- ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ
نون ، ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﻗﻠﻢ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻰ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪ...
بسم الله الخالق العلیم
سوگند!
به قلم، به قلم و آنچه مینویسد. به خالق و آنچه میآفریند. به عالم و آنچه میآموزد. به روح و آنچه مینوشد. به دوش و آنچه بر خود میکشد... به عشق، و آنچه معنايش میکنند!
سوگند به قلم!
به ایهام و حسن تعلیل و تشبیه و تلمیح و کنایه و استعارهاش! به تأویلات پوشيده در هر ترکیبش! به اسمش، به جسمش، به جنون جان آفرینش، به جان جنون آفرینش!
سوگند به قلم، و آنچه میآموزد! به معجزهای که اعجاز میکند. موهبتی که هم ارشاد و هم فساد میکنید. به رسول ترینِ انبیا!
رسول آنچه در قلب و جان و فکر و اندیشهها مانده. آنچه برای شنیده شدن قالب میخواهد. جسم میخواهد. رسول مفاهیمی که محدود به واژه ها میشود.
روز قلم، بر اهالی نظم و نثر و داستان و رمان و قرآن، مبارک!
#تاویل
✒️@dyar_ghalam
قصه تلخ است ولی ماوقعش شیرین است
قصه جنگ است ولی قصه اصلی این است
قصه غیرت و مردانگی و مهر و وفا
قصه معرفت و دوستی و لطف و صفا
قصه دخترکی کز پدرش دل کنده
قصه حسرت دیدن به لبانش خنده
قصه عاقبت عشق، به درگاه خدا
قصه عشق که در آن نبود رنگ ادا
قصه مادر پیری که نگاهش به در است
قصه صورت قبری که نشان از پسر است
قصه پشت خطوط و هنر شیر زنان
قصه جوشش خون از تن زنجیر زنان
قصه موج و کسی که پس از آن موجی شد
قصه مرد لطیفی که روان زخمی شد!
قصه مرد کمیل و همه همرزمانش
قصه غرش مجنون وَ غواصانش
قصه جنگ همین است، ره عشق و وصال
قصه درد، که ارزد به همه عیش و ایال
قصه ی مردمی از آینه و نور و امید
قصه ای زنده و جاری که به آخر نرسید...
#هفته_دفاع_مقدس
#تأویل
آمدی آشوب کردی حالِ قلبِ خستهام را
رویِ هر دیوارِ این دل حک شده "جئنا لنبقیٰ"
عقلِ من، مردی مجاهد، قلبِ من خاکِ اهورا
چشمِ تو یک مینِ مخفی پشتِ آن مژگانِ زیبا
آخر ای مجنونِ عاشقپیشهیِ مبهوت و شیدا
اندکی کمتر بکن نامهربانی با دل ما
عقل گفته پشتِ بیسیمِ دلم با ترس و بلوا
که تصاحب کرده این چشمت سه وادی را از اینجا
خواب و خور، فکر و خیال وخندههایم را گرفتی
مانده از این دل برایم گریه ها و دردسر ها
آمدی جانم به قربانت، ولیکن مهربانتر
بایدت با قلبِ غُدّ و شرزهام مهر و مدارا
عاقبت یا سهم تو من میشوم یا میروی و
میشوم شهری خرابه، غرق رقص قاصدک ها...
#تأویل
#عاشقانه
@dyar_ghalam