eitaa logo
رمان لند 📖
915 دنبال‌کننده
560 عکس
40 ویدیو
1 فایل
این کانال مخصوص رمان هایی است که نویسندگان محترم با ذکرنام آنهارا در کانال منتشر می‌کنند. کپی بدون نام نویسنده =حرام ❌ یاصاحب الزمان(عج)💚 رفیق بمون توی کانال تاباهم بهترین هارو رقم بزنیم... 🥰🙂🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام حضرت عشق... نویسنده:فاطمه تبرایی کلافه روی کاناپه نشسته بودم. ازجام بلند شدم و داشتم می رفتم سمت آشپزخونه که گوشیم زنگ خورد. به صفحش نگاه کردم... زن داداش شکوفه بود. ش+الو، سلام تری جون. ت+سلام عزیزم... چه خبر؟ ش+تری زنگ زدم یه چیز مهم بهت بگم. ت+چی شده بگو ش+بدون مقدمه می خوام بگم که فرشیدو با یه دختر تو پارک دیدم. اونمبا دوتا پای سالم. خندیدم و گفتم: ت+وااا! این چرت و پرت ها چیه؟ شوخی میکنی دیگه؟ شکوفه خیلی جدی گفت:ترانه! من کی با تو شوخی داشتم که این بار دومم باشه؟ ت+امممممم....همیشه. من که باور نمیکنم. ش+ فیلمشونو میفرستم تا ببینی و باور کنی. ت+بفرست ببینم. ضربان قلبم بالا رفت استرس گرفتم... بعد از دو دقیقه شکوفه برام فیلم فرستاد. یه پیام هم زیرش ارسال کرد. ش+بفرمایید اینم از حاج آقاتون... فیلم وباز کردم و دیدم. بله... فرشید بود. همونی که تو خواستگاری وبله برون و عقدو... باویلچر بود الان داره سالم راه میره... اونم بایه دختر غریبه. نفس توسینم حبس شد و دستم و مشت کردم... ادامه دارد... https://eitaa.com/duhdtv
بسم الله الرحمن الرحیم نام اثر : ضربان و زندان نویسنده:فاطمه تبرایی خلاصه ی رمان : داستان از این قراره که دختری به اسم ترانه با پسری معلول به نام فرشید نامزد میکنه. یه روز زنداداش ترانه شکوفه بهش زنگ می زنه و میگه:شوهرتو با یه دختر دیگه تو پارک دیدم. تازش هم بادو تا پای سالم.... ترانه هم... ادامه ی داستان و حتما بخونید 👇👇👇 https://eitaa.com/duhdtv
عزیزان لطفا لف ندین و منتظر رمان های جذابمون باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به هر حال منتظر باشید. انشالله چند ساعت دیگه برنامه پخش شروع میشه😅
چون فقط من مدیر نیستم و یکی دیگه هم هست
این رمانی که قرار بفرستم نوشته من هست
قرار از رمان های کوتاه شروع کنیم 😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من اومدم
بسم الله الرحمن الرحيم سلام به همگی 🤗