی
#رمان_جنایی_عاشقانه
https://eitaa.com/duhdtv
🌮بسمه تعالی🌮
رمان نون و ریحون
پارت 5
از زبان سعید :
وقتی رفتم تو خونه ناهید با نگرانی و ذوق ازم پرسید :مهتاب و دیدی؟
_مهتاب؟.....
_چیه؟ باز چیکار کردی؟
جوابشو ندادنم و رفتم تو اتاقم و رو تختم تلپ شدم. ناهید هم از پشتم اومد.
ناهید:چرا مثل خمیر وارفتی؟ ناسلامتی این مراسم واسه تو برپا شده ها!
ریز ریزکی خندیدم و گفتم :الان دقیقا صورتت شده سیاره ناهید. عین اسمت همیشه یا عصبی یا هول داری .
ناهید:نخند میگم... اصلا باتو حرف زدن نتیجه نداره! رفتی اسپانیا ریلکس بودن و یاد بگیری؟
هوفی کشیدم و گفتم:ناهید.... جون من ول کن بابا... خودم الان اعصابم تیکه تیکس...
ناهید بدون حرفی رفت...
یعنی واقعا مهتاب بود...!
همونی که چشمای رنگیش من و به دنیای خودم می برد؟
وایی من چرااز چشماش نفهمیدم مهتابِ!
مهتاب... مهتاب... هوفففف....
من اُسکُلِ بدشانس چرا باید کِرمَم اون روز گل می کرد و اون دختری که الان فهمیدم مهتاب و اذیت کنم...!
وای اگه بره به عمواحمدبگه چی؟!
نه مهتابی که من می شناختم اینطوری نبود و شاید الان هم نباشه...
توهمین فکرا بودم که مامان در زد و اومد تو و گفت:توچرا نمیای پسر؟ منتظرتن همه..
_باشه چشم الان میام.
مامان اومد پیشونیم و بوسید و رفت...
ادامه دارد...
✍نویسندگان:ساجده و فاطمه تبرائی
#رمان_جنایی_عاشقانه
https://eitaa.com/duhdtv
رمان لند 📖
🌮بسمه تعالی 🌮 رمان نون و ریحون پارت 2 عصر روز بعد خاله صفيه و شوهرش عموحسین دوست های صمیمی و قدیمی
دوستان عزیز متاسفانه این پارت از رمان به خاطر مشکلاتی تصویر گذاشته نشد...
اما پارت های بعدی (نمونه همین دو پارت امروز)باتصویر گذاشته میشه ...
برای زیباتر شدن پارت ها🌸☺️
https://eitaa.com/duhdtv
Ali Fani - Elahi azamal bala (128).mp3
3.63M
رسم هرروزمان باشد ان شاالله ...
الهی عظم البلاء...💚💔
https://eitaa.com/duhdtv
فقط برای همراهی نکردن امام زمانشان عاقبت در جهنم سوزان گرفتار شدند....
پس فقط نماز و دعا و ....مارا بهشتی نمیکند...باید امام زمانمان را بشناسیم....💔
#محرم
#تلنگر
#عاشورایی
#یا_امام_حسین(ع)
#یا_صاحب_الزمان(عج)
#تامل
#مقایسه
https://eitaa.com/duhdtv