⊰•💙🦋•⊱
.
محبوب من؛
یاد شما و یارانتان نباشد
زندگی به چه درد من میخورد؟💔(:
.
⊰•💙•⊱¦⇢#داداشبابڪ
𝐣𝐨𝐢𝐧↴
°★@ea_mhdei★°
#سلام_امام_زمانم
السلام علیکَ یا وعد الله الذّی ضمنه.
سلام بر تو ای وعدهی ضمانتشدهی خدا...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲
𝐣𝐨𝐢𝐧↴
°★@ea_mhdei★°
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_روزانه
✨امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
هر كس براى اصلاح خود، خويشتن را به زحمت بيندازد، خوشبخت مىشود هر كس خود را در لذتها رها كند، بدبخت مىگردد و بىبهره مىماند.✨
𝐣𝐨𝐢𝐧↴
°★@ea_mhdei★°
#سلام_امام_زمانم
عشق آن دارم که تا آید نفـس
از جمال دلبـرم گویم فقط
حـق پرستم، مقتدایم مهـدی است
تا ابد از سرورم گویم فقــط...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
تعجیـلدرظهـور #امام_زمان صلـوات
اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
𝐣𝐨𝐢𝐧↴
°★@ea_mhdei★°
#دخترانہ😍😊
🦋 نام من سرباز کوے عترت است،
دورہ آموزشے ام هیئت است...
🦋 پــادگــانم #چادرے شد وصلہ دار،
سر درش عکس علے با ذوالفقار ...
🦋 ارتش حیـــدر محل خدمتم،
بهر جانبـــازے پے هر فرصتم ...
🦋نقش سردوشے من یافــ♥️ــاطمه است،
قمقمہ ام پر ز آب #علقمه است ...
🦋 رنگ پیراهــن نہ رنگ خاکے است،
#زینب آن را دوختہ پس مشکے است ...
🦋اسݦ رمز حملہ ام یاس علی،
افسر مافوق من #سیدعلے 😍
#یا_فاطمه_الزهرا
#حجاب
#لبیک_یا_خامنه_ای
𝐣𝐨𝐢𝐧↴
°★@ea_mhdei★°
#صآحبجآنــم
در دوریِ دلدار
فقط گریہ علاج است..
در شعر کہ دلتنگےِ ما
جا شُدنے نیست...
#مولامن🌱
هدایت شده از عاشقان حجاب🇵🇸
کانال های دیگه رو که میبینم فعالیت ندارند ولی عضو هاشون ترک نمیکنن ولی کانال ما با اینکه فعالیت داریم ولی ترک🤦♀
اگر بنا بر ترک است در ناشناس بگید تا ما هم دیگه فعالیت نکنیم☺️
⊰•🌱•⊱
.
🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊
زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی
قسمت چهل و سوم..シ︎
داخل حیاط خانه بابک که میشوم م روی موزاییک ها، خیس آب است از شاخ و برگ گل های شمعدانی قطره های آب می چکد.
چند گلدان گل، لبه حوض، سمت راست را پر کرده است و یکی دو گلدان گل روی تخته شنای بابک که طرف چپ است دیده می شود.
عادتم شده هر بار که می آیم، کمی تویه این حیاط کوچک می مانم و خیره می شوم به وسایل ورزشی بابک. صدای کشیده شدن لاستیک هایی که بابک به مچ پاهایش می بست و دور تا دور حیاط می کشیدش و صدای پای کوبیدن است وقت طناب زدن هنوز از ذهن حیاط پاک نشده است.
مادر بابک به استقبالم می آید. وقتی میبیند، مشغول تماشای وسایل پسرش هستم می نشیند روی پله ،و می گوید: هر روز هم باشگاه، میرفت �ینجا ورزش میکرد. همیشه هم نوار مداحی می گذاشت؛ اونی که سلیم به زبان آذری میخونه زینب زینب زینب زینب.... صدایش را بلند می کرد و دو تا لاستیک زانتیا رو می بست به مچ پاهاش، و از این سر حیاط می کشید تا آن سر حیاط.
بعد دراز می کشید روی این تخت وزنه ها را بالا میبرد. گاهی وقت ها به او می گفتم : بابک آخه تو خیلی جوون هستی چقدر نوحه گوش می کنی؟! کمی نوار رو شاد کن پسرم....
⊰•🌱•⊱¦⇢#زندگینامھےداداشبابڪ
𝐣𝐨𝐢𝐧↴
°★@ea_mhdei★°