السلام علیک یا بقیه الله❤️
#بهوقتانتظار🍂
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲
🌼☆کپی از مطالب ممنوع😁☆🌼
✨•عآشقان حجاب•✨
🎀⃟𝐣𝐨𝐢𝐧↴
°★@ea_mhdei★°
سلام بر آنانکه
کلام عشق گفتند و
طریق دوست پیمودند ...
#السلام_علی_الشهداء
#السلام_علی_انصار_دینالله
🌼☆کپی از مطالب ممنوع😁☆🌼
✨•عآشقان حجاب•✨
🎀⃟𝐣𝐨𝐢𝐧↴
°★@ea_mhdei★°
رفتنـدتا زنـدگۍ رادرڪوچـه ها فریـادڪنند!
اینگونـه بودڪه ما بـارخودراتاخط پایاݩ ڪشیدیم چـه خنداݩ و سرمست ازآݩ زمستـاݩ گذشتیم
اینک چـه بۍ درد وآسـاݩ دست از #شهیداݩ ڪشیدیم!
امام خامنهای:🌱
بروید سراغ کارهای نشدنی، تا بشود. تصمیم بگیرید بر برداشتن کارهای سنگین، تا بردارید. «و لا یخشون احدا الّا اللَّه». خب، رنجهایش چه؟ ...
جوابش این است که: و کفی باللَّه حسیبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کارِی بسیار تمیز و زیبا
#برای_آرتین
اثری زیبا و پر مغز از خوانندهی دهه هشتادی بیرجندی #ایلیا_مشرفی
احسنت به اینجوون دهه هشتادی.
دوستان تا میتونید منتشر کنید و حمایت کنید از این اثر بسیار زیبا که پر از معانی ارزشمند انقلابی و ایرانی هست.👌👌👏👏
#نشر_حداکثری
#فور
⊰•🍁•⊱
.
🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊
زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی
قسمت چهل و هفت...シ︎
شب ها مردممی رفتن پیش ملا اژدر تا براشون قصه بگه؛ هم یه چیزی یاد می گرفتند هم وقت شون پر میشد.
من و مادر بزرگم هم میرفتیم. قصه های قرآنی عمو را خیلی دوست داشتم. عمو به زبان ترکی قصه های قرآنی را برای مردم می گفت.
یه شب یادم نیست عموم چی داشت می گفت که گفتم 《عمو چه خوبه آدم اخوند باشه.》. گفت چرا
گفتم《خب این جوری هم این ور دنیا را داری هم اون دنیارو》. عمو ام به شوخی زد پس گردن پسر خودش و گفت《ببین این چه قشنگ فکر میکنه!.》
اون موقع نه ده سالم بود. بعد از اون شب، تو این فکر بودم که چه جوری زندگی کنم که هم این رو داشته باشم، همون اون دنیا رو. با همین اعتقاد اومدم رشت. سال ۱۳۵۵ بود. پدرم جای زیادی را نمی شناخت. اگه همه ترک هایی که اومده بودن را رشت را جمع میکردیم یه آدم با دیپلم پیدا نمی شد.
شهر، برام جذبه جدیدی داشت. از یه جای خلوت اومده بودیم تو یه جای شلوغ و پر رفت و آمد. راهنمایی بودم که کشور شلوغ شد. ما هم تو مدرسه شروع کردیم به شلوغ کردن. مدیر مدرسه رو اذیت می کردیم. معلم هایی که خط فکرشان با ما فرق داشت، را عاصی می کردیم. رو دیوار و نیمکت مدرسه شعار می نوشتیم. این که چه خوبه آدم هم این دنیا رو داشته باشه هم اون دنیا هنوز، هم یادم بود و هم برام ملاک شده بود. سعی می کردم مدام تو جریان مسائل باشم. یه پسر عمه دارم به اسم رمضان. یه روز اومد بهم گفت امروز بریم راهپیمایی. من هم قبول کردم. قرار بود بریزن و کلانتری سه رشت رو بگیرن. افتادیم تو موج آدم ها، و رفتیم جلو شور و هیجان مقابله دیدن داشت. تو اون واگیر بازوی من با تیر خراشیده شد. چند نفر هم شهید شدن. ما راه بیمارستان پورسینا را بلد نبودیم. از هرکی میپرسیدیم، جای نشانی دادن به من تبریک می گفت. به سختی بیمارستان را پیدا کردیم و.......
.
⊰•🍁•⊱¦⇢#زندگینامھےداداشبابڪ
🌼☆کپی از مطالب ممنوع😁☆🌼
✨•عآشقان حجاب•✨
🎀⃟𝐣𝐨𝐢𝐧↴
°★@ea_mhdei★°
⊰•🌈•⊱
.
🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊
زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی
قسمت چهل و هشتم...シ︎
خون از دستم شرشر می ریخت . اون موقع ،ما خانواده فقیری بودیم. پول نداشتم کمربند بخرم؛ شلوارم رو با طناب رو کمرم نگه می داشتم . اونجا دکتر گفت:(پیراهنت رو دربیار.) من خجالت می کشیدم .همه ش تو این فکر بودم که پیراهنم رو در بیارم ،طناب دیده می شه. دکتر،دوباره که گفت ، پیراهنم رو با خجالت در آوردم . دکتر که طناب دور کمرم رو دید ، گفت:( پسر جان ، به جای این که شلوغ کنی برو دنبال درس و کار ،و خودت رو بکش بالا . کاری کن برای جامعه مفید باشی .) این حرفش خیلی من رو به فکر فرو برد .
رسیدیم خونه ، و دیدم بابام داره موتورش رو از خونه در می آره . گفتم :(کجا؟) گفت :(مهمون اومده؛میخوام برم مرغ بخرم.) رمضان گفت:(دایی،نرو!بیرون خیلی شلوغه .)بابام گفت :(نه،بابا!کسی کاری با من نداره الان می آم .) رمضان گفت :(دایی، محمد حالش بده.) باز بابام داشت موتورش رو می کشید بیرون . یه چرخ موتور بیرون بود ، یه چرخ هم تو بود ، هی داشت زور می زد که بندازدش بیرون؛ که از پشت افتاد و موتور هم روش . بعد از این ماجرا خدا بیامرز سعی می کرد حواسش به من باشه ؛ ولی خوب ، من کار خودم رو می کردم . تو اکثر فعالیت های گروه ی اون زمان شرکت داشتم سال ۱۳۵۹ ، عضو بسیج مسجد صادقیه شدم ؛ همون جا که بابک هم بعد ها عضو شد......
.
⊰•🌈•⊱¦⇢#زندگینامھےداداشبابڪ
🌼☆کپی از مطالب ممنوع😁☆🌼
✨•عآشقان حجاب•✨
🎀⃟𝐣𝐨𝐢𝐧↴
°★@ea_mhdei★°
هدایت شده از 「حَنین|𝐇𝐚𝐧𝐢𝐧」
تقدیمۍمیدم خواستید#فوࢪ ڪنید🤍`
https://eitaa.com/joinchat/218038457Cafb29a3de8
هدایت شده از منتظران ظهور³¹³
ما فعالیت میکنیم ترک میکنید نمیکنیم ترک میکنید
اگه میخوایید ترک کنید بگید دیگه فعالیت نکنیم...😔
هدایت شده از ♡دخترونه خاص♡
همسایه ها زیادمون نمیکنید؟
#فور
@hijab_zeynaby
⊰•🖤🦋🔗•⊱
.
کاش اندکی ..
مثل شما!
قلبهامان تحتِ تسخیرِ خدا بود!
تا گامهایمان
اینگونه زمینگیرِ زمین نشود"
.
⊰•🖤•⊱¦⇢#داداشبابڪ
🌼☆کپی از مطالب ممنوع😁☆🌼
✨•عآشقان حجاب•✨
🎀⃟𝐣𝐨𝐢𝐧↴
°★@ea_mhdei★°
⊰•🌪🛴•⊱
.
فڪـرمیڪردازادےروبهشدادن
نمیدونستڪه . . .
.
⊰•🌪•⊱¦⇢#تلنگرانـه
🌼☆کپی از مطالب ممنوع😁☆🌼
✨•عآشقان حجاب•✨
🎀⃟𝐣𝐨𝐢𝐧↴
°★@ea_mhdei★
🌸 ⃞✨سلام ✨ ⃞🌸
🌸 ⃞✨چالش داریم✨ ⃞🌸
🌸 ⃞✨ نوع امتیازی✨ ⃞🌸
🌸 ⃞✨جایزه لیست(پرداخ نیس)✨ ⃞🌸
🌸 ⃞✨ شرط:باختی لف ندی✨ ⃞🌸
🌸 ⃞✨زمان:همین حالا✨ ⃞🌸
🌸 ⃞✨ ظرفیت:یه دنیا فرشته✨ ⃞🌸
🌸 ⃞✨خواستی تبلیغ کانالتم به جای لیست بکنم میکنم ۳۰ ویو میزارم بخوره ✨ ⃞🌸
🌸 ⃞✨ایدی✨ ⃞🌸
🌸 ⃞✨@Yamahdi313w✨ ⃞🌸
𝐣𝐨𝐢𝐧↴
°★@ea_mhdei★°
هدایت شده از دختران جهادی
چالش داریم❤️❤️
🌺❤️ظرفیت یک جهان فرشته❤️
زمان الان❤️🍬💕
شرط لف ندید نا راحت میشم😞🍆🦄
جایزه 💕💕پ ر د ا خ ت
پرداختتتتتتتتت🍬🍬🌸💕🌺❤️
آیدیم
@Zarei0083
˼شهـادت˹
اگهدوچیزرارعایتڪنۍ
خداشهادترانصیـبتمیڪند
یڪۍپُرتلاشباشو
دوممخلـص
ایندورادرستانجامبدهی
خداشهـادتراهمنصیبتمیڪند..!
#شهیدحسنباقری
#شهیدانہ
🌼☆کپی از مطالب ممنوع😁☆🌼
✨•عآشقان حجاب•✨
🎀⃟𝐣𝐨𝐢𝐧↴
°★@ea_mhdei★°