فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- توقیف نوشته ها و آثار پیتر
- لغو قرارداد و حذف از پروژه فیلمسازی
- اخراج از دفتر کار
- افسردگی و دل زدن به جاده در اوج پریشانی و افسرده دلی
- تصادفی ناخواسته و ضربه ای که باعث از دست رفتن حافظه می شود
- نجات از ساحل توسط پیرمردی خوش قلب و
ورود به شهری کوچک ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دقیقه ۱۵ فیلم
ورود به شهری کوچک و مواجه شدن با تصاویر فرزندان جوان کشته شده شهروندان شهر .
تعداد زیاد خانواده داغدار ـ جوان از دست داده ـ شهر را تبدیل به شهری افسرده و غمگین کرده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دقیقه ۲۰ فیلم
پدری که فرزند خود را در جنگ از دست داده، «پیتر» را که بسیار به فرزند کشته شده اش «لوک» شباهت دارد، اشتباه می گیرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دقیقه ۲۸ و ۳۵ فیلم
پذیرفتن پیتر به جای «لوک» تمام مردم شهر را شگفت زده و به هیجان می آورد و روح تازه ای به کالبد شهر میدمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دقیقه ۴۸ فیلم
مسئول رسیدگی به پرونده پیتر فردی با قد کوتاه و قیافه ای مضحک و رفتاری مضحکانه در توهم توطئه به سر میبرد؛ فیلمنامه ای را که پیتر آن را نوشته مملو از مضامین کمونیستی میداند ولی نمی داند که کل ایده آن متعلق به کارفرمایان پیتر است و پیتر فقط آنرا تبدیل به فیلمنامه کرده است.
نور پردازی بر روی چهره مسئول رسیدگی از پایین ، شخصیت پردازی او ، رفتار ، لحن و دیالوگ های او همگی سعی در القای پوچی ادعاها بر علیه پیتر و وسواس بی مورد را نسبت به او را سعی دارد که به مخاطب القاء کند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دقیقه ۲۳ و ۲۹ فیلم
معرفی سینما مجستیک؛ پدر لوک، سینما را جادویی برای نشاط و روح جامعه میداند و از لوک می خواهد که آن را بازسازی کند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دقیقه ۶۲ فیلم
سینما مجستیک به همت لوک (پیتر) بازسازی می شود و بازسازی آن باعث روحیه نشاط و روح تازه گرفتن شهر می شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دقیقه ۶۸ فیلم
در اولین نمایش فیلم در سینما مجستیک که به تولد مجدد شهر تبدیل شده، پیتر حافظه خود را به دست می آورد و همزمان پدر لوک نیز دچار عارضه قلبی می شود...
26.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دقیقه ۷۰ فیلم
مرگ پدر؛ لحظات اوج احساسی کردن مخاطب، مخاطبی که حدود شصت دقیقه با جوش و خروش عواطف پدری که بیش از نه سال است که فرزند جوانش را از دست داده ، وادار به همزادپنداری شده ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دقیقه ۷۷ فیلم
وقتی حقیقت برای همه آشکار می شود و پیتر به همکاری و یا «کمونیست» بودن متهم می شود ساکنین شهر بلافاصله بعد از مراسم خاکسپاری با حضور ماموران متوجه هویت اصلی پیتر می شوند و شهر در بهت فرو می رود و ساکنین آن که تازه جانی دوباره یافته بودند سرخوردهتر از قبل، از پیتر روی بر می گردانند.
🔻و از کشف هویت واقعی پیتر بدتر ، اینکه او متهم به همکاری با «کمونیست» هاست، و کمونیست در آینه بازخورد عمومی جامعه آمریکایی بد و منفور است.!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دقیقه ۸۳ و ۸۷ فیلم
روایت شخصیت «لوک» از زبان نامزدش، نمود شخصیت از خودگذشته و قهرمان او در نامه ای که برای نامزدش به یادگار گذاشته است.
🔻«لوک» یک قهرمان واقعی بوده است... .(؟!)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دقیقه ۹۴ فیلم
رفتار مجدد مضحک اعضای کمیته رسیدگی به پرونده در کنگره
41.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دقیقه ۹۶ فیلم
پیتر اعضای کنگره را خطاب قرارداده و به آنان قانون اساسی و بیانیه حقوق آزادی مدنی را یادآور می شود که چه جوانانی مانند «لوک» جانشان را برای آن فدا کرده اند.
🔻«لوک» و سایر سربازان آمریکایی جان خود را در راه استقلال ، قانون اساسی و آزادی های مدنی در آمریکا فدا کرده اند؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دقیقه ۱۱۰ فیلم
بازگشت پیتر به شهر با هویت واقعی خود به عنوان قهرمان ، کسی که آرمان فرزندان کشته شده شهر را فریاد زده و مردمی که تحقق آرمان فرزندان خود را با افتخار جشن می گیرند.
و «سینما مجستیک» که نماد عظمت و شکوه جادویی آمریکا است بار دیگر سربرمی آورد و رونق و شکوه خود را باز می یابد.
🔻ولی آیا سربازان آمریکایی در راه اعتلای استقلال و آزادی کشورشان جنگیدند و جان خود را از دست دادهاند ؟
🔺آیا واقعاً سربازان آمریکایی در راه استقلال و آزادی مدنی جامعه خود جنگیدند و جان خود را از دست داده اند؟
🔺آیا جریان مک کارتیسم یک جریان مضحک و یا وسواس مضحک در مقابل چهره منفور کمونیست و افراد منفور و پست آن جریان بوده؟
🔺آیا سینما می تواند نماد شکوه و عظمت یک ملت باشد؟
🛑فیلم سینمایی مجستیک
🔺 فیلم با شخصیت پردازی نقش اول داستان یعنی «پیتر» آغاز میشود.
کارفرمایان یک استودیو فیلم برداری در حال ایدهپردازی برای ساخت یک فیلم به شکل بسیار احمقانه هستند و پیتر خسته و کلافه از صحبت های احمقانه آنهاست و کارفرمایانش از او توقع دارند ایده آنها را تبدیل به فیلمنامه کند و پیتر علیرغم احساسی که به تفکرات آنها دارد به خاطر حفظ موقعیتی که بسیار آن را دوست دارد، نظر آنها را تأیید می کند.
همراهی موسیقی و همچنین حرکات صورت و عدم توجه پیتر به صحبتها همگی موید این مطلب هستند.
پیتر شیفته این است که اسم خود را زیر پوستر فیلم ها ببیند و از این مطلب بسیار ذوق زده می شود او یک نویسنده مولف نیست و در واقع یک نویسنده سفارش بگیر است که ایده کارفرمایان خود را تبدیل به سناریو می کند. فردی موقعیت طلب و محافظ کار
در ادامه فیلم گریزی به ماجرای دادرسی ده فعال هنری در هالیوود زده می شود که عقوبت آنها را «اخراج از هالیوود» اعلام می شود.
سپس پیتر نامزد خود را معرفی می کند و در کنار هم از دیدن فیلمی که داستانش را او نوشته لذت می برند.
نامزده پیتر با تشکل های کمونیستی رابطه دارد و توسط مأموران دستگیر و برای تخفیف در مجازات خود پیتر را نیز یکی از افرادی که با کمونیست ها در ارتباط است معرفی می کند که پیتر در پایان فیلم از دسیسه نامزد کمونیست مسلکش مطلع می شود و با همین روایت کوتاه علت منفور بودن کمونیسم نشان داده می شود.
پیتر سرخوش بلافاصله به اتهام همکاری با کمونیست ها از کار برکنار و زندگی اش دستخوش تغییرات زیادی می شود. شخصیت ترسو و موقعیت طلب او این وضعیت را برنمیتابد.
پیتر افسرده دل و پریشان دل به جاده می زند ولی در یک تصادف اتفاقی با خودرویش از روی یک پل سقوط می کند و در جریان رودخانه سرش به شدت آسیب می بیند.
تن بیهوش پیتر به ساحل می افتد و پیرمرد مهربانی او را با خود به داخل شهر کوچکشان می آورد. پیتر حافظه خود را از دست داده و هیچ چیزی را به یاد نمی آورد، حتی اسم خودش را هم نمی داند.
پیتر در شهر تصاویر سربازان جوان زیادی را میبیند پیرمرد توضیح می دهد تعداد زیادی از جوانان شهر در جنگ (جنگ جهانی دوم) کشته شدهاند ، در نورماندی ، اوکیناوا و ...
یکی از شهروندان به خاطر شباهت بسیار زیاد پیتر با پسرش او را فرزند خود میپندارد. پسر پیرمرد نُه سال پیش در جنگ کشته شده و حضور ناگهانی جوانی بدون نام و نشان و مشابهتش، همگی مردم شهر را متقاعد می کند که او فرزند کشته شده پیرمرد به نام «لوک» است.
مردم ماتم زده و داغدار شهر از بازگشت یکی از فرزندان شان شور و شوق عجیبی پیدا می کنند.
پدر لوک صاحب سینما «مجستیک» است که حالا تبدیل به یک مخروبه شده است ولی او آن را نماد جادویی روح و نشاط شهر می داند.
پیتر که حالا خود را به عنوان لوک پذیرفته شروع به بازسازی سینما به همراه اهالی شهر می شود، شور و شعفی وصف ناپذیر در بین مردم در می گیرد.
اولین نمایش در سالن بازسازی شده سینما «مجستیک» آغاز می شود و فیلمی که پیتر نمایشنامه آنرا نوشته به نمایش گذاشته می شود، حین نمایش پیتر ناگهان حافظه خود را بدست می آورد ولی این اتفاق با عارضه قلبی پدر مصادف می شود.
پدر آخرین لحظات عمر خود را در کنار پیتر که او را فرزند خود می داند به پایان می رسد.
لحظاتی که مخاطب را بی نهایت به همزادپنداری با داغ از دست دادن فرزندانی برومند وادار می کند.
ولی ماموران پیگیری از مسئول پرونده قضایی پیتر دستور دارند که حتما او را بیابند و به کمیته بررسی کنگره احضار کنند.
مسئول رسیدگی به پرونده شخصیت مضحکی دارد و نوع رفتار او و سایر عوامل صحنه مانند نور و حرکت دوربین از او یک آدم مضحک و البته بدبین به تصویر می کشد.
مامورین بلافاصله بعد از مراسم خاکسپاری پدر لوک، در حضور اهالی شهر به پیتر حضور در دادگاه را به اتهام همکاری با کمونیست ها ابلاغ می کنند، مردم شهر در بُهتی عجیب فرو می روند و سرخورده تر از قبل از پیتر روی برمی گردانند.
نامزد لوک حتی بعد از مشخص شدن شخصیت پیتر به او دلبسته شده از می خواهد که مانند لوک مثل یک قهرمان از خود دفاع کند ولی پیتر هویتی فرصت طلب و ترسو دارد. پیتر وقتی آخرین نامه لوک را می خواند، لوک علیرغم اینکه مرگ خود را مسجل می دانسته ولی با انگیزه و روحیه از نامزدش وداع می کند و به جبهه جنگ می شتابد.
همین امر انگیزه می شود تا پیتر با وجود ترس همیشگی اش، آرمان کشته شدگان جنگ را فریاد بزند و حقوق شهروندی و آزادی بیان و مطبوعات و قانون اساسی را به دادگاه متذکر شود و خود را از اتهام بردهاند.
البته وسواس مضحک کمیته ادامه دارد و اسم بردن ناخواسته از نامزده خائن پیتر را در حین اظهاراتش به منزله معرفی اسم قلمداد، و بر منوال کار کمیته که متهمین را در صورت معرفی یک فرد همکار با کمونیست ها مورد عفو قرار می دهد از پیتر نیز صلب اتهام می کند.
و پیتر به شهر کوچک بر می گردد و از او به مانند یک قهرمان استقبال می شود، چرا که تبلور آرمان فرزندان از دست رفته مردم شهر یعنی استقلال و آزادی است.
🔺آیا واقعاً مفاهمی که فیلم در قالب داستان و با شخصیت پردازی ها و خلق موقعیت جذاب و دلنشین به مخاطب خود القا کرده واقعیت دارد؟
🔺آیا واقعاً سربازان آمریکایی در راه استقلال و آزادی مدنی جامعه خود جنگیدند و جان خود را از دست داده اند؟
🔺آیا جریان مک کارتیسم یک جریان مضحک و یا وسواس مضحک در مقابل چهره منفور کمونیست و افراد منفور و پست آن جریان بوده؟
🔺آیا سینما می تواند نماد شکوه و عظمت یک ملت باشد؟
🔻مداخله نیروهای آمریکایی در اروپا شاید کمک به دفع شر نازیسم از سر دنیا کرد ولی امپریالیسم آمریکایی را برای سالهای متمادی بر گرده جامعه جهانی سوار کرده طوری که بی اذن و اجازه آمریکا جامعه جهانی در سازمان ملل حتی یک قطعنامه در شورای امنیت را نمی تواند به تصویب برساند حتی اگر جنایت هولناکی مانند جنایت صهیونیست ها در غزه اتفاق بی افتد.
مداخله نظامی آمریکا در جنگ جهانی دوم در اروپا، کشورهای اروپایی را برای همیشه مدیون و البته سرسپرده همیشگی آمریکا و اقمار هژمونی شیطانی او در دست اندازی در اقصا نقاط جهان کرد.
حضور آمریکا در شرق آسیا نیز بر همگان روشن است که با چه جنایت های عظیم و ددمنشانه شروع و ادامه پیدا کرد؛ از استفاده از بمب اتم و نابودی صدها هزار تن در چند ثانیه تا به یغما بردن جان و مال و ناموس آن سرزمین برای سالهای متمادی و دست آخر هم تبدیل ژاپن و کره جنوبی به باج و خراج دهندگان همیشگی برای امنیت اجاره ای و همچنین سرسپرده ای برای همکاری در استحاله فرهنگی شرق عالم.
کتاب سرکوب امید شرح موجز و فهرست واری است از جنایات ارتش آمریکا در اقصا نقاط جهان.
فیلم از زبان کارکترها خود و با داستانی احساسی از جنایت پیشکان آمریکایی در نرماندی و اوکیناوا قهرمان میسازد و کشته شدگان آن را قهرمانان در راه استقلال و آزادی آمریکا معرفی می کند نه سربازان امپراتوری خونخوار هژمونی امپریالیسم.
در فیلم متولد چهارم جولای اندکی از این جنایات پرده برداری و اعترافات سربازان آمریکایی و عذاب وجدان آنها و نیز عاقبت دردناکشان در جامعه امروزی آمریکا در قبال جنایاتی مرتکب شده اند به تصویر کشیده می شود .
🔺به تصویر کشیدن کارکتر های مضحک با رفتارهای مسخره و وسواس های بی مورد نیز جریان مک کارتیسم را با هجو در نگاه مخاطب تخفیف می دهد و نیز آن را به مقابله با کمونیست منفور تقلیل می دهد.
🔻ولی جریان مک کارتیسم نه یک جریان مقطعی بلکه مکانیسمی فعال در جامعه آمریکا نهادینه می شود که هیچ روشنفکر و هنرمندی نتواند کوچکترین تخطی از آرمان ها و ایده آل های امپریالیستی داشته باشد.
نمونه بارز این ماجرا و یکی از شاخص ترین افراد در این سیر، هنرمن روشن ضمیر چارلی چاپلین می باشد که به همکاری با کمونیست ها متهم می شود و به خاطر عدم همکاری و پاسخگویی از ورود مجدد او به خاک آمریکا ممانعت به عمل آورده شد و
فیلم های او تا ده سال در آمریکا توقیف بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و مکانیزم مک کارتیسم که در آمریکا هنوز فعال است...