#مطالب_علمی_و_درسی ✅گذری و نظری تحلیلی بر موضوع حجاب 🔹جلسه6⃣ 🔸 مسئولیت‌های یک فرد دین‌دار در عصر حاضر 🔸استفاده از سیره پیامبر (ص) 🔸 آشنایی با نقاط قوت و ضعف مدرنیته 🔸تشکیل یک اتاق فکر کارشناسی و استفاده از نیروهای کارآمد 🔸پرهیز از خرافه گرایی و تقویت عقلانیت؛ ایجاد جاذبه‌های مفید و سازنده به جای جاذبه‌های مخرب 🔸 جلب اعتماد عمومی برای روی آوری به مراکز سازنده و آموزنده 🔸 حذف دوگانگی ها 🔸پرهیز از برخوردهای سخت گیرانه در برابر نسل جوان 🔸ایجاد یک فضای سالم و معطر برای نسل جوان 🔸پرهیز حکمرانی از دخالت های بیجا در امور به خصوص امور دینی 🔸ایجاد بصیرت افزایی منطقی و عقلانی و آموزش شگردهای دشمن 🔸ایجاد جاذبه در حد اعلا و دافعه در حد ضرورت نه بالعکس 🔸مسأله تحول در مسایل دینی و نگاه نو اندیشانه به مسائل دینی 🔸 آموزش مستمر در ارکان تاثیر گذار در امر تربیت 🔸تلاش برای بلوغ فکری نسل جوان 🔸شناسایی مراکز فساد و آگاه نمودن نسل جوان به آن 🔸اصلی و فرعی کردن مسایل 🔸ابشار و انذار درست؛ هدایت گری صحیح و انجام وظیفه در حد توان ❇️مطالب جلسه ششم، در ۶ فایل صوتی زیر آمده است. __________________ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

▪️السلام علیک یا اباعبدالله الحسین ▫️امروز روز معراج عارفان سالک و سالکان واصل است. حسین (ع) و اصحاب کبارش زیر بار بیعت با ذلت و خفت نرفتند و با ایثار جان خود درخت اسلام را آبیاری و سیره و سنت رسول خدا را که به سخریه گرفته شده بود احیا و پاسداری نمودند. ▫️عوامل یزید سرهای از تن جدا را همراه اهل بیت آن‌ها منزل به منزل حرکت دادند تا پیروزی خود را به رخ مردم کشیده؛ جشن بگیرند اما غافل از آنکه زینب(س) و امام سجاد(ع) در این میان با خطبه‌های غرا و آتشین خود در کوفه و به خصوص در شام چنان طوفان و موجی پدید آوردند که دستگاه پلید یزید را به رسوایی کشاندند و فطرت های غبارگرفته و به خمول رفته را بیدار نمودند. ▫️آری جامعه وقتی به خواب عمیق فر‌و رود برای بیداریش نیاز به ایثارگری دارد و حسین و اصحابش پیش قراولان این ایثارگری بودند که با شهادت خود به بشریت آموختند: 1⃣انی لااری الموت الا السعاده ولا الحیات مع الظالمین الا برما 2⃣ ان لم یکن لکم دینکم فکونوا احرارا فی دنیاکم 3⃣ کونوا لظالم خصما و للمظلوم عونا ◀️سلام بر حسین(ع) و اصحاب بزرگوارش ▪️اربعین اباعبدالله الحسین(ع) را تسلیت می گویم. __________________ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

#نقد_و_نظر #پاسخ_به_سوال ✅مقدمه: دراین فایل پانزده سئوال مطرح شده که طی آن تعالیم و گزاره های دینی را به چالش کشیده است. این ایرادات عمدتا بر اساس آموزش‌های تعالیم مسیحیت استوار است ولی به طور کلی دین را نشانه رفته است. 🔸عمده این ایرادات مبتنی بر آموزش‌های غلط از دین؛ بد آموزی های دینی و دریافت های غلط از آموزه های دینی استوار است. 🔸سعی براین است که سئوالات در این فایل مورد به مورد مطرح و بررسی و تحلیل محتوایی گردد.👇👇 ______________ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

#پاسخ_به_سوال 🔶سوال ٢١۶: هنوز مشخص نشده که سوختن ستمگر در جهنم آن دنیا؛ چه سودی برای مردم ستمدیده این دنیا دارد؟ ✅پاسخ ٢١۶: اولا بسته به این است که ما با چه دیدی به جهان نگاه کنیم؛ در رویکرد الهی هستی یک حقیقت واحد به هم پیوسته ذومراتب است که مشتمل بر عالم غیب و شهادت است و همه هستی منحصر در عالم ماده و طبیعت و زندگی دنیوی نمی‌شود. ثانیاً: نظام عالم چه از منظر علمی و چه الهی نظام عمل و عکس العمل است و هیچ چیز در این نظام یله و رها نبوده و بی پاسخ نمی‌ماند. ثالثاً: رویکرد مبتنی بر عدم نظارت و حسابرسی موجب جسارت و گستاخی بیشتر ظالمان و پذیرش ستم پذیری مظلومان و مآلا تقویت ظلم و ستم می‌شود. از این رو اعتقاد به نظام حسابرسی روحیه امید و تلاش و مبارزه با ظلم و ستم را در افراد تقویت می‌کند و هاله یأس را از افکار می‌زداید بنابرین پذیرش نظام هدفمند موجب: برنامه ریزی؛ تلاش‌های هدفمند؛ امیدواری و رفع یأس و ناامیدی و درس عبرت گرفتن از حوادث؛ و اعتقاد به اینکه پایان شب سیه سفید است؛ نمی باشد. 🔸اما جواب نقضی این سئوال این است: عدم پذیرش نظام حسابرسی چه پیامدهای ناگواری را به دنبال دارد یأس و ناامیدی؛ احساس بیهودگی و عبث بودن زندگی؛ استمرار و تقویت نظام سلطه و پذیرش ستم پذیری و بردگی و رقیت. رابعاً فارغ از فایده مندی کیفر ستمگر برای مردم این دنیا؛ محدودیت عالم ماده و حکیمانه بودن نظام عالم ایجاب می‌کند که از باب قاعده (اتحاد عمل و عامل) هرکس باید سرانجام اعمال خویش را به عینه ببیند. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

#پاسخ_به_سوال 🔶سوال ٢١٧: غذا در گلویتان گیر کرده و در حال خفه شدن هستی؛ من دو انتخاب دارم یا بزنم پشت کمرتان یا برایتان دعا کنم؛ کدام را انتخاب می‌کنید؟ ✅پاسخ ٢١٧: اولاً طراح سئوال در یک قالب مغالطه آمیز سئوال را مطرح نموده و قالب سئوال را به صورت تضاد مطرح نموده که قابل جمع نیست در حالی که جمع دو طرف ممکن است یعنی هم می‌توان پشت کمر فرد زد و هم دعا نمود و این دو هیچ مزاحمتی با هم ندارند. ثانیاً باید تلقی درست از دعا داشت بعضی تصور می‌کنند که دعا به معنای نفی علل و عوامل طبیعی است در حالی که هرگز اینطور نیست. در مانحن فیه ضمن اینکه باید پشت کمر فرد بزنیم باید دعا کنیم که این کار موثر واقع شود و فرد مشکل دار بهبودی یابد. ثالثاً عربی از راه دور به قصد زیارت پیامبر به مدینه آمد و مرکبش را در مسجد رها کرد و آمد در مسجد نزد رسول خدا(ص) و بعد از گفتگوی زیاد بیرون آمد مرکبش را نیافت برگشت خدمت حضرت و اظهار کرد من توکل به خدا کردم و مرکبم را رها کردم و وارد مسجد شدم حالا برگشتم مرکبم را نمی یابم؛ حضرت فرمود این چه نحو توکلی است که نموده ای؟ توکل یعنی اول مرکبت را عقال کن (به جایی ببند آنگاه توکل کن) رابعاً دعا در بعضی موارد در طول علل مادی قراردارد. و در بعض موارد هم با علل مادی رابطه عرضی و یا استخلافی دارد پس در هر حال نباید برداشت عامیانه از دعا داشت و باید برداشت و تلقی خود را از دعا اصلاح کنیم. _______________ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

#پاسخ_به_سوال 🔶سوال ٢١٨: صف حج؛ صف تماشای سینما؛ صف کتابخانه و...؟ چشم‌ها بی فایده اند وقتی ذهن کور باشد؛ ذهنی که اندیشه نکند یک ذهن کور است . اینجاست که چشم‌ها دیگر بینا نیستند به هر حال شما جهنمی خواهید شد از نظر هر دینی جز دین خودتان. ✅پاسخ ٢١٨: دراین سئوال مقدماتی را کنار هم چیده و بعد نتیجه ای را گرفته است در حالی که باید بین مقدمات و نتیجه رابطه معناداری باشد درحالی در این سئوال این نکته رعایت نشده است. ثانیاً اندیشه و تفکر کار عقل است و از مجاری تغذیه عقل برای تفکر قوای ظاهری از جمله چشم است (من فقد حساب فقد فقد علما) لذا این جمله که بیان کرده وقتی ذهن کور باشد چشم‌ها بی فایده اند خالی از اشکال نیست ولذا باید اول معنای درستی از آن بیان شود و بعد به عنوان مقدمه از آن استفاده شود‍. ثالثاً مقدمات برای نتیجه‌ای که گرفته با نتیجه رابطه معناداری ندارد. اما خود نتیجه (به هر حال شما جهنمی خواهید شد... از نظر هردینی جز دین خودتان) این جمله بر چه پایه و اساسی استوار است حساب بهشت و جهنم که در دست من و شما نیست که اینجوری بشود اظهار نظر کرد بین بهشت و جهنم با عمل یک رابطه معنادار حاکم است عمل خوب پیامد خوب دارد و عمل بد پیامد بد و بین عمل و نتیجه یک رابطه اتحادی برقرار است ربطی به دین من و دین شما ندارد (فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره ومن یعمل مثقال ذره شرا یره) ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

#پاسخ_به_سوال 🔶سوال ٢١٩: در حال حاضر ۱۷۹ کشوری که درگیر ویروس کرونا هستند از پنجاه خدای متفاوت درخواست کمک می‌شود و هنوز کمکی اجابت نشده است اما وقتی علم واکسن کرونا را کشف کند هر کسی از خدای خودش تشکر می‌کند. ✅پاسخ ٢١٩: اولا این سئوال و نظایر آن گویای آن است که طراحان آن دریافت و تلقی درستی از خدا و جهان ندارند و خدا و جهان و رابطه این دو را آن طور که باید بدانند نمی‌دانند. ثانیاً بعضی تلقیشان از خداوند؛ خدای رخنه پوش است بدین معنا که هر جا در زندگی گیر کردند و از طریق اسباب عادی نتوانستند مشکل خود را حل کنند؛ بروند سراغ خدا تا او ورود کند و مشکل را حل کند؛ هرگز اینچنین نیست این برداشت از خدا غلط است که او در هنگام سختیهای ما وارد میدان شود و مشکل ما را حل کند. خدای سختی‌های ما خدای آسایش های ما هم است. ثالثاً خداوند نظام آفریده و این نظام مبتنی بر علم و حکمت الهی است و قانونمند است و لذا ظرفیت و قابلیت هرآنچه را که انسان بدان نیاز دارد را دارد بنابرین این ما هستیم که باید به سراغ جهان رویم و از قابلیت های آن بهره گیریم . رابعاً اینکه ما خدا را یک طرف و علم را در مقابل آن قرار دهیم و اگر گره ای از علم گشوده شد از خدا ندانیم مغالطه است و رهزن و طبعاً ما را گرفتار خطای در داوری می‌کند. خامساً خاکریز و لنگرگاه علم و دستاوردهای آن همین جهان قانونمند است پس دست آورد علم چیزی بیرون از قلمرو جهان برآمده از خدا ندارد لذا تشکر از علم در اصل تشکر و سپاس از خداست. مشکل این است که مردم به علت مباشر توجه می‌کنند و از علت غیر مباشر غاغلند. بنابرین جهان یک حقیقت واحد به هم پیوسته درهم تنیده است که دارای مبدأ واحد است و تعدد خدا یک دریافت و برداشت غلط شناختی و معرفتی است. ______________ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

#پاسخ_به_سوال 🔶سوال ٢٢٠: گریه مکن دلبندم تا دلت بخواهد در جهان کلیسا و مسجد و کنیسه و معبد و... ساختیم که برای حل مشکلات تو دعا کنیم؛ گریه مکن؛ گریه مکن ... ✅پاسخ ٢٢٠: در این سئوال اولا به گونه‌ای خواسته به دعا تعریض نماید و بگوید برای رفع مشکلات خود دعا کنید در حالی که در تعالیم دینی عزلت و گوشه نشینی و روی آوری به ورد و ذکر به شدت مذمت شده است. ثانیاً معنای واقعی دعا درخواست چیزی از خداوند است که این معنا هرگز با تلاش و کوشش منافات ندارد. در واقع تلاش و کوشش برای رفع مشکل خود یک نوع دعا است. خداوند یک نظام حکیمانه آفریده است و در این نظام هرچیز سبب و اسباب خاصی دارد. تلاش و کوشش برای حل مشکلات و دستیابی به نتیجه (و ان لیس للانسان الا ماسعی و ان سعیه سوف یری) و ( کل نفس بماکسبت رهینه) از سنت های ثابت الهی در نظام عالم است در عین حال دعا و توکل به خداوند بخشی از نظام قضا و قدر الهی است و این دو مانعت الجمع نمی‌باشد و روی آوری به یکی هرگز به معنی نفی دیگری نیست لذا توجه و روی آوری به دعا و بی توجهی به تلاش و کوشش هرگز در تعالیم دینی توصیه و سفارش نشده است. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

#پاسخ_به_سوال 🔶سوال ٢٢١: خدایا من برای گناهی که تو در وجودم قرار داده ای گناهکار هستم؛ اگر بناست مرا بازخواست کنی در دفاع از خود چه بگویم؟ ✅پاسخ ٢٢١: این سئوال ناشی از نوع نگاه مسیحیت به انسان و آدم است. در آیین مسیحیت نظر بر این است که خداوند آدمی را گناهکار آفرید و گناه ویژگی انسان است؛ لذا برای اینکه این تیرگی از زندگی انسان پاک گردد خداوند یکی از برترین بندگان صالح خود یعنی عیسی مسیح را با به صلیب کشیدن فدیه امت و مردم نمود تا از این طریق گناهان مردم بخشیده شود. دراین رویکرد گناه کردن امری اجتناب ناپذیر است. ولی واقع امر اینطور نیست گناه عنصر نهادینه در وجود آدمی نیست. انسان موجودی مختار است و با اختیار خود می‌تواند راه خویش را برگزیند. (ونفس و ماسویها فالهمها فجورها و تقویها) انسان هم می‌تواند گناه کند و هم کار نیکو انجام دهد این هردو به اختیار و انتخاب خود انسان بستگی دارد پس آدمی مرهون عمل خویش است و باید نسبت به کرده خویش پاسخگو باشد (کل نفس بماکسبت رهینه) تفکر اولی یک نوع جبر گرایی و سلب مسئولیت و توجیه کاری کارهای غلط را در آدمی تقویت می کند. البته خداوند باب رحمت خود یعنی توبه را در زندگی آدمی گشوده که انسان در پرتو انجام آن بتواند گذشته خودرا ترمیم و جبران نماید و گرفتار یأس و ناامیدی نشود. بعضی علم ازلی خدا را دلیل انجام گناه قرار می‌دهند و مرتکب گناه می‌شوند. خیام در این رابطه می‌گوید: من می خورم و هرکه چو من اهل بود می خوردن من به نزد او سهل بود می خوردن من حق ز ازل می دانست گر می نخورم علم خدا جهل بود ظاهراً خواجه در جواب می‌گويد: علم ازلی علت عصیان کردن نزد عقلا ز غایت جهل بود ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

#پاسخ_به_سوال 🔶سوال ٢٢٢: دین هرگز نمی‌تواند در این دنیا نیازهای اساسی انسان را برآورده کند؛ در نتیجه وعده تامین آن‌ها را در جهان دیگری می‌دهد. ✅پاسخ ٢٢٢: اولاً در تحلیل و پاسخ این سئوال باید گفت که عبارت (نیازهای اساسی) عبارتی کلی و تفسیرپذیر است که مراد از نیازهای اساسی چیه؛ چراکه از این عبارت برداشت‌های متفاوت می‌شود. ثانیاً باید دید هدف و مدعای دین چیست؟ آیا دین آمده برای تأمین و برآوردن نیازهای مادی انسان؟ یا غرض اصلی دین چیز دیگری است بی توجهی به این نکته و انتظار مضاعف و بیش از حد از دین داشتن؛ پیامدهای نامطلوبی را در پی دارد. ثالثاً خداوند انسان را با اختیار و برخوردار عقل و خرد آفریده و در کنار آن تعالیمی را هم در قالب شریعت به بشر عرضه نموده است؛ لذا در زندگی از هر دو باید استفاده نمود و کار یکی را به دیگری واگذار ننمود و از هریک انتظاری در خور آن داشت. رابعاً انسان موجودی مختار و دارای عقل و خرد است ولذا در حوزه نیازهای مربوط به حیات طبیعی باید از عقل و خرد بهره جست و توصیه‌های دین را هم دراین رابطه مورد توجه قرار داد. پس عقل حجت و راهنمای الهی در حیات بشری است چه آدمی پابند به شریعت باشد و چه نباشد. خامساً رسالت اصلی دین 🔸 توجه دادن آدمی به سوی سعادت ابدی و قطع تعلق از دلبستگی های مجازی و گذرا 🔸 دعوت به بندگی خدا و آزاد نمودن آدمی از بندگی غیر خدا و کرامت بخشیدن به انسان 🔸 پایندی به اصول و ارزشهای انسانی و اخلاق مداری و توجه به همنوع و پایبندی به رعایت حریم و حرمت دیگران 🔸 معتقد نمودن آدمی به اصل معاد و حیات بعد از مرگ و اینکه حیات به این دنیا و زر و زیور آن خاتمه نمی‌یابد. 🔸 مبارزه با هواهای نفسانی و مبارزه با ظلم و ستم و بی عدالتی و تلاش برای دستیابی به یک سعادت ابدی و پایدار 🔸 پس گوهر و جوهره دین را اعتقاد به مبدأ و معاد و ایمان به خدا و بندگی او و اخلاق مداری و تعالی نفس و مبارزه با ظلم و بی عدالتی و رعایت حقوق دیگران و در یک کلام انقلاب فرهنگی و انقلاب اجتماعی تشکیل می‌دهد و این رسالت اصلی دین و هدف بعثت انبیا است ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

#پاسخ_به_سوال 🔶سوال ٢٢٣: منطقیون می گویند «موجود نمی‌تواند هم دانای مطلق باشد و هم توانای مطلق» ؛ چون دراین صورت دانای مطلق بودن باید بداند که در آینده چه تصمیمی می گیرد و اگر توانای مطلق باشد می تواند آنچه را که پیشگویی کرده در آینده تغییر دهد. ✅پاسخ ٢٢٣: اولا باید از سئوال کننده پرسید کدام منطقیون و در کجا این حرف را زده‌اند؟ ثانیاً دانای مطلق بودن با توانای مطلق بودن قابل جمع است و تزاحم و تعارضی بین این دو نیست. مثال بارزش خداوند است که هم دانای مطلق است و هم توانای مطلق و ناسازگاری هم وجود ندارد. ثالثاً مغالطه در فراز آخر سئوال وجود دارد و آن اینکه سائل فکر کرده اگر این دو با هم باشد توانای مطلق لزوما باید تصمیم دانای مطلق را تغییر دهد در حالی که چنین تلازمی وجود ندارد چرا که دانای مطلق تصمیمی می گیرد که نیاز به تغییر نداشته باشد به جهت اینکه اگر نیاز به تغییر داشته باشد معلوم می‌شود آن موجود دانای مطلق نبوده است پس در هر حال در این سئوال مغالطه وجود دارد. رابعاً حقیقتی که دانای مطلق و توانای مطلق باشد به طور قطع نامتناهی است و خداست و این دو ویژگی در مخلوق و موجود محدود و مخلوق وجود ندارد چراکه با فرض پذیرش تناقض لازم می آید. بنابراین این سئوال پایه و اساسی ندارد و صرفا ایجاد شبهه از طریق بازی با کلمات است. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

#پاسخ_به_سوال 🔶سوال ٢٢۴: هیچگاه درک نکردم چرا کافری که بیمار می‌شود دچار عذاب الهی شده و مسلمانی که بیمار می‌شود دچار آزمون الهی؛ مرض که یکی است. ✅پاسخ ٢٢۴: اولاً ایجاد تلازم بین بیماری کافر با عذاب الهی و بیماری مسلمان با آزمون الهی هیچ پایه و اساسی ندارد و نمی‌توان با قطعیت در این رابطه حکم قطعی نمود. ثانیاً بیماری کافر و مسلمان ممکن است در اثر بی احتیاطی و عدم رعایت اصول و قواعد بهداشتی بوده باشد لذا پیوند زدن بیماری کافر با عذاب و بیماری مسلمان با آزمون الهی حرف دقیق و درستی نیست و جنبه ذوقی و سلیقه ای دارد. ثالثاً بازتاب و نقشی که بیماری برای کافر و مسلمان دارد دقیقا بستگی به نوع واکنش و عملکرد این دو در برابر بیماری دارد. لذا بیماری براساس سنت امهال می‌تواند برای کافر نقش آزمایش و تنبه داشته باشد. رابعاً بیماری اگر عمدی باشد یعنی ناشی از تقصیر و اهمال کاری فرد باشد دیگر کافر و مسلمان ندارد. خامساً عذاب برآیند و تجسم عینی اعمال تکلیفی است و با بیماری لزوما ارتباط ندارد متاسفانه پاره‌ای آموزه‌های غلط موجب بیان چنین گزاره هایی شده که اثری جز بدآموزی به دنبال ندارد لذا نباید بدون داشتن علم قطعی از مسأله چیزی را به چیزی نسبت دهیم. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

#پاسخ_به_سوال 🔶سوال ٢٢۵: از دو حال خارج نیست یا خدا از قبل می‌داند که من چه خواهم کرد یا نمی‌داند؛ اگر نمی داند عبارت (او بر همه چیز عالم است) نقض می‌شود. و در صورتی که می‌داند چگونه انتظار دارد من کاری بر خلاف دانایی او نکنم با رعایت این دو نکته چگونه مرا بعد از مرگ مسئول نموده و کیفر خواهد داد؟ ✅پاسخ ٢٢۵: در این سئوال یک نوع مغالطه نهفته است و آن اینکه تصور شده که قدرت و علم خدا بدون اسباب و علل معطوف حادثه و نتیجه می‌شود؛ در حالی که اینطور نیست علم خدا به حادثه در واقع علم به سبب حادثه است و در مورد انسان چون آدمی یک موجود مختار و دارای قدرت اختیار و انتخاب است لذا خدا علم به عملی که از اختیار آدمی سر می‌زند دارد یعنی علم دارد که آدمی با اختیار خود چه می‌کند و چه نمی‌کند خواه آن عمل خوب و خواه بد باشد بنابراین علم خدا به فعل آدمی ناقض قدرت خدا نیست. از سوی دیگر آدمی فعلی انجام نمی‌دهد که در قلمرو دانایی خدا نباشد اما مسأله کیفر امری بیرون از متن عمل انسان نیست که آدمی با آن مجازات شود بلکه مجازات نتیجه عینی و تجسم عینی عمل است و به بیان دیگر بین عمل و نتیجه اتحاد عینی برقرار است لذا علم و قدرت الهی هیچ تضادی برقرارنیست. خیام علم ازلی خدا را دلیلی بر عصیان نمودن خود دانسته تا مباد علم خدا جهل از کار درآیند و دراین رابطه می‌گوید: من می خورم هرکه چو من اهل بود می خوردن من به نزد او سهل بود می خوردن من حق زازل می دانست گر می نخورم علم خدا جهل بود ابوسعید ابوالخیر در رد استدلال خیام میگوید : آنکس که ز روی علم و دین اهل بود داند که جواب شبهه بس سهل بود علم ازلی علت عصیان کردن نزد حکما( عقلا) ز غایت جهل بود ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

#پاسخ_به_سوال 🔶سوال ٢٢۶: فردوسی بزرگ سی سال زحمت کشید تا زبان فارسی را زنده نگه دارد اما امروز مردان آریایی در آرامگاه او فاتحه عربی می‌خوانند. ✅پاسخ ٢٢۶: اولاً در این سئوال نوعی ایهام وجود دارد و آن اینکه مگر آن‌چه مرحوم فردوسی انجام داد برای حفظ زبان فارسی به معنی نفی زبان دیگر است؟! ثانیاً وجود دو و چند زبان در کنار هم مانعت الجمع نمی‌باشد. تلاش فردوسی جهت این بود که بنی عباس و خلفای بنی عباس که تلاش در اضمحلال فرهنگ فارسی داشتند و ایرانیان از جمله فردوسی دراین رابطه خیلی زحمت کشیدند و مقاومت هم نمودند. و نگذاردند آن استیلا رخ دهد (همانطور که در خیلی از کشورهای دنیا در دوران استعماری رخ می‌دهد و فرهنگ و زبان بومی از بین می‌رود) ثالثاً این سئوال به نحوی القای فرهنگ پان‌ایرانیسم و آنتی عربی را القا می‌کند در حالی پذیرش آیین اسلام با حفظ هویت ایرانی هیچ مغایرتی ندارد چرا که در آموزه رسول خدا حب وطن و میراث اصیل وطن از نشانه های ایمان دانسته شده است (حب الوطن من الایمان) رابعاً ایرانی‌ها در برابر استیلای اعراب برخود مقاومت ها نمودند و زیر بار سلطه اعراب برخود نرفتند ولی فرهنگ اسلام که فرهنگ توحید و انسان دوستی و کرامت بخشی به انسان است را با آغوش باز پذیرفتند و در جهت اعتلای آن نهایت تلاش را نمودند ضمن اینکه زبان و فرهنگ فارسی را هم حفظ نمودند. از این رو نه تنها فردوسی بلکه عموم ادبا و شعرای این خطه ضمن پذیرش آیین اسلام آثار نظم و نثر خودرا به زبان فارسی به نگارش درآوردند مثل سعدی و حافظ و مولانا و سنایی و... ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

#پاسخ_به_سوال 🔶سوال ٢٢٧: می‌گویند هر ده سال یکبار علم تازه و دوبرابر می شود؛ چگونه می‌شود از دینی پیروی کرد که مربوط به ۱۴۰۰ پیش است؟ ✅پاسخ ٢٢٧: اولاً در فراز اول سئوال ادعایی شده شده که به طور قطع نمی‌توان چنین ادعایی را مفروض گرفت. ثانیاً باید دید رسالت اصلی و هدف اصلی علم چیست و هدف اصلی دین کدام است؟ اصولاً علم به لحاظ ابزار و روش کارش مطالعه روی طبیعت و پدیده‌های مادی است تا با شناخت آن پدیده ها و خواص و قوانین آن بتواند به حیات طبیعی بشر کمک نماید؛ موانع حیات طبیعی را بر طرف سازد و نیازهای فیزیولوژی و آنچه مربوط به آسایش و بهداشت زندگی بشر است را تامین نماید و الحق در این زمینه خدمات ارزنده ای به بشر نموده است. و این نقش جزء اهداف اصلی دین نیست که بگوییم با پیشرفت علم نقش دین کمرنگ یا بی رنگ می شود و یا علم جای دین را می گیرد. هدف اصلی دین 🔸ایجاد افق های جدید در حیات بشری 🔸رشد و بلوغ فکری و عقلانی بشر 🔸درآوردن بشر از تعلقات مجازی و گذرا و پیوند و متصل نمودن بشر به بی کرانگی 🔸 عبودیت و بندگی خدا تا بردگی و بندگی بت های مجازی 🔸 توجه دادن به حیات پایدار و سعادت ابدی و جاودانگی 🔸کرامت بخشیدن به انسان در پرتو معرفت بخشی به مبدا و معاد 🔸 اخلاق مداری؛ همزیستی مسالمت آمیز؛ خدمت به همنوع و مبارزه با ظلم و ستم و بی عدالتی 🔸 توجه دادن آدمی به عالم غیب و اسرار هستی و راز و نیاز با معبود خویش در افق بی کرانگی این‌ها و موارد دیگر گوهر و جوهر دین است که تخصیصاً و تخصصاً از حوزه رسالت علم (ساینس) خارج است و اینطور نیست که پیشرفت علم بتواند در این موارد گره گشا باشد البته ناگفته نماند که اگر علم بازیچه قدرت طلبان قرار نگیرد گام‌های علم در جهت رشد پایه‌ های دین است و می‌تواند سرعت حرکت به سوی دینداری را سهل و ساده گرداند. ___________ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

#پاسخ_به_سوال 🔶سوال ٢٢٨: یکیشون می‌خواهد شراب بخورد ولی نباید زن بگیرد ولی آن یکی نمی‌تواند شراب بخورد ولی می‌تواند چند زن بگیرد جفتشان هم می‌گویند فرمان خداست؟!! ✅پاسخ ٢٢٨: اولاً فراز اول این سئوال ناظر بر آیین مسیحیت جاری و مرسوم است. و فراز دوم ناظر بر برداشت غلط از چند زن گیری در آیین اسلام است. ثانیاً شراب خوری در ادبیات شرایع آسمانی جایز نیست و آنچه در آیین مسیحیت مبنی بر شرب شراب در (شام آخر عیسی مسیح با حواریون) منقول است؛ پایه و اساسی ندارد. ثالثاً شراب خوردن یک عمل اختیاری است و آثار وضعی و شرعی بدنبال دارد و خوردن آن ربطی به شریعت اعم از اسلام و مسیحیت ندارد. رابعاً: نه شراب خوری و نه زن نگرفتن (در آیین مسیحیت) و نه چند زن گیری بدون قید و ضوابط (در آیین اسلام) هیچ پایه و اساسی ندارد و مطالب نادرستی است که به این دو آیین نسبت داده شده است و ربطی به فرمان خدا ندارد. پس کلاً شراب خوردن در شریعت جایز نیست و همسرگیری هم به مصالح فرد بستگی دارد ‍ و البته شریعت دراین رابطه احکامی را بیان داشته است. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

#پاسخ_به_سوال 🔶سوال ٢٢٩: یک مسیحی از شاهزاده سعودی سئوال کرد که دین شما حکم می‌کند زنان محجبه باشند؛ اما زنان شما حجاب ندارند مگر شما متصدیان دین نیستید. شاهزاده گفت الان سال ۲۰۰۱ است آیا شما قوانین ۲۰۰۰ سال پیش را اجرا می کنید. پس من دلیلی نمی‌بینم که در سال ۱۴۰۲ از آن قوانین پیروی کنم. ✅پاسخ ٢٢٩: اولاً این جواب شاهزاده سعودی به فرد مسیحی یک پاسخ جدلی برای اسکات خصم است نه پاسخ برهانی. ثانیاً آنچه در دین آمده است دستورات و توصیه های شریعت است و این بدین معنا نیست که فرد لزوما آنرا اجرا نماید. چرا که پذیرش دین و عمل به دستورات آن یک امر اختیاری است ثالثاً اعتقاد به دین یک مسأله است و عمل به دین مسأله ای دیگر؛ فردی ممکن است چیزی را قبول داشته باشد ولی بدان عمل نکند. در دین امر به اقامه صلات و ادای روزه شده است ولی شخصی ممکن است این الزامات را رعایت نکند وظایف پیامبران هم ابشار و انذار بوده است ولی آنها هرگز کسی را وادار به انجام دستورات شریعت ننمودند البته فرد دیندار اگر به دستورات شریعت عمل نکرد باید پیامدهای آن‌را بپذیرد. رابعاً: بنابراین آن‌چه که حقیقت دین است و در تعالیم دینی است برای رشد و سعادت و هدایت بشر است ؛ اینکه افراد بشر به آن تعالیم عمل نمی‌کنند حساب و کتاب دیگری دارد و عدم عمل به یک قانون به معنی بی اعتباری آن قانون نمی‌باشد و این دو را نباید در هم آمیخت. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi

#پاسخ_به_سوال 🔶سوال ٢٣٠: شما معتقدید حاصل تمام بشریت از آدم و حوا بوده و از آن زمان انسان به هیچ وجه تکامل پیدا نکرده است پس حالا به من بگویید از آن دو کدام سفید و کدام سیاه بوده و کدام آسیایی و کدام آفریقایی؟ ✅پاسخ ٢٣٠: اولاً واژه تکامل در این سئوال نیاز به بحث دارد اصولاً ما دارای دو نوع تکامل هستیم یکی تکامل طولی مثل آن‌چه که جناب داروین به آن اشاره نموده که انواع در یک زنجیره به هم پیوسته طولی از آمیب ها؛ اسفنج ها؛ ماهیان و دوزیستان؛ خزندگان؛ پرندگان؛ پستانداران تا برسیم به میمون‌ها و انسان قرار دارند. طبق این نظر انواع در یک سیر تکاملی رو به جلو می‌روند و طبعاً آخرین نوع هم معنا ندارد (درستی و نادرستی نظر داروین بحث دیگری است) نوع دیگر تکامل؛ تکامل عرضی است که یک نوع در فرآیند حیات خود متأثر از شرایط زیستی از نظر قد و قامت و شکل و رنگ و... تغییراتی نماید. ثانیاً علی فرض اینکه زنجیره حیات انسان کنونی به یک مرد و زن به نام آدم و حوا برگردد؛ خوب زندگی این دو حالت ایستایی که نداشته و طبعاً تولید مثل کرده و نسل بشر رو به افزایش رفته و بالطبع مهاجرت ها آغاز شده و هر گروهی از افراد بشر در منطقه‌ای از مناطق عالم اسکان پیدا کرده و طبعاً شرایط جغرافیایی و زیستی روی آنها تاثیر گذارده و تلون مزاج و رنگ و قد و قیافه شکل گرفته است همانطور که هم اکنون این اتفاق دارد رخ می‌دهد و طبعاً بروز این ویژگی‌ها در فرآیند زمان طولانی چشمگیرتر است. ثالثاً داروین تنها عامل موثر در بروز صفات جدید در یک نوع را عامل بیرونی و محیط می‌دانست در حالی که با پیشرفت علم الآن علاوه بر عوامل محیطی عامل ژنتیک هم در بروز صفات در افراد نقش اساسی دارد در هر حال افراد بشر اولا در گذر زمان با یکدیگر در ارتباط و مزاوجت و معاشرتند ثانیاً از نقطه ای به نقطه دیگر هجرت می کنند و در مناطق مختلف اسکان پیدا می کنند و در پرتو اسکان در مناطق لطیف و سرد و خشک و گرم و و... متأثر از شرایط آن منطقه می گردند و این امر موجب بروز تغییرات و صفات متنوع در یک نوع می گردد گرچه همه افراد آن نوع علی رغم شرایط ظاهری مختلف دارای وجوه مشترک هم می‌باشند. و لذا این اشکال کاملاً قابل تبیین و تحلیل است. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi