🛑فیلم سینمایی بایگانی ۲۰۲۰ ساخت انگلستان 🔺#صدا_و_سیما با عزمی راسخ فیلم های الحادی ناظر بر تئوری های #صهیونیست_جهانی (#داروینسمِ_صهیونیستی ) را مدام در ساعات اوج پخش (ساعت ۱۷ الی ۱۹، مقارن با اذان مغرب!!!) در شبکه نمایش، پخش می کند. 🔺در این دست از آثار با داستان های مسحور کننده، مخاطب و ذهن او ، به پذیرش این مسئله وادار می شود که تمامی عواطف و احساسات انسانی را می توان به ربات ها منتقل کرد و بسیاری از خلع های عاطفی انسان را با آن جبران کرد و با این ره‌آورد مخاطب را به سمت دنیای تکنولوژی سکولار و جهانی شدن می کشاند دنیای که صهیونیست جهانی بر گُرده آن سوار است و با حاکم شدن این تفکر که _ می توان عشق مصنوعی ساخت _ در فکر فرد و یا جامعه‌ای، دیگر عشق ناب و یگانه انسانی فرو می ریزد، اتفاقی که امروز ما در غزه شاهد آن هستیم و علاوه بر انزجار ، متعجب از این حجم از قساوت قلب جنایتهای صهیونیستی میشویم؛ بله آن ددمنشی ها حاصل این تئوری هاست. اگر نقد محتوای این آثار در کنار نمایش بی محابای آن اتفاق می افتاد مسلما می توانست عکس چیزی را رقم بزند که فیلمساز توقع آن را داشته. امید که جامعه ما به این تفکرات بیشتر از این مبتلا نشود

🛑فیلم سینمایی بایگانی ۲۰۲۰ ساخت انگلستان 🔺بعد از بارها نمایش عشق رباتی، در قالب فرزند رباتی در فیلم استیون اسپیلبرگ ، دوست و رفیق ، همشهری ، همکار و غیره و غیره ربات ، حالا نمایش «همسر رباتی»... 🔺نمایش احتمال بوجود آمدن و ساختن «عشق مصنوعی» چه عواقبی دارد؟! #صهیونیست_جهانی #داروینیسمِ_صهیونیسم #یووال_نوح_هراری https://eitaa.com/eakamfekr

🔹دهه 1990 ؛ هوش مصنوعی ؟!!! شاید امروزه علت اصرار غرب، آمریکا و مخصوصاً #صهیونیست_جهانی که در اقوال امثال یووال نوح هراری و آثار متاخر سینمای غرب در اصالت بخشیدن به هوش مصنوعی دیده می شود کاملا مشخص باشد که چیزی جز سیطره و استیلای بیشتر بر جوامع و توده های انسانی برای کنترل و بهره کشی بیشتر در راستای آنان نباشد ولی فهم این مسئله که چطور جرقه شروع این دیدگاه در دهه ۱۹۹۰ اتفاق افتاده است کمی صعب و دشوار است. چرا که ذات هوش مصنوعی معرفی شده با این حجم گسترده و شگرف در پروپاگاندای غرب با اصل آن و حتی با در نظر گرفتن غایت های دست نیافتنی آن فاصله بسیار دارد و تصور تحقق آن در عقول سلیم بدون جابه‌جا کردن مرزهای منطق و خلقت و آفرینش غیر ممکن است، حال چطور در دهه ۱۹۹۰ میلادی این مسئله به یک امر ناموسی برای هالیوود و اندیشکده های لابی های پول و ثروت آن دوران تبدیل شده تا دست به سرمایه‌گذاری صدها میلیون دلاری مانند فیلم سینمایی هوش مصنوعی 2001 شود آن هم در حالی که هوش مصنوعی آن زمان در حد ابتدایی ترین بازی های رایانه ای بوده است؟! همانطور که قبلاً شرح داده شد، مسلما این اتفاق فارغ از مطامع شوم نظام سرمایه داری نبوده (برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به 👈 https://maktabkhooneh.org/mag/history-of-ai/) و با بستر لیبرالیسم، سکولاریسم و کاپیتالیسم زده آمریکای آن دوران (و نیز حال) همه چیز برای پذیرش آن توسط افهام عمومی فراهم شد، و با کمک رسانه از پذیرش منفعل به اشتیاقی آرزومند برای جامعه تبدیل شد که امروز سعی در تعمیم آن به سایر جوامع بین المللی را به همین طریق دارند. ۴/۵

🔸توامان برای اجرای این نقشه پلید، همانطور که قبلاً شرح داده شد فیلمساز به القای یک سرنوشت محتوم و پذیرش آن توسط مخاطب مسلما اکتفا نمی کند و قصد دارد آن را به یک اشتیاق آرزومند تبدیل کند تا مطامع فروشندگان و کسانی که خود را کنترل کنندگان هوش مصنوعی در جهان معرفی می کنند تامین کرده و تا بازار آن به وجوه دیگر توسط رقبا رقم نخورده آنرا به انحصار خود در آورند. به سبب همین امر است که #صهیونیست_جهانی مقام پیشتازی در این امر را از آن خود کرده است. و اما ترفند این نیل به مقصود در فیلم چیست؟ مظلوم نمایی از هوش مصنوعی (ربات هوشمند)؛ علیرغم اینکه فیلم با تداعی فضای دانشگاه مانند، برای ارائه طرح و پروژه سعی در القای منطقی نشان دادن مسائل مطرح شده دارد ولی انتخاب ربات در همین صحنه آرایی علمی و منطقی یک «زن» انتخاب شده که در جمعی که اکثر آنان مرد هستند مورد آزمایش عجیبی قرار می گیرد و ضمیرناخودآگاه مخاطب را به صورت ناخواسته به همدردی و با او وامی‌دارد ... . زیرا کارکتر زن در سینما بالاخص در هالیوود با این مدیوم خاص به صورت متداول برای مظلوم نمایی و پاکی کارکتر استفاده می شود. و همین سیر تا انتهای فیلم ادامه پیدا می کند. همزادپنداری با ربات هوشمند دارای احساسات در فضای منطقی و علمی که مخاطب را به یک شرایط ناگزیر می کشاند؛ یعنی سرنوشت محتوم متصور شده و پذیرش ربات ها. چون نشان داده می شود که ربات ها می توانند دارای عشقی بی بدلیل (به طرز شرح داده شده، انتزاعی و فارغ از سایر استعدادهای ذاتی و غریزی بشری) در بیایند. و نه تنها نیازهای سرنوشت متصور شده بلکه با به تصویر کشیدن خلوص بی نهایت پاک آن (انتزاعی بودنش) انسان مدرنیته زده را به رفع نیازهای امروزیش فرا بخواند. انسان امروزی خسته از ماشینیسم کمتر عشق پاکی را حتی از نزدیکان خود می بیند و عشقی را می طلبد که بدون هیچ چشم داشتی پاک و زلال فقط به رفع نیاز او به عشق بپردازد و چه راه حل بهتری جز عشقی انتزاعی و یک سویه، برای این حال و روز. همان علتی که در جوامع متجدد امروزی نیاز به خانواده را به محاق برده و همزیستی با سگ و گربه را به جای آن نشانده. انسانی که به صورت فطری به سوی عشق متعالی، معشوقه های پاک را می ستاید و هر مشقتی را در این راه به جان می خرد و لذت مصائب این مسیر به شکوفایی بیشتر استعدادهای انسانی او می انجامد به خاطر نفع دنیوی عده‌ای قلیل لِنگ دنیا نشسته به سخره گرفته می شود و عشق به مشقت به دست آمده و شکوفا کننده اش را به عشق انتزاعی و یک سویه و خلاف ذات و فطرتش برای او خوشایند جلوه داده میشود و اگر انسان به پیش فرض های حیوان انگاری هم که معتقد نباشد ناخودآگاه به ورطه حیوانیت کشیده می شود و جزء رفاه _حتی در طلب عشق اینچنینی _ به چیز دیگری نمی اندیشد... البته همه این اباطیل اتفاق نمی افتند مگر به نقض وجود «خدا» که نشانهای آن نیز در فیلم مشهود است.

🛑فیلم سینمایی بایگانی ۲۰۲۰ ساخت انگلستان 🔺 فیلم مخترعی را نشان میدهد که به همسر خود بسیار علاقه دارد پس او را وادار می کند در پروژه «بایگانی» شرکت کند و اجازه ضبط حافظه خود را بدهد ، این کار باعث می شود حتی بعد از مرگ افراد بتوانند با آنها تماس گرفت و تا مدتی محدود با آنها ارتباط تلفنی داشت. مخترع داستان بر روی پروژه ساخت ربات انسان نما کار می کند که دست بر قضا در اثر یک تصادف همسر خود را از دست می دهد، او سه ربات می سازد و با تجربه ساخت یکی دیگری را کامل تر می کند که در نهایت ربات سوم تقریبا تکمیل شده و مانند همسر او می شود ، ربات اول فاقد قدرت صحبت کردن است (G1) دومی قابلیت صحبت و مکالمه را دارد ولی مانند اولی صورت کاملا ماشینی دارد(G2) و سومی کم کم کاملا صورت انسانی به خود می گیرد همراهی دوربین با او و نشان دادن عواطف و احساسات (به‌اصطلاح) پاک او مخاطب را به خود جلب می کند و با تکنیک های سینمایی و دیالوگ های پر کشش مخاطب را بیشتر نگران سرنوشت او می کند و در نهایت برای تکمیل این کار باید حافظه همسر متوفای مخترع به ربات منتقل شود شرکت صاحب پروژه از تخلف مخترع و سواستفاده شخصی او مطلع و درصدد پس گرفتن پروژه از او می شود، زمان نگهداری حافظه همسر مخترع به لحظات پایانی خود می رسد و ربات در اوج مظلومیت از مخترع التماس می کند تا او را با «شخصیت مستقل» خودش بپذیرد و از تزریق حافظه همسر مخترع به خودش امتناع می ورزد ولی در نهایت فرصت اندک و بحرانی مخترع او را متقاعد به پذیرش می کند. در موازات این داستان G2 هم نگران از دست دادن عشق مخترع است و به G3 حسادت می ورزد دقیقاً مانند یه هوو؛ تکاپوی G2 با دیالوگ های احساسی برای جلب توجه مخترع، و زندانی شدن و خاموش شدن موقت و تغییر زاویه لحظه‌ای دوربین از نگاه ملتمسانه او به مخترع مظلومیت عجیبی از او را به مخاطب القاء می کند. وقتی مخترع او را محسور و خاموش می کند برای تکمیل نهایی G3 مجبور می شود قطعاتی از پای G2 را بردارد و به G3 بدهد ، بعد از اینکه G2 متوجه اینکار می شود افسرده دست به خودکشی میزند و قدم زنان و بسیار آرام در خط افق خود را در آب غرق می کند، دکوپاژی که از یک تراژدی تلخ حکایت می کند و همراهی وفادارانه و بی توقع G1 که با حرکات سر همچون یک بچه معلول کر و لال او هم تمنای جلب توجه از مخترع دارد و در سکانس آخر متوجه می شویم که همه‌ی این اتفاقات در همان حافظه و ذهن بایگانی شده مخترع رخ داده، این مخترع بوده که در حادثه گشته شده و نه همسرش و به این ترتیب مخاطب را حیرت زده از اینکه کاش این عشق بازی های واقعی (ساخته شده رباتیک) می ماندند نه همسر و کودک واقعی مخترع و با سردی ترک همسر و فرزند مخترع از محل بایگانی و عدم نمایش احساسات آنان که نشان از بی تفاوتی آنهاست این مسئله را به مخاطب خود منتقل می کند. 🔺این فیلم هم مثل بسیاری از فیلم های دیگر با پیچیدگی در داستان از مخاطب می خواهد برای رمزگشایی از این داستان مرموز این فیلم را چندین بار ببیند یا به آن بعد از دیدن هم فکر کند تا هم تغییر ذائقه او را موجب شود و هم تاثیرگذاری خود را بیشتر کند. وهم اینکه عشق را می توان همچون نرم افزاری در رباتی قرار داد و با استفاده از هوش مصنوعی از او موجودی واقعی ساخت، موجودی که می تواند به راحتی جایگزین انسان شود چیزی جز یک نقشه شوم برای استحاله فرهنگ بی حد و مرز فطرت انسانی نیست ، فرهنگ فطرتِ مشترک، در تمام انسان ها در اقصا نقاط جهان و در تمام اعصار موجب کشش و جاذبه بین آحاد انسانی است و با تشکیک در یگانگی آن روابط انسانی به شالوده ای از هم گسیخته تبدیل می شود که می توان از آن هر گونه بهره برداری شیطانی را کرد ، مقصودی که سالهاست #صهیونیست_جهانی با تئوریزه کردن آن به وسیله امثال #یووال_نوح_هراری و نمایش آن در پروژه های بسیار هنگفت در قالب این آثار در پی آن است... #نبوت_هالیوودی

🛑مالزی و نمایشی برای اصالت بخشیدن به هوش مصنوعی به سبک هالیوود!!! 🔺فیلم سینمایی ماکاموتو یکی از فیلم های سینمایی با کیفیت ساخت کشور «مسلمان» مالزی است که بارها و بارها از #صدا_و_سیما پخش شده است. جالب اینکه نداشتن نقشه راه صحیح در این خصوص تنها به کشور ما اختصاص ندارد و حتی کشورهای مسلمان دیگری مثل مالزی نیز دقیقاً در مسیر راهبرد هالیوود گام برمی‌دارد و پروژه بسیار با کیفیت و پُر هزینه ای را برای #صهیونیست_جهانی به اجرا میگذارد، حال اینکه این اتفاق آگاهانه و یا ناآگاهانه است بحث دیگریست ولی اینکه تنها کشور ما متأثر از این هجمه فرهنگی نبوده و نیست، ابعاد جهانی آن را برای ما بیشتر نمایان می سازد. 🔺در فیلم شاهد ترکیب پسربچه قهرمان داستان با یک ربات هستیم که به او قدرتی بی نهایت می دهد و او را بی نیاز از هر قدرتی دیگری می کند حتی قدرت «خدا». تنها نکته (شاید) مثبت این اثر نمایشی همان شاکله همیشگی نگاه شرقی یعنی جنگ بین خیر و شر است که داستان کلی فیلم را تشکیل می‌دهد ولی همین نگاه اساطیری شرقی هم مورد سواستفاده نگاه غربی و هالیوودی قرار می گیرد و از آن پوسته متعفنی باقی مانده که حتی در سرسپردگی چیزی از الگوهای صهیونیستی خود در هالیوود کم ندارد، و امان از روزی که دومینوی اقتباس و الگوی گیری با این سرعت عجیب دیواره‌های سترگ فرهنگ شرق، بعد جهان اسلام و خدای ناکرده ... را فرو بریزد و امان از غفلت و امان از تغافل #نبوت_هالیوودی

🛑 چین و نمایشی برای اصالت بخشیدن به هوش مصنوعی به سبک هالیوود!!! 🔺 فیلم سینمایی محافظان جنگل ساخت چین که بارها و بارها از #صدا_و_سیما پخش شده است نیز به شکل عجیبی سعی در پیشی گرفتن در مسابقه اضمحلال فرهنگی از سایر رقبای خود و فرو رفتن در باتلاق فرهنگ ساخته شده #صهیونیست_جهانی در هالیوود را دارد. گویا در این فیلم تمام پیشینه فرهنگی چین کهن در داستان سرایی در همان قالب اساطیری جنگ بین خیر و شر همت کرده تا به میل دشمن فرهنگی خود یعنی آمریکا به هوش مصنوعی اصالت ببخشید و شاید نمی داند که با این کار تمام ارزش های دیرین خود را به ثمن بخس می فروشد؛ شاید چین با ساخت پرطمطراق انیمیشن دیزنی و پیکسار و کمپانی های هالیوودی دیگر سَری در میان سَرهای غول های انیمیشن سازی در آورده باشد ولی اثبات وجود ارزش های انسانی در وجود یک ربات با هوش مصنوعی بیشتر از اُبهت بخشیدن به آن _ که در عالم واقع هنوز بسیار دوردست می نمایاند _ باعث رنگ باختن این ارزش‌ها در همین حال حاضر در ضمیرناخودآگاه مخاطب می شود. 🔻ارزشهای انسانی‌ای که بسادگی در یک ماشین قابل ظهور و بروز است مسلما دیگر یک ارزش اصیل نخواهد بود. «عشق مادرانه‌»ای که می توان آن را در یک ربات بوجود آورد دیگر یک عشق اصیل، بی بدیل و خدای و آسمانی نیست و نهایتاً یک عادت خواهد بود‌ و ... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل #نبوت_هالیوودی

🔰آیات ۱۶۹ و ۱۷۰ سوره آل عمران ؛ قرائت شده توسط #شهید_اسماعیل_هنیه به فضل و مدد الهی پروژه #نبوت_هالیوودی هم به پایان رسید و چه با مسما که این طرح پژوهشی و ان‌شاءالله روشنگرانه، مزین به تلاوت این شهید بزرگوار شد. دغدغه انتخاب آیات و قاری متناسب از ابتدا ذهنم را درگیر خود کرده بود، تا اینکه این تلاوت زیبا از نماینده مجاهد نستوه مقاومت غزه را خدا پیش راهمان قرار داد. در مقابل تکاپوی شنیع سینمای غرب که متولی اصلی آن #صهیونیست_جهانی است _ که با نام #نبوت_هالیوودی شرح آن ارائه داده شد _ چه طلیعه ای بهتر از قرائت قرآن توسط کسی که خونش توسط آنان ریخته شده.