#لغت ( #أوّل)
#فقه
#نقش_ادبیات در #استنباط
#فقه_عامه
#طلاق
دربارۀ معنای واژۀ «أوّل» دو نظریه از ادباء نقل شده است:
1. اول یعنی (ابتداء الشیء) خواه دوم و ادامه ای داشته باشد یا نداشته باشد.
2. اول یعنی (نخست) و تنها در جایی به کار می رود که دومی داشته باشد.
سیوطی بعد از نقل این دو نظریه، با هدف نشان دادن تأثیر این اختلاف در فقه،
مثالی از فقه عامه (اهل تسنّن) در طلاق ذکر می کند:
اگر مردی به زن خویش بگوید:
(اگر اولین فرزندی که به دنیا می آوری، پسر باشد؛ پس تو مطلقه ای)
و از قضا آن زن نگونبخت، پسری بزاید، و بعد از آن دارای فرزند نشود.
بنابر نظریۀ اول، آن زن مطلقه است.
ولی بنابر نظریه دوم، آن زن مطلقه نیست و در کابین شوهر خویش است.
متن سیوطی در همع الهوامع شرح جمع الجوامع في النحو، ج2، ص:
115
الصحيح أن «أول» لا يستلزم ثانيا، و إنما معناه ابتداء الشيء، ثم قد يكون له ثان و قد لا يكون، تقول: هذا أول مال اكتسبته، و قد تكتسب بعده شيئا و قد لا تكتسب،
و قيل: إنه يستلزم ثانيا كما أن الآخر يقتضي أولا،
فلو قال: «إن كان أول ولد تلدينه ذكرا فأنت طالق» فولدت ذكرا و لم تلد غيره؛
وقع الطلاق على الأول
دون الثاني.
@DUROUS_ALSHABAB