مرء 3
#إمرء (مرد)
#لغت
#تحلیل_لغوی
#قرآن
#مرء در قرآن:
گاه به معنای انسان به کار می رود؛ مانند:
«يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ. وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ» (عبس: 34- 36). معلوم است که قرينه «صاحِبَتِهِ» می فهماند منظور از مرء انسان است.
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» (انفال: 24)
گاه به معنای مرد است:
«ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ» (بقره: 102).
و «يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ» (مريم: 28)
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
مرء 4
#إمرأة (زن)
#قرآن
گفتیم این واژه فقط بر جنسیت (مؤنث) دلالت نمی کند بلکه به صفات و ویژگی های پسندیده نیز توجه دارد.
واژۀ #إمرأة 9 بار در قرآن به کار رفته است که شرح علت ذکر آن حوصله می خواهد:
1- امرأة عمران:
إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما فِي بَطْنِي مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي- 3/ 35.
منظور مریم مقدس است.
2- امرأة العزيز:
قالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُ- 12/ 51.
منظور همسر عزیز مصر است
3- ملكة سبأ:
وَ جِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ- 27/ 23.
منظور بلقیس است
4- امرأة فرعون:
وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَ لَكَ لا تَقْتُلُوهُ- 28/ 10.
منظور آسیه است که موسی را از اب گرفت و بزرگش کرد.
5- امرأة نوح:
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ- 66/ 10.
6- امرأة لوط:
لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ- 29/ 32.
7- امرأة ابراهيم:
وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ- 11/ 71.
منظور سارا است.
8- امرأة أبى لَهَب:
وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ- 111/ 4.
9- امرأة زكريّا:
وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَ امْرَأَتِي عاقِرٌ- 3/ 41.
ناگفته نماند که واژۀ «مرأة» در قرآن به کار نرفته است.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 رهبر انقلاب: جنایتکاران سنگدل بدانند که سربازانِ راه روشن سلیمانی رذالت و جنایت آنان را تحمل نخواهند کرد/ این جنایتکاران بدانند که از هم اکنون آماج قطعی سرکوب و مجازات عادلانه خواهند بود/ این فاجعه آفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت باذن الله
👈 حضرت آیتالله خامنهای درپی شهادت جمعی از زائران مزار شهید سلیمانی در حادثه تروریستی در مسیر گلزار شهدای کرمان پیامی صادر کردند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است.
📝 بسم الله الرّحمن الرّحیم
دشمنان شرور و جنایتکار ملت ایران، بار دیگر فاجعه آفریدند و جمع زیادی از مردم عزیز را در کرمان و در فضای معطّر مزار شهیدان، به شهادت رساندند.
🔹ملت ایران عزادار شد و خانوادههای زیادی در سوگ جگر گوشگان و عزیزان خود غرق ماتم شدند. جنایتکاران سنگدل نتوانستند عشق و شوق مردم به زیارت مرقد سردار بزرگشان شهید قاسم سلیمانی را تحمل کنند. بدانند که سربازانِ راه روشن سلیمانی هم رذالت و جنایت آنان را تحمل نخواهند کرد. چه دستهای آلوده به خون بیگناهان و چه مغزهای مفسد و شرارتزا که آنان را به این گمراهی کشاندهاند، از هم اکنون آماج قطعی سرکوب و مجازات عادلانه خواهند بود. بدانند که این فاجعه آفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت باذن الله.
🔹اینجانب در عزای خانوادههای مصیبت دیده با آنان همدل وهمراهم و صبر و تسلّای آنان را از خداوند متعال مسألت میکنم. روح مطهر شهیدان انشاءالله میهمان بانوی دو عالم و مادر شهیدان حضرت صدیقهی طاهره سلام الله علیها است. با مجروحان حادثه همدردی میکنم و شفای آنان را از درگاه الهی خواستارم.
سیّدعلی خامنهای
۱۴۰۲/۱۰/۱۳
💻 Farsi.Khamenei.ir
تا دو شنبه تعطیل
به حدی گرفتارم که تا روز دو شنبه پیامی بارگذاری نخواهم کرد.
ببخشید.
#قرآن
#ترجمه آیه 58 سورۀ #البقرة
#خبر (حذف مبتدا)
#حِطَّةٌ
#نقد_ترجمه_های_مشهور
«وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ» (سوره بقره؛ آیه 58)
#ترجمه_فولادوند : « و سجدهكنان از در [بزرگ] درآييد، و بگوييد: [خداوندا،] گناهان ما را بريز. »
نقد:
حطة را چنین ترجمه کرده است: (گناهان ما را بریز) در حالی که حطةٌ فعل امر نیست، مصدر منصوب نائب فعل امر هم نیست بلکه مرفوع است.
#ترجمه_شعرانی : «و داخل شويد از در سجدهكنان و بگوئيد فرو نه از ما بار گناهان ما را »
نقد: همان نقد سابق
#مشکینی : « و از اين در (در شهر يا در مسجد الاقصى) خاضعانه و سجده كنان داخل شويد، و بگوييد (خدايا خواست ما) ريزش گناهان است؛»
نقد: #ال در واژۀ #الباب را به معنای عهد ذهنی یا حضوری گرفته است که ظاهرا صحیح است، واةۀ #خاضعانه معنای #سجدا نیست بلکه مدلول التزامی آن است پس همان #سجده کنان درست است. و الباقی ترجمه صحیح است.
در این ترجمه #حطة خبر مبتدای محذوف (مَسألتُنا) یا (حاجتُنا) است که چون لفظ خاصی مهم نیست، و از قرینه معلوم است آن را حذف کرده است.
#حطة
حطط: به معنى فرود آمدن و فرود آوردن است.
راغب اصفهانی می گوید: حطّ پائين آوردن چيزى است از بلندى و پایین آمدن نيز گفته اند: «حَطَّ الرَّجُلُ: نَزَلَ»
اين كلمه دو بار در قرآن آمده است:
سوره بقره آیه 58 که گفتیم.
سوره اعراف آیه 161: وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#فقه
#مال
در یک نگاه فقهی، می توان اموال را به دو دسته تقسیم کرد:
دسته اول- اموال عام
یعنی: اموالى كه براى مصلحت عموم تخصيص يافتهاند،
و عبارتند از:
1- زكات، 2- خمس، 3- خَراج، 4- انفال، 5- اموالى كه از راه وقف يا وصيت يا نذر يا ... براى عموم قرار داده شدهاند.
هدف فقیه از طرح این دسته،
توضیح ماهیت و انواع اموال عام و نیز بیان احکام مربوطه و روش مصرف آن است.
مدار كلام در اين گروه بيان انواع اموال عام و احكام مربوط به هر نوع و طريقه انفاق آن اموال مىباشد.
دسته دوم- اموال خاص
یعنی: اموالی که مربوط به اشخاص مىباشند،
هدف فقیه از طرح این دسته،
الف- بيان احكام تصرّف در اموال خاص،
برخی از ابواب فقهی که به این هدف می پردازند عبارتند از: 1- بيع (خريد و فروش)، 2- إقالَه، 3- سرقفلى، 4- خيارات، 5- شُفعَه (حق اولويّت يك شريك)، 6- إجارَه، 7- جُعالَه، 8- مُزارَعَه (نوعى از شركت سرمايه و كار)، 9- مُساقات (نوع ديگرى از شركت سرمايه و كار)، 10- مغارسة (نوعى ديگر از شركت سرمايه و كار)، 11- مضارَبَة (نوعى ديگر از شركت سرمايه و كار)، 12- سَبق و رِمايَة (شرط بندى با عوض)، 13- شركت (تعلّق مال يا حقّى به بيش از يك نفر)، 14- غصب (استيلاء جائرانه بر مال غير)، 15- رهن (گرو)، 16- حَجْر (منع كردن كسى از تصرف در مالى كه در يد اوست)، 18- صلح (پرداخت مقدارى مال يا منفعت مال يا واگذارى حق بطور سازش)، و ...
ب- بيان اسباب شرعي تملّك و عدم تملّك اموال خاص و نيز بيان اسباب شرعيّه كسب حقّ خاص مربوط به اموال.
برخی از ابواب فقهی که به این هدف می پردازند عبارتند از: 1- عارِيَة (گرفتن مال كسى براى استفاده از منافع آن مجّاناً)، 2- لُقَطَة، 3- احياء زمينهاى مَوات، 4- حِيازَت، 5- صيد، 6- تبعيّت، 7- ضِمان (عهدهدار دين كسى شدن)، 8- غَرامات، 9- حوالَه، 10- قرض و دين، 11- وديعة و امانتدارى، 12- فرائض (ارث).
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
بازخوانی دیدگاه های دانشمندان مسلمان در معنا و اشتقاق «ربّ».pdf
459.1K
#مقاله
#لغت
#قرآن
مقاله بازخوانی دیدگاه های دانشمندان مسلمان در معنا و اشتقاق «ربّ»
چکیده :
با توجه به اهمیت و جایگاه محوری اسم «ربّ» در نظام معنایی قرآن کریم، در این مقاله با نگاهی تاریخی ـ انتقادی به بازخوانی دیدگاههای دانشمندان مسلمان در مورد واژه «ربّ» و اشتقاق و معنای آن پرداخته میشود؛ تا ضمن دستیابی به تصویری روشن از روشهای مورد استفاده در معناشناسی واژگان قرآنی و نتایج حاصل از آن، نقاط قوت و ضعف آنها آشکار گردد و زمینه استفاده از روشهای روزآمد جهت رفع نارساییهای موجود فراهم آید.
از مجموع اقوال و شواهد مورد استناد فرهنگنویسان متقدم چنین برمیآید که واژه «ربّ» ـ که همگی آن را از ریشه مضاعف ربب دانستهاند ـ در زبان عربی پیش از اسلام در معنای «مالک» به کار میرفته است، و حتی برخی، مبدأ اشتقاق «ربّ» را «تربیة» (از ریشه ناقص ربو) دانستهاند. با توجه به دیدگاه دانشمندان مسلمان در باب اشتقاق و لزوم قرابت توأمان ریشه و معنا، فرهنگنویسان متقدم میبایست «ربّ» را واژهای جامد تلقی میکردند چرا که از سویی پیوند معنایی میان صورت اسمی «ربّ» با کاربردهای فعلی ریشه ربب روشن نبوده است و از سوی دیگر، پیوند میان ریشههای ربب و ربو.
...
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#اصول_فقه
#شهرت فتوایی
#تطبیق
احتمال قوی می رود که دلیل مسأله ای که ذیلا توضیح می دهم، جز شهرت فتوایی نباشد:
(عصیر عنبی إذا غلا و اشتدّ و لم یذهب ثلثاه و لم ینقلب خلّا)
هرگاه آب انگور به جوش آید و قوام یابد، و دو سومش تبخیر نگردد و تبدیل به سرکه نشود، نجس است .
#دلیل:
مرحوم شهید اول و ثانی و نیز علامه حلی تصریح می کنند که هیچ نصی بر نجاست آن نداریم.
شهید ثانی در کتاب الحدود الفصل الرابع فی الشرب فی فرماید:
نجاست آن یا مستند به حرام بودن آن است همانند سایر مسکرات، و یا چیز دیگری (شهرت فتوایی).
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
وجوه ابهام یا ایهام در زبان عربی و تأثیر آن در ترجمه قرآن کریم
495.6K
#مقاله
وجوه ابهام یا ایهام در زبان عربی و تأثیر آن در ترجمه قرآن کریم
پیشینه:
پژوهشهای متعددی در زمینه ابهام و ایهام صورت گرفته است. اسعد عرار (۲۰۰۳م.) به بررسی ابهام در واژگان و ساختارهای نحوی و صرفی زبان عربی پرداخته است. تمام حسان (۲۰۰۶م) نیز پس از توضیح کوتاهی در باب عوامل ابهام (لبس)، به بررسی برخی نمونه های آن در مسائل صرفی و نحوی پرداخته است. کریمی نیا () به پاره ای از این ابهام ها به عنوان نمونه اشاره کرده است و بازتاب آن را در ترجمه های فارسی نشان داده است. جواهری (۱۳۸۷) به صورت محوری به موضوع ابهام و ترجمه کریم پرداخته است. وی در این پژوهش و در روش شناسی ترجمه قرآن کریم (۱۳۹۱)، با بیان انواع ابهام مباحثی در باب ماهیت و امکان وجود ابهام در قرآن کریم مطرح نموده است. اما درباره ابهام نحوی به ذکر نمونه هایی اکتفا کرده است. از سوی دیگر، سعید نجفی اسداللهی (۱۳۸۶) به بررسی هجده مقوله زبانی در زبان عربی و فارسی پرداخته است و رساتر بودن زبان فارسی در بیان معانی را تبیین نموده است و چنان چه گفته شد، برخی این موضوع را با عنوان ایهام مطرح نموده اند. محسنی (۱۳۸۴) ایهام را به سه نوع واژگانی ساختاری و گشتاری تقسیم کرده است و خرقانی (۱۳۸۹) ایهام واژگانی - ساختاری و چند گونه خوانی را نیز به آن اضافه میکند. وی معتقد است با قبول چند معنایی می توان گستره معنایی برداشت شده از قرآن را به یک احتمال منحصر نساخت. در باب مقایسه میان .....
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
کارکردهای بَلاغی حذف و اثر آن در ترجمه قرآن کریم.pdf
280.3K
#مقاله
کارکردهای بَلاغی حذف و اثر آن در ترجمه قرآن کریم
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
سیاق از دیدگاه علم اصول.pdf
500.5K
#مقاله
سیاق از دیدگاه علم اصول
چکیده
اگرچه حجیت سیاق از مباحث مهم اصول فقه است ولی اصولیون کمتر به آن پرداخته و گاهی فقط به ذکر جمله ای در این باره بسنده کرده اند. ایراد برخی اصولی ها و اجمال و ابهام در تعریف شرایط و جزئیات بحث سیاق نگارنده را بر آن داشته تا نگاه مستقلی به این بحث داشته باشد و به نقش سیاق و حجیت آن در استنباط گزاره های دینی و ضرورت بحث از آن در علم اصول بپردازد. تحقیق و بررسی درباره این موضوع این نکته را به دست میدهد که سیاق یکی از مهمترین ابزار فهم مراد متکلم است و نه فقط برای مفسران قرآن کریم بلکه در نظر اصولیون و فقها نیز اهمیت بسزایی دارد بدین روی شایسته است در علم اصول باب مستقلی به این بخش اختصاص یابد تا اصولیون تفصیلاً به بحث «سیاق» بپردازند.
واژه های کلیدی
سياق، حجيت، وحدت سیاق سیره عقلا، سيرة اصحاب و فقها.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#مغالطۀ_مرز
چرا #غزه یا #عراق یا #لبنان یا #افغانستان یا ... ؟
پس از مصیبت انفجار بمب در مزار شهید حاج #قاسم_سلیمانی،
دوستی که خاطرش برایم خیلی عزیز است -از شدت گفت:
«اگر ما هم چونان کشورهای عربی با آنها کنار می آمدیم، الآن ترور و انفجار نداشتیم و دنیایمان آباد بود»
می شناختمش، شدت اندوهش بر شهدای عزیز این حاثه، باعث شد چنین بگوید و گرنه خودش مردی جنگی بوده و هست.
گفتم:
چرا امام حسین علیه السلام کنار نیامد تا دنیایش آباد باشد؟!
می دانم که برخی مذهبی نمایان خواهند گفت:
کار شیران را قیاس از خود مگیر
ولی
«هیهات منا الذلة» آیین نامۀ عملی هر کسی است که سید شهیدان عالم الگوی اوست.
#مغالطۀ_مرز
بعد از این گفتگو خودم به فکر فرو رفتم که چرا برخی می گویند:
نه #غزه نه #لبنان جانم فدای #ایران
با خود گفتم:
آیا قرآن و روایات هم بین سرزمین های اسلامی، مرزبندی کرده اند؟
آیا #دار_الاسلام معنای خویش را از دست داده است؟
مرزبندی بین مسلمانان (افغانستان، کشمیر، پاکستان، ایران، عراق، بحرین (به قول آن ملعون دختر ایران که شوهرش دادند)، لبنان، فلسطین، عربستان، اردن، مصر....)
این مرزیندی کار که بود؟
روایاتی که مضمونی شبیه (من أصبح و لم یهتمّ بأمور المسلمین) دارند، چه می شوند؟
اساسا #رباط_الخیل ( #مرزبانی_دار_الاسلام ) چه می شود؟ و وظیفۀ کیست؟
بله ممکن است برای مردم برخی مناطق، اولویت داشته باشد ولی تکلیف همگانی را از دوش ما بر نمی دارد.
خلاصه آنکه:
اگر غزه یا هر جای دیگری از سرزمین های اسلامی به دست کفار بیافتد
به حکم آیۀ (َ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً )
همگی ما در محضر الهی سرافکنده ایم (وَ تَرى كُلَّ أُمَّةٍ جاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَا)
#شکست_غزه #شکست_ماست
#عزت_غزه #عزت_ماست.
محمد علی جوان
(فاش می گویم و از گفتۀ خود دل شادم * بندۀ عشقم از هر دو جهان آزادم)
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#مقام_ثبوت و #مقام_اثبات
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 263
اصطلاحی طلاّب علوم دینیه دارند، می گویند: مقام ثبوت و مقام اثبات. مقام ثبوت یعنی مقام واقع. در مقام واقع و نفس الامر، هر چیزی در یك حد و درجه ای است. به قول فلاسفه ی جدید، شی ء فی نفسه و شی ء برای ما. مقام ثبوت، مقام شی ء فی نفسه است و مقام اثبات، مقام شی ء برای ماست.
توضیح مطلب این است: فرض كنید یك عده پزشك قلب در یك شهر وجود دارند. در مقام واقع و نفس الامر ممكن است همه ی اینها در یك درجه باشند و ممكن است آقای «الف» درجه اش در حد اعلا باشد یعنی بهترین و متخصص ترین و عالمترین طبیب قلب باشد، آقای «ب» درجه ی دوم، آقای «ج» درجه ی سوم و آقای «د» درجه ی چهارم باشد. اما مردم چگونه می شناسند؟ آنها در نزد مردم چه ارزش و اعتباری دارند؟ آیا ارزش و اعتباری كه اجتماع برای آنها قائل است، با ارزش و اعتباری كه در واقع و نفس الامر دارند یكی است؟ آقای «الف» كه پزشك درجه ی اول قلب است، جامعه هم او را به عنوان پزشك درجه ی اول می شناسد؟ آقای «ب» كه پزشك درجه ی دوم این شهر است، جامعه هم او را پزشك درجه ی دوم می شناسد؟ گاهی همین طور است. ولی ممكن است عكس مطلب باشد؛ یعنی اجتماع در اثر عواملی، تبلیغاتی، اشتباهاتی، جریاناتی، در مقام اثبات و در مقام شی ء برای ما، درست بر خلاف واقع قضاوت كند: پزشك درجه ی چهارم را اول بداند، سوم را درجه ی دوم و دوم را درجه ی سوم بداند و آن را كه در واقع درجه ی اول است، درجه ی چهارم به شمار آورد. پس در اینجا مقام اثبات با مقام ثبوت فرق می كند، شی ء برای ما با شی ء فی نفسه فرق می كند.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#علم
#وضع
اسماء الله و وضع:
برخی گفته اند:
1. برای وضع علم، ابتدا باید خود آن شیئ را تعقل و ادراک کرد.
2. خداوندی که تعقل ذاتش ممکن نیست و ادراک او از عهده عقل بیرونست چگونه برایش اسم علم وضع شده است؟
پاسخ:
اولا: این تسمیه از جانب خود اوست یا بلا واسطه یا باواسطه ، و او ذات خود را خوب می شناسد.
ثانیا: از او در جهان وجودی ظاهر تر و هویداتر چیزی نیست و از کثرت ظهور مخفی شده و در حق او گفته شده:(یا من هو اختفی لفرط نوره).
المفصل فی شرح المطول ج۱ ص ۱۱۲.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#اختصاصات_النّبى صلّى اللّه عليه و آله:
احکام ویژۀ پیامبر گرامی اسلام
براى رسول خدا احكام ويژهاى تشريع شده كه ديگران مشمول آنها نيستند.
بیشتر اين احكام - كه شمار آنها بين پانزده تا هفتاد، بلكه بيشتر مىباشد- در بابهاى مختلف از جمله باب نكاح آمده است.
بعضى نيز در اين باره كتاب مستقلى نوشتهاند.
نمونههاى اين احكام عبارتند از:
1. وجوب صلوات بر آن حضرت و آل او در نماز.
2. وجوب نماز شب، مسواك زدن و قربانى كردن در عيد قربان.
3. جواز ورود به مكّه بدون احرام.
4. حرمت بلند كردن صدا بر صداى آن حضرت به هنگام سخن گفتن با ايشان.
5. حرمت صدا زدن آن گرامى از پشت حجرهها.
6. حرمت زنان آن حضرت بر ديگران پس از رحلت آن حضرت.
7. عنوان «امّ المؤمنين» داشتن همسران ايشان.
8. جواز ازدواج با بيش از چهار زن به عقد دائم.
9. جواز اجراى صيغۀ عقد ازدواج به لفظ هبه.
منبع:
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام؛ ج1، ص: 306
جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 3 جلد، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1426 ه ق
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
ارتباط ولایت با نبوت از کتاب مظهر العجائب.pdf
97.6K
#کتاب_شناسی
#مظهر_العجائب
#عطار_نیشابوری
فایل فوق، شعری است که مصرع اول سی بیت آن با #مصطفی و مصرع دومش با #مرتضی شروع می شود.
این اشعار از کتاب مظهر العجائب می باشد.
معرفی کتاب فوق:
«مظهر العجایب» مثنوی فارسی از آثار عطار نیشابوری است که در ذکر فضایل علی (ع) و کرامات آن حضرت سروده شده است. در انتهای کتاب نیز یکی دیگر از آثار عطار به نام «مظهر الاسرار» به چاپ رسیده است.
برخی با تأکید بر سنی بودن عطار، انتساب این کتاب را به عطار انکار می کنند.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#روش_تحصیل
چند نکته که خوب است طلاب و دانشجویان در فراگیری هر علمی به آن توجه کنند تا به تحصیل هدفمند علوم بپردازند.
الف- آگاهی از رؤوس ثمانیۀ پیرامون هر علمی که می آموزند.
ب- آگاهی از سير تطوّر و تحوّل آن علم تا زمان کتابی که قصد خواندن آن را دارد.
در این صورت خواهد دانست که نویسنده از کسانی متأثر است یا نقد او ناظر به چه کسانی است. خصوصا مشایخ و جوّ علمی زمان مؤلف، در این صورت خواهد دانست که نقدهای کتاب، ناظر به چه کسی است؟
ج- جايگاه علم مورد بحث در بين علوم اسلامي و نقش آن در فهم متون ديني
د- معرفي كتاب و مؤلف آن از زبان علماء
تا ارزش آراء او بر انگیزه اش بیافزاید.
ه- معرفي روش مؤلف (منهج دراسي مؤلّف)
و- اهميت و فايده آشنايي با آراء منقوله در كتاب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از بینش ولایی
سالروز شهادت 💔
شهید#سیدمجتبی_نواب_صفوی
🔻رهبر انقلاب امام خامنه ای: جرقههای انگیزش انقلاب اسلامی به وسیلهی نواب صفوی در من به وجود آمده و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نواب در دل ما روشن کرد.
شهید نواب صفوی:
آرزو دارم که حکومت اسلامی تشکیل شود، و آن زمان بزرگترین افتخارم این است که رفتگر خیابانهایش باشم
هدیه نثار ارواح مطهر همه شهدا صلوات ❣
┏━━ °•🔸💎🔸•°━━┓
@binesh_vela
┗━━ °•🔸💎🔸•°━━┛
#اصول_فقه
#شیعه
#عامه
مقالۀ یکی از محصلین قم را می خواندم که خود را اهل تحقیق و اکثر علما را مقلد معرفی کرده و #اصول_فقه شیعه را متأثّر از #عامه می داند.
ای کاش المعالم الجدیدة اثر شهید صدر (رحمة الله علیه) یا معالم المدرستین که قبل از شهید صدر به قلم علامه سید مرتضی عسکری نوشته شده یا اعیان الشیعة سید محین امین یا الفصول المهمة فی اصول الأئمة اثر شیخ حر عاملی یا اصول آل الرسول الأصلیة به قلم هاشم بن زین العابدن خوانساری و الأصول الأصلیة فیض کاشانی را می خواند.
برخی از آقایان فوق االذکر، که اخباری هم هستند چنین ادعایی ندارند که این آقا مطرح کرده است.
آه از طلمی که بر عالمان می رود.
سید محسن امین در این زمینه تأکید میکند که اکثر مباحث اصولی از زمان امام باقر تا امام حسن عسکری مطرح شده است.
وی در پاسخ به سخن سیوطی در کتاب اوائل که گفته است اولین شخصی که در اصول فقه کتاب نوشت امام شافعی بود می نویسد:
نخستین کسانی که باب اصول فقه را پیش از شافعی گشوده و اصول و مباحث آن را مطرح نمودند امام باقر و فرزند ایشان امام صادق بودند. آنان مهم ترین مباحث اصول فقه را برای اصحاب خویش بیان نمودند و پس از آنان امام کاظم و فرزندش امام رضا و در نهایت امام هادی و امام حسن عسکری مباحث اصولی را گسترش دادند.
آیا روایاتی که در کتاب های اصولی برای اثبات برخی قواعد اصول به کار گرفته می شود برای بطلان ادعاها کافی نیست.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#نحو
#اصول_فقه
#فقه
#قرآن
لفظ « أَوْ »
معانی حرفی از مباحث مهم اصولی است و بحث های مفصلی درباره آن صورت گرفته است.
یکی از این حروف، حرف «أو» است که اساس #واجب_تخییری است.
در روایات نیز به این حرف توجه شده است، چنان که امام صادق (علیه السلام) در روایتی می فرماید:
«كل شيء في القرآن «أو» فصاحبه بالخيار يختار ما شاء»
یعنی: هرچه در قرآن لفظ «او» دارد، پس صاحب آن مختار است، می تواند هر کدام را که بخواهد انتخاب کند.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#اصول_فقه
#مشتق
#اولین شخصی که بحث #مشتق را در فقه مطرح کرده است،
ابن ادریس حلی در کتاب #السرائر ج2 ص126 می باشد.
و #اولین کتاب اصولی که به #مشتق پرداخته است،
مبادی الوصول ص72 می باشد، علامه حلی در این کتاب، تعریف و شرایط و حکم آن از جهت حقیقت و مجاز را توضیح داده است.
علامه معتقد است برای صدق مشتق، بقای تلبّس به مبدأ نیاز نیست و در نتیجه استعمال مشتق در موردی که مبدأ از آن منقضی شده است، حقیقت می باشد.
بر پایۀ نظر فوق، اطلاق «ظالم» بر کسی که قبلا کافر بوده و سپس مسلمان شده است، حقیقت است و چنین شخصی نمی تواند مقام خلافت و امامت را به عهده بگیرد.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB